تمامی علمای اسلام، أعم از شیعه و سنّی معتقدند که فرقهی بهائیت، گروهی مُرتد و خارج از دین هستند و جزو هیچیک از شرایع سابقه نبوده و ریشهای الهی ندارند. چنانکه در فتاوی مراجع عظام تقلید شیعه، دربارهی این گروه به صراحت و وضوح بیان شده که هرگونه ارتباط و معامله با آنها باطل است.[2]
علمای اهلسنت نیز در اینباره با علمای شیعه اتفاق نظر دارند؛ چنانکه لُجنهی فتوا در الازهر، چنین فتوا دادهاند: «به درستی که مذهب بهائیت، مسلکی باطل است و در هیچ چیز با اسلام اشتراک ندارند، بلکه آنها جزو یهود و نصاری هم نیستند و هرکس از مسلمانان به این مذهب گردن نهد و به آن اعتقاد پیدا کند، مرتد و خارج از دین اسلام است. به تحقیق، این مذهب در بردارندهی اعتقاداتی است که مخالف اسلام است و اسلام به طور کامل، آنها را انکار و نفی میکند...»[3] شیخ سلیم البشری، شیخ الازهر نیز به کُفر عباس افندی (عبدالبهاء) فتوا داده است.[4]
منشأ اتفاق نظر علما در خصوص بهائیت، اعتقادات، افکار و عملکرد این فرقه است؛ زیرا آنان به پرستش و عبادت حسینعلی بهاء، روی آورده و به حلول خدا در وجود وی، معتقد شدهاند.[5] آنها همچنین ختم نبوت را (که از ضروریات دین مبین اسلام است) انکار کرده و قائل به نبوت مفسدی چون علیمحمد باب و حسینعلی نوری هستند.
همهی شرایع معتقدند منجی آخرالزمان، صالحان را وارث زمین خواهد کرد و عدل و قسط را در جهان حاکم خواهد ساخت. ولی بهائیت بر خلاف این تصور، به مهدویت و مصلح آخرالزمان بودنِ عنصری مفلوک و جاسوسِ بیگانگان، به نام علیمحمد شیرازی معتقد است. آنها همچنین قیامت و معاد را که از ضروریات شرایع الهی است انکار کرده و خلقت را در همین عالم مادی و خاکی منحصر کردهاند.[6]
همچنین بهائیان از لحاظ اخلاقی به اباحیگری روی آورده و مُحرماتی مانند ازدواج با محارم، ربا و... را حلال شمرده [7] و واجباتی مثل امر به معروف و نهی از منکر را تحریم کردهاند. ماهیّت استعماری این فرقه و همراهی آنان با اسرائیل و جاسوسی برای این غدّهی سرطانی نیز در موضعگیری علمای اسلام علیه آنان، مزید بر علّت شده است.[8]
پینوشت:
[1]. ر.ک: علی ربانی گلپایگانی، فرق و مذاهب کلامی، قم: انتشارات مرکز جهانی علوم اسلامی، 1383، صص 346-336.
[2]. جهت مطالعهی بیشتر بنگرید به مقالهی: فتواهای آیت الله نوری همدانی در خصوص بهائیان
[3]. مجلة الازهر، ملحق المجلة، شعبة 1405 ق.
[4]. روزنامه الفتاة، قاهره، ش 692، مورخ 27/12/1910 م.
[5]. عباس افندی، مکاتیب، مصر: مطبعه کردستان العلمیه، منسوب به فرجالله زکی کردی، 1330 ق، ج 2، ص 252-251.
[6]. حسینعلی نوری، بدیع (در جواب اسئله قاضی)، چاپ سنگی، از روی نسخه خطی، کاتب: حرف الزاء، ربیع الاول، ص 338.
[7]. جهت مطالعهی بیشتر بنگرید به مقالهی: بررسی منتقدانهی برخی از احکام بابی و بهائی
[8]. جهت مطالعهی بیشتر بنگرید به مقالهی: دولت اسرائيل و بهائيت