×

هشدار

JUser: :_بارگذاری :نمی توان کاربر را با این شناسه بارگذاری کرد: 667

پنبه های یک گزارشگر

یکشنبه, 17 آبان 1394 23:36 نوشته شده توسط  اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

پنبه های یک گزارشگر

نوشته شده توسط امیر سالمی

بهائیت در ایران :

media/images/khorkardeh.jpg

در نوشتار پیشین و بخش نخست "خود کرده را تدبیر نیست!" شرح این مختصر گذشت که بر خلاف دستور اکید و بدون تاویل و تفسیر جناب بهاءالله مبنی بر اطاعت کامل از حکومت، لکن سرویس خبری جامعه‌ی جهانی بهایی اسنادی را منتشر ساخته که در صورت جعلی نبودن، نه تنها جاسوسی در سطوح بسیار بالایی را متاسفانه برای دگراندیشان بهایی به اثبات می‌رساند، بلکه رواج عصیان امر جمال مبارک و عدم پایبندی به اوامر ایشان را به تصویر می‌کشد. اما کار بدین جا ختم نمی‌گردد و اندکی مداقه در متن نامه‌های انتشار یافت، پرده از این حقیقت برخواهد داشت که نه تنها اصل انتشار چنین مدارکی چنان اتهامات غیرقابل انکاری را گردن‌آویز اهل بهاء می‌نماید، بلکه اصل ادعاهای مطرح شده در گزارش جناب آقای دکتر احمد شهید، گزارش‌گر ویژه‌ی سازمان ملل را نیز با چالشی بس جدی مواجه می‌سازد. به عبارت روشن‌تر خواسته یا ناخواسته تمام بافته‌های جناب آقای دکتر احمد شهید را سرویس خبری جامعه‌ی جهانی بهاییان پنبه نموده است.

در نامه‌ی محرمانه‌ی شورای عالی انقلاب فرهنگی خطاب به رئیس دفتر رهبر ایران که حسب ظاهر باد زمانه آن را از دفتر رهبر ایران به دست بهاییان رسانیده و توسط سرویس خبری جامعه‌ی جهانی بهایی انتشار یافته، نکاتی بر رد ادعاهای مطرح شده از سوی گزارش‌گر ویژه‌ی سازمان ملل متحد آمده و شاید بدون این که دگراندیشان بهایی متوجه باشند، به صورت رسمی بطلان گزارش جناب آقای دکتر احمد شهید را به بوق و کرنا کرده‌ و آبرویی برای جناب گزارش‌گر باقی نگذارده‌اند!

متن نامه اشاره به سابقه‌ی مکاتبات و جلساتی دارد که در عالی‌ترین سطوح تصمیم‌گیری یعنی رهبری و شورای عالی انقلاب فرهنگی در خصوص اتخاذ راه‌کار مناسب و برخورد با اهل بهاء در ایران تا قبل از آن دایر گردیده است. سپس به جمع‌بندی نتایج مذاکرات و ارائه پیشنهادات پرداخته شده و جایگاه بهاییان در نظام مملکتی، فرهنگی، حقوقی و اجتماعی به شرح زیر ترسیم گردیده است:

الف: جایگاه کلی بهاییان در نظام مملکتی

1.       بدون جهت آنان (دگر اندیشان بهایی) از مملکت اخراج نمی‌شوند.

2.       بی‌دلیل آنان دستگیر، زندانی و یا مجازات نمی‌شوند.

3.       برخورد نظام با آنان باید طوری باشد که راه ترقی و توسعه‌ی آنان مسدود شود.

ب: جایگاه فرهنگی

1.       در مدارس چنان چه اظهار نکردند بهایی‌اند، ثبت نام شوند.

2.       حتی المقدور در مدارسی که کادر قوی و مسلط بر مسائل عقیدتی دارند ثبت نام شوند.

3.       (خیلی خوانا نیست ولی ظاهرا این چنین آمده:) در دانشگاه‌ها چه در ورود و حین تحصیل چنان چه اظهار نمایند بهایی‌اند از دانشگاه محروم شوند.

4.       فعالیت‌های سیاسی (جاسوسی) آن‌ها با وضع قوانین و مقررات دولتی پاسخ داده شده و فعالیت‌های اعتقادی و تبلیغی را با فعالیت‌های دینی، تبلیغی و فرهنگی پاسخ داد.

5.       موسسات تبلیغی (مانند سازمان تبلیغات اسلامی) ... مستقل برای مقابله با فعالیت‌های اعتقادی و تبلیغی بهاییت تاسیس نمایند.

6.       جهت مقابله و از بین بردن ریشه‌های فرهنگی آنان در خارج از کشور پیشنهاد و طرح تهیه شود.

ج: جایگاه حقوقی و اجتماعی

1.       در اختیار گذاردن وسایل معاش در حد متعارف که در اختیار همه آحاد ملت قرار داده می‌شود.

2.       امکانات جهت زندگی معمولی و حقوق ... مانند سایر شهروندان ایرانی از قبیل دفترچه بسیج، گذرنامه، جواز دفن، اجازه کار و امثال این‌ها تا جایی که تشویق به بهاییت نشوند.

3.       در صورت ابراز بهایی بودن اجازه‌ی استخدام ندارند.

4.       پست‌های موثر (مانند ...) به آن‌ها داده نشود.

آن قدر مفاد ذکر شده در بالا روشن و واضح هستند که خیلی نیاز به تصریح و تشریح احساس نمی‌گردد. یعنی همان گونه که به عینه مشاهده می‌گردد، بی‌دلیل از مملکت اخراج نمی‌شوند، بی‌دلیل دستگیر نمی‌شوند، وسایل معاش در حد متعارف در اختیار دارند، از وسایل و امکانات زندگی معمول بهره‌مندند، دفترچه بسیج، گذرنامه، جواز دفن، جواز کار و ... دریافت می‌نمایند و تا زمانی که هم‌وطنان‌مان ابراز بهایی بودن ننمایند، قدرت تحصیل در مدارس، دانشگاه‌ها و حتی استخدام را نیز دارند. پس هر آن چه در این باب تا کنون (لااقل از زمان انتشار نامه یعنی 1369) از زبان و قلم بهاییان در اعمال محرومیت بر علیه دگراندیشان بهایی صرفا به دلیل باورمندی به مرام بهاییت ابراز و اظهار می‌گردیده، دروغی بیش نبوده و دیگر مسموع نخواهد بود. لذا لااقل از تاریخ ابلاغ نامه‌ی فوق الذکر به بعد، حسب دستور و تایید مستقیم رهبر ایران، بهاییان به خاطر بهایی بودن دستگیر و زندانی نمی‌شوند، چه رسد به قتل! و مادامی که ابراز باورمندی به مرام بهاییت ننموده باشند از امکانات تحصیل، کار و ... نیز بهره‌مند خواهند بود.

بماند که آن چه از آن به عنوان محرومیت در قبال ابراز و اظهار بهایی بودن یاد می‌شود نیز می‌تواند تنها و تنها با هدف حفاظت از بهاییان عزیز هم‌وطن‌مان صورت گرفته باشد و نه حذف این بزرگواران؛ کافی است کودکی دبستانی، جوانی پرشور و نشاط دبیرستانی، دانشجویی فرهیخته، دانشمندی ارجمند، کارگری زحمت‌کش یا کشاورزی ساده‌دل بداند اگر به دلیل اهانت‌هایی که جنابان بهاءالله، عبدالبهاء و دیگر اخلافشان به باورهای این عزیزان نموده‌اند (نظیر شیعه‌ی شنیعه (زشت)، پست‌ترین حزب و امت، جاهل‌تر از چارپایان و ...) کینه‌ای از این بزرگواران به دل بگیرد، هم‌کلاسی و یا هم‌کار بهایی او چه نسبت‌های ناروایی به وی و مادرش روا می‌دارد: خودش نتیجه‌ی آمیزش شیطان بوده و مادرش نیز با شیطان زنا نموده!!![1] یعنی خودش زنازاده است و مادرش نیز زناکار!!! چنین اتهاماتی به مادر و فرزند غیرتمند ایرانی چه تبعاتی می‌تواند داشته باشد!؟ آیا نتیجه‌ای جز برانگیختن و تهییج احساسات جوانان برومند ایرانی در پی خواهد داشت!؟ گر چه در مقابل تهمت‌های بی‌اساسی که بنیان‌گذاران و باورمندان به وحدت عالم انسانی و مروجان بی‌معنا بودن دوست و دشمن، نه تنها به شیعیان بلکه به جمیع جامعه‌ی چند میلیاردی غیربهایی جهان نسبت می‌دهند نبایستی پاسخی خارج از ادب داد، لکن نمی‌توان جامعه را نیز در مقابل چنین زلزله‌هایی، سیب‌زمینی انگاشت و صد البته بعید نیست که خشونت‌هایی که بهاییان مدعی مواجه با آن هستند نیز ناشی از همین اتهامات گستاخانه و بازتاب طبیعی آن باشد.

اما نکته‌ی بسیار مهم دیگری نیز در این خصوص وجود دارد که نبایستی مورد تغافل قرار گیرد؛ و آن این که نامه از چه مجرایی انتشار یافته است!؟ چنان چه فرض شود حکومت ایران اقدام به انتشار نامه‌ی فوق الذکر نموده و از طریق رسانه‌های رسمی خود اعلام نماید که بر اساس مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی، برخورد حاکمیت با دگراندیشان بهایی بدان شکل خواهد بود، چنین اقدامی ممکن است عملی متزورانه قلمداد گردد و این شبه مطرح گردد که رویکرد حاکمیت در عمل چیز دیگری است. اما محرمانه بودن نامه، درز این نامه (اگر جاسوسی عنوان نشود) از دفتر رهبر ایران و شاید از همه مهم‌تر اعلام موافقت و نظر مثبت رهبر ایران در پای نامه، جای هیچ شک و شبهه‌ای را باقی نگذارده و عملیاتی بودن چنین رویکردی از سوی حاکمیت ایران را بیش از پیش به اثبات می‌رساند.

به بیانی دیگر، زمانی که نامه‌ای محرمانه از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی به دفتر رهبر ایران ارسال می‌شود، الزاما می‌تواند رویکرد حکومت نبوده و تنها نشان از رویکرد شورای عالی انقلاب فرهنگی در خصوص بهاییان داشته باشد. یعنی ممکن است این شبه وجود داشته باشد که نامه‌ی مذکور تنها بیان‌گر دیدگاه شورا بوده و مورد قبول رهبری ایران نبوده و لذا به سرانجام مقصود نرسیده و هیچ گاه عملی نشده باشد. اما وقتی سرویس خبری جامعه‌ی جهانی بهایی، نامه‌ای انتشار می‌دهد که رهبر ایران در ذیل نامه چنین پاراف نموده:

بسمه‌تعالی

مصوبه‌ی شورایعالی محترم کافی به نظر می‌رسد

از توجه و اهتمام آقایان متشکرم. سید علی خامنه‌ای

 حکایت از واقعی و کاربردی بودن مصوبات مذکور دارد! بنابراین زحمات و تلاش‌های سرویس خبری جامعه‌ی جهانی بهایی در دست‌یابی و انتشار به چنین سندی، شائبه‌ی تزویر و ریا را مرتفع می‌سازد. لذا دیدگاه‌های ارائه شده در نامه، رویکردی کاربردی و البته الزام‌آور در حاکمیت داشته و بدنه‌ی حکومت ملزم به رعایت عملی آن می‌باشند.

در نتیجه از جمع سه عامل محرمانه بودن، امضا و رضایت شخص رهبر ایران و انتشار آن از سوی سرویس خبری جامعه‌ی جهانی بهایی مشخص گردید دگراندیشان بهایی از تمام حقوقی که ادعای محرومیت از آن را دارند، بهره‌مند بوده و این مهم تنها به استناد مدارک ارائه شده از سوی باورمندان بدین مرام حاصل گردید. چنین پی‌آمدی به سان طوفانی سهم‌گین، ارکان گزارش جناب آقای دکتر احمد شهید، گزارش‌گر ویژه سازمان ملل را متزلزل می‌سازد. به امید یکتای بی‌همتا در مقاله‌ی آتی به نحوه‌ی اثر مستندات سرویس خبری جامعه‌ی جهانی بهایی بر گزارش مذکور پرداخته خواهد شد.

ادامه دارد...

[1]گنج شایگان، ص79 و مائده آسمانی ص355، باب یازدهم: قل من کان فی قلبه بغض هذا الغلام (بهاءالله) فقد دخل الشیطان علی فراش امه: یعنی بگو هرکس در قلبش دشمنی این غلام (بهاءالله) را داشته باشد قطعا شیطان در بستر و رختخواب مادرش رفته است!

منبع : یار جوان

 

 

خواندن 1101 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

معرفی رهبران بهائیت

  • زرین تاج قزوینی

     

    زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).

     

    ادامه مطلب...
  • شوقي افندي

    شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.

    ادامه مطلب...
  • علی محمد باب

    علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.

    ادامه مطلب...
  • سید کاظم رشتی

    سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري  شيخيه را برعهده گرفت.

    ادامه مطلب...
  • عباس افندی (عبدالبهاء)

    عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.

    ادامه مطلب...

مبارزان با بهائیت

cache/resized/ccaca808332350bd352314a8e6bdb7dd.jpg
یکی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال
cache/resized/a2c88199bdee2998adc4f97d46fdb662.jpg
ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی