×

هشدار

JUser: :_بارگذاری :نمی توان کاربر را با این شناسه بارگذاری کرد: 667

چگونه بابيان طاهره قره­ العين را شاعر كردند؟

یکشنبه, 17 آبان 1394 23:36 نوشته شده توسط  اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

چگونه بابيان طاهره قره ­العين را شاعر كردند؟

استاد محیط                          قره العین

بهائیت در ایران :

استاد محيط طباطبايي : ماهنامه « گوهر» سال پنجم شماره 8 آبان ماه 2536 شماره مسلسل 56، ص588 -581

نزديك به چهل سال بيش در كتابخانه مجلس شورا به مجموعه­اي خطي دست يافتم كه مشتمل بر هفتصد واندي صفحه بزرگ بود و به شماره 14091 در دفتر كتابخانه ثبت شده بود. قسمت اعظم مجموعه مزبور به خط جمال الدين محمد حسني يا حسيني از احفاد( لابد دختري) شيخ احمد ژنده پيل جام است كه خود را قادري و زنده فيلي و جامي معرفي مي­كند. اين مجموعه كلان  مشتمل بر اقتباساتي از چند كتاب و رساله فارسي و عربي و منتخباتي از اشعار برخي شعر  است كه اهم محتوياتش عبارت است از: 1-تاريخ گزيده حمدالله مستوفي، مقدمه الصلوه ابواليث سمرقندي، نام حق بوعلي فلندرياتي پتي، فصوص الحكم ابن عربي، گلشن راز  شيخ محمد شبستري ،شرحي برگلشن راز، تحفه اكبري لغت  عربي به فارسي، لطايف اللغات عبداللطيف عباسي، تيسير الاحكام فقه، بحر المناقب درويش برهان و .... 2-نمونه­هايي از اشعار شعرايي همچون سعدي، شيدا، شاپور، فيضي، عشرتي، صائب ، ميرزا محمد طاهر وحيد و ... محيي جمال الدين محمد، نويسنده و گردآورنده اين جنگ، مطالب مختلف اين مجموعه را از سال 1106 هجري تا 1119 به تفاريق ايام در اصفهان فراه و قندهار و مشهد نوشته و در پايان غالب  اجزاي آن نام محل و تاريخ تحرير را قيد كرده است.

اين مجموعه كه به شماره 8840 فهرست خطي كتابخانه مجلس شناخته مي­شود و براي آن فهرست تفصيلي جامعي فراهم آورده­اند در ميان اشعار  منتخب و منقول از شعرا تركيب بند يا مخمسي به نام محمد طاهر وحيد دارد كه بنابر قرائن وشواهد  صفحات پيش و پس بايد در فاصله سال­هاي 1112 تا 1118 در اين دفتر نوشته شده  باشد. ميرزا محمد طاهر و وحيد قزويني  پس از دوران سلطنت شاه عباس دوم تا پادشاهي شاه سلطان حسين سمت­هاي وقايع نگار و منشي الممالك و وزير واعتماد الدوله را متواليا پيدا كرد. آثار متعدد نظم و نثر از او به يادگار مانده كه اهم آنها مجموعه منشآت و تاريخ عباسنامه او تاكنون به چاپ رسيده ولي ديوان مفصل اشعارش به صورت مخلوط در كتابخانه­هاي داخل و خارج محفوظ است.

در آن زمان كه شاهزاده اكبر از هند به ايران پناه برد و وحيد در مقام وزارت شاه سليمان قرار داشت، نامه­هاي ميرزا طاهر به اكبر و امام مسقط را كه در ضمن مسافرت راه را بر شاهزاده فراري به اميد استفاده مادي از پدرش اورنگ زيب فروبسته و در مسقط مانع حركت او به طرف ايران شده بود، در مجموعه چاپي و خطي منشأت او مي­توان يافت. بنابراين، شخصيت ميرزا طاهر وحيد بعد از شاه سليمان وقبل از شاه سلطان حسين براي شاهزاده اكبر و همراهانش خوب شناخته شده بود. بنابراين درج اين تركيب بند در اين مجموعه از مدارك اساسي روايت معاصر شاعر از شعر محسوب مي­شود و در صحت انتساب آن به او جاي ترديد باقي نيست. دراينجا به نقل صورت خط مخمس ميرزا طاهر وحيد از روي صفحه 576  مجموعه نمره 8841 خطي كتابخانه مبادرت مي­شود:

ساقي عشقت اي صنم!

