×

هشدار

JUser: :_بارگذاری :نمی توان کاربر را با این شناسه بارگذاری کرد: 667

دو سوی یک بام

یکشنبه, 17 آبان 1394 23:36 نوشته شده توسط  اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

دو سوی یک بام

نوشته شده توسط مجتبی یزدان پرست

http://yarejavan.com/images/images/latest/2souye%20yek%20bam.png

چرا بهائیان حق مطالبه‌ی هیچ حقی از حکومت ایران ندارند؟

 قتل هم‌وطن بهائی‌مان، جناب آقای عطاء الله رضوانی، بازتاب در خور توجهی در رسانه‌ها و به طور خاص در فضای مجازی به همراه داشت و چند هفته‌ای صدر اخبار جامعه‌ی بهایی را به خود اختصاص داد. در این میان، نقطه نظرات و دیدگاه‌های سران خارج‌نشین این مسلک، نکات بسیار قابل تاملی را برای بهائیان هم‌وطن ایرانی‌مان گوش‌زد می‌نماید که برخورد بسیار محتاطانه و صد البته هوشمندانه‌ای از سوی این عزیزان را می‌طلبد. آن چه در پی می‌آید، دیدگاه شخصی یک شهروند بهائی نیست؛ اظهار نظر رسمی سخن‌گوی فارسی زبان جامعه‌ی جهانی بهائی است که می‌توان آن را مرام‌نامه‌ی عملی این مسلک و تفسیر عینی پیام‌های بیت العدل اعظم دانست. این اظهار نظر خواسته یا ناخواسته شهروندان بهائی ایرانی ما را با چالشی بس عمیق و جدی مواجه نموده است. چالشی که اگر به صورت منطقی و دور از فضای احساسی با آن برخورد نشود، هم‌وطنان بهائی مان را در مظان هر گونه اتهام خودخواسته‌ای قرار می‌دهد. از سوی دیگر نظر به جایگاهی که سخن‌گوی جامعه‌ی جهانی بهاییان در میان بهاییان عالم دارد، بیان ایشان توانسته اصل مشروعیت بیت العدل و پایه‌های اعتقادی بهاییان را به چالش بکشاند. لذا نوشتار حاضر به تحلیل دیدگاه سخن‌گوی جامعه‌ی جهانی بهایی، جناب آقای دکتر فرهاد ثابتان می‌پردازد.

بیان دیدگاه‌ها و موضع‌گیری‌ها در تمامی کشورها، دولت‌ها، جوامع، سازمان‌ها و نهادهای رسمی و ساختاریافته در پهنه‌ی این عالم خاکی به عهده‌ی سخن‌گوی آن مجموعه بوده و از زبان ایشان بیان می‌گردد. جامعه‌ی جهانی بهایی نیز از این قاعده مستثنی نیست. زمانی که سخن‌گوی رسمی فارسی زبان جامعه‌ی جهانی بهایی، فارغ از هر قید و بندی و به صورت مطلق رابطه‌ی نظام‌مند با هر صدای مخالف حاکمیت در ایران را تایید، تاکید و تصریح می‌نماید، در واقع جهت‌گیری تمامی بهاییان جهان را ترسیم می‌نمایند. چرا که تک تک بهائیان در هر جایی از عالم که باشند، به جامعه‌ی جهانی بهاییان تعلق دارند.[1] جناب آقای دکتر فرهاد ثابتان، سخن‌گوی فارسی زبان جامعه‌ی جهانی بهائیان، در اعلام موضعی رسمی از سوی تمامی بهائیان جهان در مصاحبه‌ای به مناسبت قتل هم‌وطن‌مان جناب آقای عطا الله رضوانی در بخشی از سخنان خود در خصوص وجود رابطه‌ی نظام‌مند با اپوزیسیون (مخالفان دولت ایران) این چنین بیان داشتند: "ما از هر گونه ارتباط نظام‌مند استقبال می‌کنیم." اما در فرهنگ سیاسی، اپوزیسیون این گونه معنا می‌شود: مخالفان دولتی یا (اپوزیسیون) در اصطلاح سیاست، به مجموعه افراد و نهادهای مخالف اصل نظام سیاسی گفته می‌شود که در صدد بر اندازی نظام حاکم می‌باشند.[2] و این بدان معناست که آحاد اعضای جامعه‌ی جهانی بهایی در سراسر گیتی بی‌پرده و آشکارا اظهار دشمنی با دولت ایران نموده‌اند آن هم رابطه‌ای نظام‌مند! چرا که ایشان سخن‌گوی رسمی جامعه‌ی جهانی بهاییان هستند.

