×

هشدار

JUser: :_بارگذاری :نمی توان کاربر را با این شناسه بارگذاری کرد: 667

مدعیان نوظهور چگونه در قامت یک پیامبر و .... به فریبکاری می پردازند ؟

یکشنبه, 17 آبان 1394 23:36 نوشته شده توسط  اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

مدعیان نوظهور چگونه در قامت یک پیامبر و ....  به فریبکاری می پردازند ؟

طراحی و اجراء پروژه پیامبر سازی

بخوانید و بیاندیشید این مطلب واقعیتی است تلخ از آنچه برخی سودجویان بدنبال منافع خود دنبال میکنند . و متاسفانه علیرغم هشدارها باز هم کسانی هستنند که فریب این دغل بازان را می خورند .

بهائیت درایران: اين مطلب  داستان زندگي يك انسان به ظاهر متفكر در يك هفته از عمرش ميباشد كه در مدت اين هفته پر ماجرا توانسته است خلق عوام را به دين خويش متقاعد و پس از ادعاي پيغمبري و بعد خدايي حتي عوام را به قبول خداسازي خويش واداشته است. هدف از نقل اين ماجرا صرفا نشان دادن سادگي ساختن يك دين جديد و پيغمبر جديد و كتاب جديد و حتي خداي جديد براي فریب مردم است. شما هم ميتوانيد با خواندن اين جزوه كوچك و به كار بستن دقيق آن به اينهمه مقامات نائل آييد. مستدعي است بعد از طي همه مراحل مذكور اين بنده حقير را نيز از بركات الهيت خويش يا لا اقل وزارت اعظمي دربار آن خدايان محروم نگردانيد. البته يك نكته هم مهم است و آن اينكه روش تجربه شده زير در ايران توصيه ميشود و بيشتر هم سعي كنيد اينكار را در شيراز انجام دهيد چون بارها اين روش در شيراز جواب خود را پس داده است و لااقل تا دهها سال ميتوانيد در بين مردم عوام به اين سيستم پر و بال بدهيد و حتي از آنها بخواهيد بعد از مرگتان هم براي شما خرج كنند و كاخ بسازند چون به قول شاعر تا احمق در جهان است مفلس در امان است.

شايد اين پرسش براي خوانندگان عزيز پيش بيايد كه چرا اين مؤلف كه لالايي بلد است خودش خوابش نميبرد و يك دين جديد نميآورد؟ اولا كه اين بنده سراپا تقصير اعتماد به نفس لازم براي رسيدن به آن درگاه را صرفا و صرفا به دليل ضعف جسمي در خود نميبينم و ميترسم كه هنوز به روز سوم نرسيده و مراتب خدايي يا لا اقل پيغمبري را طي نكرده اجل مهلت ندهد كه خود ميدانيد تا به آن مرتبه نرسيم نميتوانيم اجل را از شغل سابق معزول و احدي از رفقا بجاي ايشان مبعوث نماييم كه هواي حقير را داشته و حكم مرگ را منتفي نمايد. ثانيا كه اين نسخه هفت روزه درمان دردي است كه در نود و نه درصد مردمان مشاهده شده و وظيفه ما را در كتابت اين داروي مؤثر ايجاب نموده و ليكن خود اين حقير به هر دردي مبتلاست بجز اين يك. در عين حال حرفي هست كه بگذاريد در گوشتان گفته باشم آنهم از آنجهت كه گفته شده باشد و از بازگو كردنش به احد الناسي دريغ نماييد كه سري است از اسرار الهي و آن اينكه اگر روزي به اين دارو احتياج شد همين چند صفحه جزوه اي كه در پايين ميبينيد را بعنوان كتاب خود و همين جسم نحيف را بعنوان خداي عالميان معرفي نمايم و ببينيد كه اين جماعت متفكرين چگونه هنوز حرفش را نزده ام از اطراف و اكناف جهان در سايت اينترنتي اين حقير پيغام ياري گذاشته كه يا ايها الله اننا ناصرونك و انك لمن المنتصرين من عندنا و عند آبائنا و اولادنا و افرادنا و من نصرك فقد نصرنا و من نصرنا فقد نصرك و نحن منصورونك و انت منتصرنا و نريد ان ننصرك نصرا نصيرا منصورا نصرا نصرتا ناصرين لك من عندك نصر نصير نصره ..... و الي ما شاءالله از اين آيات الهي كه حتما در كتاب آسماني خود از آنها استفاده خواهم كرد. ثالثا كه از كجا مطمئنيد كه اين حقير تا كنون به تهيه مقدمات اين ظهور عظيم نپرداخته و بدليل كثرت متقاضيان و رقابت شديد در پي زمينه سازي بيش از هفت روز نبوده است؟ بهر حال هفت روز حد اقل زمان لازم است و هر چه مقدمات آن طولانيتر باشد دامنه و تبعات اين ظهور پر بارتر خواهد بود.

براي آخرين بار من با يقيني قاطع و ضميري سرشار از اميد به شما عزيزان داوطلب پيغمبري وعده ميدهم كه به يقين روش مورد بحث جواب خواهد داد و شما نيز اگر اراده كنيد تا نه روز ديگر پيغمبر بعدي مردم خواهيد بود.

روز اول:

تهيه مقدمات پيغمبر شدن

مبحث اول: كمي مطالعه در پيغمبران آسماني قبلي:

پيغمبران آسماني كه آسماني بودن آنها مورد تواتر مردمان بوده و هست شامل يهوديت و مسيحيت و اسلام هستند كه هر يك نيز به نوبه خود نقشي در گسترش اين سه دين در بين حدود چهار و نيم ميليارد نفر از جمعيت شش ميلياردي دنيا داشته اند. البته اديان پر طرفداري آسياي شرقي به مركزيت دين بودا نيز در سطح جمعيتي وسيعي گسترش داشته و دارند ليكن هيچيك از اين اديان ادعاي آسماني بودن ندارند بلكه بوداييان حضرت بودا را فردي ميدانند كه خود با استفاده از رياضتها و سختي كشيدنهايش توانسته به قدرتهاي روحي زيادي نائل شود و هيچ ادعاي از طرف خدا بودن هم نداشت و در نهايت هم مثل تمام اديان زميني خودش به مرحله الهيت نائل شد.

اين نكته كه همه اديان آسماني از همان اول يك ادعاي واحد داشتند و پيغمبرانشان از لحظه اول تا لحظه مرگ در يك مرتبه قرار داشتند بسيار حائز اهميت است چون اگر بخواهيم پيغمبر خوب و مورد قبول عامه باشيم بايد تا حد امكان به پيغمبران قبلي شباهت داشته باشيم. هيچ پيغمبرآسماني اظهار رسيدن به مرتبه خدايي نكرد و هر چه در مراحل سير و سلوك پيشي گرفت به درجه بندگي آنها افزوده شد. اما اگر شما قرار است به درجه الوهيت برسيد ميتوانيد قيد اين يك نكته را بزنيد و در اينصورت از همان اول اين مطلب را ياد آور شويد كه يا ايها الناس اني قرار است لكم پيغمبر و بعدها اني ان شا الله لكم اله و... . اما اگر به توصيه من عمل كرديد و قيد خدا شدن را زديد يادتان باشد كه اگر قرار است مسيح موعود يهوديان باشيد از همان اول تا آخر به اين كلمه پا فشاري كنيد و اين ادعا را عوض نكنيد. اگر هم بخواهيد احمد موعود مسيحيان باشيد بايد از اول تا آخر به اين مورد اصرار داشته باشيد. اگر هم به نصيحت بنده عمل كرديد و خواستيد امام زمان يا امام دوازدهم موعود شيعيان باشيد كه بازار آن بسيار گرم است و در پي آن ميتوانيد خود را يك ظهور كلي موعودهاي تمام اديان هم بناميد كه ديگر امري است پسنديده و بايد با دقت تمام به توصيه هاي اين جزوه عمل نماييد تا رستگار شويد. (اينكه اصرار دارم شما امام زمان شدن را انتخاب كنيد به همان دليل است كه اصرار دارم كشور ايران و شهر شيراز را براي اين مسؤوليت بزرگ انتخاب نماييد)

در مورد كتب پيغمبران قبلي هم احتياج به وقت زيادي نداريد و فقط كافي است يك مطالعه چند ساعته بر كتابهاي آسماني از عهدين تا قرآن بياندازيد تا با لحن كلام آنها آشنا شويد و بدانيد كه كتاب دين شما هم بايد در چند صفحه و چند موضوع اصلي مطلب داشته باشد.

نكته آخر اينكه رفتارتان بايد الگوي جهانيان باشد. مؤدب حرف بزنيد و با آرامش راه برويد و دائم جملات اديبانه و پيغمبر گونه اي از قبيل: در ارض من به خشوع مشي نماييد؛ بر عرش من كفر نعمت من ميكنيد؛ مرا با بزرگ شمردن آياتم ياري كنيد؛ و از اين قبيل جملات استفاده افراطي نماييد و هنگام نام بردن از پيغمبران آسماني ياد شده از لفظ برادرم عيسي؛ پدرم موسي و رسول عزيزم محمد شديدا استفاده نماييد كه همه اين كلمات و رفتارتان در تاريخ ثبت خواهد شد و دهان به دهان نقل ميگردند. عزيزان توجه داشته باشند كه همراه داشتن عصايي در دست راست جهت تشابه با حضرت موسي و يك تقويم بزرگ جهت يادداشت آياتي كه بعدا در روز دوم قرار است نازل كنيد بسيار مؤثر است. خواندن داستانهاي صبر و تحمل پيغمبران آسماني بر اذيت و آزار دشمنان و نيكرويي با بدكاران نيز بسيار توصيه ميشود به طوريكه اگر دشمنانتان در خياباني به شما سنگ ميزدند و پير زني كه زورش نميرسيد سنگ را پرتاب كند در ميان جمعيت بود حتما در مقابل وي بايستيد و خم شويد تا براحتي سنگ را بر بدن مبارك بكوبد كه اين ماجرا در تاريخ نقل خواهد شد و از دلايل پيغمبري شما خواهد بود.

مبحث دوم: انتخاب محلي كه براي ادعاي پيغمبري مناسبتر است:

در ادامه روز اول بايد نقشه جغرافيايي جهان را در مقابل چشمان مبارك قرار داده و حتي الامكان تيم متخصصي شامل يك نفر جغرافيدان؛ يك نفر تاريخدان؛ يك نفر روانشناس و خودتان در يك جلسه مخفيانه محل اعلان ظهورتان را مشخص نماييد. سيري در تاريخ پيغمبران نشان ميدهد كه بيشتر پيغمبران عهد قديم در بين النهرين يا فلسطين كنوني و نواحي اطراف آن و بيشتر پيغمبران بعد از عهد جديد در نواحي آسياي غربي مثل عراق و عربستان و سوريه ظهور نموده اند. اگر چه شما جزو هيچيك از اين دو دوره نيستيد و دستتان باز است تا در هر جاي دنيا بخواهيد اظهار امر نماييد ليكن تشبه به پيغمبران واقعي و صاحب معجزات آسماني ميتواند تا حدي بار اثبات امر جديد را از دوشتان بردارد. توصيه من اينست كه مدتي از زندگي مبارك را در عراق و سوريه و عربستان به سر بريد و بعد براي ادعاي اصلي به ايران و شهر شيراز بياييد كه چه شهري بهتر از اين شهر گل و بلبل توانسته امتحان خود را اگر چه با نمره پايين ولي براي چند دهه اول با نمره قبولي پس بدهد. بهر حال قرار نيست ما تا ابد الآباد پيغمبر و خدا بمانيم كه اين امري است محال. همين كه تا آخر عمرمان از اين نعمت سفره اي بچينيم و احبا الله را دور و بر خود نگه داريم و حمايت شرق و غرب عالم را جلب نماييم خود توفيقي است كه هر كسي را از آن بهره نه.

مبحث سوم: انتخاب زبان اصلي ديني كه ميخواهيد بياوريد:

باز هم به همان تيم احتياج داريد بعلاوه چند متخصص در زبانهاي زنده دنيا. اينكه عربي زبان پيغمبر اسلام است و يا عبري زبان حضرت عيسي و موسي نبايد شما را گول بزند. تقليد در اينجا اصلا جايز نيست و لذا به عنوان يك ايراني كه زبانتان فارسي است چرا بايد كتابتان به زبان عربي يا عبري يا بقيه زبانها باشد؟ تاكيد ميكنم كه پيغمبر ايراني معقول نيست كه كتابش به زبان غير فارسي باشد و اين در بين پيغمبران آسماني سابقه ندارد كه كتابشان به زبان غير خودشان نازل شود. از طرف ديگر معلوم نيست شما به زبان ديگر تسلط بيابيد و مثلا با چند سال زندگي در فرنگ بتوانيد كتاب بدون غلط به زبان آنها بنويسيد يا با تحصيل در عراق به عربي مسلط شويد. لذا مستحضر باشيد كه عوام الناس اگر چه از اسمشان هم پيداست كه هر را از بر تشخيص ندهند ليكن اگر اشتباهات فاحش در كلام و آيات و اغلاط متعدد در بيانات شما مشاهده شود كنترل آنچه بعدها درباره شما توسط فرزندان همين عوام قضاوت خواهد شد ممكن نه. پس كتاب آسمانيتان هم حتما به زبان فارسي باشد يا اول به عربي بنويسيد و قبل از چاپ به تيم متخصص زبان بدهيد تا آنرا از اغلاط فاحش مبرا كنند و بعد هم اگر شد يك نسخه فارسي از آن تهيه كنيد و در دست عوام قرار دهيد و بگوييد اصل كتاب بايد مادام كه من هستم در نزد خود محفوظ دارم كه اين وظيفه ايست كه بر من محول كرده اند و خلف آن مقدور نه.

مبحث چهارم: انتخاب حواريون و تيم اصلي همراهتان:

همانطوريكه حضرت مسيح حواريوني دور و بر خود داشتند كه پس از ايشان نيز وظيفه تبليغ دين را در اطراف و اكناف جهان به عهده گرفتند شما نيز بايد در همين روز اول اين گروه را انتخاب كنيد. بهر حال هر پيغمبر آسماني در دوران خود تعدادي نزديكان از مقربين در دور خود داشتند كه در همه حال همراه و ياور ايشان بودند. با توجه به فرقي كه بين شما و آن پيغمبران موجود است شما بايد خودتان زحمت استخدام و حتي الامكان جبران مادي زحمات آنها را بر دوش بكشيد. من يك راه تجربه شده را در پيش روي شما قرار ميدهم و مطمئنم در اين شهر براي بار صدم هم جواب ميدهد: تعدادي از جوانان نزديكان جمع آوري و آنها را با آيات كتابتان بشارت به برتري بر عالم و آدم دهيد. اگر در بين آنها يك حوري زيبا روي هم انتخاب كنيد تا نقطه ثقلي براي نگه داشتن ساير حواريونتان در گروه شود و وي را از تعصب نسبت به احبائتان بر حذر داشته و از حجابات جسماني شامل چادر و روسري و ... معاف گردانيد و دائما از وي و بي غيرتيش بعنوان تسهيل امر خدا بر زنان و هديه آسماني خدا بر مردان دينتان ياد كنيد. يادتان باشد كه اين حوري زيباروي از نقشهاي اصلي اظهار امرتان خواهد بود و شما بايد مدت زيادي را براي تعليم دستورات لازم و جديد دينتان به اين حوري زيبا اختصاص دهيد و اگر چيزي از وي باقي ماند در نهايت او را بعنوان همسر خود برگزينيد. در پايان اين مبحث مجددا تاكيد ميكنم كه اين روش جواب داده و تا زماني كه شما زنده باشيد لا اقل كارايي كامل خواهد داشت. فقط اشتباهاتي كه مينويسم از روشتان حذف كنيد تا موفقيتتان بيشتر شود.

روز دوم:

تهيه کتاب آسمانی

مبحث اول: يك دوره فشرده زبان و تشكيل گروه مصحح:
اگر در روز اول تصميم گرفته ايد كتابتان به دو زبان چاپ شود يعني يك نسخه عربي و يك ترجمه فارسي كه در دست عوام ميافتد بايد نكات مهمي را كه مينويسم با دقت بيشتري رعايت كنيد كه كوچكترين اشتباهي در اين جريان ميتواند شما را از اوج عزت به حضيض ذلت بياندازد. در حقيقت يك پيغمبر درست و حسابي بايد اكثر تلاشش را بكند تا كتابش بي نقص و كامل باشد چون دير يا زود مخالفين و حسودان براي حذف رقيب يا نسخ دين شما اقدام خواهند كرد و اولين سلاح آنها اشكالات احتمالي و خداي ناكرده تناقضات كتاب دين جديد شماست. مثلا مسلمانان ادعا دارند كه نه يك غلط املايي نه يك غلظ مفهومي نه يك تناقض نه يك اشتباه بياني و نه يك اشكال نحوي در كتاب قرآن وجود ندارد و خود قرآن هم در تمام اعصار گذشته با اين ادعا همراه بوده كه اگر تمام مردم جهان هم دست به دست هم دهند تا سوره اي مانند آن بياورند نخواهند توانست. در تاريخ داستاني در اين مورد نقل شده كه خواندن آن باعث عبرت همگان است: سه تن از دشمنان اسلام كه از علماي صرف و نحو زبان عربي نيز بودند با شنيدن اين آيه به قصد بر اندازي اسلام قسم ياد كردند كه سال آينده در محلي جمع شوند و در اين يك سال هر يك سوره اي مشابه قرآن (چه از نظر مفهومي و چه از نظر فصاحت و بلاغت) بسازند. داستانش طولاني است ولي بهترين آنها اين آيات را نازل كرد: الفيل. ما الفيل؟ و ما ادريك ما الفيل؟ له خرطوم طويل. ؛ ...

ميبينيد كه وظيفه شما در نگارش يا به قولي نزول كتاب جديد بسيار سنگين است و شما بايد با دقت به توصيه هاي من عمل كنيد: اول آنكه حتما با استخدام يك گروه زباندان از افتضاحات احتمالي بگريزيد و در اين راه هر چقدر هم كه خرج كنيد ضرر نكرده ايد. با امكانات كنوني ميتوانيد از دار الترجمه هاي رسمي نيز كمال استفاده را بنماييد. ضمنا با شركت در يك دوره فشرده و خصوصي زبان عربي سعي كنيد بر ريشه لغات و اصطلاحات موجود در كتابتان واقف بوده و حتي الامكان بتوانيد چند جمله محاوره بزبان عربي را هم فرا بگيريد. البته دانستن زبان امري است كه در يك روز و يك هفته مقدور نيست و لذا اگر ريشه زبان عربي نداريد قيد كتاب دو زبانه را بزنيد و فقط نسخه فارسي كتاب را بيرون بياوريد. البته اگر من خودم بخواهم اينكار را بكنم بدليل تسلط به زبانهاي انگليسي و عربي حتما كتاب دينم را به سه زبان نازل ميكردم و البته يك كتاب الكترونيكي هم در اينترنت ميگذاشتم كه بفهمند پيغمبر سال 2002 اينترنت هم بلد است. ثانيا از همان اول تبليغ كنيد كه من در هيچ مدرسه اي درس نخوانده ام و بيسواد هستم تا بر معجزه بودن كتابتان دليل آورده باشيد. البته بايد اول به سراغ معلمان دبستان و راهنمايي يا مكتبخانه خود برويد و دهان آنها را يك جوري پر كنيد كه صدايشان در نيايد كه فلاني شاگرد خودم بود و من هميشه سر كلاس با تركه تنبيهش ميكردم كه اين باز بر تعارض كلام شما گواه خواهد بود و بهانه بدست ناكثين خواهد داد.

يك راه حل در گوشي هم به شما ميگويم اما بايد قول بدهيد جايي آنرا بازگو نكنيد: شما كه ميدانيد بالاخره يك جاي كتابتان لنگ خواهد زد و يا لا اقل در كتاب بعدي نكته اي در تضاد كتاب موجود پيدا خواهد شد و بهر حال ناقضين مواردي از اغلاط لفظي و معنوي در كتب شما پيدا خواهند كرد. پس بياييد و چاره اي بيانديشيد كه همه تلاش آنها به سنگ بخورد: همان اول برويد بالاي يك منبر بزرگ و با صدايي رسا و قاطع و كلفت و لحني طلبكارانه فرياد بزنيد كه: ( اي مردم بدانيد كه من پيغمبر مرز شكن هستم. همانگونه كه مرز دين را شكستم و دين جديد آوردم و مرز تعصب را شكستم و بي تعصبي را آوردم؛ بهمين صورت مرز زبان و فصاحت و بلاغت را نيز ميشكنم و كتابي ميآورم كه زبان آن و فصاحت آن و بلاغت آن با زبانهاي دنيا و فصاحتها و بلاغتهاي دنيا تشابه نه.) با اين ترتيب اگر در فهرست كتابتان در مبحث مربوط به چاپ و تكثير كتب بجاي جمله (في الطبع و الامر به) از جمله (في الچاپ و الامر به) هم استفاده كنيد عوام الناس بيچاره به خيال معجزه بودن آن بجاي تمسخر شما را تمجيد خواهد كرد. در كنار آن هر چه غلطهاي املايي و كلمات مهمل و بي معني كه قافيه اش با جملاتتان جور بود بنويسيد و مطمئن باشيد كه اين روش هم در همين شيراز جواب داده است.

مبحث دوم: انتخاب موضوعات جديد و عوام پسند:

پيغمبر جديد بايد حرف جديد براي مردمانش داشته باشيد. اگر يك روز پسران جامعه اي بخواهند دوست دختر داشته باشند و پيغمبر هم دوست دختر را ممنوع كند يا دخترانش از حجاب سير شده باشند و پيغمبرش حجاب را اجباري كند يا مردمش حوصله نماز و روزه اجباري را نداشته باشند و پيغمبر هم بخواهد نماز و روزه را اجباري كند يا مردمش بخواهند با هر كس دلشان خواست ازدواج كنند و پيغمبرش آنها را محدود كرده باشد مطمئنا اين پيغمبر يا بايد آسماني باشد يا در بيطرفداري مطلق به سر برد. من ليستي از موضوعات عوام پسندي را كه براي پيغمبر شدن در عصر اتم لازم است جزو شعارهاي اصلي دينتان قرار دهيد مينويسم و شما نيز اگر توانستيد بسته به موقعيت محل و زمان ظهورتان و خواسته هاي مردمان زمان بايد موضوعات جديدي به آن بيفزاييد: دوري دين از سياست را سر لوحه خود قرار دهيد كه اگر پاي سياستمداران به دين شما باز شد درد سر شما دو چندان ميشود و عوام الناس هم كه نفع خود در سياست ميبينند از دور شما پراكنده ميگردند. سعي كنيد با اين شعار كه دين مطلقا ربطي به سياست ندارد هيچ خطري براي سياسيون و حكومتيها نداشته باشيد. اصلا به شما چه مربوط كه كجا چه خبر است. بدانيد ولي كاري نداشته باشيد. اينطوري هم خيال آنها از شما راحت است و هم خودتان نگران دخالت آنها نيستيد. در يك كلام: اگر دين شما بخواهد با دنياي مردم تناقض داشته باشد هم مردم را از دست داده ايد و هم جانتان در خطر خواهد افتاد. حيف اين جان گرانبها كه هنوز روز دوم را به پايان نرسانده طعمه سگهاي بيابان شود. البته بعدا توضيح خواهم داد كه اگر ان شا الله اين برنامه با موفقيت به ثمر رسيد تشكيل حكومت هم جزو برنامه هاي شما خواهد بود اما گاماس گاماس.

موضوع ديگري كه در حاشيه ليست ميكنيد آزادي روابط دو جنس البته با شعار مردم پسند مؤمنين به اينجانب خواهر و برادر ديني خواهند شد و با استفاده از عشوه هاي بجا و ماهرانه حوري آموزش ديده در دربار خودتان. و نيز تساوي حقوق زن و مرد و احكام برابر بين آنها اعم از ارث و مهريه و جهيزيه و ديه و حتي پوشش كه دريا دريا جوانان بي قيد و بند يا فراري از احكام آسماني را مجذوب اين تحفه دين شما خواهد نمود. و نيز تساهل در عبادات باين صيغه كه ان الانسان خودش با حضرت باريتعالي بالذات متصل و احتياجي به عبادات واجبه نه و ليكن در صورت توانايي و تمايل و آمادگي جسمي و آمادگي روحي (جمع جميع حالات من المحالات) ميتواند اعمال فلان و فلان را جهت تقرب بيشتر و به صورت مستحبي انجام دهد كه اين نيز با روحيات جوانان عصر حاضر تطابق كامل دارد. ليكن دقت كنيد كه مهر دختر دهاتي و شهري را فرق نگذاريد و نمازي را كه قرار است احبا الله من بعد موت شما بوسيله آن به شما تقرب جويند ناقضين متن آنرا ندزدند كه اين هم به مراقبت بيشتر شما احتياج دارد.( اين دو موردي را كه گفتم چون موردش اتفاق افتاده بود لذا منهم آنها را عرض كردم تا شما ديگر اين اشتباهات را نكنيد تا ان شا الله موفق شويد)

مبحث سوم: نگارش و تصحيح كتاب آسماني:

ترا به خدايي كه قرار است بشويد اين قسمت را خيلي توجه داشته باشيد. در اين قسمت خيلي از داوطلبين قبلي كم آوردند. اولا كه بايد در صفحات اول كتابتان نوعي الحاق و ارتباط بين خودتان و موعود دين قبلي ايجاد و آنرا اثبات كنيد. لذا اگر به توصيه من عمل كرده و قصد داريد خود را امام زمان معرفي كنيد اول برويد و مشخصات ايشان و علائم قبل و بعد از ظهور را به دقت از كتب اسلامي بيرون آوريد تا هر جا كه شد آنرا بر خود تطبيق دهيد و هر جا هم نشد لا اقل نوعي تفسير كنيد كه نگويند اصلا آقا نميداند قرار است چه كسي بيايد و چه كاري انجام دهد. من اينجا ليستي از احاديثي را كه بايد بنوعي خود را با آن وفق دهيد انتخاب كرده ام كه البته بدليل كثرت احاديث از بين بيش از شش هزار حديث مربوط به نام و نسب و مشخصات ايشان فقط سه هزار مورد را كه بين تمام فرق اسلامي مورد توافق است و كتب آنها در دوران خود يازده امام نوشته شده است را انتخاب كرده ام كه به چند گروه تقسيم ميشوند:

گروه اول: احاديثي كه نام ايشان را محمد ابن الحسن العسكري و ايشان را فرزند بلافصل امام يازدهم حضرت امام حسن عسكري ميدانند

گروه دوم: احاديث مربوط به جمع شدن 313 نفر از بهترين منتظرين ايشان كه از همه عصرها و از ميان شناخته شدگان برتر دنيا به عالم بر ميگردند و در روز ظهور در خانه كعبه به ايشان ملحق ميشوند و هر يك فرماندهي يكي از لشكرهاي ايشان را در نبرد با ظلم بعهده ميگيرند و در بين آنها تعدادي زن هم وجود دارد.

گروه سوم: احاديثي كه پيغمبر اسلام در مورد ظهور افرادي دروغگو در پيش از ظهور امام دوازدهم بيان كرده است و مشخصات اين افراد را هم بيان كرده اند.

گروه چهارم: احاديثي كه از چند ظالم بالفطره و نبرد آنها با ليشان و شكست آنها خير داده و نشانيها را هم بيان كرده است.

گروه پنجم: احاديثي كه كتاب ايشان را قرآن و ليكن تفسيري واقعي و دين ايشان را اسلام كامل و لقب ايشان را احيا گر راستين اسلام و قائم آل محمد ميدانند.

گروه ششم: احاديث مربوط به نشانه هاي قطعي قبل از ظهور كه بايد به همان صورتي كه در حديث آمده بوقوع بپيوندند.

گروه هفتم: احاديثي كه به از بين رفتن هر گونه ظلم و بي عدالتي و نا امني و تشكيل حكومت واحد اسلامي در جهان به رهبري شخص ايشان خبر ميدهند.

گروه هشتم: احاديثي كه از ايمان آوردن اكثر مردم جهان در لحظه ظهور بدليل صداي آسماني و هيبت و همراهي حضرت مسيح و تاييد ايشان توسط حضرت مسيح خبر ميدهند.

گروه نهم: احاديث صريحي كه از زنده بودن ايشان و حضور نا شناس ايشان در بين مردم در تمام دوران غيبت خبر ميدهند.

گروه دهم: احاديثي كه از خصوصيات اخلاقي و رفتار آن حضرت با مخالفين و مؤمنين در طول جريان تشكيل حكومت و از مشخصات حكومتي كه شخص ايشان در راس آن هستند خبر ميدهند.

گروه يازدهم: احاديثي كه ظلم و جور پيش از ظهور را بسيار وسيع و بيسابقه ميداند و ظهور ايشان را آغاز مبارزه با ظلم و ظالمين ميداند.

گروه دوازدهم: احاديث مربوط به پايان حكومت ايشان كه در حقيقت با از بين رفتن شيطان همراه است.

خب! با توجه به جمع اين احاديث در شخصي بجز خودش بهتر است وقت خود را صرف نكنيد و باز هم به توصيه هاي اين حقير با دقت گوش كرده و عمل نماييد. اولا كه بعضي از اين احاديث را ميشود لا اقل صحنه هايي از آنرا ساخت تا عوامي كه اينها را نديده اند و فقط كلياتي از آن شنيده اند باور كنند كه ما همان موعود هستيم. بعد هم كه كارمان گرفت با ممنوع كردن خواندن كتب اسلامي و اصلا كل كتب غير از كتب خودتان ميتوانيد براي ساليان درازي روي حقيقت را بپوشانيد و البته اين كارها براي گسترش دين جديدي كه مردم به آن احتياج دارند بسيار ضروري و ان شا الله مقبول درگاه متعال منان است. تا كي شود كه خود به آن درگاه نائل شويد و حكم كنيد كه اصلا آن مهدي موعود مرده و ما حكم را عوض كرديم و قرار شد بجايش خودمان ظاهر شويم. اينكار هم جواب داده و من تضمين ميكنم باز هم بشود از آن استفاده كرد. اگر هم با عالمي روبرو شديد كه حرفي براي گفتن داشت او را از خود دور كنيد كه علما ننگ دين جديد را ميخواهند. به او بگوييد در دين ما بحث و مجادله و پرسش و پاسخ با مخالف حرام است؛ حرام. و اين را نقطه قوت دينتان بدانيد قبل از آنكه بفهمند چه خبر است.

بهر حال اين يك قسمثش را من نميتوانم بيشتر از اين توضيح بدهم و تجربيات چندان موفقي هم در اين زمينه در دست نبود تا ياريتان كند؛ خود فكري بيانديشيد كه اكنون ديگر دست شما باز شده تا براي عالميان هم تصميم بگيريد.

در ادامه نگارش كتاب بايد ليست شعارهايي را كه در مبحث قبلي مطرح شد بهمراه ليست فهرست مطالبي را كه روز اول در مبحث اول اشاره كردم در ميان گلچيني از كلمات قصاري كه از خود و دوستان و معلمان و علما و حتي پيامبران و امامان قبلي در كتب و آثارشان بر گرفته ايد جاي دهيد و بدين ترتيب با رعايت تمام مراحل تصحيح و بازبيني و حتما با ايراد آن خطبه قاطع در دفاع از اشتباهات احتمالي كتاب خود را بر بني آدم نازل فرماييد. نكته مهم آنكه نبايد كپي برداري شما خيلي مشخص باشد. مثلا يك كلمه از آيه قرآن را عوض كنيد و بجاي آن اسم خودتان يا دينتان را بگذاريد كه اينكار شايد در 150 سال پيش كه مردمان بيسواد بودند خيلي جلب توجه نميكرد ولي شما الآن ميخواهيد يك پيغمبر بي نقص در عصر اتم و هسته اتم باشيد و اين اشتباهات بديع از شما كه شاگرد انساني پيغمبر آفرين مثل علي انجوي هستيد بسيار دور از ذهن و به قول آيات كتاب آينده ام: بعيد ابعد يهيد ايعد تعيد تيعد ما بعد و ابعد و ما يعد و تيعد و ما تعد و تتعد و انتعد و تنتعد و هذا كلامي اليكم و انا جميل اجمل جمال مجمل منجمل متجمل مستجتمل متتاجل تجلل تنتجل و انتم عبادي الضعيف اضعف تضعف يستعضف متتستضعف مستضعف مضعف منضعف تضعف و و انا اننا ناصرونكم و انكم لمن المنتصرين من عندنا و عند آبائنا و اولادنا و افرادنا و من نصركم فقد نصرنا و من نصرنا فقد نصركم و نحن منصورونكم و انتم منتصرنا و نريد ان ننصركم نصرا نصيرا منصورا نصرا نصرتا ناصرين لكم من عندنا نصر نصير نصره... يعني بسيار بعيد است.

نگذاريد جلوي اين تعاليم زيباي من و اين كتاب به مراتب بالاتر و بي اشتباه تر از كتب بعضي پيغمبران شيرازي كه اين حقير نگاشتن آنها را روي هم در يك شبانه روز (تازه خودم تايپ و حروفچيني و طراحي آنرا بعهده خواهم داشت) تضمين ميكنم, گرفته شود. ضمنا وعده به ظهور بعد از خودتان را بهيچ وجهي فراموش نكنيد و بگذاريد اين سفره نعمت براي برادرانتان هم باز بماند. مثلا بگوييد 6 سال ديگر كسي با اين مشخصات ميآيد و امر جديد ميآورد. يادتان نرود اگر قرار است 6 سال ديگر بيايد كه چيزي گير شما نميآيد. اينهمه درد سر و فقط 6 سال خدايي! پس بهتر است زمان بيشتري به خودتان و عوام الناس مهلت دهيد؛ مثلا ميتوانيد 1000 سال را انتخاب كنيد. البته اگر كسي 1000 سال را انتخاب كرد و بعد بدون خواست خودش جنازه اش را در بيابان رها كردند و از ديار فاني رخت بر بست و به ديار باقي شتافت و طعمه سگها گرديد ممكن است يكي پيدا شود و بعد از 6 سال اظهار امر كند. در اين صورت به اين پيغمبر جديد توصيه ميكنم فورا كلمه 1000 را طوري تفسير كند كه به عدد 6 منتهي شود و بدانيد كه اينكار هم شدني است و در اين باب هر كه هر چه بخواهد ميشود چون شما باب همه چيز را باز كرده ايد.