زهر ستم سبو سبو

ريخت به ساغر دلم با مي غم كدو كدو

چند دوم من از غمت گوشه به گوشه سو به سو

گر به تو افتدم نظر چشم به چشم و روبه رو

شرح كنم غم تو را نكته به نكته مو به مو

تا به ره محبتت پاي طلب نهاده­ام

بر رخ دل در الم از ستمت گشاده­ام

تا قدمم به سرنهي خاك نشين چون جاده­ام

از پي ديدن رخت همچو صبا فتاده­ام

خانه به خانه دربه در، كوچه به كوچه كوبه كو

در عقبت توجان من هست چو سايه­ات روان

بسته به زلف و گيسوت رشته جان عاشقان

از چو تويي گسستن مهروفا نمي­توان

مهر تو را دل حزين بافته بر قماش جان

رشته به رشته ، نخ به نخ، تار به تار، پوبه پو

بارجدايي تو را بس كه به جان كشيده­ام

همچو كمان حلقه از بار ستم خميده­ام

بس كه چو طفل لاله من خون جگر مكيده­ام

مي­رود از فراق تو خون دل از دو ديده­ام

دجله به دجله ، يم به يم، چشمه به چشمه، جوبه جو ريخت مگر بنفشه بر صفحه ياسمين، خطت

يا كه فكنده سايه بر زهره مه جبين ، خطت

خون شده ناقه را جگر تا شده چين به چين، خطت

داده دهان و عارض و چهره و عنبرين خطت

غنچه به غنچه ، گل به گل، لاله به لاله ،بو به بو

در غمت از جگر فغان، آه زدل برآيدم

گيسو حلقه حلقه ات دام بلا نمايدم

لحظه به لحظه دم به دم خون ز دو ديده زايدم

ازرخ و چشم و زلف و قد، اي مه من، فزايدم

مهر به مهر و دل به دل، طبع به طبع و خو به خوتا شده استخوان من با سگ كويت آشنا

محض وفا تويي، مرا غير تونيست مدعا

مانده به زير بال غم  گردن مطلب هما

در دل خويش طاهرا گشت و نديدن جز وفا

صفحه به صفحه ، سربه سر پرده به پرده تو به تو

سخن شناس موشكاف از سنجش ابيات هر بندي از بندهاي هفت گانه اين شعر مي­تواند به تفاوت جنس و اسلوب سخن در ميانه سه مصراع اول هر بند با دو مصراع آخر آن پي ببرد.

اين اختلال شكل و معني در آخرين بيت كه تخلص شاعر را در مصراع چهارم به همراه دارد بيش از شش بند پيش از آن نمودار است.

بنابراين  چنين استنباط مي­شود كه مخمسي كه به اعتبار تاريخ صفحات پيش و پس از آن در فاصله 1112 و 1119 ه يعني چند سال بعد از وفات ميرزا محمد طاهر نوشته شده مخمسي بوده كه وحيد بر پايه غزل شاعر ديگري، طاهرا يا طاهر تخلص سروده و راوي معاصرش آن را با نام او در مجموعه مورد بحث ضبط كرده است. حال ببينيم طاهر يا طاهراي شاعر اصل غزل كه بوده و در چه زمان مي­زيسته است؟ طاهرا نجدلي يا شاه طاعر داعي از سخنوران و نويسندگان زبردست سده دهم هجري بود كه مدتي در رودبار قزوين و سپس در كاشان رحل اقامت افكند و به طاهر كاشي معروف شد. پس از مهاجرت اجباري به حيدر آباد دكن به شاه طاهر دكني شناخته شد.

اشعار و منشآت قابل ملاحظه­اي از اودر جنگ­هاي سده يازدهم به بعد موجود است كه قدرت او را در نظم و نثر فارسي نشان مي­دهد. شاه طاهر مورد احترام  شيعه اسماعيليه ايران بود و علاوه بر مرتبه دعوت،  گويي در مظنه وصول به مقام امامت هم قرارداشت و از اين رو مورد تعقيب دولت قزلباش صفوي قرار گرفت و ناگزير از جلاي وطن و اقامت در دكن  شد.

چهل و اندي سال پيش در جنگ نظم ونثري از دوره صفوي اين غزل را با نام طاهراي كاشي ديدم و به همين دليل وقتي در سي واندي سال پيش در جنگ 14091 كتابخانه مجلس اين شعر را ديدم، دريافتم كه طاهر وحيد اين مخمس را بدون قصد تخلص خود در پي سه مصراع از بند هفتم ، به نام طاهراي( شاعر اصل غزل) تمام كرده است تا از شبهه ارتباط با اسماعيليان در امان بماند و با آنكه از اشتراك نام طاهر ميان اسم خود و تخلص شاعر اصلي استفاده كرده به هر صورت اصل اين غزل از شاه  طاهراي انجداني كاشي دكني  است كه در اواسط سده دهم هجري مي­زيسته و ميرزا طاهر وحيد در اواخر سده يازدهم هجري مخمسي برآن ساخته و در دهه دوم از سده دوازدهم جمال الدين محمد جامي از ندماي اكبر شاهزاده هندي آن را در مجموعه نظم ونثر خود به نام ميرزا محمد طاهر وحيد ضبط كرده است. در اين صورت نسبت دادن آن به شيخ محمد علي حزين لاهيجي كه در نيمه دوم از سده دوازدهم مرده  درست نيست زيرا وي در تاريخ ثبت اين مخمس كودكي  خردسال بوده است. انتساب  آن به زرين تاج قزويني ملقب به طاهره قره العين نيز كه يك صد و ده سال بعد از تاريخ  تحرير اين غزل به دنيا آمده و سال­ها بعد لقب طاهره گرفت، مردود است. بابيان كه در اواخر سده سيزدهم هجري در صدد جمع آوري ديوان شعري براي قره­العين بودند از برخي اشعار  جالب و جاذب كه نام شاعر آنها درست شناخته نبود چند غزل برگزيدند.

از آن جمله اين غزل را با نام او ثبت كردند و در دسترس فارسي زبانان هندوستان نهادند.

گيرندگي صورت لفظي غزل كه از كيفيت صوتي مهيج خاصي برخوردار است اين غزل را از راه تبليغ و ترويج دنباله­دار  در ايران و هند به نام قره­العين چندان گره زد كه دكتر شيخ محمد اقبال شاعر بزرگ فارسي زبان عالم اسلام در مثنوي جاويد نامه خود به سال 1310 عين غزل را به نام طاهره در متن كتاب« سير بهشت و دوزخ» خود نقل كرده است. مقاله­اي  در پژوهش  شاعر اين غزل در شماره اول از مجله محيط انتشار يافت.

تأثير اين مقاله به اندازه­اي بود كه وقتي دسته ازلي از بابيان خواست دفتري  به يادبود سال 1268 هجري كه سال مرگ قره العين بود انتشار بدهد، اين غزل را از مجموعه اشعار منتسب به او حذف  كرد ولي دسته ديگراز بابيان ( بهائي) آن را هنوز  به نام قره­العين  در هند و ايران تبليغ مي­كنند.

از فاضل كتاب ديده و كتابشناسي مانند شادروان مجتبي مينوي عجب است كه در رساله اقبال نامه­اي كه در مجله يغما به سال 1327 منتشر ساخت، ضمن بحث از كتاب جاويد نامه اقبال ، اين غزل  را به پيروي  از آن شاعر و بدون تحقيق در صحت و سقم اين انتساب، از قره العين شمرده است.

در صورتي كه شش سال پيش از آن مجله محيط، انتساب آن را به قره العين با استناد به همين مجموعه 8841 كتابخانه مجلس رد كرده بود. خوانندگان ارجمند بايد اين نكته را در نظر داشته باشند كه شعر شاعر سخنور و سخندان با شعر  آنكه گاهي  به تفنن سخني مي­سرايد تفاوت  اساسي دارد و غالبا  خود آثار منقول و منظور بر هويت و ماهيت نفي شعر و شاعر قرينه و شاهد شناخته مي­شود.

خواندن 1053 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

معرفی رهبران بهائیت

  • زرین تاج قزوینی

     

    زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).

     

    ادامه مطلب...
  • شوقي افندي

    شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.

    ادامه مطلب...
  • علی محمد باب

    علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.

    ادامه مطلب...
  • سید کاظم رشتی

    سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري  شيخيه را برعهده گرفت.

    ادامه مطلب...
  • عباس افندی (عبدالبهاء)

    عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.

    ادامه مطلب...

مبارزان با بهائیت

cache/resized/ccaca808332350bd352314a8e6bdb7dd.jpg
یکی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال
cache/resized/a2c88199bdee2998adc4f97d46fdb662.jpg
ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی