هرمان رومر،
بابیه و بهائیت را ثنویتگرا و دارای ساختاری فرقهای و خرد ستیز میداند که از
علوم رمزی و تأویلی اسماعیلی، حروفی، کابالا و دراویش بکتاشی متأثر است.
هرمان رومر (Hermann Roemer) متکلّم روحانی پروتستان، در هشتم جولای ۱۸۸۰ در
اشتوتگارت آلمان متولد شد. رومر بین سال های ۱۸۹۸ تا ۱۹۰۲ در دانشکده الهیات و
فلسفه دانشگاه های توبینگن و هال به تحصیل پرداخت و از محضر اساتید به نامی چون
پروفسور هرینگ، هگلر، هول، کالر، رایشله، اشلاتر و زیبولد بهره برد. پس از پایان
تحصیلات در کسوت استاد الهیات در شهر باسلر به فعالیت های دین پژوهی مشغول شد و در
سمینارهای دین شناسی پروتستان در اشتوتگارت به فعالیت پرداخت. در همان دوران به
پیشنهاد دانشکده الهیات توبینگن، ریاست سمینارهای تخصصی و پژوهشی انجیلی را نیز بر
عهده داشت.
هرمان رومر، خود در بیان اهداف تحقیقاتی خویش خاطر نشان میکند که “در سال ۱۹۰۷
شاهد تأسیس انجمن بهائیان اشتوتگارت بودم و همواره نیاز به یک پژوهش عملی، جهت
پاسخگوئی به تبلیغات بهائیت در آلمان را احساس میکردم.” بدین منظور رومر کتاب خود
تحت عنوان “بابیت و بهائیت، پژوهشی در تاریخ مذاهب اسلامی” را تألیف کرد. کتاب او “Die
Babi-
Behai, Eine studie zur
religionsgeschichte des Islams” در واقع، رساله دکترای او بود که در سال ۱۹۱۱
به دانشکده عالی فلسفه دانشگاه توبینگن ارائه شد. این کتاب اولین اثر او درباره
بابیت و بهائیت نبود؛ وی در سال ۱۹۰۸ مقاله ای در نقد بهائیت (۱) و در سال ۱۹۱۰ به
دنبال تحقیقاتی در خصوص تاریخ تبلیغات مذهبی در آلمان، مقاله ای تحت عنوان “تبلیغات
مذاهب آسیایی در مغرب زمین” را به رشته تحریر درآورد (۲).
در سال ۱۹۱۲ چاپ مشابهی از کتاب رومر تحت عنوان “بابیت و بهائیت، آخرین فرقه منشعب
از اسلام Die
Babi-Behai ” The latest Mohammedan sect ” منتشر شد.
آثار رومر، اولین آثار عمده در موضوع بابیه و بهائیت بود که در آلمان منتشر می شد؛
و علاوه بر مطالعات تاریخی، حاوی تحقیقات گسترده ای در نقد و بررسی تعالیم بابی و
بهایی نیز بود. محور اصلی کتاب “بابیت و بهائیت، پژوهشی در تاریخ مذاهب اسلامی”
بررسی اصول بنیادی تعالیم بابی و بهایی در شناخت خدا، مظهریت، مقام انسان و رستگاری
بود. آثار او در نقد و بررسی فلسفی و کلامی تعالیم بابیت و بهائیت، بصورت قابل
توجهی از سبک و اندیشه های “ایگناز گولدزیهر” تأثیر پذیرفته بود.
از جمله منابع تحقیقات کتاب رومر آثار گوبینو، براون، گویارد، نولدکه، هوآرت، اوئن
هایم، گولدزیهر، نیکولا، نیکلسون، کبلر، کرمر، ریشتر، اولد نبرگ، زیبولد، اشراینر،
زیلر و نیز آثار مؤلفان بهایی و گزارش مسیونرهای مذهبی از ایران است. کتاب رومر،
همچنین مورد استناد و استفاده محققان بسیاری قرار گرفته است: از جمله پژوهشگرانی که
از کتاب رومر در تحقیقات و تألیفات خود در سطح گسترده ای استفاده کردند عبارتند از:
روزنکرانتس، فلاشه ، پل شورلن، ریچارد شافر، فیچیکیا.
نیکولا توفیق از محققان برجسته بهایی آلمان در کتاب ”
DER information als
method ” بیان می کند که اثر رومر، سند منحصر بفردی از دوران خود
در اروپای آلمانی زبان می باشد و بی تردید واجد اهمیت تاریخی است و از آن می توان
به عنوان مأخذ مستقیم مطالعات بابی و بهایی استفاده کرد.
کتاب هرمان رومر شامل چهار فصل و دو ضمیمه است که فصل اول آن، طولانی ترین بخش کتاب
را تشکیل می دهد.
نویسنده در این فصل به مباحثی پیرامون آغاز جنبش بابی تا مسئله جانشینی علی محمد
باب می پردازد. در این فصل، رومر موضوعاتی چون پایه گذاری بابیت در شیخیه، توصیف
مقام باب به عنوان شیعه کامل در آراء شیخیه، بررسی تاریخی تمایلات صوفی مآبانه در
بابیه، رخنه تعالیم کابالیستی در بابیه، بررسی نگرش بابیه در مورد پیامبری، کاربرد
تأویل در آثار بابیه و عنصر سیاسی در آن نهضت را مطرح می کند. فصل دوم کتاب، معطوف
به بررسی نقش رهبری میرزا حسینعلی نوری در تغییر شکل جامعه بابی به بهائی در دوره
اقامت او در بغداد و اِدِرنه است. در این بخش، نویسنده به بررسی مباحثی چون بررسی
آثار او در بغداد، تأثیرپذیری اش از صوفیه، الواح و مکتوبات او و موقعیت داخلی و
خارجی جامعه بابی می پردازد.
فصل سوم کتاب نیز به نحوه شکل گیری بهائیت در عکّا و نقد برخی احکام بهائیت و
موضوعاتی چون شکل گیری کتاب اقدس، حقوق جزاء در بهائیت، بررسی آثار حسینعلی نوری در
عکا، شکل گیری و تحولات فرقه در ایران و ارتباطات بهائیان با ایران اختصاص دارد.
نویسنده در فصل چهارم کتاب به رهبری عبدالبهاء تا سال ۱۹۰۸ می پردازد و مباحث سیاسی
ـ تاریخی بهائیت را در ذیل عناوینی چون عباس افندی، رهبر فرقه و نقش آن در توسعه
بهائیت، عباس افندی و تعالیم فرقه ای، تبلیغات بهائیت در اروپا و آمریکا، عملکرد
عبدالبهاء در انقلاب مشروطیت ایران را مطرح می کند.
نویسنده در ضمیمه اول کتاب به بررسی قرابت معنایی میان فرق و مذاهب می پردازد و
تأکید اصلی را بر نزدیکی میان فرقه بکتاشی و بابیه و بهائیت قرار میدهد. رومر این
قرابت معنایی را در مباحثی چون اشارات تمثیلی مذاهب، ظهور خداوند در مقاطع زمانی و
مسئله حلول جستجو میکند. ضمیمة دوم کتاب هم اختصاص به جریانات مشابه در جهان اسلام
و هند دارد و دراین ارتباط نویسنده به بررسی خاستگاه و اهداف فرقه، ریشه صوفی گری،
بررسی فرقه احمدیه و مقایسه آن با بابیه و بهائیت میپردازد.
نظری اجمالی بر محتوای
کتاب:
رومر در اثر خود به گرایشات شبه عرفانی و صوفی مآبانه بهائیت اشاره می کند و معتقد
است که بهائیت گیاهی دریایی است که در باتلاق جهان صوفی گری رشد و نمو کرده است. او
معتقد است که “بهائیان با تمایلات و گرایشات صوفی مآبانه از عبدالبهاء بُت دیگری
ساخته اند که در لباسی امروزی نمایان شده است.” (۳) به اعتقاد او بهائیت مسلکی
درویش مآب است و تنها به لطف تقارن با جنبش های فرهنگی تجددگرای خاورمیانه بوده است
که لباسی مدرن برتن کرده و می کوشد تا پیوندهای خود را با سایر حلقه های تصوف پنهان
نماید. رومر، گرایشات شبه عرفانی بهائیت را بسیار عمیق و گسترده می داند و معتقد
است که نگرش بهاء الله در لوح حکمت به فلاسفه، نگاهی سطحی است. به علاوه، تعبیری که
برای فلاسفه بکار برده است (تئوزوفیست یا عارف) نشان می دهد که او فلسفه را با
عرفان یکی می پنداشته و شناخت درستی از تفاوت آنها نداشته است.(۴)
رومر، بابیه و بهائیت را گنوسی، ثنویتگرا و دارای ساختاری فرقهای و خرد ستیز
میداند که از علوم رمزی و تأویلی اسماعیلی، حروفی، کابالا و دراویش بکتاشی متأثر
است. او معتقد است که تعالیم بهائیت نسبت به شناخت خدا، مظهریت، مراتب صدور و فیض،
همه از نوعی تلقی نوافلاطونی و گنوسی تأثیر پذیرفتهاند. (۵)
رومر در بررسی سفر تبلیغاتی عبدالبهاء به آمریکا، بهائیت در آمریکا را صوفی گری آخر
الزمانی ـ آپوکالیپتیک ـ معرفی میکند که حسینعلی نوری در نزد آنان مسیح باز گشته
یا حتی خود خدا، جلوه میکند. او معتقد است که بهائیت در فرانسه، خاستگاه یهودی
دارد بطوری که دریفوس یهودی، نقش بسیار مهمی را در سفر عبدالبهاء به پاریس ایفاء
کرد و تشکیلات جهانی “آلیانس ـ اسرائیلیت” به واسطه کمک های همه جانبه خود به
یهودیان در شرق، تبدیل به پلی برای نفوذ بهائیت به فرانسه شد. رومر به علاوه تأکید
داشت که یهودیان ایرانی در داخل ایران، برای به چالش کشیدن اسلام، فرقه بهائیت را
متحد خود یافته و هم پیمان خویش تلقی میکردند. (۶)
از دیدگاه هرمان رومر، در جریان انقلاب مشروطیت ایران، بهائیت با شعار جهان وطنی
آرمان گرایانه و غیرواقعی خود به علائق ملی و منافع ایرانیان خیانت کرد. در این
ارتباط، رومر اشاره می کند که “عباس افندی، عملاً بر ضد نهضت مردم سالاری ایرانیان
دسیسه کرد و با دیپلمات های روسی و انگلیسی سازش و تفاهم داشت” به گونه ای که به
بهائیان شهرهای تهران و تبریز، به شدت توصیه کرده بود که از محمدعلی شاه جانبداری
کنند و به علاوه آنها را از شرکت در نهضت مشروطیت ایران نیز بازمی داشت. رومر
همچنین تأکید می کند که با پیروزی انقلاب مشروطه، نادرستی ادعای عباس افندی که برای
محمدعلی شاه، حکومتی طولانی و خوشایند را پیشگویی کرده بود، بر همگان روشن شد. رومر
با یادآوری فشارهای وارده از سوی روسیه و انگلستان به ایران و اتحاد آن دو قدرت در
تقسیم خاک آن به دو حوزه نفوذ در ۱۹۰۷ بیان میدارد که روابط عبدالبهاء در عکاء با
ارتش های خارجی و کارگزاران آنها در ایران، چیزی جز یک خیانت بزرگ به کشور ایران
نبوده است. (۷)
پی نوشت ها:
۱- Die
propaganda fur
asiatische religionen im Abendland: in Basler missionsstudien , issue
10,pp.45-55.
2-
Der
Behaismus , p.331.
3- فصل اول ۱۰,۲۰,۲۲,۳۱,۳۸,۴۸,۴۹,۵۷
فصل دوم ۷۴,۸۸,۹۰,۱۰۳
فصل سوم ۱۱۲,۱۱۴ -۱۱۷,۱۱۹,۱۲۱,۱۲۴,۱۳۱,۱۳۲,۱۳۳
فصل چهارم ۱۴۹f.,152,160f,174,176
4- فصل اول ۹,۱۳,۲۱,۲۲,۲۴f.,31f,32f.,38,43,44,45,49,51
فصل دوم ۷۱
فصل سوم ۱۰۹,۱۱۱,۱۱۳,۱۱۸,۱۳۱,۱۳۹,۱۴۴
فصل چهارم ۱۴۸,۱۵۴,۱۶۰,۱۶۱ff.,164,166,167, 168,169,172,173,175,176,178,179,180
5- فصل چهارم ۱۴۹,۱۵۰
۱-DER
Bahaismus , in
Evangelisches Missions – Magazin ,new series , vol .52,pp.321-31. 7- فصل چهارم ۱۵۷ به بعد.
منبع:خبرگزاری جمهوری اسلامی