روز سوم:

فراهم کردن زمینه های ظهور

مبحث اول: تقدس و مصونيت از اشتباه:
عزيزان مستحضر هستند كه در قرني زندگي ميكنيم كه مردمان آن هر روز در دريايي از ارتباطات شناورند و اين قضيه با پيشرفتهاي علمي امروزي مانند ماهواره و مخصوصا اينترنت ميتواند به سرعت رشد كرده و از حد كنترل خارج شود. شايد اگر سي سال پيش در محله سعدي شيراز دهها و به قولي صدها مورد ازدواج خواهر و برادر كشف ميشد كه موارد متعددي از آن به ناقص الخلقه شدن فرزندان هم ميانجاميد, تا ساليان بعد از آن اين موضوع به عنوان يك اشتباه كوچك يا يك برداشت نادرست از دين تلقي ميشد و صداي آن در همان محله و همان خانواده ها خفه ميشد اما امروز ديگر نبايد شما آن اشتباهات را تكرار كنيد. ديني كه شما پيغمبر آن هستيد اگر قرار است احكام قبل را نسخ كند شما بايد فورا احكام جايگزين و كاملي به جاي آن بگذاريد تا اينگونه آبروريزيها تكرار نشود. اگر يك مورد هم در اين زمانه اشتباه كنيد دشمنانتان اينبار با تمام قوا به افشاگري و بهتان بستن به شما و دين جديدتان خواهند پرداخت. بهرحال اينمورد هم گاهي از دستتان خارج ميشود و به قول معروف يك سر و هزار سودا همواره ممكن است دچار اشتباه يا فراموشي شود و من طبق عادت خوبي كه دارم اينبار هم راه حل مناسبي در اختيارتان قرار ميدهم كه اگر مشكلي هم پيش آمد سيستم كماكان در كنترل شما باقي بماند.

فرزندانم؛ در اينجا مثالي ميزنم كه موضوع را روشنتر ميكند: فرض كنيد شما در منزلتان يك گربه بيمار داريد كه دامپزشك براي معالجه آن مبلغ بالايي را تعيين كرده كه توان پرداخت آنرا نداريد. يك روز دوست صميمي شما به شما پيشنهاد ميدهد كه از يك راه جديد كاري كنيد كه ارزش گربه شما بالا برود و از اين راه كسب شهرت و مقام و درآمد فراواني كنيد. با توجه به اعتمادي كه به دوستتان داريد همه چيز را به او ميسپاريد. اول يك اطاقك شيشه اي با شيشه هاي تار كه فقط سايه اي از گربه پيدا باشد ميسازيد. در بالاي آن هم هفت طبقه بناي زيبا داير ميكنيد و البته سيستمهاي هواكشي دقيق هم بر پا ميكنيد تا گربه خفه نشود. يك راه مخفي ورود هم براي رساندن غذا در زير اطاقك ايجاد ميكنيد. در طبقه هاي بالا موزه و جلوه هاي زيبا درست ميكنيد كه بازديد كنندگان به اهميت گربه شما پي ببرند. در چند مقاله مختلف در روزنامه ها و نشريات ديگر ادعا كنيد كه گربه شما يك گربه مقدس است كه به هوا احتياج ندارد. غذا نميخورد. زيبا ترين گربه جهان است. حرف ميزند و كتاب ميخواند و چندين ادعاي ديگر. دوستتان به شما توصيه ميكند كه براي بازديد از وي بايد وقت ملاقات چند ماهه بگذاريد. ماه به ماه شيشه ها بايد تار تر شود به طوريكه بعد از مدتي كه مردم به زيارت وي عادت كردند و تبليغات آن زياد شد ديگر كسي چيزي در داخل اطاقك نبيند. از حالا دور جديد تبليغاتتان را آغاز كنيد و آن اينكه فقط نماينده هاي مردم حق بازديد از وي را دارند و گربه شما حاجات مردم را روا ميكند. نذريات هم قبول كنيد و با درآمدهاي گربه براي گسترش تبليغات چند بيمارستان و درمانگاه و مؤسسه خيريه نيز بنامش بنا كنيد. گربه بيمار شما امروز يك گربه مقدس شده كه كسي حتي دامپزشكش هم جرات ندارد كوچكترين بي اهانتي به او كند. حتي اكنون كه شيشه اطاقك گربه هم كاملا مشكي است اگر مرده باشد و در باغچه دفنش كرده باشيد كسي نميفهمد و تا وقتي زنده ايد ميتوانيد روز به روز به گسترش تبليغات و جمع آوري طرفدار برايش بپردازيد. بگذريم از اينكه من تضمين ميكنم اگر اين گربه در محلي كه شما پپيغمبر شده ايد به اين درجه برسد گروهي از مردم بعد از مرگ صاحبش هم زمام امورش را در دست گرفته و به باور جاوداني و مقدس بودن آن تا ابد الآباد در خدمت آن بنا خواهند بود.

نتيجه اين ماجرا اينست: گربه شما هيچ ويژگي برتري نداشت بلكه مريض هم بود؛ حتي دامپزشك هم در مقابل اين هياهوي مقدس مآبي تسليم شد؛ در ضمن شما با ايجاد قصر و تبليغات و وقت ملاقات تعيين كردن و مشخص كردن افراد رابط بين مردم و گربه و شايعات ديگر حصاري امن براي آنكه كسي بتواند اصل وجود گربه را هم زير سؤال ببرد ايجاد كرديد. بگذريم كه چه پول كلاني هم به جيب زديد! خب شما كه گربه نيستيد ولي اگر گربه مريضي كه نه كتاب و نه دين جديدي داشته و نه حواريوني كه شما جمع كرده ايد و نه فكر شما را ندارد توانست با حربه تقدس جلوي آبرو ريزي را بگيرد شما بايد ده برابر بلكه بيشتر از اين حرفها از اين سلاح استفاده كنيد. در يك كلام اين كارها را انجام دهيد:

1- خود را و حواريون خود را مصون از گناه عمدي و سهوي و هر نوع خطا معرفي كنيد.

2- هر نوع فكر كردن در مورد اينكه شايد بيت مباركتان اشتباها كاري انجام داده باشد را حرام اندر حرام نماييد.

3- به كارگزارانتان سفارش كنيد اگر كسي بيش از حد در صدد فضولي در كار بالاتريهايش بر آمد از دين طردش كنند چون او در واقع مرتد به اصل عصمت شما بوده است.

