×

هشدار

JUser: :_بارگذاری :نمی توان کاربر را با این شناسه بارگذاری کرد: 667

پر نفوذ ترین نگاه در ایجاد بابیه

یکشنبه, 17 آبان 1394 23:36 نوشته شده توسط  اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

پر نفوذ ترین نگاه در ایجاد بابیه

بهائیت در ایران : در مورد شیخ محمد احسائی مطالب متعددی را در پایگاه درج نمودیم  با توجه به تکرار مطالب شاید در ذهن کاربران محترم این سوال ایجاد شود که علت تکرار برخی مطالب در پایگاه چیست . باید به اطلاع کاربران محترم و احاد مردم مسلمان و خصوصا جوانان عزیز برسانیم که برخی افراد و وقایع تاریخ  ، در تولد و یا تاثیر گذاری بر یک جریان فکری بسیار تاثیر گذار بوده اند . و نباید این تاثیر در تحقیقات و ارائه مطلب از آن جریان فکری نادیده گرفته شود . نگاه شیخ احمد احسائی از این نوع میباشد . شناخت شیخ احمد احسائی، می‌تواند نقش مهمی در شناخت فرقه‌ی شیخیه داشته باشد، چرا که وی مؤسس این فرقه به شمار می‌رود و به نوعی پیوند عمیقی با این جریان فکری داشته  و تاثیر گذارترین جریان فکری در ایجاد بابیه که بعدها بهائیه را شکل داد داشته است .

شیخ احمد در سال ۱۱۶۶ ه.ق. و نزدیک به ۲۷۰ سال پیش، در روستای مُطَیرفی در استان الأحساء به دنیا آمد. الأحساء یکی از بزرگترین استان‌های کشور عربستان سعودی به شمار می‌آید، که بیشترین شیعیان این کشور، در این استان سکونت دارند.[۱] شیخ احمد بن زین‌الدین بن ابراهیم بن صقر بن ابراهیم بن داغر بن رمضان، از قبیله‌ی بنی خالد و طبق گفته‌ی عده‌ای از قبیله‌ی بنی قریش است.[۲]

اجداد شیخ احمد به سبب عدم تحقیق درباره‌ی مذهب حق و به دلیل عدم معاشرت با شیعیان و نداشتن شناخت کافی، بر روش اهل سنت بوده‌اند، اما دشمنی با شیعیان نداشته‌اند،[۳] تا اینکه یکی از اجدادش به نام «شیخ داغر» بر اثر اختلاف با پدرش، وطن را ترک کرده و در مطیرفی اقامت می‌کند و مذهب تشیع را برمی‌گزیند.[۴]

وی به جهت تحصیل علم و به امر پدرش، به روستای قزین، نزد شیخ محمد بن شیخ محسن رفت تا ادبیات عرب را فرا گیرد. او در سال ۱۱۸۶ ه.ق. و در سن بیست سالگی، مقارن با حمله‌ی عبدالعزیز (حاکم وقت سعودی) به الأحساء، به کربلا سفر می‌کند و در محضر بزرگانی همچون «آقا محمد بهبهانی و سید مهدی بحرالعلوم» حضور می‌یابد و بعد از مدتی توانست اجازه روایی خود را، از اکابری همچون «سید مهدی بحرالعلوم، میرزا محمدمهدی بهبهانی، سید علی طباطبائی صاحب ریاض، شیخ احمد بحرانی دمستانی، شیخ موسی فرزند شیخ جعفر کاشف الغطاء، شیخ حسین و شیخ احمد آل عصفور» دریافت کند.[۵]

شیخ به علوم بشری‌ گرفته شده‌ی از غیر معصوم، هیچ اعتمادی نداشت و مدعی بود هر چه از علوم گوناگون دارد، از عنایات اهل بیت (علیهم السلام) است. وی در سال ۱۲۲۱ ه.ق. به ایران سفر کرد و مدتی ساکن یزد، اصفهان و کرمانشاه بود و در قزوین تکفیر شد.[۶]

همزمان با حمله‌ی امپراتوری عثمانی به عتبات، از کربلا به سوی مکه و از مکه به سوی وطن خویش عازم شد، اما در نزدیکی مدینه، در سال ۱۲۴۱ ه.ق. و در سن ۷۵ سالگی وفات نمود و در قبرستان بقیع دفن گردید.[۷]

از وی آثار متعددی در زمینه‌ی فقه، اصول، کلام و حکمت بر جای مانده است، که مهمترین آنها جوامع الکلم و شرح زیارت جامعه‌ی کبیره است. او در علم نجوم، طب، ریاضیات و علوم غریبه مطالعاتی داشته است.[۸]

از مهمترین وقایع زمان حیات ایشان، ماجرای تکفیر وی در قزوین است، که توسط مرحوم برغانی، مشهور به شهید ثالث، صورت گرفت.[۹]

وی در خصوص معاد، معراج، حیات و رجعت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و بدن اهل بیت (علیهم السلام) در قبر، اعتقاد خاصی داشت، که همین اعتقادات منجر به تکفیر ایشان شد. او قائل بود اهل بیت (علیهم السلام) علل اربعه‌ی خلقت هستند،[۱۰] که لازمه‌ی آن، غلوّ در حق ایشان است. وی بدعت‌گذار رکن رابع بود، که بعدها همین اعتقاد، موجب پیدایش فرقه‌ی ضاله‌ی بابیت و بهائیت گردید.[۱۱] از مهمترین حوادث زمان حیات ایشان، حمله‌ی عثمانیان به کربلا و غارت کردن و کشتن شیعیان آنجا بوده است. شیخ با کافر خواندن معاویه، ابوبکر، عمر و... در کتاب خویش، زمینه‌ی حمله‌ی این امپراتوری به کربلا را فراهم آورد. [۱۲]