 

بر این اساس هر بهایی که خود را متعلق به جامعه‌ی جهانی بهائیان می‌داند، موظف به اقدام علیه حکومت ایران است. عبارت اخیر گذاره‌ای است مطلق که شامل هر بهایی می‌گردد؛ چه در اسرائیل باشد چه در ایران، چه در بیت العدل مشغول خدمت باشد و چه در ایران از اعضای گروه یاران باشد، همه و همه را شامل می‌گردد؛ جملگی بهائیان در اقصا نقاط عالم بنا به تصریح و اعتراف جناب آقای دکتر فرهاد ثابتان دشمن دولت ایران بوده و در صدد براندازی آن هستند. حال تنها پاسخ به یک سوال باقی می‌ماند و آن این که آیا می‌توان از دشمنی که کمر به براندازی آن بسته‌ایم و ایمان به نابودسازی او داریم، انتظار مطالبه و استیفای حقی را داشت؟ چه انتظاری از دشمن خود تراشیده‌ خویشتن باید داشت؟

 فرض بگیریم در جنگی مسلحانه سرگرم کار و زار با دشمن باشیم؛ اگر سربازی از قوای مقابل به دست ما کشته شود، آیا ما خود را مجازات می‌کنیم!؟ آیا خودمان را قصاص می‌کنیم یا این که خون بهای آن سرباز را پرداخت کرده و از بازماندگانش تفقد و دلجویی می‌نماییم!؟ مسلم است که عقل سلیم حکم به برخورد با دشمن می‌دهد. بر اساس این گفتار جناب آقای دکتر فرهاد ثابتان، چه انتظار نا به جا و دور از منطقی هم‌وطنان بهائی‌مان از حکومت ایران دارند! زمانی که هر بهایی چنین آشکارا علم دشمنی بر دوش می‌کشد، توقع استفیای حق از حاکمیت، کمال سفاهت و بی‌منطقی خواهد بود! سوال بنیادی‌تر این که کدام حق را می‌توان از دشمن مطالبه نمود!؟ آیا ما بر گردن دشمن خود حقی داریم که بتوان آن را مطالبه نمود!؟ عقل سلیم حکم می‌کند طرح هر گونه مطالبه از دولتی که اعتقاد و باور به دشمنی با آن دارید، از اساس باطل بوده و هیچ محلی از اعراب ندارد. گرچه به استناد سخنان سخن‌گوی رسمی جامعه‌ی جهانی بهاییان، هم‌وطن بهایی ما هیچ حقی هیچ گاه به گردن حکومت پیدا نمی‌کنند، با این وجود مشکلاتی که برای بهائیان به وجود می‌آید، به خاطر باورمندی به مسلک بهاییت نیست؛ بلکه ناشی از تخلفاتی است که مرتکب می‌شوند؛ این که جناب آقای کامران رحیمیان گرفتار قانون شده و محکوم به تحمل حبس گردیده‌اند، به خاطر اقدام غیرقانونی ایشان در تاسیس و راه‌‌اندازی یک دانشگاه بوده و نه به جهت باورمندی ایشان به مرام بهائیت!

گر چه بیان دیدگاه جناب آقای دکتر فرهاد ثابتان، استاد دانشگاه و سخن‌گوی جامعه‌ی جهانی بهاییان، مُحِق نبودن بهاییان هم‌وطن‌مان در هر زمینه‌ای را ثابت می‌نماید، لکن از این دست اظهار نظرهای رسمی، اعلام جنگ‌های علنی و اقدامات عملی به کرات از باورمندان شهیر و نام آشنای این مسلک دیده شده است؛ چندی پیش نیز تشکل بهائی «انجمن دوستداران فرهنگ ايرانی» که هر ساله گردهم‌آئی وسيعی را در شهر شيکاگوی امريکا برگزار می‌نماید با دعوت از چهره‌های مشهور سیاسی هم‌چون جناب آقای اسماعیل نوری علاء به گونه‌ای دیگر صحه بر این دیدگاه جامعه‌ی جهانی بهاییان نهاد. گرچه حضور ایشان بازخورهای بسیار جالب توجهی داشته و تک مقالاتی نیز در مزمت حضور ایشان از سوی برخی بهائیان صورت گرفت، لکن آن چه مهم است در درجه‌ی اول دعوت رسمی از ایشان جهت شرکت در کنفرانس می‌باشد. نکته‌ی دیگر این که به استثنای چند بهایی، هیچ یک از نهادهای رسمی جامعه‌ی جهانی بهایی به خاطر این عمل از تشکل انجمن دوستداران فرهنگ ايرانی انتقادی نکرده و آن را تقبیح ننموده‌اند. و مهم‌تر از تمامی موارد بالا، می‌توان به سخنرانی‌های آغازین و هم‌چنین پایانی همایش توسط جناب آقای دکتر شاپور راسخ ایراد گردیده اشاره نمود. هر چند بهاییان حاضر در این نشست، مهمان خود را غافل‌گیر نموده و چندین مرتبه با تایید و کف زدن فراوان باعث قطع شدن سخنرانی جناب آقای اسماعیل نوری علاء شده بودند ولی می‌توان با اغماض آن را به حساب دیدگاه شخصی حضار گذاشت نه برگزار کننده‌گان سمینار. ولی نمی‌توان نقطه نظرات استاد دانشگاه و معاون سابق سازمان برنامه، جناب آقای دکتر شاپور راسخ را نادیده انگاشت. در همایش‌ها این چنین مرسوم است که اهداف گردهم‌آیی در ابتدا بیان می‌شود و در انتها نیز نتایج و دست‌آوردها مورد اشاره قرار می‌گیرد. جناب آقای دکتر شاپور راسخ، این بزرگ بهائيت، هم در ترسیم اهداف همایش و هم در بیان نتایج نشست، همان منشور اعلام شده توسط جناب آقای دکتر ثابتان را سرمشق خود قرار داده و در آغاز کلام با عبارت مهالک ناشی از استقرار حکومت مذهبی در ايران به صراحت محورهای همایش را بیان می‌نمایند. در روز سوم و پایانی گردهم‌آیی نیز ایشان در سخنرانی اختتامیه با استفاده از تعابیر "فجايع انجام يافته به دست حکومت اسلامی"، اين حکومت را غيرقابل اصلاح دانسته، و بيان داشتند که اين گردهم‌آئی خواستار لغو قانون اساسی حکومت فعلی و منحل ساختن ساختارهای برآمده از آن است.

 

رفعت جایگاه و بلندی مرتبه‌ی جناب آقای دکتر فرهاد ثابتان به حدی است که کلام ایشان، نه تنها مشروعیت رکن رکین بهائیت یعنی بیت العدل اعظم را از بین برده، بلکه ایمان جملگی بهاییان را به دست باد می‌سپارد؛ همان گونه که شرح آن گذشت، تمامی اعضای جامعه جهانی بهایی در هر جایی از کره‌ی خاکی که باشند، بر اساس دیدگاه سخن‌گوی رسمی جامعه‌ی خود، دشمن با برنامه و ساختاریافته‌ی حکومت ایران هستند. با توجه به این مطلب آیا در این موضوع می‌توان تشکیک نمود که اعضای بیت العدل اعظم از مومن‌ترین افراد به مرام بهاییت‌اند!؟ مسلم پاسخ منفی است. بنابراین تمامی نه عضو بیت العدل اعظم به عنوان اصلی‌ترین و مهم‌ترین اعضای جامعه‌ی جهانی بهاییان که جناب آقای دکتر ثابتان سخن‌گوی آن جامعه می‌باشند نیز شامل اصل دشمنی با دولت ایران می‌شوند. و البته چون مومن‌ترین‌اند لذا دشمن‌ترین نیز خواهند بود. از این پس چند مشکل پیش آمد می‌نماید که جهت اختصار تنها به دو مورد اکتفا می‌گردد: یکی عمل و اعتقاد نامشروع اعضای بیت العدل اعظم و دیگری به کفر گراییدن ایمان باورمندان به آیین بهاییت.

 برای تبیین این موضوع، مطالبی از نصوص به استحضار می‌رسد: جناب عبدالبهاء در خصوص اطاعت از حکومت این چنین می‌فرمایند: "قوله تعالي باري به نص قاطع جمال مبارك(بهاء الله) روحي لاحبائه الفداء ابدا بدون اذن و اجازه حكومت جزئي و كلي نبايد حركتي كرد و هر كس بدون حكومت ادني حركتي نمايد مخالفت به امر مبارك كرده است و هيچ عذري از او مقبول نيست امر قطعي الهي اين است كه بايد اطاعت حكومت نمود و اين هيچ تأويل برنمي دارد و تفسير نمي‌خواهد. از جمله اطاعت اين است: كلمه‌اي بدون اذن و اجازه حكومت نبايد طبع گردد... تكليف احباي الهي اطاعت و انقياد حكومت است خواه استقلال و خواه مشروطه.[3]" کوتاه سخن این که در جای دیگری می‌فرمایند: "حق جل و عز، مملكت ظاهره را به ملوك عنايت فرموده، بر احدي جايز نه كه ارتكاب نمايد امري را كه مخالف راي روساي مملكت باشد.[4]" و از این دست نصوص بسیار است که به همین مختصر اکتفا می‌گردد.

بنا بر نص فرمایش مظهر الله مرام بهاییت، جناب بهاءالله، تمکین به حکومت از جمله مواردی است برای آن نص و دستور وجود دارد. علاوه بر این که نص و متن دستورات در این مسلک قابل تاویل نیست، لکن در این مورد خاص در اصل دستور نیز باز تاکید مجددی بر غیرقابل تاویل و تفسیر شدنش آمده. دوم این که حوزه‌ی عمل عالي‌ترين مقام در ساختار نظم اداری بهائی یعنی بیت العدل منحصر است به غیر منصوصات؛ چرا که می‌فرمایند: "اين مجمع مرجع كل امور است و موسس قوانين و احكامي كه در نصوص الهي موجود نه[5]" لذا بیت العدل را نسزد در اموری که بدین صراحت نصوص بدان‌ها تصریح دارد، نظری مغایر متون و خارج از حیطه‌ی اختیارات خود ارائه نماید. ملاحظه می‌گردد که این بیان جناب آقای دکتر فرهاد ثابتان، اعتقاد اعضای نه گانه‌ی بیت العدل اعظم (به عنوان افرادی از جامعه‌ی جهانی بهاییت) را در مقابل نصوص و متون شخص بهاء الله قرار می‌دهد. بیان روشن‌تر این چون اعضای بیت العدل اعظم خود عضوی از آحاد جامعه‌ی جهانی بهاییان بوده و سخن‌گوی همین جامعه‌ی جهانی یعنی جناب آقای دکتر ثابتان به صورت رسمی اظهار دشمنی با حکومت نموده، این بزرگواران نیز خود خواسته در زمره‌ی مخالفان و حامیان از مخالفان حکومت قرار می‌گیرند. و این نیست مگر مخالف متون صریح جناب بهاءالله! بهاییان بهتر از نگارنده می‌دانند که حداقل مجازات مخالفت با نصوص طرد است و لذا اعضای بیت العدل تا زمانی که اعلام برائت از سخنان جناب سخن‌گو ننموده باشند و بدان راضی باشند، می‌بایست طرد شوند نسزد که در بیت العدل باقی بمانند که بیت العدل را جایگاه مطرودین نیست.

 از سوی دیگر اگر بیت العدل اعظم از اعلام موضع جناب آقای دکتر فرهاد ثابتان تبری نجوید و هم‌چنان سکوت رضایت اختیار نماید، بر باورمندان بهاییت است که یکی از دو راه در پیش گیرند؛ یا بایستی این بزرگواران به بیت العدلی که اعتقاد به خلاف نص جناب بهاءالله پیدا نموده را کافر شده و نظر بیت العدل را نپذیرند، که در این صورت از این مرام به در خواهند آمد و یا این که با تبعیت از بیت العدل اعظم خلاف نصوص و متون غیرقابل تفسیر و تاویل گام بردارند که این خود کفر آشکارتری به این مرام است.

 تنها راه نجات از این بن‌بست را می‌توان در عزل، طرد و تبری از جناب آقای دکتر فرهاد ثابتان جستجو نمود. بیت العدل اعظم که در دوران فقدان ولی امر الله، به تنها رکن و اصل آیین بهاییت بدل گردیده[6] می‌بایست اعلام موضع رسمی سخن‌گوی جامعه‌ی جهانی بهاییان را اشتباه و مغایر متون اعلام نموده، از جناب فرهاد ثابتان بخواهد که بابت این گناه (مخالفت با نص بیان جناب بهاءالله) توبه نماید. بهاییان هم‌وطن ما نیز که خود خواسته گرفتار چنین چالشی گردیده‌اند، لااقل به جهت باقی ماندن به مرام بهاییت و حفظ ایمان خود چاره‌ی جز از تبری و جدایی از جامعه‌ی جهانی بهایی و سخن‌گوی آن ندارند.

پی نوشتها :

[1] سایت عالم بهایی، جامعه جهانی بهایی

[2] دانش‌نامه‌ی آزاد ویکی‌پدیا

[3] گنجينه (نشر سوم ) ، باب 75 ، ص 463 و 464

[4] اقتدارات ، ص 324

[5] الواح وصايا، ص 15 و 16 - نظر اجمالي (چاپ اول)، ص 68 - بهاء الله و عصر جديد، ص300 - گنجينه (نشر سوم )، باب27، ص216 و 217

[6] نظر اجمالي (چاپ اول) ، ص 75 (به نقل از لوح سنه 105 شوقي افندي): اين نظم بديع (بهاییت) كه از انظمه باطله سقيمه عالم ممتاز و در تاريخ اديان فريد و بي‌مثيل و سابقه، بنيادش بر دو ركن ركين استوار، ركن اول و اعظم ركن ولايت الهيه كه مصدر تبيين است و ركن ثاني بيت عدل اعظم الهي كه مرجع تشريع است هم چنان كه در اين نظم الهي تفكيك بين احكام شارع امر و مبادي اساسيه‌اش كه مركز عهد و ميثاقش تبيين نموده ممكن نه، انفصال ركنين نظم بديع نيز از يكديگر ممتنع و محال.

 منبع : وبلاک یار جوان

 

 

خواندن 1570 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

محتوای بیشتر در این بخش: « شکایت وکیل مساوی یا نامساوی؟ »

معرفی رهبران بهائیت

  • زرین تاج قزوینی

     

    زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).

     

    ادامه مطلب...
  • شوقي افندي

    شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.

    ادامه مطلب...
  • علی محمد باب

    علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.

    ادامه مطلب...
  • سید کاظم رشتی

    سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري  شيخيه را برعهده گرفت.

    ادامه مطلب...
  • عباس افندی (عبدالبهاء)

    عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.

    ادامه مطلب...

مبارزان با بهائیت

cache/resized/ccaca808332350bd352314a8e6bdb7dd.jpg
یکی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال
cache/resized/a2c88199bdee2998adc4f97d46fdb662.jpg
ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی