سراب بهائیت (بیت العدل نامشروع)در سنجش و کنکاش محققان غربی
ارائه مقالات در پایگاه بهائیسم ایران دلیلی بر رد یا تائید از سوی این پایگاه نیست
. ضمن آنکه مقاله ذیل به ارائه نگاه دو تن از محققان غربی پیرامون بهائیت می پردازد
.
تشکیلات اداری و سازمانی بهائیت در قلب اسرائیل اکنون در کانون نقد و توجه متفکران
غربی قرار گرفته و با تردید و شک نسبت به نوع تشکیلات فرقه ای ودیکتاتوری آن می
نگرند .
امروزه تشکیلات پرسر و صدای جهانی بهائیت، در جهان غرب
از سوی محققانی همچون «دکتر خوان کول»
استاد مطالعات خاورمیانه دانشگاه میشیگان و رئیس سابق مطالعات خاورمیانه، «دکتر
دنیس مک اوئین» ، پژوهشگر انگلیسی و «فیچیکیا»
اندیشمند آلمانی مورد انتقادات جدی قرار گرفته است.
آنان معتقد هستند که ساختار شورای
۹
نفره رهبریت تشکیلات جهانی بهائیت از گرایشات شدید بنیادگرائی برخوردار است تا
گرایشات لیبرالیستی، و مؤلفههای فرقهای در آن به شدت در حال افزایش است؛
تا جایی که به اعتقاد «دکتر فیروز کاظمزاده»
استاد تاریخ روسیه در دانشگاه ییل و سخنگوی بهائیان آمریکا، ساختار تشکیلات بهائی
لزوما منطبق با دموکراسی در آمریکا نیست بلکه متعهد به رعایت تئوکراسی جامعه بهایی
است.
دنیس مک اوئین
نیز در تبیین نظام اداری بهایی به تئوکراسی دیکتاتورمآب اشاره میکند. تا جائی که
«اودو شفر» از محققان برجسته بهائی و عضو سابق محفل ملی بهائیت در آلمان، نگاه
بهائیان به مرکز جهانی بهائی (بیت العدل اعظم) را که قائل به عصمت برای آن هستند
همانند نگاه به معبد دلف میداند و معتقد است که بهائیان به یک الهام شبه نبوی از
سوی روحالقدس در بیت العدل اعظم قائل هستند و روحالقدس را نیز همچون یک خدای
ماشینی در هدایت بیتالعدل اعظم تلقی میکنند.
تشکیلات بهائیت به دلیل ساختار فرقهای خود در جهان غرب از کمترین اقبالی برخوردار
است. غربیان بهائیت را یک مسلک شبه عرفانی شرقی میدانند که لباسی به ظاهر از دنیای
مدرن به تن کرده است.
«هامر رومر» محقق
آلمانی معتقد است که بهائیت یک مسلک درویش مآب است و تنها به لطف تقارن با جنبشهای
فرهنگی ملهم از غرب در خاورمیانه بوده که لباسی مدرن بر تن کرده و میکوشد تا
پیوندهای خود را با سایر سلسلههای درویشی پنهان نماید.
«پرفسور نالینو» استاد
دانشگاه روم نیز بهائیت را آمیزهای از توهمات شرقی و آرا و عقاید غربی میداندو آن
را نقابی میداند برای لاقیدی مذهبی.
«اودو شفر»
به دلایل عدم استقبال غرب به بهائیت اشاره میکند و معتقد است که عقاید بهائی در
سیستماتیک کردن و عرضه محققانه تعالیم خود بسیار ضعیف است و در مقام مقایسه در
مطالعات فلسفی، مذهبی و علم کلام با اسلام اذعان مینماید که جامعه بهائی در مرحله
نوزادی به سر میبرد. وی بیان میکند که در بهائیت نظریههای بنیادی فلسفی در مورد
نقش عقل و منطق، اخلاق و سیاست مورد پژوهش قرار نگرفته است.
وی همچنین معتقد است که :
بدون تردید احکام جزائی کتاب اقدس کاملاً مخالف تصور ارزشهای حاکم بر دنیای غرب
است و نیز مخالف خواستههای متخصصین امور جنائی مدرن است.
(جهان مدرن هرگز این حکم خلاف حقوق بشری کتاب اقدس را نمی پذیرد که اگر کسی
خانه ای را آتش زد اورا آتش بزنید !!!!)
و با ناامیدی این گونه بیان میکند که :
کمتر به نظر میرسد بتوانیم این مسائل را در بحثهای مستقیم در جامعه امروزی یعنی
در جامعهای که جز دلایل منطقی و عقلانی دلیل دیگری نمیپذیرد مطرح کنیم.
او همچنین اشاره میکند :
وجود عقیدهای که غالبا بهائیان آن را تکرار میکنند که بهاءالله همه چیز را بیان
کرده است و انسان برای کشف حقیقت نیازی به فلسفه ندارد به این نتیجه میرسد که این
میتواند جامعه بهائی را به نگرشهای فرقه گرایانه سوق دهد.
بر همه آحاد بهائیان بویژه هموطنان بهائی ما فرض است که خود را از حصار تشکیلات
بسته بهائیت بیرون کشیده و در فضای معنوی اسلام تنفس کنند و بیش از این خود را گوشت
قربانی این تشکیلات فرقه ای نکنند.
*************************************************************
منبع : معضلات در مطالعات امری : اودو فیشر – مقاله ای که در اولین کنفرانس
اروپائی در خصوص فعالیتهای بهائی در دانشگاهها که از 2 تا 5 ژانویه 1995در برنو
واقع در چکسلواکی عرضه شد