4- دايم به مردمتان بگوييد كه اگر جايي به زعم باطل آنها كمبود يا اشتباهي در اصول يا فروع دين مشاهده شده آنرا به مسؤولان اداري كه بعدا منصوب ميكنيد به صورت محرمانه منعكي كنند تا بعدا يك فكري به حال آن بشود. البته هميشه هم حق با شماست و كمبودي در دينتان وجود ندارد.

5- در پاسخ مخالفين اولا كه كاري به آنها نداشته باشيد؛ ولي براي موارد اضطراري كه همه چيز زير سؤال رفته و احتمال شبهه اندازي در طرفدارانتان هم بالا رفته است بگوييد كه مصلحت آنروز بر آن بود كه اين حكم بيان نشود يا بدين شكل باشد و مصلحت را شما نميفهميد و ماييم كه مصالح شما را ميفهميم.

6- يك نفر از نزديكانتان را مامور تبيين احكام بعد از خودتان نماييد كه مثلا اگر شما فقط ازدواج با زن پدر را تحريم كرده ايد و در زمان خودتان هم مردم به همين دستور عمل كرده و خواهر و برادرها با هم ازدواج كردند, كسي كه مامور تبيين است اگر با سر و صداي مؤمن و غير مؤمن روبرو شد در تفسير حكم شما بگويد وقتي زن پدر حرام است پس كساني كه نزديكتر از زن پدر هستند هم به طريق اولي ازدواج با آنها حرام است.

7- اگر مورد قبلي را اجرا ميكنيد بخاطر داشته باشيد كه حق تفسير احكام را براي وي به رسميت بشناسيد و نگوييد احكام من بايد عين ظاهر عمل شود و تفسير حكم براي كسي جايز نيست.

مبحث دوم: فراهم كردن نيرو و صحنه هاي مربوط تاريخي:

دو ضربدر دو ميشود پنج اگر و فقط اگر شما اراده و اعتماد به نفس خود را تا پايان اين مسؤوليت انساني حفظ كنيد. در اين قسمت از روز شما به ثابت كردن اعضا و ابلاغ حكم عضويت به تك تك آنها ميپردازيد. تمام كساني را كه در اين مدت احساس كرديد با تمام وجود به شما اعتماد دارند و حاضرند از همه چيزشان براي شما بگذرند فرا خوانيد. تمام حواريوني كه در روز اول پيدا كرده بوديد رسما به درگاه خود دعوت كنيد و از آنها بيعت همكاري بگيريد. به آنها بگوييد كه قسم به ربانيتم كه شما را در بهشت خودم جاي خواهم داد و در آنجا حورياني خشگلتر از اين چند تايي كه اينجا به شما بخشيدم در اختيارتان خواهم گذاشت. ولي اينبار وقتي با حواريون و ياران خود صحبت ميكنيد طوري صحبت كنيد كه هم دل آنها به حال تنهايي شما بسوزد و هم به ابهت مقام شما پي ببرند. اول خودتان باور كنيد و بعد به آنها بباورانيد كه اگر هم خدايي جز شما باشد آن خدا هيچ كاري بدون اذن شما نخواهد كرد. هر چه بيشتر ميخواهيد اين يارانتان همراه شما باقي بمانند سعي كنيد آنها را به دنياي موجود دلبند تر و به بعد از مرگ بي اعتنا تر كنيد, تا حدي كه انگار بهشت و جهنمي وجود ندارد و حساب و كتابي غير از آنچه پيش شما پس ميدهند نيست.

بعد از اينكار بايد چند صحنه را كه در تاريخ بطور مجمل از آمدن آن در آينده بعنوان يك تغيير سيستم جهان اشاره شده بازسازي كنيد. عاقل باشيد و اينكار را به اهلش بسپريد. من در كلاسهايم به شما گفتم امروز سينماي هاليوود بهترين سازنده صحنه هاي طبيعي است كه حتي با دانستن غير واقعي بودن آن باز هم بيننده را دست به دهان نگه ميدارد. يك تماس با شماره تلفن بنده جهت دريافت آدرس و تلفنهاي مسؤولين سينما و كمي دلار باد آورده كافي است تا شما هر چه آرزو ميكنيد ببينيد. مثلا اينكه در تاريخ اسلام براي ظهور امام دوازدهم كه قرار شد شما باشيد نوسته شده 313 نفر از منتظرين ايشان (شما) كه از همه عصرها و از ميان شناخته شدگان برتر دنيا به عالم بر ميگردند و در روز ظهور در خانه كعبه به ايشان ملحق ميشوند و هر يك فرماندهي يكي از لشكرهاي ايشان را در نبرد با ظلم بعهده ميگيرند و در بين آنها تعدادي زن هم وجود دارد؛ اين حديث ظرف چند ساعت توسط سينماي هاليوود باز سازي ميشود و در يك فيلم كوتاه كه شما در اينترنت و ماهواره پخش خواهيد كرد صحنه هاي زير را نمايش ميدهد كه تعداد زيادي قبر علما و بزرگان ساليان قبل شكافته ميشود و آنان از ميان خاك بيرون ميآيند و بر وسيله اي ما فوق تصور به طرف كعبه مسلمين براه ميافتند و در روز بعد از اعلام ظهور در خانه كعبه با شما بيعت ميكنند و شما هر يك را به فرماندهي يك لشكر منصوب ميكنيد و به محلهايي كه در احاديث ديگر اشاره شده اعزام مينماييد. اگر هم پول لازم براي ساختن آنرا نداريد خودم با نرم افزارهاي كامپيوتري چند طرح ساخته ام كه ميتوانم به شما عزيزان تقديم كنم تا مبادا به تجربه هاي ناكام قبلي دچار شويد كه مثلا اول و آخر و وسط و پايين و بالا و بغل حديث را بزنيد و بياييد 313 نفر پيدا كنيد تلو تلو از فلان شهر پياده و سواره را بيفتند بروند دو تا شهر آنطرفتر و همگي در يك محل گير بيفتند و تا آخرين نفر كشته شوند. شاگردان من بايد زرنگ باشند و كارشان را دقيق انجام دهند تا دو تا آدم حسابي بعدا نيايند به من و همه تشكيلاتم بخندند كه پيغمبران تو هم مالي نشدند و مثلا خدايي نكرده سه سال گذشته هنوز پنجاه ميليون هم طرفدار جمع نكردند.

