کیوان عباسی (مدیر بهایی شبکه «من و تو») که به خاطر تعلق خود به بهائیت و تعلق همسرش (با نام مرجان اسکندری فرزند فرهاد اسکندری، یهودی ایرانی ساکن سرزمینهای اشغالی) به جامعه یهودی، کانالهای ارتباطی خوبی با اعضای با نفوذ این دو جامعهی ثروتمند در لندن پیدا کرده بود، توانست ترکیبی از پول یهودی-بهایی را برای پروژهی به اصطلاح «انترتینمنت-سیاسی» خود تهیه کند.
روند موفقیتآمیز عملکرد برنامهسازان و ایده پردازهای شبکهی من و تو و جذب مخاطبین بسیار، نظر سرمایهگذاران دولتی و خصوصی بسیاری را در لندن به خود جلب کرد. از اینرو مدیریت شبکه با پذیرفتن پیشنهاد 55 میلیون دلاری رابرت موقر بالیوزی فرزند حسن موقر بالیوزی (1)حلقههای اطلاعاتی امنیتی انگلیس، آمریکا، رژیم صهیونیستی و بهائیت را شکل داد. لذاست که عضویت در فرقهی استعماری بهائیت، یک برگ برنده و امتیاز ویژه برای استخدام در این شبکه به شمار میآید.
از اینرو در جریان اغتشاشات دی ماه 96 در تهران و چند شهر دیگر کشور، از منظر تحولات رسانهای-تبلیغاتی در عقبهی آشوبهای خیابانی، شاهد تغییراتی به لحاظ تقسیم کار در رسانههای ضدانقلاب وابسته به بیگانگان بودیم. اگر در فتنهی سال 88، شبکه تلویزیونی وابسته به سلطنت بریتانیا (بیبیسی فارسی) در جریان آشوبها، محور کمپین رسانهای هدایت آشوب شد، در اغتشاشات دی ماه 96، شاهد تغییر محوریت ماجرا از شبکه بیبیسی به شبکه انگلیسی «من و تو» بودیم. این تغییر محور، کاملاً همجهت با تغییر سناریوی کلان جنگ نرم و براندازی از «فتنه سیاسی» به «فتنه اقتصادی» هم هست.(2)
اما به راستی چگونه میتوان خود را بهائی نامید و برای براندازی نظام سیاسی یک کشور تلاش کرد، در حالی که پیامبرخواندهی این فرقه هرگونه اعتراض به حاکمان را ممنوع کرده است: «لَیسَ لأحَدٍ أن یَعتَرِضَ عَلی الَّذین یَحکُمُونَ عَلَی العِبادِ. دَعوا لَهُم ما عِندَهُم وَ تَوَجَّهُوا إلَی القلوب (3)؛ بر هیچکس جایز نیست که بر کسانی که حکومت میکنند اعتراض کنند. آنچه را که نزد آنان است به خودشان واگذارید و به دلها توجه کنید». چگونه میتوان بهائی بودن را شرط استخدام شبکهای برشمرد که فعالیت مخربانهی سیاسیاش بر ضد جمهوری اسلامی ایران بر کسی پوشیده نیست، حال آنکه عبدالبهاء گفته است: «نفسی از احباء اگر بخواهد در امور سیاسیه در منزل خویش یا محفل دیگران مذاکره بکند، اول بهتر است که نسبت خود را از این امر قطع نماید و جمیع بدانند که تعلق به این امر ندارد، خود میداند».(4)
ممکن است بهائیان در توجیه، میان کارشکنی سیاسی خود و آزادیخواهی تفاوت بگذارند و آزادی را حق خود برای مقابله با حکومت (به ادعای آنان) ظالم ایران معرفی کنند؛ اما بر فرض صحت این ادعا، آیا اساساً بهائیان حق آزادی طلبی دارند؟! مگر عبدالبهاء به بهائیان دستور نداده تا گوسفند و دستبوس ظالمین باشند: «اگر ستمکاری دست تطاول (تعدی، ظلم) بگشاید و مانند گرگ تیزچَنگ هجوم نماید، اَحبای الهی (بخوانید: بهائیان) مانند اَغنام (گوسفند) تسلیم شوند. لهذا مقاومت ننمایند بلکه تیغ و شمشیر را به شَهد و شیر مقابله نمایند. زخم به جِگرگاه خورند، دست قاتل را ببوسند و در سبیل الهی جانفشانی نمایند»(5) .
اما گویا بهائیان نیز خود میدانند که پیشوایانشان بر خلاف شعارهایی نظیر ممنوعیت دخالت در سیاست و گناه برشمردن خیانت به وطن، ابزار استعمار و خائنان به وطن خویش بودهاند و این شعارها، در واقع سرپوشی بر فعالیتهای پشتپردهی تشکیلات بهائیت میباشد.
پینوشت:
1- حسن موقر بالیوزی: پسر علیمحمد خان موقرالدوله (از اعضای خاندان «اَفنان» و نوادهی علی محمد باب، مؤسس فرقهی بابیت)؛ رئیس محفل روحانی بهائیان بریتانیا و از اعضای حلقهی رهبری فرقه بهائیت موسوم به «ایادی امرالله»، و بنیانگذار، مدیر و اولین گوینده بخش بیبیسی فارسی بود.
2- باشگاه خبرنگاران جوان، تیتر خبر: انتقام جریان بهائیت از جمهوری اسلامی با شبکه ماهوارهای معاند/ قلک پول شبکه «من و تو» کیست؟، کد خبر: 6424537، 1396/11/14.
3- حسینعلی نوری، اقدس، نسخهی الکترونیکی، ص 93، بند: 95.
4- عبدالحمید اشراق خاوری، گنجینه حدود و احکام، تهران: مؤسسهی ملّی مطبوعات امری، 134 بدیع، ص 336.
5- عباس افندی، مکاتیب، مصر: به همّت فرجالله زکی الکردی، 1921 م، چاپ اول، ج 3، ص 124.
بازنشر از پایگاه جامع فرق ،ادیان و مذاهب