افراد آنلاین
"فرقه بهائیت جاسوس پرور است "
بهائیت در ایران: خانم مهناز رئوفی از متبریان از بهائیت و فعالان در زمینه مبارزه با بهائیت در ایام ماه رمضان در جمع معتکفین کرمانشاه در ماه رمضان سالجاری حاضر شدند و به معرفی و تبیین اهداف و انگیزه های بهائیان پرداختند. در زیر گزیده ای از سخنرانی ایشان آورده شده است.
خانم رئوفی فرقه ضاله بهائیت را اینگونه معرفی کردند:
"فرقه بهائیت جاسوس پرور است، در فرقه بهاییت همه افراد از کودکی آموزش داده میشوند که همه اطلاعات خارج از فرقه و اطلاعات مربوط به اعضای خانواده و همه آنچه را می بینند و می شنوند را به یکدیگر اطلاع داده ونهایتا همه اخبار را به تشکیلات منعکس می کنند و این اطلاعات جمع آوری شده توسط تشکیلات یکجا به بیت العدل که دراسرائیل است گزارش داده می شود در واقع تشکیلات همه رفتار وکردار ومنش افراد ازهمسایگان گرفته تا اخبار مهم را بمراتب بالا گزارش میدهنددر فرقه بهاییت ترویج تفکر عدم اعتماد به خارج از فرقه در بین وابستگان وجود دارد در فرقه بهائیت ادعا می کنند که انتخاب راه آزاد است و درپانزده سالگی هرکس میتواند دین خویش را انتخاب نموده و آنرا اعلام نماید اما اگر پانزده ساله ای غیر ازبهاییت بخواهد راه دیگری را انتخاب نماید ابتدا ازطریق خانواده وسپس خود تشکیلات علنا آن فرد را تحت فشار قرار داده و به طرد شدن ازخانواده و فامیل و همچنین به هرگونه حادثه و اتفاقی ازسوی خدا تهدید می کنند و اگر آن فرد بر روی تصمیم خود باشد پس از طرد شدن از خانواده و فامیل و جامعه بهایی بلاهایی به سرش آورده و آنرا به انتقام الهی نسبت میدهند خود این حقیر هم وقتی اعلام نمودم که میخواهم از حصر تشکیلات خارج شده و مسلمان شوم ابتدا از خانواده وفامیل طرد شدم و پانزده سال اجازه ارتباط یا حتی صحبت تلفنی با خانواده خصوصا با پدر ومادر را نداشتم و این موهبت الهی را از من دریغ کرده و خانواده را هم ازپذیرفتن من بازداشتند."
ایشان در خصوص محبت در بهائیت بیان کردند:
"در بهائیت آنچه وجود ندارد عشق ومحبت به دیگران است اما همه شعارشان صلح و وحدت و محبت عالم انسانی است وبا این شعار توخالی افراد زیادی را جذب خویش میکنند ."
همچنین ایشان در خصوص قبول کردن دین مبین اسلام توسط بهائیان فرمودند:
"چگونه اسلام را قبول کرده اند که به خاتمیت پیامبر عظیم الشأن اسلام اعتقادی ندارند. چگونه اسلام را قبول کرده اند در صورتیکه علمای اسلام را جهلای عرض می نامند.چگونه اسلام را قبول کرده اند که با هیچ کدام از فرق اسلام موافق نبوده و هیچ کدام از آنها را اسلام واقعی نمی دانند. پس کدام اسلام را قبول کرده اند؟ وقتی نه به معاد جسمانی معتقدند نه از نبوت پیامبران چیزی می پذیرند و نه امامت را همانگونه که باید بپذیرند می پذیرند میگویند قرآن را قبول داریم . دروغ میگویند چگونه قرآن را قبول دارند که معجزات آن را قبول ندارند. چگونه به قرآن معتقدند در حالیکه به هیچ کدام از مطالب قرآن کریم اعتقادی ندارند. همه ی آیات را برعکس تفسیر کرده و به رأی و نظر خود بر میگردانند. جهنم و بهشتی را که قرآن بارها و بارها از آن یاد میکند قبول ندارند.به قیامت که در جای جای قرآن مجید از آن سخن رفته به هیچ وجه اعتقادی ندارندو می گویند با ظهور باب و بهاء قیامت شد چگونه قیامت شد؟ آیا آن آیات قرآن را که دربارۀ زنده شدن مردگان می گوید و به این که همۀ پاداش و جزای اعمالشان را به دست راست و چپ آنها می دهند قبول دارند؟ آیا جز این است که در قیامت ساختگی بهائیان فقط خود بابیان و بهائیان عذاب کشیدند و مجازات دیدند؟ دسته دسته از آنها به دست ناصر الدین شاه شکنجه و کشته شدند.به کدام یک از اعمال مردم در قیامتی که آنان معتقدند پاداش و جزا داده شد؟
چگونه از صداقت خویش سخن می گویند در حالیکه هیچ کدام از حرفهایشان حقیقت ندارد."