مبحث سوم: تاكيد بر برتر بودن دين جديد:

من آنچه شرط بلاغ است با تو ميگويم تو خواه از سخنم پند گير و خواه ملال؛

اينرا بدانيد كه همانطوريكه ماشين زير پايتان ده سال قبل نو بود و الآن كهنه شده دين را هم بايد همينگونه معرفي كنيد كه در غير اينصورت مردم بدور دين جديد نخواهند آمد. بگوييد هر پيغمبري كه تا حالا قبول داشتيد در زمان خودش برترين بوده و بايد قبولش ميكرديد اما حالا زمانه عوض شده و مردم بايد به احكام جديد روي آورند. سعي كنيد موضوع را در اينحد پايين معرفي كنيد كه اصلا بحث خدايي و اين حرفها نيست و فقط احكام دينهاست كه هر زماني احكام خودش را دارد و اكنون احكام من در تحقق شعارهايي كه داده ام و شعارهاي ساير اديان تفوق دارند و از راه دين من بهتر ميتوانيد به اهدافتان دست يابيد. اگر خودتان اينرا با تمام وجود باور نكرده ايد كه شما واقعا داريد به جديدترين و بزرگترين و با كلاسترين پيغمبر قرن تبديل ميشويد واقعا بايد به اول جزوه برگرديد و دوباره از روز اول شروع كنيد چون من نميدانم با چه زباني به شما بگويم كه پيغمبري حق شماست و شما بايد به اين حق برسيد. شمايي كه اگر اين روش را عمل كنيد كمتر از بسياري مدعيان قبلي اشتباهات انجام داده ايد, آنهم در اين شهريكه هر كس دم از هر چيزي زد مردم باور كردند. من نميدانم با چه زباني بگويم هيچ مانعي براي اين مقام وجود ندارد, نه معجزه لازم است, نه وعده قبلي پيغمبران آسماني لازم است, نه برتري اخلاقي و علمي و نه حتي دو كلمه سواد داشتن, فقط يك ذره جرات و پررويي كه تا جايي كه خلق قبول كردند بايد به مقدارش اضافه كنيد. همين.

مبحث چهارم: تفسير آنچه توسط پيغمبران قبلي وعده داده شده در كتاب مجزا:

از جمله كتبي كه حتما بايد ضميمه كتاب مقدستان كنيد كتابي تحت عنواني با وقار و در تفسير كتابهاي پيغمبران قبلي و مخصوصا تفسير قرآن است. جريان از آنجا آب ميخورد كه در قرآن تعداد زيادي آيات وجود دارد كه نبوت و پيغمبري را به حضرت محمد ختم كرده و گفته بعد از ايشان قرار نيست پيغمبر جديدي بيايد. اگر قرار است شما فقط امام زمان باشيد و نه قبل و نه بعد از شما كسي نيايد با اين آيات مشكلي نخواهيد داشت ولي اگر در حد امام زمان بمانييد كه نميتوانيد دين اسلام را نسخ كنيد و هزاران برنامه ديگري كه قرار است بناي آنرا بسازيد معلق ميشود؛ پس چاره اين است كه راه را باز كرده و نسخه قرآن را به هر طريق ممكن بپيچيد. يك روش كه تا حدي براي مدتي جواب داده برايتان مينويسم اما به هيچ وجه من الوجوه آنرا توصيه نميكنم: يكي از شاگردان ناخلف ما رفت و كتابي در تفسير قرآن نازل كرد كه همراه كتاب مقدسش به مردم بدهد. چون ميخواست ادعاي پيغمبري كند و بايد ثابت ميكرد كه قرآن جلوي اين ادعا را نگرفته آمد و گفت قرآن منظورش اين است كه تا روز قيامت ديگر پيغمبري نخواهد آمد نه بعد از روز قيامت. خب مسلمانها هم گفتند بله قرآن و همه ملتها و انسان و بشر و همه چيز تا آنروز بيشتر نخواهد بود و در روز قيامت همه چيز تمام ميشود حتي عمر دنيا و آسمانها و ستاره ها و زمين و ... همه و همه از بين خواهند رفت. اين شاگرد ما گفت حالا كه قبول داريد تا روز قيامت بيشتر قرآن اثر ندارد من يك حرف مهم به شما ميزنم. همه گفتند بفرما ببينيم چه خبر است كه ما نميدانستيم. ايشان فرمود روز قيامتي كه شما ويگوييد آمده و تمام شده و از حالا كتاب مقدس من كتاب شما و دين من دين شما باشد. مردم گفتند ببخشيد ميشود بيشتر توضيح بدهيد؟ گفت بقيش توي كتابم نوشتم و نشست و يك كتابي نوشت در تفسير آيات مربوط به قيامت كه در اين كتابش ثابت كرد كه همه شرايط موجود ظاهر شده و قيامت هم آمده و تمام شده و دنياي جديد شروع شده؛ گفتند شما چجوري ثابت كردي پيامبري كه حالا ما بنشينيم كتابت را بخوانيم؟ گفت با تفسيرم ثابت كردم پيامبرم. گفتند تفسير كه مال خودته بابا. گرفتي ما رو! بگذريم از آخر و عاقبت كارش ولي انصافا اين روش اگر مردم عوام يك كم ... تر بودند حتما توصيه ميكردم اما ديگه اينقدر نميشود عوام را دست كم گرفت. مثل داستان مسيحيت شد كه بعد از حضرت مسيح يكي از شاگردهاي رند من كه فقط يك فصل از كتابم را خوانده بود, آمد و گفت هاي مردم بياييد كه حضرت مسيح اختيار بهشت و جهنم را به من داده. هر كس خواست يك قطعه در بهشت بخرد و بعد هر چقدر خواستيد گناه كنيد چون من سند امضا ميكنم به نامتان كه ديگه اون دنيا مستقيم برويد داخل بهشتتان و كاري به جهنم نداشته باشيد. اونجا يكي ديگه از شاگردانم كه فصل دوم كتاب را هم خوانده بود يك كاري كرد كه باعث افتخار من شد؛ اومد و رفت سراغ يارو و گفت لطفا كل جهنم را به من بفروشيد و سند هم بزنيد. طرف مونده بود كه اين بابا جهنم ميخواهد چيكار و بالاخره با يك قيمت كمي سند امضا كرد كه كل جهنم به صورت شش دانگ با تمام مشاعات به اين آقا منتقل شد. بعد اين شاگرد خوب ما اومد توي شهر داد زد گفت آهاي مردم, من كل جهنم را خريدم و هيچ كسي را هم توي جهنم خودم راه نميدهم. ديگه نميخواهد پولهاتان را خرج خريد بهشت كنيد چون مجبورند ببرندتان بهشت. با شنيدن اين پيام مردم خوشحال ريختند توي خيابان و اون فروشنده بهشت هم ورشكست شد و تا آخر عمرش منفور همه شهر. خلاصه كه مواظب باشيد هر چيزي را نميشود گفت و درست است كه الناس عوام و العوام ابله ،  ولي ابلهي هم حدي دارد.



 

 

خواندن 782 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

معرفی رهبران بهائیت

  • زرین تاج قزوینی

     

    زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).

     

    ادامه مطلب...
  • شوقي افندي

    شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.

    ادامه مطلب...
  • علی محمد باب

    علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.

    ادامه مطلب...
  • سید کاظم رشتی

    سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري  شيخيه را برعهده گرفت.

    ادامه مطلب...
  • عباس افندی (عبدالبهاء)

    عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.

    ادامه مطلب...

مبارزان با بهائیت

cache/resized/ccaca808332350bd352314a8e6bdb7dd.jpg
یکی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال
cache/resized/a2c88199bdee2998adc4f97d46fdb662.jpg
ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی