×

هشدار

JUser: :_بارگذاری :نمی توان کاربر را با این شناسه بارگذاری کرد: 667

سقوط "بهائيت" در چال هرز همجنس گرايي

یکشنبه, 17 آبان 1394 23:36 نوشته شده توسط  اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

سقوط "بهائيت" در چال هرز همجنس گرايي

بهائیت در ایران : تشکيلات جهاني بهائيت در راستاي جذب و گسترش نفوس بهائي و ترغيب همجنس گرايان به عضويت در فرقه ضاله بهائيت ،تلاش مي کند که رفتارهاي همجنس گرايانه را به همجنس گرايي تعديل دهد تا شامل داوريهاي اخلاقي و مذهبي قرار نگيرد.

امروزه تشکيلات بهائيت در تلاش است که همانند همجنسگرايان ، همجنسگرايي
Homosexuality را از مفاسدي نظير زنا و فحشاء و حتي لواط ( هم جنس گرائي مردان ) و مساحقه ( هم جنس بازي زنان ) تفکيک کند و تعاليم بهائي را به سمت سازگاري با آنها و مطابقت با نظريات همجنسگرايي سوق دهد و اين تعامل را همانند اعجاز پيامبران و انبياء معرفي نمايد!. 

تشکيلات جهاني بهائيت معتقد است که امروز تعاليم بهائي برخلاف اديان آسماني يهوديت ، مسيحيت و اسلام که نگرش آنها به همجنسگرايي مبتني بر گناه است و براي مرتکبين آنها مجازات قائل هستند همجنسگرايي را يک گناه و همجنسگرا را فاسق نمي داند و معتقد است که همجنسگرايي حاصل عشق و محبت شديد ميان دو همجنس است ! علي رغم اينکه در بند 107 کتاب اقدس روابط جنسي ميان افراد همجنس تحريم شد ه است ،تشکيلات بهائيت اين انقلاب جنسي 
Sexual Revolution را مي پذيرد و اين ارتباط را حاصل گناه و فسق نمي داند تا آنجاکه براي تشکيلات جهاني بهائيت مسئله اين است که تبليغ نمايد ، فرد همجنس گرا مي تواند پس از بهايي شدن بر ارتباطات جنسي خود تاکيد بورزد! 
بنابر اين تشکيلات جهاني بهائيت در راستا جذب و گسترش نفوس بهائي تلاش مي کند که رفتارهاي انحرافي همجنسبازي را به همجنس خواهي تقليل دهد تا شامل داوريهاي اخلاقي و مذهبي قرار نگيرد و از آنجا که رفتار همجنسگرايانه نوعي رفتار مبتني بر "اختيار" است بنابر اين شامل داوري اخلاقي مي شود و اين در حالي است که همجنس خواهي که صرفاً تمايلي است که همجنسگرا به فرد همجنس دارد فاقد "اختيار" است و شامل داوري اخلاقي نميشود. 
اما آنچه که اهميت دارد آن است که اديان آسماني يهوديت ، مسيحيت و اسلام و فيلسوفاني همچون افلاطون ، توماس آکويناس و کانت از جمله فيلسوفاني هستند که قائل به تقليل رفتارهاي همجنسگرايانه به همجنسگرايي نيستند و همجنسگرايي را يک نوع رفتار مي دانند تا يک تمايل دروني و بدين سان قائل به داوريهاي اخلاقي در مورد همجنسگرايان هستند . 
اما از سوي ديگر اگر همجنسگرايي و رفتار همجنسگرايانه را نوعي بيماري بدانيم ديگر نمي توانيم آنها را اخلاقاً محکوم کنيم . تا قبل از سال 1974 انجمن روان پزشکان امريکا (
ApA ) همجنسگرايي را نوعي اختلال رواني مي دانست . اما در سال 1974آن انجمن رسماً اعلام کرد که در اين مورد خطا کرده است . امروزه تقريباً اکثريت قريب به اتفاق متخصصين ذيربط همجنسگرايي را بيماري نمي دانند البته در بسياري مواقع ممکن است همجنسگرايي به خاطر فشارهاي اجتماعي زيادي که بر فرد همجنسگرا وارد مي شود به انواع اختلالات روحي و رفتاري بينجامد . بنابر اين اگر رفتارهاي همجنسگرايانه را بيماري ندانيم حق داريم درباره حسن و قبح آنها بپرسيم و آنها را مورد داوري اخلاقي قرار دهيم . 
مهمترين برهاني را که در تقبيح اخلاقي رفتارهاي همجنسگرايانه اقامه شده است برهان امر غير طبيعي است . همانطور که گفته شد افلاطون ، توماس آکويناس و کانت از جمله فيلسوفاني هستند که بر مبناي اين برهان رفتارهاي همجنسگرايانه را تقبيح کرده اند حکيمان و فقيهان مسلمان نيز همين برهان را مهمترين مبناي عقلي تقبيح رفتارهاي همجنسگرايانه قرار داده اند. 
اما معناي طبيعي و غير طبيعي بدين معنا است که تمام اندام هاي بدن انسان غايت ، نقش يا کارکرد ويژه اي دارند که اصولاً براي انجام آن طراحي شده اند . بطوري که اگر اندامي در خدمت غايت خود باشد و نقش اصلي خود را ايفاء کند در وضعيت «طبيعي» است و اگر برخلاف آن نقش يا غايت بکار گرفته شود در وضعيت «غير طبيعي » است .آشکار است که غايت اصلي اندام هاي جنسي را بايد «توليد مثل» بدانيم بنابر اين رفتارها و مناسبات همجنسگرايانه را بايد غير طبيعي تلقي کنيم زيرا در اين گونه مناسبات بکار گيري اندام هاي جنسي به توليد مثل نمي انجامد . بنابراين مطابق تفسير کارکرد گرايانه اولاً همجنسگرايي امري غير طبيعي خواهد بود و ثانياً به آن دليل که غير طبيعي است غير اخلاقي نيز هست. 

