متن زیر به مصاحبه با حجت الاسلام روزبهانی از کارشناسان حوزه ادیان و فرق اشاره دارد که مطالب قابل توجهی را در خود گنجانده است:
وضعیت اجتماعی-فرهنگی امروز بهائیت چگونه است؟ و در چه فضاهایی بیشتر فعالیتهای آنها به چشم می خورد؟
امروز بهائیت پر نشاط تر از گذشته وارد فضا شده و انگار که امید و حضورشان ا به آینده بیشتر شده است. این از رفتار ارتباطی و حضورشان کاملا مشهود است و در شرایط آماده تری به سر می برند. فقط تنها فاکتوری که بهائیت نمی تواند از آن بهره برده و استفاده کند نداشتن تریبون رسمی است، که خب این آسیب جدی وارد می کند به آنها و موجب از دست دادن طرفداران خود در عرصه اجتماعی میشود که تعداد اینها کاهش یافته است و بیشتر در فضای مجازی مشغول فعالیت شده اند. و این به بهائیت آسیب وارد می کند اگر چه فضای مجازی به بهائیت و به طور کلی به فرقه ها کمک می کند چون دسترسی آزاد است از آن طرف هم در عرصه اجتماعی به اینها آسیب زده است و بخش زیادی از نیروهایشان در آن بخش فعال شده اند و جرأت فعالیت فیزیکی در اجتماع را ندارند که حالا به دلایل مختلف اتفاق افتاده است.
اگر بخواهیم بحث نفوذ را در بهائیت بررسی کنیم با توجه به نفوذ فرهنگی، سیاسی و اجتماعی این نفوذ چگونه و به چه شکلی خواهد بود؟
اینکه بهائیت سابقه اش چیست و برای چه ماموریتی طراحی شده است یک بحث است و آن کسی هم که می خواهد از بهاییت استفاده کند به وضع موجود نگاه می کند و این بحث دیگری است.
شما فرض کنید 20 سال پیش بنده را به خاطر دارا بودن پارامترهای بدنی لازم برای حضور در یگان های تکاوری هم می پذیرفتند، اما الان آن فاکتور های لازم را از دست داده ام. بهائیت یک زمانی برای برخی از امور و ماموریتها یکسری فاکتورهایی داشت که الان آنها را ندارد. مثلا یک زمانی در دوره پهلوی کل مدیران سیاسی کشور یا بهائی بودند یا متاثر از بهائیت و یا در کنار بهائیت! این مسأله با امروز که بهائیت در سوراخ موش پنهان است خیلی تفاوت دارد. بنابراین ما نمی توانیم بگوئیم که جریانات معارض آنقدر احمق هستند که بیایند و روی اسب مرده سرمایه گذاری کنند، روی یک روباهی که دست و پایش قطع شده سرمایه گذاری نخواهند کرد. اما از طرف دیگر به این قضیه نگاه کنیم درمیابیم که این فرقه در ذات خودش همیشه سعی کرده است که زنده و جوان جلوه کند.
مثلا شما ببینید عباس افندی وقتی رئیس فرقه بهائیت می شود فرقه به یک قهقرایی رفته چرا که حسین علی نوری مرده بود و چند سالی فرقه درگیر منازعات فرزندانش بود یعنی بین عباس و محمدعلی درگیری بوجود آمده بود و به همین علت یک مقداری حواس فرقه از رشد خارجی پرت شده و درگیر مناقشات داخلی شد همین مقطع کوتاه درگیری مناقشات داخلی همزمان شده بود با یکسری تحولات جهانی که نزدیک بود بهائیت فراموش شود. عباس افندی با زیرکی بعد از اینکه برادرش را سر جایش نشاند آمد و دوباره آن فضاهای از بین رفته را شروع به بازسازی کرد قطعا الان هم بهائیت در آن حد هست که تا حدودی خود را بازسازی کند با نگاهی به اقدامات بهاییت مشاهده میکنیم که این فرقه بیشتر الان در عرصه اقصادی، فرهنگی فعال است که متاسفانه در این موارد توانسته است تاثیراتی را هم بگذارد.
بطور مثال یکی از فعالیتهای قابل توجه بهائیت این است که، کارگاه هایی در اصفهان برقرار نموده اند و تاکید اینها برای جذب مسلمانان و ترکیب بهائی-مسلمان است و گرایش های جدید بهائیت، نوعا در جنبه های اقتصادی است در خصوص فرهنگی هم پارتی ها و مهمانی هایی که اتفاق می افتد و ارتباط در دبیرستان در مناطقی که بهائی زیاد است رخ میدهد.
ارتباط هایی که اینها گرفته اند نشان می دهد که بهائیت به دنبال تحریک احساسات به نفع خود میباشد و این در واقع نوعی از نفوذ فرهنگی است و آرام آرام منجر به نفوذ سیاسی هم خواهد شد، بالاخره افرادی برای کاندیداتوری شورای شهر و مجلس به رای اینها نیاز دارند و گوشه چشمی هم به اینها دارند.