آقای زیبا کلام به کجا چنین شتابان
" برخورد با انحراف و گروهکهای ضاله و انحرافی نیاز به قانون مستقل مجلس و … ندارد؛ هر چند پیشنویس قانون مبارزه با فرقهها به مجلس ارائه شده و از سال دوم مجلس هشتم در این نهاد قانونگذار مسکوت مانده است و در حال حاضر، مشکل اصلی برخود قانونی با فرقههای تشکیلاتی، خود نمایندگان محترم مجلس هستند که متأسفانه دغدغه دینی نظامِ اسلامی اولویت اولشان نیست."
بهائیت در ایران : طی روزهای گذشته متنی در فضای مجازی با عنوان: «نامه سرگشاده دکتر صادق زیبا کلام به دکتر محمد جواد اردشیر لاریجانی پخش شد. بر اساس این متن، دکتر صادق زیبا کلام از ریاست کمسیون حقوق بشر قوه قضاییه درخواست رسیدگی به وضعیت تحصیلی بهائیان و آزادی دراویش را داشته است.
زیباکلام در ادامه از قانون برخورد با فرق ضاله سئوال میکند و به گونهای نشان میدهد که حق به جانب فرق انحرافی است. البته اولیت سایتی که این نامه را منعکس نمود سایت رسمی آئین بهائی بود . آقای زیبا کلام به کجا چنین شتابان ؟
در این مقاله پاسخی کوتاه به این نامه سر و ته گشاد مینویسیم:
جناب آقای زیباکلام
سلام علیکم
اگر این نامه به قلم شما باشد که از شأن شما به دور است، لازم است چند نکته گوشزد شود:
۱. برخورد با انحراف و گروهکهای ضاله و انحرافی نیاز به قانون مستقل مجلس و … ندارد؛ هر چند پیشنویس قانون مبارزه با فرقهها به مجلس ارائه شده و از سال دوم مجلس هشتم در این نهاد قانونگذار مسکوت مانده است و در حال حاضر، مشکل اصلی برخود قانونی با فرقههای تشکیلاتی، خود نمایندگان محترم مجلس هستند که متأسفانه دغدغه دینی نظامِ اسلامی اولویت اولشان نیست.
۲. هر عقل سلیم و فهیمی میداند که جلوگیری از انحرافات برای سالم ماندن جامعه لازم است، از اینرو برخورد با منحرفان برای ایجاد نظم عمومی و جلوگیری از اخلال در نظم عمومی و امنیت ملی، کاملاً قانونی است؛ همانگونه که با اشرار و … برخورد میشود.
۳. هیچ نهاد یا ارگان امنیتی – انتظامی صرف بهائی یا صوفی بودن با هیچ شهروندی برخورد نکرده است و آنان مانند دیگر شهروندان ایرانی در حال زندگی روزمره خود هستند؛ ولی اگر عمل مجرمانهای انجام دهند، طبیعی است که مانند سایر شهروندان جدای از گرایشهای اعتقادی یا سیاسی با آنها برخورد میشود، همانگونه که با سایر شهروندان برخورد میشود و این طبیعی است. برای نمونه درباره جرمهایی چون اخلال در نظم عمومی یا اقدام علیه امنیت ملی، ما زندانیانی در زندانهایمان داریم که ممکن است بهائیان یا صوفیان هم در میان آنان باشند، همانگونه که ممکن است از پیروان ادیان و مذاهب هم در میان آنان باشند و برخورد با این مجرمان ربطی به دین و آیینشان ندارد.
۴. برخی محدودیتها هست که گاهی برای پیشگیری وضع میشود و زمانی برای مجازات برخی افراد یا گروهها به سبب سوء استفادههای پیشین آنان که این هم قانونی است و هم عاقلانه. برای نمونه: کسی که از سِمت یا جایگاه خود در ادارات دولتی سوء استفاده میکند، حکم انفصال از خدمت برایش صادر میشود. اگر کسی از فضای علمی کشور سوء استفاده کند و فضا را متشنج سازد، او را از این فضا محروم میکنند و کسی نمیتواند بگوید چرا؟ چون این مجازاتِ سوء رفتار اوست و در اینباره تفاوتی میان شخص یا گروه بودن نمیکند.
اگر گروهی با تفکرات و گرایشان خاص خود از امکانات عمومی و … سوء استفاده کردند، طبیعی است که محدودیت یا محرومیتهایی برای استفاده آنان از این امکانات در نظر گرفته میشود. در این باره می توان به سوء استفاده بهائیان از امکانات عمومی و فضای علمی دانشگاهها اشاره کرد. آری بهائیان از این فضای علمی به عنوان محلی امن و مناسب برای فعالیتهای تشکیلاتی و ترویج افکار انحرافی خود استفاده میکردند، از اینرو با برخی از آنان برخورد آموزشی شد و آنان از این امکانات محروم شدند.
۵. جمهوری اسلامی هیچ یک از شهروندان خود را ملزوم به تبعیت از دین و آیین خاصی نکرده است؛ از اینروست که مسلمانان، مسیحیان، یهودیان و زرتشتیان، حتی صوفیان، بهائیان و … همگی در کنار یکدیگر زندگی میکنند و تفاوتی در شهروند بودن آنان نیست. همگی از حقوق اجتماعی و اقتصادی و … خود برخوردارند و تفاوتی میان آنان نیست. حتی اسامی همه گروهها در میان دریافت کنندگان سبد کالا، یارانه یا سهام عدالت وجود دارد و هیچ شهروند ایرانی از این مزایا محروم نیست، زیرا بر اساس قوانین ایران، بهائی یا صوفی و … بودن جرم نیست و کسی بر این اساس زندانی نشده است که اگر چنین بود، میبایست همه بهائیان یا دراویش صوفیه در زندان باشد، در حالی که چنین نیست و خانوادههای بسیاری از آنان به زندگی روزمره خود مشغولند.
حال جای این چند پرسش است که:
- چرا برخی درباره هر موضوعی اظهار نظر میکنند؟
- چرا وقتی سایر کشورها، بیدلیل دانشجویان ایرانی را از دانشگاههای خود محروم میسازند و اخراج میکنند صدای کسی درنمیآید؟
- چرا وقتی کشورهای به ظاهر متمدن غربی که از آزادی بیان و … دم میزنند، زنان و دختران مسلمان را برای نوع پوشش آنان مؤاخذه میکنند و از کار و تحصیل محروم میسازند، کسی ابراز وجود نمیکنند؟ پوششی که مطابق فطرت و عفت است، نه تنها مفسده ندارد، بلکه جلوی مفاسد را نیز میگیرد؟
- چرا وقتی مسلمانان میانمار در شعلههای آتش میسوزند، طرفداران حقوق بشر اعتراض نکردند؟
- و هزاران چرای دیگر
به فرموده آیت الله جوادی آملی فطرت انسان هر چیزی را نمیپذیرد و آنچه را نپذیرفت، پس میزند؛ پس باید برای درک برخی معارف به سراغ فطرت پاک رفت تا گرفتار انحراف و هوای نفس نشد.
برداشت شده از ادیان نیوز