قضاوت کردن در مورد شخصیت ایشان نیاز به تأمل بسیار دارد. عده‌ای از بزرگان وی را عارف، زاهد، عالم و... دانسته و عده دیگری وی را تکفیر کرده‌اند.[۱۳] از جمله کارهای ناشایست وی، ارتباط تنگاتنگ ایشان با دربار قاجار و دریافت مقرری از شاهزادگان فاسد و شخص فتحعلی‌شاه بوده است. او جهت دریافت وجه نقد، اقدام به بهشت فروشی به شاهزادگان نمود. تملق‌گویی و خلاف واقع گویی وی نسبت به قاجاریان قابل تأمل است.[۱۴]

از منابع دسته اول شیخی که به بررسی شخصیت وی پرداخته‌اند، می‌توان به کتاب «شرح حال شیخ احمد بن زین الدین احسایی» اشاره کرد، که توسط فرزند ایشان، عبدالله احسایی، به زبان عربی نوشته شده است و خود شیخ به درخواست دیگر فرزندش، محمد تقی، رساله‌ای را به عربی در شرح حال خویش نگاشته است که این رساله در کتاب فهرست، نوشته‌ی ابوالقاسم ابراهیمی، در جلد اول، در صفحه‌ی ۱۶۶ الی ۱۷۹ به چاپ رسیده است. همچنین کتاب دلیل المتحرین سید کاظم رشتی و کتاب هدایة الطالبین حاج محمد کریمخان کرمانی، به شرح حال وی پرداخته‌اند. بعد از وفات شیخ، سید کاظم رشتی جانشین وی گردید، که سید نقش بسزایی در ترویج مکتب احسایی داشته است.

پی‌نوشت:

[۱]. سید محمد باقر نجفی، بهائیان، تهران، نشر مشعر، ۱۳۸۳، ص ۱۷.
[۲]. محمدحسن آل طالقانی، الشیخیة نشأتها و تطورها و مصادر دراستها، بيروت، الآمال،۱۴۲۰ه.ق. ص۵۶.
[۳]. علی اکبر باقری، نقد و بررسی آرای کلامی شیخیۀ کرمان، قم، انتشاراتی مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی رحمة الله علیه، ۱۳۹۲، ص ۴۱
۴۲.
[۴]. سید محمد باقر نجفی، بهائیان، تهران‌، نشر مشعر، ۱۳۸۳، ص۱۷.
[۵]. عبدالله احسایی، شرح حال شیخ احمد بن زین الدین احسایی، ترجمه‌ی محمد طاهر کرمانی، ص ۱۱۲ و ۲۹-۱۷؛ تحفة المستفید، محمد انصاری احسایی، ج ۱، ص ۱۲۹؛ انوار البدرین، علی بحرانی، ۴۰۷-۴۰۶.
[۶]. علی اکبر باقری، نقد و بررسی آرای کلامی شیخیۀ کرمان، ص ۲۳- ۲۴.
[۷]. سید کاظم رشتی، دلیل المتحیرین، ص ۵۲؛ شیخ جعفر سبحانی، موسوعة طبقات الفقهاء، ج ۱۳، ص ۸۱.
[۸]. جهت مطالعه‌ی بیشتر بنگرید به: عبد الله احسائی، شرح حال شیخ احمد بن زین الدین احسائی، ص ۴۶.
[۹]. محمد بن سلیمان تنکابنی، قصص العلماء، تهران، انتشارات علمی‌فرهنگی، ۱۳۸۳، ص ۴۲.
[۱۰]. شیخ احمد احسایی، شرح الزيارة الجامعة الکبیرة، ج ۳، ص ۲۹۷؛ همان، ج ۴، ص ۴۸-۷۹؛ جهت مطالعه‌ی بیشتر بنگرید به مقاله‌ی: غلوّ شیخیه در حق پیامبر و اهل بیت

[۱۱]. سید محمد باقر نجفی، بهائیان، تهران، نشر مشعر، ۱۳۸۳، ص ۱۱۱؛ جهت مطالعه‌ی بیشتر بنگرید به مقاله‌ی: رکن رابع در نظر شیخیه
[۱۲]. شیخیه زمینه ساز بابیه، سید محمد حسین فقیه ایمانی، ص ۶۸، انتشاراتی راه نیکان، تهران، ۱۳۸۹؛ جهت مطالعه‌ی بیشتر بنگرید به مقاله‌ی: حمله‌ی عثمانیان به کربلا در زمان احسایی
[۱۳]. جهت مطالعه بیشتر بنگرید به مقاله‌ی: نظر معاصرین در مورد شیخ احمد احسائی؛ و مقاله‌ی: سیرۀ علمی شیخ احمد احسائی

[۱۴]. محمد باقر نجفی، بهائیان، تهران، نشر مشعر، ۱۳۸۷، ص ۳۱؛ جهت مطالعه‌ی بیشتر بنگرید به مقاله‌ی: ارتباط شیخ احمد احسایی با دربار قاجار

 

خواندن 720 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

معرفی رهبران بهائیت

  • زرین تاج قزوینی

     

    زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).

     

    ادامه مطلب...
  • شوقي افندي

    شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.

    ادامه مطلب...
  • علی محمد باب

    علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.

    ادامه مطلب...
  • سید کاظم رشتی

    سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري  شيخيه را برعهده گرفت.

    ادامه مطلب...
  • عباس افندی (عبدالبهاء)

    عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.

    ادامه مطلب...

مبارزان با بهائیت

cache/resized/ccaca808332350bd352314a8e6bdb7dd.jpg
یکی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال
cache/resized/a2c88199bdee2998adc4f97d46fdb662.jpg
ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی