الف: انکار توحید خداوند تبارک و تعالی و اعتقاد به ربُوبیَّت بشری ناتوان، همچون حسینعلی نوری (رهبر این فرقه).[1]
ب: انکار رستاخیز موعود ادیان الهی (به ویژه دین مبین اسلام) و تحریف و تأویل آیات قیامت.[2]
ج: انکار خاتمیت پیامبر گرامی اسلام و قبول ادعای رسالت جاسوسان استعمار نظیر علیمحمد شیرازی و حسینعلی نوری (با آنکه آنها خود را مصداق مسلمان واقعی معرفی میکنند).[3]
به دلیل وجود اعتقاداتی از این قبیل در فرقهی بهائیت، تمامی مسلمانان معتقدند که فرقهی بهائیت، گروهی مُرتد و خارج از دین هستند و ریشهای الهی ندارند. چنانکه در فتاوی مراجع عظام تقلید شیعه، به صراحت بیان شده، هرگونه ارتباط و معامله با آنها باطل است.[4]
لُجنهی فتوای الأزهر مصر (معتبرترین و قدیمیترین مرکز فتوی مسلمانان اهلسنت) نیز، مسلک بهائیت را اینگونه معرفی میکند: «به درستی که مذهب بهائیت، مسلکی باطل است و در هیچ چیز با اسلام اشتراک ندارند، بلکه آنها جزو یهود و نصاری هم نیستند و هرکس از مسلمانان به این مذهب گردن نَهَد و به آن اعتقاد پیدا کند، مُرتد و خارج از دین اسلام است. به تحقیق، این مذهب در بردارندهی اعتقاداتی است که مخالف اسلام است و اسلام به طور کامل، آنها را انکار و نفی میکند...»[5]
تا اینجا ثابت شد که تمامی مسلمانان مسلک بهائیت را نماد کُفر میدانند، اما جالب است بدانیم که پیشوایان مسلک بهائی نیز، به کُفر پیروان خود اعتراف کردهاند. علیمحمد شیرازی معروف به باب، که بهائیان آن را منادی و مبشر خود معرفی میکنند، بهائیان را کافر میداند. فاضل مازندرانی از مبلّغان بزرگ بهائیت در کتاب اسرارالآثار خود، به نقل از علیمحمد شیرازی میگوید:
«... ما کانَ لِبَقیَّةِ الله صاحب الزَّمان بَعدَ الأبوابِ الأربَعه بابٌ مَنصُوص و لا نائِبٌ مَخصُوص وَ مَن إدَّعی الرؤیة بدون بَیّنَةٍ فَرضٌ علی کُلّ، بِأن یکذّبوه و یَقتولوا...[6] و أشهد أن حَلالُه حَلالٌ إلی یَومِ القِیامة و لَم یَنسَخ شریعَتُه... و أشهَدُ أنَّ الیَوم کانَ حُجَّتِکَ مُحَمَّدِ بن الحَسن صَلَواتُکَ عَلَیه و عَلی مُن إتَّبعَه و أشهَدُ أنَّ بَعدَ الأبوابٍ الأربَعه لَیسَ لَهُ بابٌ... و مَن أنکَرَ أحداً مِنهُم فَقَد کَفروا و کانَ مِنَ الخاسرین [7]؛ برای حضرت بقیةالله صاحب الزّمان (عجَّل الله تعالی فرجه الشریف)، باب و نایب خاصّی، پس از نواب أربعهی او [8] وجود ندارد و هرکس بدون سند ادعای رؤیت حضرتش را بنمایند، بر همگی واجب است که او را تکذیب و به قتل برسانند... شهادت میدهم که دین حضرت محمّد (صلّی الله علیه و آله) نسخ نشده و حلال او تا روز قیامت حلال و حرام او تا روز قیامت حرام است... و شهادت میدهم که محمّد بن حسن (امام دوازدهم شیعیان) که درود تو بر او و پیروانش باد، حجّت توست، و شهادت میدهم که بعد از نواب اربعهی او بابی وجود ندارد و هرکس نواب اربعهی او را انکار کند، به تحقیق که کافر شده و از زیانکاران است».
علیمحمد شیرازی به صراحت اعتراف کرد، کسی که حتی یکی از نواب اربعه حضرت محمدبن حسن عسکری (عجَّل الله تعالی فرجه الشریف) را انکار نماید کافر شده! چه رسد آنکه (همچون بهائیان) وجود خود حضرتش را انکار نماید. بنابراین نتیجه میگیریم، ادعای کُفر و بطلان اساس بهائیت، پیش از آنکه توسط مسلمانان مطرح شود، توسط رهبران این فرقه مطرح گردیده است.
پینوشت:
[1]. نظیر: ر.ک: عباس افندی، مکاتیب، مطبعه العلمیه مصر: به همّت فرجالله زکی الکردی، 1330 ق، ج 1، ص 225.
[2]. ر.ک: حسینعلی نوری، بدیع (در جواب اسئله قاضی)، چاپ سنگی از روی نسخه خطی، کاتب: حرف الزاء، ربیع الاول، ص 338.
[3]. جهت مطالعهی بیشتر بنگرید به مقالهی: مصداق مسلمان واقعی از دیدگاه بهائیان!
[4]. نظیر: فتواهای آیت الله نوری همدانی در خصوص بهائیان
[5]. مجلة الازهر، ملحق المجلة، شعبة 1405 ق.
[6]. فاضل مازندرانی، اسرارالآثار خصوصی، بیجا، مؤسسه ملّی مطبوعات امری، 124 بدیع، ج 1، ص 180.
[7]. همان، ص 182-181.
[8]. نواب خاصّ حضرت مهدی (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) در عصر غیبت صغری، عبارتند از: ابوعمرو عثمان بن سعید عمری، اباجعفر محمد بن عثمان بن سعید عمری، ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی، ابوالحسن علی بن محمد سمری.