از سوی دیگر، جالب است بدانیم که بر اساس اعتقادات بهائی، بهائیان موظفند تا در هر کشوری هستند، از پادشاه و قوانین حکومتی کاملاً اطاعت کنند و کوچکترین مخالفتی با آن دولت و قوانینش ننمایند. در کتاب گنجینه حدود و احکام -که از منابع اصلی و معتبر بهائیت است- از قول عباس عبدالبهاء، پیشوای دوم بهائیان، اینگونه آمده است: «باري به نص قاطع جمال مبارك(بهاءالله) ـ روحي لاحبائه الفداء ـ ابدا بدون اذن و اجازهي حكومت، جزئي و كلي نبايد حركتي كرد و هر كس بدون اذن حكومت ادني حركتي نمايد، مخالفت به امر مبارك كرده است و هيچ عذري از او مقبول نيست. امر قطعي الاهي اين است كه بايد اطاعت حكومت نمود. اين هيچ تأويل بر نميدارد و تفسير نميخواهد از جملهي اطاعت اين است: کلمهای بدون اذن و اجازه حكومت نبايد طبع گردد، تكليف احباي الاهي اطاعت و انقياد حكومت است خواه استقلال و خواه مشروطه. »[2]
با در نظر گرفتن همزمان این گفتهی عبدالبهاء و قانون اساسی ایران، تبلیغ آئین بهائی که از ضرورتهای این اعتقاد است و به طور متناوب از سوی مرکز جهانی مدیریت و رهبری بهائیت، بیت العدل، توصیه میشود، مخالف دستور عبدالبهاء و در نتیجه خلاف دستور دین خواهد بود که این یک تناقض و سؤال بزرگ میباشد.
مطالب ذکر شده را میتوان به طور خلاصه در دو پرسش زیر بیان نمود:
1- بالاخره طبق دستورات پی در پی بیت العدل باید در ایران دیگران را به بهائیت تبلیغ و دعوت کنند یا طبق فرموده عبدالبهاء باید طبق قانون و دستورات کشور عمل نموده و دست از تبلیغ بکشند؟
2- حال که بهائیان طبق دستورات دینی خود میبایست کاملاً مطابق میل حکومت عمل نمایند، دیگر این همه اعتراض و مظلوم نمایی چه معنایی خواهد داشت؟ مگر نه این است که تکلیف احبای الهی اطاعت و انقیاد حکومت است؟؟؟!!!
علمای بهائیت باید برای این دو سؤال مهم، پاسخی مناسب داشته باشند و اگر نه، همین تناقض کافی است تا در الهی و به حق بودن این مرام، شک کنیم.
پی نوشتها :
[1] (قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، مصوب 1358، اصلاحات و تغییرات و تتمیم قانون اساسی مصوب 1368)
[2] گنجينهي حدود احكام باب 75