خانم رئوفی در پایان سخنرانی خود در جمع معتکفین بهائیت را پرچمدار صهیونیسم نامیدند:
"بهائیت پرچمدار صهیونیسم و امپریالیسم جهانی است. شعار دهکده ی جهانی از ابتدا شعار فراماسونری و نظام سلطه و صهیونیزم بین الملل و همه ی پوشش و تلاش آنان استیلای کامل بر دنیاست و شعار بهائیان نیز دقیقا همین بوده لذا میبینم که بر روی قبر شوقی افندی رهبر بهائیان عقابی بر روی کره ی زمین چنگ زده است. بدترین کار ممکن در ایران این است که اجازه دهیم بهائیان از بازی های جناحی استفاده کرده و یک عده از مسلمانان را زبان خود کنند و به اهداف شوم خود دست یابند."
باجگیران دوره پهلوی ها
بهائیت در ایران : يكي ديگر از باندهاي مطبوعاتي كه باجگيري حرفه دوم آنها بود، باند «حسين سرفرازي»(۱)، ستار لقايي(۲) (عضو فرقه ضاله بهائيت)، عباس پهلوان(۳) و... بود.
اين افراد به كمك خبرنگاران دستآموزي كه داشتند كوچكترين خبر مربوط به سياستمداران ردههاي پايين، خوانندگان، رقاصههاي كاباره، هنرپيشهها و ديگر چهرههاي تئاتر و تلويزيون را به صورت منفي و گستردهاي بازتاب ميدادند و اتفاقات خصوصي و گاه رسواكننده را تبديل به يك جنجال مطبوعاتي بزرگ ميكردند، در نهايت نيز با گرفتن پول، كادو، طلا و ايجاد رابطه نامشروع به اين جنجال خاتمه ميدادند.
شيوه آنها به اين صورت بود كه بعد از به دست آوردناسناد ومدارك لازم عليه شخص مورد نظر به صورت تلفني يا حضوري او را تهديد به انتشارمطالب فوق ميكردند و در صورت اخذ مبالغ كلان از آنها،از درج خبر مورد نظر خودداري ميكردند اما اگر به هر دليلي هنرپيشه، خواننده يا رقاصة مورد نظر به آنها باج نميداد، با انتخاب تيترهاي به قول خودشان داغ، روابط خصوصي يا نقاط ضعف او را بازتاب ميدادند.
برای نمونه در دهه 1350 نشريه جوانان رستاخيز با چاپ عكسهايي از برخي هنرمندان، روي جلد نشريه نوشت:
«افيونهاي جامعه» و شروع به افشاگري درباره آنها كرد. فساد گسترده اين خوانندگان و بازيگران باعث شد تا آنها با واسطهاي چون «شهين حنانه» كه با «حسين سرفرازي» در ارتباط بود، تماس بگيرند تا مسئله را در ميهمانيهاي خصوصياش فيصله بدهد و دشمنيها به دوستي تبديل شود.
البته دراين ميان برخي از افراد نيز به دليل روابط مستحكمي كه با رژيم داشتند از دادن باج به آنها خودداري ميكردند.
دست نوشتههاي ساواك در نشريات منتقد
همانطور كه گفته شد، يكي از ويژگيهاي مهم دوران پهلوي حاكميت خفقان و سانسور بر مطبوعات و راديو و تلويزيون بود. با اين حال در همين دوران ـ به طور مقطعي ـ به نشرياتي مخالف و منتقد برميخوريم كه از برخي مسايل انتقاد ميكردند.
اكنون اين سؤال پيش ميآيد كه اگر مأموران ساواك بر طبق اسناد منتشره، از ابتداي چاپ مطالب نشريه تا پايان كار بر روند يك مجله نظارت داشتند و حتي نسخه اصلي نشريات قبل از چاپ به ساواك فرستاده ميشد تا مورد مميزي قرار گيرد، چگونه اين مطالب به چاپ ميرسيد؟ پاسخ اين سؤال را در اسناد ساواك به دفعات ميتوان ديد.
در ميان اين اسناد نامهها و گزارشهاي بسياري وجود دارد كه نشان ميدهد بسياري از اين يادداشتها و مقالههاي انتقادي با مشورت مستقيم ساواك در نشريههاي به ظاهر مخالف و منتقد به چاپ ميرسيد. بهعنوان مثال: در روز 22 خرداد سال 44 مقالهاي به قلم اميراني مدير خواندنيها تحت عنوان «علل نارضايتي دانشجويان را از زبان يك دانشجوي مخالف دستگاه بشنويد» به دست اداره كل انتشارات رسيد. اين مقاله كه انتقاداتي را از زبان يك دانشجوي مقيم خارج درباره وضع سياسي،اقتصادي و اجتماعي ايران منعكس ميكرد، مورد توجه مأمور ساواك قرار گرفت و وي موضوع را قبل از چاپ مقاله به اطلاع مسئولان رساند، در پاسخ به مأمور مربوطه، ساواك اينگونه پاسخ داد:
«دكتر مالك 20/3/44 بخش 325-315 به عرض تيمسار رياست ساواك رسيد، مقرر فرمودند نامه از هلند توسط يك دانشجو ارسال شده بسيار خوشخط است و به نظر ايشان تمام نامه حتي فحشهاي ركيكي كه به اميراني نوشته شده ميبايد درج ميشد و فرمودند اين نظر من است و به اميراني هم گفتم و عين كاغذ را از اميراني ميگيرم تا تحقيق كنيد نويسنده چه كسي است آيا مشخصاتي كه داده صحيح است يا خير {؟} ضمناً عقيده داشتند بايد اين نامهها نوشته شود در مقابل هم دلايل رد نوشته شود و روش اميراني صحيح است.»
يا در جايي ديگر ميخوانيم:
«محترماً به عرض ميرساند مقاله پيوست در اجراي اوامر و تعليمات صادره وسيله آقاي هوشنگ منتصري نوشته شده است در صورت تصويب در مجله خواندنيها چاپ شود.»(۴)
در ذيل نامه نوشته شده است:
«به عرض تيمسار رياست ساواك رسيده با درج آن موافقت فرمودهاند. مديريت كل مقرر فرمودند از طريق بخش 324 فوراً اقدام نماييد.»
مشابه همين اقدامها را درباره مسايل مربوط به كمونيسم كه بخش اعظمي از مقالههاي ساواك را تشكيل ميداد، در سندي ديگر ميبينيم.
گزارشي كه ساواك درباره درخواست مجله تهران مصور به مقامات مربوطه ارائه ميدهد، نيز حاكي از همين مسئله است:
«آقاي رجأ معاون سابق نخستوزير و سردبير مجله تهران مصور {...} درخواست نمود كه در بررسي مطالب تهران مصور تا حدي ارفاق به عمل آيد {...} و شايسته است كه مانند خواندنيها و توفيق كه مطالب تند و انتقادي مينويسند يك چنين امتيازي هم براي مجله تهران مصور قائل شوند...»
منبع : کیهان
قرائت بهائیت از دو ظهور پی در پی در آخر الزمان !
