بهائیت در دیدگاه اندیشمندان غرب
(دنیس مک اونین )
“دنیس
مک اونین
استاد مطالعات خاورميانه دانشگاه ميشيگان و رئيس سابق مطالعات خاورميانه
”
اساساً جنبش بابیه را یک جنبش اصلاحگرایانه و جنبشی در جهت حقوق زنان نمیداند. او
معتقد است که بابینه و بهائیت متعلق به جریانهای دموکراتیک نیستند.
بلکه سرآغاز شکلگیری مفاهیم دموکراتیک را د رایران از انقلاب مشروطه میداند. دکتر
نیکی کدی استاد دانشگاه کالیرفنیا، نیز معتقد است که جنبش بابیه در ایران یک جنبش
پیش از مدرن است و به صورت گستردهای در روستاها و شهرهای کوچک رخ داده است.
در حالی که نهضت تنباکو و نهضت مشروطیت از جنبشها و نهضتهای اولیه عصر مدرن هستند
که در مراکز شهری بسیار پرجمیع رخ داده است. همکاری عبدالبهاء رهبر بهائیان با دولت
روس و محمد علی شاه و با دادن شعار جهان وطنی هیچگاه از تاریخ سیاسی ایران محو
نخواهد شد. شرح این خیانت را به خوبی میتوان در آثار «ادوارد براون»، «سید حسن تقی
زاده»، «احمد کسروی»، «فریدون آدمیت»، «هما ناطق»، «احسان طبری» و … یافت. این
نخستین نهضت مردمسالاری ایرانیان که در پی خروج از سلطنت استبدادی قاجار و تشکیل
یک نظام پارلمانی بود از نظر محققان بهائی همچون «اولریش گلمر» این علائق ملی و
منافع ایرانیان همان احتجاجات ناسیونالیستی نازیسم آلمان تلقی میشود.
امروزه تشکیلات جهانی بهائیت، در جهان غرب از سوی محققانی همچون «دکتر خوان کول»
استاد مطالعات خاورمیانه دانشگاه میشیگان و رئیس سابق مطالعات خاورمیانه، «دکتر
دنیس مک اونین» و «فیچیکا» مورد انتقادات جدی قرار گرفته است. آنان معتقد هستند که
ساختار شورای
۹
نفره رهبریت تشکیلات جهانی بهائیت از گرایشات شدید بنیادگرانی برخوردار است تا
گرایشات لیبرالیستی، و مؤلفههای فرقهای در آن به شدت در حال افزایش است؛ تا جایی
که به اعتقاد «دکتر فیروز کاظمزاده» استاد تاریخ روسیه در دانشگاه بیل و سخنگوی
بهائیان آمریکا، ساختار تشکیلات بهائی لزوما منطبق با دموکراسی در آمریکا نیست بلکه
متعهد به رعایت تئوکراسی جامعه بهایی است.
دنیس مک اونین نیز در تبیین نظام اداری بهایی به تئوکراسی دیکتاتورمآب اشاره
میکند. تا جائی که «اودوشفرن از محققان برجسته بهائی و عضو سابق محفل ملی بهائیت
در آلمان، نگاه بهائیان به مرکز جهانی بهائی (بیت العدل اعظم) را که قاتل به عصمت
برای آن هستند همانند نگاه به معبد دلف میداند و معتقد است که بهائیان به یک الهام
شبه نبوی از سوی روحالقدس در بیت العدل اعظم قائل هستند و روحالقدس را نیز همچون
یک خدای ماشینی در هدایت بیتالعدل اعظم تلقی میکنند. تشکیلات بهائیت به دلیل
ساختار فرقهای خود در جهان غرب از کمترین اقبالی برخوردار است. غربیان بهائیت را
یک مسلک شبه عرفانی شرقی میدانند که لباسی به ظاهر از دنیای مدرن به تن کرده است.
همان گونه که «هامر رومر» محقق آلمانی معتقد است که بهائیت یک مسلک درویش مآب است و
تنها به لطف تقارن با جنبشهای فرهنگی ملهم از غرب در خاورمیانه بوده که لباسی مدرن
بر تن کرده و میکوشد تا پیوندهای خود را با سایر سلسلههای درویشی پنهان نماید.
«پرفسور نالینو» استاد دانشگاه روم نیز بهائیت را آمیزهای از توهمات شرقی و آرا و
عقاید غربی میداند. و آن را نقابی میداند برای لاقیدی مذهبی. «اودوشفر» به دلایل
عدم استقبال غرب به بهائیت اشاره میکند که عقاید بهائی در سیستماتیک کردن و عرضه
محققانه تعالیم خود بسیار ضعیف است و در مقام مقایسه در مطالعات فلسفی، مذهبی و علم
کلام با اسلام اذعان مینماید که جامعه بهائی در مرحله نوزادی به سر میبرد. وی
بیان میکند که در بهائیت نظریههای بنیادی فلسفی در مورد نقش عقل و منطق، اخلاق و
سیاست مورد پژوهش قرار نگرفته است.
وی همچنین معتقد است که بدون تردید احکام جزائی کتاب اقدس کاملاً مخالف تصور
ارزشهای حاکم بر دنیای غرب است و نیز مخالف خواستههای متخصصین امور جنائی مدرن
است و با ناامیدی این گونه بیان میکند که کمتر به نظر میرسد بتوانیم این مسائل
را در بحثهای مستقیم در جامعه امروزی جامعهای که جز دلایل منطقی و عقلانی دلیل
دیگری نمیپذیرد مطرح کنیم. او همچنین اشاره میکند به وجود عقیدهای که غالبا
بهائیان آن را تکرار میکنند که بهاءالله همه چیز را بیان کرده است و انسان برای
کشف حقیقت نیازی به فلسفه ندارد به این نتیجه میرسد که این میتواند جامعه بهائی
را به نگرشهای فرقه گرایانه سوق دهد.
«مواژان
مون» از محققان مشهور بهائیت خود اذعان دارد که جوامع بزرگ بهائی در بخشهای فقیر
جهان متمرکز است که در جنوب آسیا، آفریقا، آمریکای لاتین و در برخی از جزایر
اقیانوس آرام حضور دارند و بزرگترین جامعه بهائی در جهان نیز در هندوستان است.
بیشتر آنها از جوامع روستایی هستند و بنا به گفته وی بسیاری از روستائیان جهان سوم
که در سالهای اخیر بهائی شدهاند بیسواد هستند. وی اذعان میکند که اکنون امر
بهائی عمدتا دیانتی جهان سومی است. او معتقد است که در آسیای شرقی، توسعه بهائیت
موفق نبوده است در کشور چین و کره شمالی از آنجائی که به رسمیت شناخته شده و هیچ
فعالیت سازمان یافته بهائی وجود ندارد. توسعه بسیار کند بوده است.
در کشورهائی چون ژاپن و کره جنوبی که آزادی مذهبی برقرار است، وضعیت بهائیت مشابه
شرایط در اروپای غربی است و از رشد مناسب برخوردار نیستند.