نظريه کانت درباره رفتارهاي همجنسگرايانه نيز بر همين مبنا استوار است .کانت براي توضيح رأي خود از مفهوم
Crimina Carnis ( جرائم جنسي يا کاربرد ناصواب قواي جنسي ) بهره مي جويد . 
کانت جرائم را بر دو نوع تقسيم مي کند : 
1- رفتارهايي که موافق طبيعت اما خلاف عقل سليم است . اين رفتارها خلاف اصول اخلاقي اي است که بر ما انسانها از آن حيث که موجوداتي صاحب عقل هستيم فرض است . از نظر کانت خيانت ورزيدن به همسر از اين نوع است مرد کاري خلاف طبيعت انجام نمي دهد بلکه کار او خلاف اخلاق و لذا مطابق رأي کانت خلاف عقل است . 
2- رفتارهايي که خلاف طبيعت ماست، از نظر کانت ، خود ارضايي ، ارتباط جنسي با حيوانات و رفتارهاي همجنسگرايانه از اين نوع است کانت اين نوع رفتارها را پست ترين نوع فساد مي داند و حتي اين گونه رفتارها را از خود کشي قبيح تر مي شمارد . 
کانت رفتارهاي همجنسگرايانه را که دومين نوع جرائم جنسي يعني جرائم جنسي مخالف طبيعت
Contra naturam است مقاربت جنسي ميان Sexus homoginii همجنسان مي داند . که در آن موضوع تحريک جنسي انسان همجنس اوست نه از جنس مخالف . او اين عمل را مغاير غايات انسانيت مي داند چرا که غايت انسانيت در امور جنسي از ديدگاه کانت حفظ نوع انسان بدون هتک حرمت انسانيت است . وي معتقد است که در رفتارهاي همجنسگرايانه نوع انسان محفوظ نمي ماند و نفس انساني نيز به مرتبه اي نازلتر از حيوانات تنزل مي کند و از انسانيت هتک حرمت مي شود . بنابراين کانت در واقع رفتارهاي همجنسگرايانه را به دو دليل تقبيح ميکند وي معتقد بود که اولاً مناسبات جنسي براي حفظ نوع انسان است ، و رفتارهاي همجنسگرايانه چون خلاف آن غايت اند ، ناروا هستند و ثانياً رفتارهاي همجنسگرايانه موجب هتک حرمت انسانيت مي شوند و لذا از اين حيث هم در خور نکوهش اند . 
در فلسفه اخلاق کانت مفهوم حرمت نهادن به «انسانيت» و تکريم «کرامت انساني» از جايگاه و نقش بسيار مهمي برخوردار است . از نظر کانت تمام تکاليف اخلاقي از يک اصل نهايي عقلي استنتاج مي شوند . او اين اصل را يک امر مطلقي مي داند که از آن صورتبندهاي مختلفي بدست مي آيد يکي از آن صورتبنديها مبتني بر مفهوم «تکريم انسانيت» است از نظر او هر رفتاري که کرامت و ارزش ذاتي انسان را نقض کند اخلاقاً نارواست . يکي از بارزترين مصاديق هتک حرمت انسانيت رفتارهاي همجنسگرايانه است . 
راجر اسکروتن فيلسوف معاصر انگليسي نيز در تحليل خود بر بنياني غير از برهان غيرطبيعي بودن رفتارهاي همجنسگرايانه به تقبيح اخلاقي رفتارهاي همجنسگرايانه مي پردازد. به اعتقاد وي رفتارهاي همجنسگرايانه به دو دليل مهم به لحاظ اخلاقي درخور نکوهش هستند اولاً روابط ميان همجنسگرايان بسيار سطحي و نا پايدار است دوم روابط ميان همجنسگرايان به نحو متعارفي با بي بند و باري همراه است و نهايتاً به نوعي زندگي هرزه گرايانه مي انجامد و دقيقا به اين دو دليل است که گسترش اين رفتارها به بي ثباتي و فرو پاشي اجتماعي مي انجامد به ويژه بنيان خانواده را در اجتماع مورد تهديد جدي قرار مي دهد. 
در آخر اينکه تشکيلات جهاني بهائيت در پي چه اهداف تشکيلاتي به دنبال جذب همجنسگرايان است  و اين اهداف تا جايي پيش مي رود که سازمان همجنسگرايان ايراني در بيانيه اي خواستار به رسميت شناختن بهائيت در ايران مي شود .

نگارش يافته توسط مهدي نائيني

 

 

 

خواندن 1101 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

معرفی رهبران بهائیت

  • زرین تاج قزوینی

     

    زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).

     

    ادامه مطلب...
  • شوقي افندي

    شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.

    ادامه مطلب...
  • علی محمد باب

    علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.

    ادامه مطلب...
  • سید کاظم رشتی

    سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري  شيخيه را برعهده گرفت.

    ادامه مطلب...
  • عباس افندی (عبدالبهاء)

    عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.

    ادامه مطلب...

مبارزان با بهائیت

cache/resized/ccaca808332350bd352314a8e6bdb7dd.jpg
یکی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال
cache/resized/a2c88199bdee2998adc4f97d46fdb662.jpg
ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی