×

هشدار

JUser: :_بارگذاری :نمی توان کاربر را با این شناسه بارگذاری کرد: 667

سلطان بی تاج و تخت

یکشنبه, 17 آبان 1394 23:36 نوشته شده توسط  اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم
Untitled 2

شايد بعضي از ما که دورۀ حکومت شاه را درک نکرده و يا در آن زمان ، سن و سالي نداشتيم هنوز با ويژگيهي سياه و نکبت بار آن حکومت آشنيي زيادي پيدا نکرده باشيم . مطالعه گوشه هيي از تاريخ ، آنهم از زبان بازيگران آن جالب ، هشدار دهنده و عبرت آميز مي باشد : يکي از بازيگران آن عصر ، سپهبد دکتر عبدالکريم يادي پزشک مخصوص شاه بود او وقتي وارد دربار شد، در ارتش درجه سرهنگي داشت . اما نحوه ورود وي به دربار خود ، داستان جالبي است:

Untitled 3

سلطان بي تاج و تخت

 

ّپزشک شاه (بهائيان و حکومت پهلوي)

 

برگي از تاريخ...

                          

پزشک مخصوص شاه

 

شيد بعضي از ما که دورۀ حکومت شاه را درک نکرده و يا در آن زمان ، سن و سالي نداشتيم هنوز با ويژگيهي سياه و نکبت بار آن حکومت آشنيي زيادي پيدا نکرده باشيم . مطالعه گوشه هيي از تاريخ ، آنهم از زبان بازيگران آن جالب ، هشدار دهنده و عبرت آميز مي باشد : يکي از بازيگران آن عصر ، سپهبد دکتر عبدالکريم يادي پزشک مخصوص شاه بود او وقتي وارد دربار شد، در ارتش درجه سرهنگي داشت . اما نحوه ورود وي به دربار خود ، داستان جالبي است:

ارتشبد فردوست صميمي ترين دوست شاه ، معاون سازمان اطلاعات و امنيت کشور و رئيس دفتر اطلاعات ويژه دربار در خاطرات خود ، شاه را مبتلا به نوعي بيماري رواني به نام "ميکروفوبيا" يعني ترس از ميکرب دانسته و مي گويد : ين بيماري به طور دائم و در تمام مدت شبانه روز و بري تمام عمر شاه را آزار مي داده است . وقتي ين حالت وسواس به اوج خود مي رسيد و شاه احساس مي کرد که يک ميکرب خطرناک به او حمله ور شده ، اگر پزشک حضور نداشت شاه او را احضار مي کرد و تا دکتر برسد از هر فردي که در دسترس بود ، حتي از پيشخدمت ها سئوالات گوناگون مي نمود و لازم بود به او گفته شود که به هيچ وجه چنين ميکربي به شما حمله نکرده ! با ين جواب او تا اندازه ي راحت مي شد ، ولي مدت آرامشش کوتاه بود و دو مرتبه ين آزار شروع مي شد.

فردوست مي گويد:

روزي شاه به شدت ابراز ترس از ميکرب مي کرد و من و عليرضا ( برادر تني شاه) حضور داشتيم . عليرضا که خود به همين بيماري رواني مبتلا بود گفت ، پزشکي را مي شناسد که بي نظير است و از شاه اجازه خواست تا ين پزشک بييد و او را معينه کند . شاه از شدت ترس بلافاصله از ين پيشنهاد استقبال کرد و اجازه داد و بدين ترتيب بري اولين بار، "يادي" شاه را معينه کرد . از همان آغاز بري من مشخص شد ، ين فرد ،که دوره پزشکي را در فرانسه طي کرده بود يک کلاش و حقه باز به تمام معناست .بيد اضافه کنم که يادي در فرانسه ابتدا دانشجوي دامپزشکي بود و سپس دوره پزشکي را به طور ناقص گذراند . مي گويم به طور ناقص ، زيرا دو سال از دوره دامپزشکي او را به عنوان دوره مقدماتي پزشکي قبول کرده بودند. ولي همين فرد به نحوي شاه را مسحور خود کرده بود که قرار شد هفته ي سه بار به شاه مراجعه کند . يادي تا روز مرگ عليرضا ، پزشک معالج او هم بود . چون عليرضا مرا خيلي دوست داشت  وعلاقمند بود که به طور خصوصي با من صحبت کند ، در ين صحبت ها بري من روشن شد که ين "يادي کلِاش" در طول بيش از 10 سال که پزشک عليرضا بوده فقط به او انواع داروهي ويتامين جهان را داده و او نيز مصرف کرده است ! جيب عليرضا هميشه مملو از انواع ينگونه قرص ها بود، که البته نه تنها مرض را معالجه نمي کردند بلکه امراض ديگري به خصوص امراض جلدي و لرزش برخي عضلات بدن، بر آن مي افزودند.

شاه به زودي دچار ين اعتياد به "يادي" شد. ديدار او با يادي از هفته ي 3 روزبه هرروز تبديل شد و ديدار هر روزه به کليه ساعات فراغت کشيد.صبح ها، هنوز شاه بيدار نشده ، يادي حاضر بود و شب ها تا وقت خواب در اتاق او مي ماند . زماني که محمد رضا ازدواج کرد ، ين عادت ترک نمي شد و يادي با زن هي شاه هم خودماني مي شد . بدين ترتيب يادي با نفوذ ترين فرد دربار و به تدريج با نفوذ ترين فرد کشور شد. او بري خود حدود 80 شغل در سطح کشور درست کرده بود. مشاغلي که مهم و پولساز بود! رئيس بهداري کل ارتش بود و در ين پست ساختمان بيمارستان هي ارتش به امر او بود،وارد کردن وسيل ين بيمارستانها، وارد کردن دارو هي لازم، دادن درجات پرسنل بهداري ارتش از گروهبان تا سپهبد به امر او بود.هر گونه تخطي از اوامر او برکناري و مجازات را به دنبال داشت . يادي رئيس شرکت "اتکا" ارتش و نيروهي انتظامي هم بود و در ين پست کليه نيازمنديها بيد به دستور او تهيه مي شد . هر چه او اراده مي کرد ولو در کشور موجود بود بيد بري ارتش از خارج ، به ويژه از انگليس و آمريکا ، وارد مي شد . سازمان داروئي کشور نيز تماماً تحت امر يادي بود . چه داروهيي و به کدام مقدار بيد تهيه شود ، از کجا خريداري و به کدام فروشنده وبه چه ميزان داده شود، شيلات جنوب در اختيار يادي بود و تعيين ينکه به کدام کشورها و شرکت ها اجازه صيادي داده شود و به کدام داده نشود در اختيار يادي بود...

من يک بار مشاغل او را کنترل  کردم و به 80 رسيد به شاه گزارش کردم. شاه در حضور من از او يراد گرفت که 80 شغل را بري چه مي خواهي؟ يادي به شوخي جواب داد: "مي خواهم مشاغلم را به 100 برسانم!"

ين خود نمونه کوچکي است از شيوه حکومت شاه ! در دوران نخست وزيري هويدا ، يادي که خود بهائي بود تا توانست وزير بهائي وارد کابينه کرد و ين وزرا بدون اجازه او حق هيچ کاري را نداشتند . من مي توانم ادعا کنم که يک هزارم کارهي يادي را نمي دانم ولي اگر پرونده هي موجود ارتش و نيروهي انتظامي و سازمان هي دولتي بررسي شود، موارد مستندي مشاهده مي گردد که به نظر ، افسانه مي رسد و بر ين اساس مي توان کتابي نوشت که : يا يادي بهائي بر يران سلطنت مي کرد يا محمد رضا پهلوي؟ تمام يرانيان رده بالا، چه در يران باشند و چه در خارج، خواهند پذيرفت که سلطان واقعي يران، يادي بود. حقيقتي که هيچکس پيش از انقلاب جرأت بيان آن را نداشت.

يادي مشهور به " راسپوتين يران " بود. واقعاً چنين بود هيچ زن زيبيي که با او تماس پيدا مي کرد از دست او سالم در نمي رفت و البته در مقابل ، آنها را به مشاغل مهم مي رساند و يا پول گزاف مي داد.

يادي جاسوس بزرگ غرب و مطلع ترين منبع اطلاعاتي سرويس هي آمريکا و انگليس بود.وي همواره در زندگي خصوصي شاه و زنان و اطرافيان وي رسوخ داشت و هر اطلاعي که ممکن بود کسب مي کرد و به اربابان خود مي رساند . نفوذ او با نفوذ شاه مساوي بود . نخست وزيران ، بخصوص هويدا ، رؤسي ستاد ارتش و کليه مقامات مهم مملکتي اعم از وزير و نمينده مجلس و امثالهم دستورات او را که نخست به فرم خواهش بود و اگر اجرا نمي شد به فرم امر ، اجرا مي  کردند.

يادي در کليه مسافرت هي خارج همراه شاه بود و طبيعي است که مورد علاقه برخي کشورهي ذينفع در رابطه با يران بوده است. يادي در سال 1357 کمي قبل از پيروزي انقلاب ، يران را ترک کرد.

 

                  تلخيص وتنظيم از کتاب"ظهور وسقوط سلطنت پهلوي"

                                  (خاطرات ارتشبد فردوست)

 

خواندن 2231 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

معرفی رهبران بهائیت

  • زرین تاج قزوینی

     

    زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).

     

    ادامه مطلب...
  • شوقي افندي

    شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.

    ادامه مطلب...
  • علی محمد باب

    علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.

    ادامه مطلب...
  • سید کاظم رشتی

    سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري  شيخيه را برعهده گرفت.

    ادامه مطلب...
  • عباس افندی (عبدالبهاء)

    عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.

    ادامه مطلب...

مبارزان با بهائیت

cache/resized/ccaca808332350bd352314a8e6bdb7dd.jpg
یکی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال
cache/resized/a2c88199bdee2998adc4f97d46fdb662.jpg
ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی