عباس افندی، پسر حسین
علی بهاء (پیامبر بهائیت) است که نزد بهائیان به عنوان مبین بهائیت شناخته میشود.
او خود را عبد البهاء نامید و در متحول كردن بهائيت همه كوشش خود را به كاربست.
در این مقاله به گوشی
ای از تحولات بهائیت در زمان عبد البهاء اشاره خواهیم کرد:
۱. هنگامی که عباس
افندی به قدرت رسید، با بسیاری از دستورات و وصایای پدر مخالفت کرد که از جمله به
دو نمونه اشاره میکنیم:
الف). مخالفت در باب
جانشینی بهاء؛ عبد البهاء، نخست دست برادر کوچک خود، یعنی محمد علی را از بهائیت
کوتاه کرد، زیرا بنا به وصیت بهاء، اول عبد البهاء به قدرت می رسید و سپس برادرش
محمد علی، زمام بهائيت را به دست میگرفت.[۱]
ب). مخالفت با احكام
بهاء؛ از جمله مي توان به رواج دست بوسی در زمان عبد البهاء اشاره کرد؛ این در حالی
بود که بهاء دست بوسی را در بهائیت ممنوع کرد و در اقدس نوشت: «قد حرم علیکم تقبیل
الایادی فی الکتاب؛ بوسیدن دستها بر شما حرام شده است.»[۲]
ج). سرپیچی از وصیت
بهاء در باره اموال و اوقاف خیریه بهائیت که به دستور بهاء باید به اولاد بهاء
(اقصان) باز می گشت و پس از آنان به بیت العدل می رسید؛[۳] ولی عبد البهاء در وصیت
نامه خود شوقی افندی را به مقام ولی امری و ریاست بیت العدل منصوب کرد تا همه اموال
را در اختیار گیرد.[۴]
۲.
با رو به زوال رفتن قدرت روس، عباس افندي دست به کار شد تا
حامی جدیدی برای بهائیت دست و پا کند؛ بنا بر اين از روسها روی گرداند و به سوی
انگلیس ها رفت و با خوش خدمتیهایی که به انگلیسيها کرد، موفق شد حمايت آنان را
جلب كرده و مقام «سر» که یک مقام عالی رتبه انگلیس است را از آن خود کند.
۳. عبد البهاء در
سفرهای اروپایی و آمریکایی خود، توانست آرمانیهایی را به عنوان تعالیم یا اصول
دوازده گانه بهائیت فراهم سازد؛ شعارهایی که می توان از چند جهت به آنها نگاه کرد:
الف). از جهت الهی
بودن، زیرا برخی از این تعالیم برگرفته از سیره انبیاء است و برخی مخالف سیره
پیامبران؛ مانند تحری حقیقت و وحدت عالم انسانی.
ب). از دید عقلانیت،
زیرا برخی از این آموزه ها مخالف عقل سلیم است؛ مانند ترک جمیع تعصبات.
ج). از جهت علمیت،
زیرا برخی از این اصول با علم روز نیز تناقض دارد؛ مانند: وحدت خط و لسان.
۴. عبد البهاء که می
خواست بهائیت را در نسل خود نگه دارد، دست برادر را از بهائیت کوتاه کرد؛ ولی خودش
نیز پسردار نشد، از این رو مجبور شد، قدرت را به نوه دختری خود، یعنی «شوقی افندی»
واگذار کند، از اين رو سيره پدر را در جانشيني و خلافت در بهائيت نيز تغيير
داد و اولين انشعاب را در بهائيت رقم زد.[۵]
پانوشت:
۱. الواح بها، ص ۱۰۸.
۲. اقدس، حسین علی
بهاء، ص ۱۰.
۳. پیشین، ص ۱۳.
۴. وصیت نامه عبد
البهاء.
۵. ر. ک: تاریخ جامع
بهائیت، ص ۵۷۶.
منبع : پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب