افراد آنلاین
سنتشکنی باب و بهاء
بهائیت در ایران : یکی از ویژگیهای تمامی حجتهای الهی و پیامبران، سخن گفتن و بیان آیات الهی، به زبان قومی است که در آن مبعوث شدهاند؛ چرا که خداوند متعال در قرآن کریم، سخن گفتن به زبان قوم را، یکی از ویژگیهای پیامبران الهی بیان میدارد: «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ بِلِسانِ قَوْمِهِ [ابراهیم/4]؛ ما هیچ پیامبری را جز به زبان قومش، نفرستادیم». به طور مثال، حضرت موسی (علیهالسلام) که در میان قوم بنیاسرائیل مبعوث شده بود، به زبان عبری سخن میگفت؛ پیامبر اسلام حضرت محمّد (صلّیالله علیه و آله)، هرچند که آئینی جهانی داشت [1] و برای هدایت تمامی انسانها مبعوث شده بود، اما از آنجا که در میان اعراب مبعوث شده بود، به زبان عربی سخن و کتاب قرآن نیز، به همین زبان نازل گشت.
علّت این مسأله کاملاً واضح است؛ چرا که نزدیکترین افراد به یک پیامبر، اهل شهر و قوم اویند و مهمترین راه انتقال مفهوم؛ تکلم و پس از آن، نوشتن و نگارش است. لذا برای آن که یک پیامبر یا حجت الهی بتواند با اهل شهر و دیار خود، به مفاهیم صحیح و منطقی سخن گوید، لازم است با زبانی که میشناسند و با آن مأنوساند، با ایشان گفت و گو کند.
اما با این حال، علیمحمد شیرازی و یا همان باب، (که بهائیان آن را ناسخ اسلام و مبشر خود میدانند) و حسینعلینوری (بهاءالله) با آنکه در میان فارسی زبانان میزیستند، اما نوشتههای خویش را کاملاً به زبان فارسی ارائه نمیکرد. علیمحمد شیرازی، با اینکه تنها شش ماه در کربلا زندگی کرده بود و زبان عربی را به خوبی نمیشناخت، شروع به تألیف کتابهایی به زبان عربی کرد. کتابهای او، از منظر استادان زبانشناسی و دانشمندان صرف و نحو، دارای اشکالات فراوان ساختاری، در دستور زبان و گاهی استفاده از کلمات نادرست بوده است. بهاءالله هم با اعتراف به عجز خود در زبان عربی [2]، بسیاری از آثارش را به این زبان نگاشت.
علیمحمد شیرازی، به علاوهی ضعف در ادبیات عرب، هرجا که معادل کلمهی فارسی یا لاتین در زبان عربی را نمیدانست، از همان واژهی فارسی یا لاتین، در نوشتهی خود استفاده میکرد. به طور مثال: «ثُمَ العَاشر إذا استَطَعتُم کُلَّ آثَار النُقطة تَملِکونَ وَ لَو چاپاً... [3]؛ تا آنجا که میتوانید تمام آثار نقطه را مالک شوید، هرچند که آن اثر، چاپ شده باشد...». در اینجا مشاهده کردیم که علیمحمد شیرازی، از واژهی «چاپ» استفاده کرده، با اینکه در زبان عرب، اصولاً حروف «چ-پ» به کار نرفته و تلفظ نمیشود. این مثال خود به تنهایی، گویای عمق جهل و بیسوادی کسی است که ادعای علم الهی دارد!
با توجه به این مطالب؛ این سؤال برایمان پیش میآید که چگونه میشود، اشخاصی نظیر علیمحمد شیرازی (باب) و حسینعلینوری (بهاءالله) ادعای پیامبری از جانب خداوند را کنند و بر خلاف سنت الهی، کتابهای مقدسشان را به زبان عربی بنگارند؟
این تناقض به وجود آمده، یا از جانب خداوند است که بر خلاف وعدهی خود در قرآن (که فرموده: ما هیچ پیامبری را نفرستادیم، مگر به لسان قومش) عمل کرده، یا اینکه ادعای پیامبری این دو تن (باب و بهاء)، به ناحق و باطل بوده است و از آنجا که خداوند در وعدهی خود تخلف نمیکند [4]، درمییابیم که ادعای پیامبری باب و بهاءالله، باطل بوده است.
پینوشت:
[1]. «تَبارَکَ الَّذي نَزَّلَ الْفُرْقانَ عَلي عَبْدِهِ لِيَکُونَ لِلْعالَمينَ نَذيراً [فرقان/1]؛ زوال ناپذیر و پر برکت است کسی که قرآن را بر بندهاش نازل کرد تا بیم دهندهی جهانیان باشد».
[2]. حسینعلینوری، اقدس، بمبئی: چاپ ناصری، 1314 ق، ص 28؛ حسینعلینوری، مجموعه الواح مبارکه، قاهره: مطبعهی سعادت، 1338 ق.
[3]. علیمحمد شیرازی، بیان عربی، ص 26.
[4]. «...إِنَّ اللَّهَ لَا يُخْلِفُ الْمِيعَادَ [آلعمران/9]؛ ...مسلماً خداوند خلف وعده نمی کند».
تعدیل معیشت حیات یا همان عدالت اجتماعی در بهائیت و اسلام
بهائیت در ایران : گرچه اساسا مقایسه تعالیم فرقه ضاله بهائیت را با ادیان الهی مجاز نمیدانم اما برای تنویر افکار عمومی این یادداشت را می آورم .
در تاریخ آمده ، عباس افندی، ملقب به عبدالبهاء، در جریان مسافرت به اروپا، برای تبلیغ فرقهی بهائیت، تعالیم دوازدهگانهای را بیان کرد و آن را به پدر خویش نسبت داد. بهائیان معتقدند که این تعالیم، بدیع است و برای اولین بار توسط بهائیت، ابداع شده است.
یکی از این تعالیم دوازدهگانه «تعدیل معیشت حیات» است، که در توضیح آن گفته شده: «تعلیم ششم حضرت بهاءالله، تعدیل معیشت حیات است؛ یعنی باید قوانین و نظاماتی گذارد که جمیع بشر به راحت، زندگانی کنند؛ یعنی همچنان که غَنی در قصر خویش راحت دارد و به انواع موائد، سفرهی او مزین است، فقیر نیز، لانه و آشیانه داشته باشد و گرسنه نماند تا جمیع نوع انسان راحت یابند...».[1]
اما با توجه به اینکه بهائیان ادعا میکنند که تعالیمشان بدیع است و به وسیلهی این تعالیم، آئین خرافی ایشان نسبت به سایر ادیان برتری دارد و کامل است؛ میگوییم: دین اسلام، برای زندگی فردی و اجتماعی انسان، برنامهی مشخصی را بیان کرده است که از عالیترین این برنامهها، ایجاد عدالت اجتماعی است و از مسائل مهم عدالت اجتماعی، رعایت عدالت در زندگی اقتصادی مردم و جامعه است.[2]
در دین اسلام، برای تحقق عدالت اقتصادی در جامعه، راهکارهایی بیان شده، که به بررسی برخی از آنها در سه بخش: راهکارهای فرهنگی، اقتصادی و سیاسی میپردازیم:
الف: راهکارهای فرهنگی و اعتقادی: اسلام در این حوزه زیربناهای فکری اعضای جامعه را به گونهای شکل میدهد که زمینهی اجرای بسیاری از قوانین اقتصادی برای رعایت عدالت اقتصادی، فراهم شود. برای نمونه، اصل برقراری پیوند میان اقتصاد و اخلاق در اسلام؛ سبب میشود اموری همچون انفاق، صدقه، وقف، قرضالحسنه، ایثار و بسیاری از فعالیتهای اقتصادی عامالمنفعهی دیگر، گسترش یابد.
ب: راهکارهای اقتصادی: در معارف اسلامی، ضمن پذیرش مالکیت خصوصی افراد و احترام به آن، برنامههای اقتصادی به گونهای تنظیم شده که ثروتها و امکانات، در دست گروهی محدود متمرکز نشود. برخی از راهکارهای تحقق این هدف که در اسلام بدان اشاره شده، عبارتند از:
أ: تنظیم نظام پولی و حرمت رِبا [3]؛
بـ : تعدیل گردش درآمد و ثروت و تحریم اِحتکار [4]
جـ : تکلیف به توانگران برای رفع نیاز نیازمندان [5]؛
د: تعدیل ثروت از راه ترویج روحیهی کاری و افزایش همت برای تولید بیشتر[6]؛
هـ : تنظیم الگوی مصرف و تحریم اسراف[7].
ج: راهکارهای سیاسی: از جمله تدابیر اسلام در این زمینه، امر به سادهزیستی رجال سیاسی میباشد که در چنین حالتی، حاکم اسلامی به فکر محرومان جامعه است و برای تعدیل ثروت و توزیع مناسب آن در جامعه، تلاش خواهد نمود.[8]
در پایان باید گفت، اصل تعدیل معیشت و عدالت اقتصادی، به هیچوجه ساختهی سران فرقهی بهائیت نیست؛ بلکه میتوان گفت این اصل، تقلیدی از احکام اسلامی میباشد؛ چرا که در دین اسلام، به طور مفصل به این موضوع، پرداخته شده است. به علاوه سران این فرقه که از مدعیان ابتکار این اصل بودهاند، خود از ناقضان مفاد آن نیز، بشمار میروند.
پینوشت:
[1]. عباسافندی، خطابات، ج 2، مصر: به همت فرجالله زکی الکردی، ج 1، 1921 م، ص 148.
[2]. جهت مطالعهی بیشتر مراجعه شود به: آیتالله مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، تهران: دارالکتب الإسلامیه، 1374 ش، ج 23، ص 507.
[3]. قرآن کریم، سورهی مبارکه بقره، آیهی 275.
[4]. عبدالله جوادیآملی، ولایت فقیه، قم، مرکز نشر اسراء، ص 108.
[5]. قرآن کریم، سورهی مبارکه ذاریات، آیهی 19.
[6]. شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، جامعهی مدرسین، ج 1، نرم افزار گنجینه روایات، ج 3، ص 157.
[7]. قرآن کریم، سورهی مبارکهی اسراء، آیهی 27.
[8]. قرآن کریم، سورهی مبارکهی کهف، آیهی 28.
معرفی کتاب امام خمینی و بهائیت
بهائیت در ایران:مبارزات حضرت امام خمینی(ره) علیه سیاستهای ضد دینی و ضد فرهنگی رژیم پهلوی در 1341 ش در جریان انجمنهای ولایتی وایالتی به صورت علنی آغاز شد. پس از رحلت آیت الله بروجردی در 1340 ، دستگاه دولت پنداشت فرصتی برای خارج کردن کامل مذهب از امور اجتماعی به دست آمده، لذا حرکت ضد دینی اش را شدت بخشید. شاه و دیگر ایادی استعمار (نظیر اسدالله علم) زمزمه الغای بعضی از قوانین اسلام را هر روز به اسم و تحت عنوانی ساز کردند «لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی»، « کنفرانس آزاد زنان و آزاد مردان»، « انقلاب سفید شاه و ملت» ، « لوایح ششگانه» و در نهایت « قانون حمایت خانواده» از برنامههایی بود که توسط دول امپریالیستی (بویژه امریکا) برای ریشه کن ساختن اساس اسلام و استقلال ایران مطرح و توسط شاه به اجرا گذاشته شد.
مولف کتاب خانم مریم رفیعی است که در سال 1387 توسط موسسه جام جم کتاب را به چاپ رسانده است.
گزیده هائی از کتاب جهت استفاده کاربران در سایت قرار داده می شود.