بهائیت در ایران برداشت شده از پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب : در یکی از کانالهای تلگرامی وابسته به فرقهی بهائیت، مقالهای ارسال و در آن ادعا شد که ادیان الهی، به دو ظهور بزرگ و پی در پی در آخرالزمان، بشارت دادهاند؛ با این بیان که: «جمیع انبیاء و پیامبران در کتب مقدسه، به دو ظهور بزرگ و پی در پی در آخرالزّمان، مژده دادهاند که به واسطهی آن دو ظهور مقدس، عالم به نور پروردگار روشن شود و سلطنت الهیه در جهان برقرار گردد و آلات جنگ و جدال به اسباب فلاحت و صنعت مبدل شود و علم و معرفت، توسعه و ترقی یابد و جهان خراب، آباد شود و بشر از قید بندگی آزاد گردد. جمیع اُمتها و ملّتها در ظلّ (سایهی) سراپرده یگانگی مجتمع شوند و وحدت عالم انسانی و صلح عمومی تحقق یابد... به اعتقاد بهائیان، ظهور اول: حضرت باب (علیمحمد شیرازی) و ظهور ثانی حضرت بهاءالله (حسینعلینوری) میباشد».[1]
هرچند که پاسخ به این ادعا اظهر مِن الشَمس است، اما لازم است در مقام پاسخ، چند نکته را ذکر کنیم و به بررسی این ادعا بپردازیم.
نکته اول: نویسندهی این مقاله هیچگونه دلیلی برای ظهور دو منجی در آخرالزّمان، ارائه نداده است. با یک بررسی ساده میتوان دریافت که ادیان الهی به ظهور یک منجی که به وسیلهی افرادی یاری میشود، بشارت دادهاند، نه دو ظهور پی در پی.[2]
نکته دوم: در قسمت بعدی مقاله، ادعا شده که با ظهور این دو منجی، سلطنت الهیه در جهان برقرار میشود. چگونه میتوان چنین ادعایی کرد در حالی که با گذشت چیزی حدود 170 سال از ظهور ادعای علیمحمد شیرازی (باب)، نظام حاکم بر دنیا، سلطنت زَر و زور است و تا کنون سلطنت عدل الهی در تمام دنیا، محقق نشده است.
نکته سوم: در بخش بعدی این مقاله ادعا شده که با ظهور این دو، آلات جنگ و جدال، تبدیل به اسباب صنعت و راحتی میشود. چگونه میتوان ادعا کرد که با ظهور ادعای علیمحمد شیرازی و حسینعلیبهاء، صلح در جهان برقرار شده است! در حالی که در 170 سال اخیر، جنگهای خانمانسوز بسیاری در سرتاسر دنیا شکل گرفته است و هماکنون نیز در حال انجام است، که شاید بزرگترین و پر هزینهترین آنها، جنگ جهانی اول و دوم باشد. بعلاوه؛ میتوان گفت بر خلاف ادعای نویسنده، امروزه، تجارت اسلحه، یکی از پرسودترین تجارتهای دنیاست.[3]
نکته چهارم: سرکردگان این فرقه، نه تنها باعث توسعه و آبادانی جهان نشدهاند، بلکه با همکاری با دولتهای غاصب، ظالم و استعمارگر، مرتکب خیانت به ملّتهای مظلوم شده و در چپاول و ظلم به کشورهای ضعیف، یا کمککار استعمارگران بوده و یا در مقابل ظلم آنان، سکوت اختیار کردهاند و هیچگونه گامی در جهت اهداف ادعاییشان، برنداشتهاند.[4]
آری؛ با آمدن حضرت مهدی (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) که تمامی پیامبران وعدهی آمدنش را دادهاند، ظلم و ستم برچیده و عدالت، جهانگیر میشود؛ چرا که این وعدهی خداست و خداوند، خلف وعده نمیکند: «...إِنَّ اللَّهَ لَا يُخْلِفُ الْمِيعَادَ [آلعمران/9]؛ قطعا خداوند در وعده [خود] خلاف نمى كند». و چقدر خوب که بهائیان خود، به بطلان ادعای سرانشان اعتراف میکنند.
پینوشت:
[1]. کانال تلگرامی وابسته به فرقهی بهائیت
[2]. جهت مطالعهی بیشتر، مراجعه شود به: پایگاه اطلاع رسانی حوزه: منجیگرایی در ادیان(link is external)
[3]. برای آشنایی بیشتر، بنگرید به: تجارت جهاني اسلحه: بررسي نقش تجارت اسلحه در اقتصاد كشورها(link is external)
[4]. جهت مطالعهی بیشتر، بنگرید به مقالات پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب، بخش بهائیت و استعمار