ریشه حمایت های آمریکا از بهائیت
چیست؟
حسینی
سردمداران استعمارگر آمریکا تنها مانع سر راه خود برای تسلط بر جهان را
اسلام راستین محمدی (ص) و آیین های ظلم ستیز این دین الهی می دانند وبر همین اساس
هر آیین و مسلکی که در این زمینه مقاومتی ایجاد کند و بین مسلمانان تفرقه بیفکند
مورد استقبال و حمایت آمریکایی ها ، اروپایی ها و رژیم صهیونیستی قرار می گیرد.
در واقع بهاییت زاییده استعمار است؛ استعمار کهن این فرقه ضاله رابرای
فردای خود به وجود آورد تا بتواند از آموزه های ساختگی آن در جهت سیاست های
ناعادلانه خود در کشور های مستضعف جهان در دوران «استعمار نو» و «استعمار فرا نو»
سود جوید.
ویژگی بارز بهاییت تعمیق باور تمکین بی چون و چرای مردمان از حاکمان
وابسته است این ویژگی امکان هرگونه انقلاب ، اعتراض و نهضتی را سلب می کند.
بهائیت از جمله فرقههایی است که در قرن
۱۹ میلادی سربرآورد و با طرح ادعاهای عجیب از نیابت امام زمان(عج) تا
مهدویت و نبوت حتی الوهیت، طرفدارانی را برای خود دست و پا کرد. نکته جالب در مورد
این فرقه پیشتیبانی بیحد و حصر کانونهای استکباری و استبدادی شرق و غرب از آنهاست
که اهمیت و چرایی نسبتشناسی بهائیان را با آنها ضروری میسازد.
مروری عبرت آموز در پیشینه بهاییت موید آن است که در واقع بهایی گری
قسمی رها سازی حاکمان با رنگ و لعابی مذهبی است که از سوی کانون های استبدادی از
گذشته تا کنون در سراسر جهان تبلیغ می شود ؛ جهان استکبار به آموزه های فردی و غیر
اجتماعی مسیحیت اکتفا نکرده و علاوه بر اعزام مبلغان تبشیری به چهار گوشه جهان، روی
به فرق بدعت آور ، اجتماع گریز و سیاست زده ای چون بهاییت می آورد؛
مقرر سازماندهی تشکیلاتی بهائیان در امریکا قرار دارد و دومین مکان
مقدس آنان پس از اسرائیل در شهر شیکاگو است. در میان شهرهای مختلف امریکا، شیکاگو
به عنوان مرکز بزرگ فراماسونری امریکا شهرت دارد.
سران بهائی با محافل شبه ماسونی تعاملات ویژهای را برقرار نمودهاند.
یکی از اقدامات زیر بنایی امریکا در ایران و در زمان عصر پهلوی، راهاندازی باشگاه
یا کلوپ روتاری بود. این کار توسط سازمان جاسوسی امریکا(سیا) و با مشارکت جدی
بهائیان پس از انجام کودتای امریکایی ـ انگلیسی
۲۸ مرداد سال
۱۳۳۲ رخ داد. اولین روتاری در تهران بنا شد و پس
از آن و تا سال
۱۳۳۸ در سایر شهرهای ایران هم چون تبریز،
آبادان، کرج، شیراز و اصفهان گسترش یافت. روتاریها، شعارهای فریبندهای چون تلاش
در راه ایجاد دوستی، تعمیم موازین اخلاق، توسعه مؤدت و صلح در عرصه جهانی و ...
داشتند و با وجود آن که ادعا میکردند سیاسی نیستند اما رویکردهای سیاسی را اتخاذ و
با دین اسلام مقابله میکردند، طرح ایجاد مدارس مختلط پسرانه و دخترانه، اشاعه فساد
و فحشاء، راهاندازی کلوپ جوانان، تأسیس انجمن دوشیزگان و بانوان و ... نتیجه
فعالیت روتاریها در ایران بود.
از جمله نکات قابل ذکر در ارتباط امریکا با بهائیان تأسیس شرکت بهایی
امنا در سال
۱۳۲۹ میلادی در این کشور است. وظیفه اصلی این
شرکت انجام امور موقوفات و هدایا، ضبط ما ترک بهائیان بدون اولاد و ... میباشد.
بهائیان در امریکا در کاخ سفید هم نفوذ کرده و حتی به مقام مشاور ریئس جمهوری در
دوره بیلکلینتون نیز رسیدهاند. همچنین رؤسای جمهور این کشور (لیندون، جانسون و
رونالد ریگان) از بهائیت به صراحت حمایت کردهاند.
در شرایطی که کاپیتالیسم امریکا دست به غصب اراضی و نابود ساختن فرهنگ
و تمدن ساکنان بومی کشورهای سرخ پوستان، انتقال اجباری سیاهپوستان و استثمار تبعیض
آلود آنها در آمریکا و ... میزد از رهبران و هیأتهای بهایی مدام جهت سفر به
امریکا دعوت به عمل آورده میشد. تا دم از صلح جهانی، مؤدت و سازش زنند. یکی از
قدیمیترین مجاری پیوند بهائیان با امریکا، روابط رهبران این فرقه با مسیونهای
تبشیری(مبلغان مسیحی) امریکایی و مؤسسات وابسته به آنها در ایران و جهان بوده است.
بهائیت و مسیحیت هر دو با اسلام در تضاد هستند. بهائیت اسلام را دیانتی، منسوخ و
جزء ادیان عتیقه میشمارد و مسیحیت (تبشیری) نیز جنبه وحیانی و آسمانی اسلام را
منکر میشود.
با وقوع انقلاب اسلامی در ایران، و از دست رفتن پایگاه ایران برای
بهائیان، آنها دست به دامان امریکا بردند در این مقطع امریکائیان ترجیح دادند
پایگاه اصلی بهائیان ایالات متحده نباشد و فعالیتها در یک کشور بیطرف صورت گیرد،
علت این امر آن بود که امریکاییها نمیخواستند فعالیتهای بهائیان منتسب به سیا
شود. اما به مرور این رویکرد تغییر کرد و جانبداری رسمی امریکا از بهائیان علنی شد.
نمونه این جانبداری را میتوان در سال
۱۳۶۲ شمسی و بازداشت چندین بهایی در ایران به جرم جاسوسی برای بیگانگان و
موضعگیری رئیس جمهوری امریکا ـ ریگان ـ عنوان کرد.
امام خمینی(ره) این جانبداری را دلیلی بر وابستگی سیاسی بهائیان به
امپریالیسم امریکا عنوان کردند و پس از این واقعه، خاک امریکا پناهگاه و مأمن آشکار
بهائیان شد. در سال
۱۳۸۵ شمسی برخی نمایندگان کنگره امریکا
قطعنامهای را درباره وضعیت بهائیت در ایران به کنگره ارائه کردند و سرکوب بهائیان
در ایران را محکوم کردند.
تاریخ گواه ان است که بهاییان کمتر به مکان واحدی احساس تعلق نموده
اند؛ پیروان این فرقه هر کجا که آنها را مورد حمایت قرار دهد اتراق و بدانجا دل خوش
کرده اند، لذا مفهومی مثل وطن دوستی به ویژه در مورد کشور ایران برای آنها خالی از
هر گونه اعتباری است به همین دلیل به سادگی به آرمان های ملی خود پشت می کنند ،
میراث های فرهنگی مولد خود را تقدیم بیگانگان می کنند ، ثروت های رو زمینی و زیر
زمینی آب وخاک اصلی خود را مورد معامله با اغیار قرار می دهند و
...
بهائیت برای ملل جهان هیچگونه حقی قائل نیست و تنها حاکمان
را منشأ قدرت و گاهی سزاوار ستایش میداند. بهائیان از اصول اولیه دموکراسی و حقوق
بشر دور و بیزاراند و اساساً اصل عدم مداخله در امور سیاسی از جمله اصول مسلم این
فرقه ضاله تلقی میشود. سوای از جنبه عقب مانده و غیر دموکراتیک و اجتماعی
آموزههای بهائیت این سؤال پیش میآید که آیا این اصل، دخالت در سیاست آن هم به نفع
یک سیاست خاص نیست؟ یکی از اصول عقاید بهائیان که دارای ظاهری مترقی است مسئله «صلح
عمومی» است در این جا تذکر این نکته لازم است که در مورد اقتباس عقایدی که دارای
جنبههای مترقی است بهائیان فقط به ظواهر امر توجه نمودهاند و از لحاظ عمقی و
منطقی هیچگونه ارزشی برای اعتقادات آنها نمیتوان قائل شد.