پیامبر
دزدان علیمحمد باب
بهائیت در ایران : یکی از ویژگی های پیامبران الهی این است
که خداوند آنها را مایه رحمت و مودت و صلح و صفا عالمیان قرار داده است و طبق
فرمایش قرآن کریم پیامبر گرامی اسلام رحمة للعالمین معرفی شده است . [1]
از دیگر ویژگی های پیامبران الهی که در همه ی آنها مشترک بوده است دوری از دنیا و
مادیات و زخارف دنیوی میباشد و هیچکدام از انبیای الهی در قبال این کار بزرگ و
رسالت سنگین نبوت از هیچکس درخواستی نداشته ، چنانچه خداوند از قول پیامبر گرامی
اسلام هم میفرماید : قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی [2] و
همیشه زاهد ترین فرد جامعه بودند .
در مقابل پیامبران الهی افرادی بودند که به دروغ مدعی مقاماتی میشوند و برای رسیدن
به مقاصد خود و تحمیق هر چه بیشتر مردم از تمام وسایل استفاده میکنند تا بیشتر
بتوانند کیسه خود را پر کنند
یکی از این افراد دروغگو علیمحمد باب شیرازی میباشد که با کمک استعمار روس به همراه
مواد مخدر در خالت نئشگی مدعیاتی پیدا کرده و خود را دارای مقام نبوت معرفی میکند ،
این پیامبر نما برای اینکه بتواند قدرت یافته و در مقابل حکومت آن روز قد علم کند ،
برای خود امتیازاتی را قائل میشود تا مردم بخشی از اموال خود را به او بدهند تا
بدین نحو بتواند مدعیات خود را تکمیل و قدرت مقابله با حکومت را نیز فراهم کند.
او و پیروانش در ابتدای شروع مدعای خود به جنگ هایی علیه مردم و حکومت دست زدند و
به قتل و غارت اموال مردم مشغول شدند ، و نمونه های آن در جنگ قلعه ظبرسی و بدشت و
زنجان چنانچه در منابع بابی و بهایی ذکر شده میباشد که به دزدی اموال مردم مشغول
شدند و برای اینکه در منظر مردم مدعی نیابت و رسالت و الوهیت به دزدی مشهور نشود
روش دزدی خود را تغییر میدهد و با صدور دستوراتی به دزدی خود رنگ و لعاب میبخشد .
او برای پیروان خود فرایضی را واجب میکند که به موجب آن برای خود و جانشین وی که
بعدا ظهور میکند، امتیازی را جعل میکند تا از هر چیزی بهترینش نصیب آنها شود
، از آن جمله در باب سابع از واحد خامس ميگويد: خداوند اذن فرموده که در هر ارضي
هر شئي نيکوئي هست، مؤمنين به بيان تحصيل نموده ، لعل يوم ظهور حق (باب و بهاء)
شيئي به محضر مالک وجود خلق رسد که محبوب او افتد .
او همچنین برای اینکه بتواند به بهتربنها دست بیابد در جای دیگری تقسیم بندی جالبی
کرده و سایر کاسه لیسان و پاچه خواران خود را هم به نوایی میرساند . در باب
رابع از واحد ثامن گويد: ان کل شيئ اعلاه للنقطه و اوسطه للحروف الحي و ادناه
للخلق.
او همچنین برای افرادی که به سنگ های زینتی دسترسی دارند هم فرمان میدهد تا بخشی از
اموال خود را به او بدهند . در باب خامس از واحد ثامن میگوید :فرض علي من
يقدر ان يأخذ ثلث الماس عدد البسم و اربع لعل اصفر عدد الله و دسته زمرد عدد الامنع
و دسته ياقوت عدد الاقدس ان مأخذا و بسلم من يظهره الله و حروف الحي في يوم ظهور هم
ملخص.
امر شده که در يوم ظهور باب تا ظهور ديگر (بهاء) هر نفسي که مقتدر باشد بر سه قطعه
الماس و چهار قطعه لعل اصفر و شش قطعه زمرد اخضر و شش قطعه ياقوت احمر در نزد او
تشابه به واحد اول از باب اول بیان که به بسم الله الامنع الاقدس شروع و خود را
نقطه بای بسم الله میداند و نقطه اولی مینامد ، به هم رساند و اگر تواند در
ظل ملک واحد اول(خود باب) درآورده(همه را به باب دهد ) و الا در ظهور من يظهره الله
به امر او به حروف حي او عطا کرده شود که اين موهبه ايست من عندالله (باب) از براي
واحد اول در آن ظهور باشد تا مستدلين از سرّ توحيد محتجب نمانند .
او باز هم بدنبال افزایش ثروت و قدرت خود است و بار دیگر حکمی دیگر صادر میکند و در
باب سادس عشر از واحد ثامن میگوید : فيما کتب علي نفس من کل ما يتملک من مأته مثقال
ذهب من بهاء کل شئي تسعة عشر و واحدة لله ان کانت الشمس طالعة فليفوض اليه ليقسمن
بين حروف الواحد کل واحد مثقال اذا شاء والامر بيده لا يسئل عما يفعل و هم يسئلون و
ان کانت الشمس محتجبة و يکون للحروف الواحد ذريهة يوصلن اليهم و الا بصرف فيما
يقرنان بين نفسين و ان کان يصرف العبد لولده او بنته و مثقال النار يحفظ لمن يظهره
الله او بصرف في البيان و يتلو بنفسه و يحفظنه کعينيه ليزون الي صاحبه.
بعد از آنکه شئي به بهای صد مثقال طلا رسيد بر مالک اوست که نوزده مثقال به تعداد
حروف واحد (ابجد واحد 19 میباشد) و يک مثقال برای اوست از آنچه خورشید بر آن
میتابد ، اگر در روز ظهور شجره حقيقت بود اطاعت امر خداوند نمايد و اگر ليل
طالع شد بذريات آن را ميرسانند به هر کس که مدعی شد و اگر نباشد به آن مقترن
ميسازند بين دو نفس (باب و بهاء) را و مثقال (مخصوص) نار را حفظ مينمايند
تا به من يظهره الله رد و در نزد ظهور او منقطع ميگردد حکم اقتران و عطاء بذريات
الا باذن اونیست ثمره آنکه اگر در آنروز حکمي فرمايد به مثل اينکه آنروز اطاعت
ميکنند بر کل است که اطاعت نمايند .
او مثل زنان علاقه وافری به طلا و نقره و سنگهای زینتی داشته و باز در جای دیگر
برای رسیدن به طلای پیروانش چنین فرمان میدهد و در باب سابع عشر از واحد ثامن
میگوید :ان الفضه و الذهب اذا بلغا بما انتم توزنون سته الف و خمس مثقال فاذا خمس و
تسعين مثقالا للنقطه و لياخذن الله عنکم و کل عنه يسئلون و لترونه الي من يظهره
الله و تحفظنه کمينکم.
بدانکه بعد از آنکه عدد ذهب و فضه به حقیمت آن شصت و پنج هزار شد باید
که نود و پنج مثقال از هر يک لله برداشته شود و در ظهور نقطه چه در اولي
(باب) و چه در اخري(منی ظهره الله) به اذن او عمل شود و در بينهما به نوزده
نفر از اولو الطاعه(حروف حی) که اذن دهد بر هر يکي عدد هاء (5 مثقال) قسمت
شود .
بنابر این میبینیم که باب به پیروان خود دستور میدهد که از تمام اموال خود بهترین
را در مراحل مختلف برای او جدا نموده و به او تحویل نمایند و در روزی که او نبود
این اموال را به جانشین او که من یظهره الله باشد و در سال عدد مستغاث(2001سال بعد
از باب) یا به عدد غیاث(1500سال بعد از باب) ظهور خواهد کرد ، تحویل دهند .
پیروان علیمحمد باب در این اوامر دو دسته هستند ، گروهی که خود را پیرو بیان
میدانند و معتقدند هنوز من یظهر ظهور نکرده به کسی چیزی نمیدهند ، اما در مقابل
اینها گروهی که بعد از باب به من یظهر بودن بهاء الله ایمان می آورند اموال و
اشیای مرغوب خود را از هر نوعی بود باید به بهاء تسلیم کنند .
پی نوشت :
1. سوره مبارکه انبیاء آیه107.
2.سوره مبارکه شوری آیه 23.
3.خاطرات انحطاط و سقوط فضل الله مهتدی صبحی ص 154
منبع : پایگاه جامع فرق و ادیان و مذاهب