شواهد
ارتباط بهائیت با فراماسونری
بهائیت در
ایران : فرقه ی منحرف بهاییت، یکی از فرقه های منحرف است که با حمایت دولت
های ماسونی (به ویژه بریتانیا) و با هدف تخریب دین مبین اسلام پا به عرصه ی وجود
نهاده است. این فرقه ی خطرناک، با تمام وجود سعی در تخریب اسلام داشته، اما به لطف
خدا توطئه های آن عمدتاً ناکام مانده است.شواهد فراوانی وجود دارند که از ارتباط بین بهائیت و فراماسونری پرده
برمی دارند. بعضی از این شواهد عبارتند از:
1-
مرکز فرقه ی بهائیت و اماکن به اصطلاح
زیارتی آن در اسرائیل و به خصوص شهر های عکا و حیفا واقع
شده است. سالها پیش، بابیان بهایی (بهائیان) جسد علی
محمد شیرازی، اولین خدا و پیامبر خویش؟! را به اسرائیل و شهر عکا
منتقل نمودند و با همکاری کشور ماسونی اسرائیل، بارگاه باشکوهی
برای او بنا کردند.
2-
سران بهائیت و
کشور ماسونی اسرائیل از ابتدا روابط علنی نزدیکی با یکدیگر داشته اند.
به عنوان مثال: جمله ای از روحیه ماکسول همسر
آمریکائی شوقی افندی از رهبران بهائیت که گفته
است: « سرنوشت و آینده ی اسرائیل و بهائیگری چون حلقه های
یک زنجیر به هم پیوسته است. »
این مطلب تنها
مربوط به گذشته نمی شود، بلکه امروزه نیز ارتباط
نزدیکی بین سران بهاییت و سردمداران اسراییل وجود دارد.
برای مثال اولمرت (نخست وزیر اسراییل) در جمع سران بهایی در بیت العدل (مرکز
تصمیم گیری برای بهاییان جهان) واقع در شهر حیفای
اسراییل، حضور یافته و با آنان صمیمانه دیدار کرده
است.
اولمرت در جمع
سران بهاييت در بيت العدل
3-
چه در غرب و چه در ایران، درصد قابل
توجهی از بدنه ی بهائیت را یهودیانی تشکیل می دهند که به فرقه ی بهائیت
گرویده اند. به عنوان نمونه می توان به گروش دسته جمعی یهودیان
همدان به این فرقه، و نقش « ملا الیاهو » و « ملا لاله زار » دو نفر از
بزرگان یهود در تقویت جنبش معروف « طاهره ی
قرة العین» در تبلیغ بابیگری اشاره کرد.
4-
گزارش ساواک از محفل شماره ی 4 بهائیان به تاریخ 7/3/1347:
« ...
عباس اقدسی
( از افراد برجسته ی بهائیت) گفت: دولت اسرائیل در جنگ
46 و 47، قهرمان جهان شناخته شد و ما جامعه ی بهائیت، فعالیت این قوم عزیز
یهود را ستایش می کنیم ... »!؟
این حمایت
گستاخانه ی بهاییان از رژیم ماسونی اسراییل در زمانی که هیچ فرقه
مذهبی دیگری در خاورمیانه از
اسراییل حمایت نمی کرد، نشان دهنده ی ارتباط
قوی بهاییان با این دولت ماسونی است.
نکته ی دیگری
که باید به آن اشاره کرد، این است که گزارش
ساواک از بهاییان، به معنای مخالفت و دشمنی
شاه با بهاییان نیست. زیرا بنابر
مستندات تاریخی، ارتباطات خوبی بین شاه
سابق و بهاییان وجود داشته است؛ به
نحوی که برخی از شواهد، حاکی از این
هستند که محمد رضا پهلوی نیز به این فرقه ی ضاله گرویده است:
يكي
از مبلغان بهائيت درباره تاثير متقابل بهائيت بر شاه و خاندان پهلوي گفته
بود:
«
كارهايي كه اكنون به دست اعلي حضرت شاهنشاه
صورت مي گيرد ، هيچ كدامشان روي اصول دين اسلام نيست، زيرا شاه به تمام
دستورهاي بهائي آشنايي دارد و حتي ايشان با اشرف پهلوي در دوران كودكي در مدرسه
بهائيان ... درس خوانده اند... حالا مردم ... مي گويند بهائي است. چه كاري مي
توانند بكنند! ... »
در نمونه ای
دیگر از این سخنان، به صراحت از بهایی بودن محمدرضا پهلوی پرده برداشته شده است:
يكي
از افراد نظامي به نام سرهنگ اقدسيه در جلسه بهائيان شيراز مورخ 18/4/1347، ضمن
بهائي خواندن شاه، درباره نحوه برخورد خود با افراد مسلمانان اظهار داشت :
« ...
افتخار ما بر ديانت بهائي است . من زماني كه در ارتش بودم، سربازان و درجه داران و
افسران بهائي را احترام مي گذاشتم. ولي اگر يك فرد مسلمان از ديگري شكايت مي
كرد، دستور شلاق زدنش را مي دادم ... ما اطلاع داريم كه شاهنشاه آريامهر بهائي مي
باشند. ما بهائيان همه پولدار هستيم و ترقي بيشتري خواهيم كرد. »
از شواهد
دیگری که ارتباط محمد رضا شاه با بهاییان را نشان می دهد،
می توان به این مطلب اشاره کرد که وی تعداد زیادی از بهاییان را در مشاغل حساسی چون
نخست وزیری و ... گماشت که از معروفترین این
افراد می توان به امیر عباس هویدا (که طولانی ترین دوره ی نخست وزیری
را داشت)، اشاره کرد.
بنابراین باید
گفت که بهاییان همواره با رژیم شاه سابق روابط خوبی داشته و متقابلاً از یکدیگر
حمایت می کردند.
اما دلیل این
که چرا ساواک از نشست های بهاییان گزارش تایید می کرد، را می
توان به این صورت توضیح داد که سرویس های امنیتی و اطلاعاتی شاهان ظالم
علاوه بر کسب خبر از مخالفان، وظیفه داشتند تا اخباری را
که خوشایند شاهان است نیز تهیه کنند و آنان را در جریان این امور قرار
دهند. از مثال های معروف در این رابطه
می توان به درخواست ناصرالدین شاه از اداره ی استخبارات خود اشاره کرد
که از ماموران این اداره خواسته بود تا در شهر
بگردند و اخبار و اتفاقات جالب و خنده
داری که ممکن است برای شاه جذاب باشد را به شاه اطلاع دهند!
5-
اصولاً در میان نخبگان فراماسونری ایران،
نسبت بالائی از بهائیان وجود دارد که افرادی همچون
« علیقلی نبیل الدوله » ، « میرزا آقا خان کرمانی » ،
« ابراهیم حکیمی » ، « سید جمال واعظ » ، «
ذبیح اله قربانی » ، « احسان یارشاطر» ،
« امیرعباس هویدا » ، « پری اباصلتی » و ... از این دسته اند.
امیر عباس هویدا که طولانی ترین دوره ی نخست وزیری را در
زمان محمد رضا پهلوی داشته و به چاپلوسی هم معروف بوده است، و احسان یارشاطر که
تحقیقات بسیاری را در زمینه ی ادبیات فارسی
انجام داده است، هر دو هم بهائی و هم فراماسونر بوده اند.
عکس راست:
احسان يار شاطر(محقق ادبيات)
عکس چپ: امير
عباس هويدا (نخست وزير محمد رضا پهلوي)
6-
روابط قوی عباس افندی (از
رهبران بهاییت) با گروه های ماسونی
و Theosophical Society.
در این
رابطه، دکتر عبدالله شهبازی (از تاریخ نویسان
معاصر) در کتاب « نظریه ی توطئه » و نیز در مقاله ی « جستارهایی از
تاریخ بهاییت»، چنین نوشته است:
" ...سفر سالهاي 1911 – 1913 عباس افندي به اروپا و
آمريکا، سفري کاملاً برنامهريزي شده بود. بررسي جريان اين سفر، و مجامعي که
عباس افندي در آن حضور يافت، نشان ميدهد که کانونهاي مقتدري در پشت اين
ماجرا حضور داشتند و ميکوشيدند تا اين "پيغمبر" نوظهور شرقي را
به عنوان نماد پيدايش "مذهب جديد انساني"، و آرمان « ماسوني –
تئوسوفيستي » معرفي کنند. اين بررسي ثابت ميکند که کارگردان اصلي اين
نمايش، انجمن جهاني تئوسوفي (يکي از محافل عالي ماسوني غرب) بود
.... در اين سفر، تبليغات وسيعي درباره ی عباس افندي، به عنوان
يکي از رهبران تئوسوفيسم، صورت گرفت؛ در حدي
که ملکه ی روماني و دخترش ژوليا وي را به عنوان « رهبر تئوسوفيسم »
ميشناختند و به اين عنوان با او مکاتبه داشتند. عباس افندي در اين
سفر با برخي رجال سياسي و فرهنگي ايران چون جلالالدوله پسر
ظلالسلطان، دوستمحمدخان معيرالممالک داماد ناصرالدينشاه، سيد
حسن تقيزاده، ميرزا محمد خان قزويني، عليقلي خان سردار اسعد
بختياري و ... ملاقات کرد. اين ماجرا، که حمايت
کانونهاي عالي قدرت جهان معاصر را از بهائيگري نشان ميداد، بر محافل
سياسي عثماني و مصر نيز تأثير نهاد و عباس افندي پس از بازگشت از اين سفر،
وزن و اهميتي تازه يافت...."
دو نماد مربوط به گروه
هاي ماسوني که با نام Theosophical Society
فعاليت
ميکنند. به علامت هاي معروف ماسوني (مانند آنخ(Ankh),
ستاره شش گوش و ...) توجه فرماييد.