ادعای صلح جهانی و عمل نکردن رهبران بهائی به آن
انسان اگر حقيقتا مرام و مسلكي داشته باشد: قهرا با مخالفين آن مرام مخالف بوده، و با مزاحمين و معارضين مبارزه خواهد كرد.
ميرزا بهاء و عبدالبهاء براي جلب نفوس و رفع اعتراضات وارده بر احكام بيان: موضوع حسن معاشرت با اديان و صلح كل با ملل و امم را به ميان آورده، و اشخاص ظاهربين و نادان را از اين راه فريفته و شيفته ي تظاهرات خود نمود.
ولي اشخاص دانشمند و فهميده جهان متوجه هستند كه: اين مطلب اگر صورت عملي بخود بگيرد، فقط و فقط جنبه ي لفظ و صورت و تظاهر داشته و از حقيقت خالي و عاري است.
انسان اگر حقيقتا مرام و مسلكي داشته باشد: قهرا با مخالفين آن مرام مخالف بوده، و با مزاحمين و معارضين مبارزه خواهد كرد.
اينست كه حتي خود بهاء (جعل كننده ي اين حكم) و عبدالبهاء و شوقي افندي (سران اين فرقه) نيز نتوانسته اند با مخالفين خود از راه صلح و آشتي و حسن و معاشرت برآيند.
ميرزا بهاء در كتاب بديع حداقل در دويست مورد نسبت به برادر خودش (كسيكه از جانب سيد باب منصوص بمقام وصايت بوده و خود ميرزا بهاء در حدود پانزده سال در زير فرمان او بسر ميبرده است) صبح ازل بدگوئي و فحاشي كرده، و او را بعنوان مشرك و مرتاب و مطلع فحشاء و معدن كذب و منبع غرور و بي شرم و خائن و شقي و كافر و غير اينها معرفي ميكند.
در صفحه (382) در جواب اعتراض معترض كه از پيروان صبح ازل بوده است، ميگويد: لعن الله من القاك و لعن الله من كذب و افتري ثم بغي و اطغي ثم كفروا شقي - خداوند لعنت كند كسي را (صبح ازل) كه اين سخنرا به تو القاء نموده است و لعنت كند كسي را كه دروغ و افتراء ميگويد و سپس ظلم و طغيان ميكند و كسي را كه كافر و شقي شده است.
و نعيم در تركيب بند خود (ص 124) خطاب بازل ميگويد: آنچه كردي تو هيچ يحيي كرد----------چون تو تخريب دين ابهي كرد هيچ دجال و هيچ سفياني-----------چون تو خصمي برب اعلي كرد هيچ بوجهل و هيچ بولهبي-----------چون تو آزار شاء ابهي كرد هيچ فرعون و هيچ هاماني-----------چون تو تشتيت قوم موسي كرد هيچ كولي و هيچ ناداني------------ترك دنيا و دين و عقبي كرد و در صفحه ي (127) نسبت به برادر عبدالبهاء كه مورد طعن و لعن او قرار گرفته (غصن اكبر) است، ميگويد: قصه غصن اعظم و اخوان ------------شرح يعقوب و يوسف چاه است چشم حقد برادران حسود---------------بر چنين طلعتي باكراه است صد هزارش بكوري دشمن-------------چون زليخا بجان هواخواه است عاقبت اي برادران عزيز--------------چاره ي كار ناله و آه است اي حسودان زمان استغفار-------------اي زنان وقت حاش لله است تا بكي كيد با خداي عظيم--------------ان ربي بكيد كن عليم شوقي در لوح نوزده (88) در صفحه (23) ميگويد: طغيان حزب يحيي بساط نعمت بي منتهي در مرج عكا بگسترد و همزات آن سفيه بي وفا اثر و ثمرش ايصال رسالات بهاء بملوك و امراء گرديد.
و در صفحه (22) ميگويد: صوت ناعق اعظم (ميرزا يحيي) در ارض سر (ادرنه) مرتفع شد و عجل سامري بنداء آمد و اوراق ناريه درد و خطه عراق و ايران منتشر نمود حيه ي رقطا هيكل الطف اعز ابهي را سم جفا بچشانيد و بغي و فحشاي اتباع و اشياع آن خصم لدود ذيل مطهر را ملوث ساخت.
و در صفحه (25) گويد: و غروب شمس بهاء از بسيط غبرافرا رسيد كره اخري طوفان بلا برخواست و نائره امتحان شعله اش بعنان آسمان رسيد ريح عقيم بر سدره الهيه اشد از قبل بوزيد و فتنه عمياء ظهور يافت ناقض اكبر (غصن اكبر) حجاج خود بدريد و بذر حسد و خصومت در قلوب جمعي از سست عنصران بكاشت انقلاب اعظم احداث شد و كابوسش جمره محرقه در دلها بينداخت سهام افتراء پران شد و روضه ي غناء چندي جولانگاه شغالان نقض و رياء گشت.
.
.
.
الخ.
آخرینها از
- تحلیل و بررسی شاخصهها و ترفندهای بهائیت در ادعای پیشگویی زمان ظهور در روایت مفضل بن عمر ( بخش پایانی )
- آیا بهائیت میتواند ادعای مدرنیته داشته باشد ؟
- برده داری نوین
- تحلیل و بررسی شاخصهها و ترفندهای بهائیت در ادعای پیشگویی زمان ظهور در روایت مفضل بن عمر ( بخش نخست )
- مرگ احمد فنائیان تکرار موج سواری فرقه ضاله بهائیت