افراد آنلاین
قاعده تدریج ، دلیلی برای اثبات یک ادعای دروغین
بهائیت در ایران : حجت الاسلام علی رضا روزبهانی دربرنامه«شعبده شوم»رادیو گفتگو که به موضوع «بررسی عقاید و دیدگاههای فرقه انحرافی بهائیت» اختصاص داشت، با بیان اینکه علیمحمد باب بعد از مرگ «سیدکاظم رشتی» یکی از رهبران فرقه شیخیه تصمیم گرفت که در جایگاه استاد خود قرار بگیرد، گفت: البته او نه از دانش قابل توجهی برای این مقام برخوردار بود و نه از دیگر سو دارای سبقه اجتماعی مناسبی برای این موضوع بود.
وی با بیان اینکه علی محمد باب در ابتدای ادعاهای خود بحث نیابت امام زمان (عج) را مطرح کرد، گفت: نوع اندیشهای که او در بحث نیابت مطرح کرد به نوعی با تفکر و ادعای شیخیه همسو بود. او در سال ۱۲۶۰ هجری قمری ادعای بابیت خود را نزد ملاحسین بشرویهای مطرح کرد. در همان زمان علی محمد شیرازی کتابی را به نام «احسنالقصص» مبتنی بر تفسیر سوره یوسف نوشت و این سوره را به شکل قران، سورهبندی و آیه بندی کرده بود.
این استاد حوزه و دانشگاه با تأکید بر اینکه این کتاب پر ازغلطهای صرفی، نحوی و مفهومی است و به شدت مخدوش است، ادامه داد: علیمحمد باب در اولین صفحه از این کتاب ادعای بابیت خود را به صورت صریح و واضح مطرح میکند.
وی تصریح کرد :برخی از طرفداران علیمحمد شیرازی به مانند «ملا عبدالخالق یزدی» وقتی میشنوند که او ادعای بابیت خود را به ادعای مهدویت تبدیل کرده از او روی برمیگردانند و این ادعا مورد پذیرش برخی از طرفداران اولیه وی قرار نمیگیرد.
این استاد حوزه و دانشگاه با تأکید بر اینکه جریان بابیت و بهاییت جریانی دست ساخته استعمار است و در طول فعالیت خود مورد حمایت استعمارگران قرار گرفته است، تأکید کرد: علیمحمد باب در کتاب «بیان» خود که یکی از مهمترین کتابهایش است موضوعاتی را مطرح کرده که افراد با خواندن آن تعجب میکنند.
روزبهانی با اشاره به اینکه علیمحمد باب در سال ۱۲۶۵ ادعای نبوت خود را مطرح میکند و در پایان کار تیر خلاص را شلیک میکند و خود را به عنوان ذات و جوهره خداوند معرفی میکند، تأکید کرد: مبلغان بهائیت در برابر این سوال که چرا علیمحمد باب ادعاهای خود را به صورت تدریجی مطرح کردند و از ادعای بابیت آغاز کرده و سپس خود را جوهره هستی خداوند معرفی میکند پاسخ قابل اعتنایی ارائه نمیکنند و میگویند او از قاعده تدریج استفاده کرده و در تلاش بوده تا مردم آن زمان بتوانند به مرور زماناین موضوع را درک کنند.
در ادامه این برنامه حجت الاسلام عبدالقادر همایون؛ با اشاره به ادعاهای مختلف علیمحمد شیرازی، تصریح کرد: بسیاری از پیروان بهائیت، حقیقت را در مورد علیمحمد باب نمیدانند و مبلغین بهائیت تلاش میکنند تا این حقایق به این افراد نرسد. چنانکه خیلی از بهائیان متوجه این تناقضات نیستند و در واقع نیز اطلاعی از آن ندارند.
این استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه مبلغان بهائیت برای توجیه ادعاهای گوناگون علیمحمد شیرازی از قاعده تدریج استفاده میکنند، تأکید کرد: آنها میگویند اگر علیمحمد شیرازی از همان ابتدا ادعای مهدویت را مطرح میکرد پذیرش این موضوع برای مردم سخت بود و نمیتوانستند به راحتی این موضوع را بپذیرند به همین بابت او ادعاهای خود را به تدریح مطرح میکند و در ابتدا میگوید من باب امام زمان (عج) هستم تا زمینه برای ادعاهای اصلی فراهم شود.
همایون با طرح این سوال که معلوم نیست مبلغان بهائیت قاعده تدریج را از کجا آوردهاند، ادامه داد: خیلی از کسانی که در ابتدا به علیمحمد شیرازی اعتقاد پیدا کردند به دنبال شناخت امام زمان (عج) بودند و فکر میکردند او پلی برای شناخت امام زمان (عج) است به همین دلیل به علیمحمد باب گرایش پیدا کردند.
این استاد حوزه و دانشگاه با تأکید بر اینکه علیمحمد شیرازی بر روی ادعاهای خود استقامت چندانی نداشته و وقتی به او فشاری وارد میشد ادعاهای خود را پس میگرفت، تصریح کرد: البته شخصیت او به نحوی بود که پس از مدتی ادعای بزرگتری را مطرح میکرد.
وی با اشاره به سخنان علی محمد شیرازی در کتاب« صحیفه عدلیه »اظهار کرد: او در این کتاب که قبلا از طرح این ادعاها به نگارش درآمده برای امام زمان (عج) دعا میکند و میگوید که حجت خدا محمدبن حسن عسگری است و برای سلامتی ایشان دعا میکند.
منبع : مهر
حسینعلی نوری و استفاده از طاهره قزوینی در بهائیت
بهائیت در ایران :برنامه «شعبده شوم» با موضوع «بررسی عقاید فرقه انحرافی بهائیت و بابیت» با حضور سید هادی سید وکیلی استاد دانشگاه قرآن و حدیث و حجت الاسلام و المسلمین علیرضا روزبهانی بروجردی استاد حوزه و دانشگاه و همچنین پخش اظهارات خانم مهناز رئوفی یکی از کسانی که از فرقه بهائیت به اسلام گرایش پیدا کرده بود، روانه آنتن رادیو گفت وگو شد.
در این برنامه مذهبی ، سید هادی سید وکیلی استاد دانشگاه قرآن و حدیث با اشاره به اینکه حسینعلی نوری برای نفوذ به جریان بابیت از طاهره قره العین که نام اصلی او زرین تاج برغانی است استفاده کرد، ادامه داد: حسینعلی نوری با اشاره ی روسها وارد جریان بابیت شد و خود را مبلغ این جریان نشان داد و تلاش کرد که درطراز مبلغان برتر بهاییت قرار بگیرد گرچه در این امر موفق نشد.
وی با بیان اینکه باب به او کم لطفی می کرد، تصریح کرد: طبق بسیاری از شواهد بین حسینعلی نوری و باب دیداری رخ نداده و یا اگر دیداری نیز بوده یک دیدار معمولی بوده و باب به او توجهی نمی کرده است. او جهت نفوذ در فرقه بابیت و انجام ماموریتی که داشته از مهرهای به نام طاهره قره العین یا همان زرین تاج برغانی استفاده کرد چرا که وی از جمله اولین کسانی بود که به باب ایمان آورد و از شاگردان سید کاظم رشتی است. قره العین متعلق به خانواده برغانی از علمای شهر قزوین بود.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه عموی زرین تاج «ملامحمد تقی برغانی »مخالف جریان شیخیه بود ،اظهار کرد: زرین تاج که علاوه بر دختر برادر، عروس ملامحمد تقی برغانی بود تحت نفوذ جریان شیخیه قرار گرفت و به مرور به باب ایمان آورد.
این پژوهشگر مسایل تاریخی با بیان اینکه به طور کلی جریانهای انحرافی همواره تلاش کردهاند که در خانوادههایی که مخالف آنها هستند نفوذ کنند و یک یار از بین مخالفان خود پیدا کنند ،ادامه داد: زرین تاج برغانی به صورت کتبی شاگرد سید کاظم رشتی بود. او جریان شیخیه را می پذیرد و بعد از مدتی نیز به عراق سفر می کند.
وکیلی با بیان اینکه طبق اسناد دیداری بین قره العین و باب صورت نگرفته ادامه داد: با توجه به نفوذ قره العین حسینعلی نوری از این شخصیت برای نفوذ در جریان بابیت استفاده کرد .
وی در بخش دیگری از صحبت های خود با اشاره به مهاجرتهایی که بابیون از ایران به عراق و سپس به استانبول و فلسطین می کنند ادامه داد: دولت عثمانی به جریان بابیت به عنوان یک فرصت در برابر دولت ایران نگاه می کرد که می تواند در زمان مناسبی از آن استفاده کند چرا که این جریان مخالف شاه ایران بوده و در زمانی قصد ترور شاه را داشته اند ، از دیگر سو با علمای شیعه نیز درگیر بودند .
وی با اشاره به نقش دولت روسیه در فرار حسینعلی نوری و برادرش یحیی صبح ازل به عراق گفت: در جریان ترور شاه در حالی که تعدادی از بزرگان بابیت اعدام می شوند ولی حسینعلی نوری و عاملان این جنایت از محاکمه نجات پیدا می کنند و حتی برادرش یحیی صبح ازل به دادگاه احضار نمیشود. آنها به واسطه روسیه از ایران فرار کرده و از روسیه به عراق میروند.
در ادامه این برنامه حجت الاسلام و المسلمین علیرضا روزبهانی بروجردی طی سخنانی با بیان اینکه در بسیاری از اسناد فرقه بهاییت اشارهای به دیدار حسینعلی نوری با باب نشده است ،ادامه داد: از جمله معدود اسنادی که به دیدار این دو نفر اشاره کرده است می توان به نوشته امان الله شفا اشاره کرد.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه به نظر می رسد علی محمد باب از حسینعلی نوری دل خوشی نداشته است، ادامه داد: در واقع بین باب و بهاالله هیچ ارتباطی وجود نداشته است. در حالی که حسینعلی نوری برای انجام ماموریتش به این ارتباط تمایلی ویژه داشته است.
وی با اشاره به حمایت های ابتدایی که میرزا حسینعلی نوری از برادرش یحیی صبح ازل داشته است گفت: میرزاحسینعلی نوری در جریان سفر به استانبول به صورت پنهانی ادعای بهاالله بودن خود را مطرح می کند.
این برنامه مهناز رئوفی یکی از بهاییانی که مسلمان شده و چندین کتاب در ارتباط با فرقه بهاییت نوشته است، با تاکید بر اینکه این فرقه به نیاز معنوی افراد پاسخ نمیدهد، گفت: قبل از اینکه به این اطمینان برسم که بهاییت دارای حقانیت نیست و اسلام را به صورت کامل انتخاب کنم دچار استرس زیادی بودم چرا که می ترسیدم در انتخاب راه اشتباه کنم.
وی با بیان اینکه انتخاب راه دستوری نیست تصریح کرد: از زمانی که مسلمان شدم احساس تولد دوباره دارم و تصور بر آن دارم که در بلندترین مرحله از دنیا قرار دارم.
رئوفی با اعتقاد بر این که برخی از عملکردهای بهاییان در راستای اهداف سیاسی آمریکا گفت: آنها تبلیغات کاذب در مورد اسلام و مسلمانان می کنند و این تبلیغات را آن قدر تکرار می کنند تا ملکه ذهن بچه ها شود و آنها از اسلام و مسلمانان بیزار شوند .
برنامه «شعبده شوم» پنچ شنب هر هفته ساعت 20 الی 21 به مدت یک ساعت از انتن رادیو گفت وگو پخش می شود.
استقامت از نوع علیمحمد شیرازی !!!
بهائیت در ایران : یکی از ادلّهی حقانیت علی محمد شیرازی نزد بهائیان، برهان استقامت است: «استقامت سید باب بر امر الهی با اینکه در سن شباب بودند... با وجود این، قیام بر آن امر فرمود... و از هیچ کس خوف ننمود».[۱] (یعنی اگر علی محمد ناحق بود، پس چرا تا پای جان استقامت کرد؟)؛ البته این نکته را باید متذکر شد که بر فرض وجود و صحتبرهانی به ناماستقامت، اعدام علیمحمد به خاطر ادعای بابیت و قائمیت او نبود که ادعای استقامت شما برای او درست باشد، بلکه صرفاً به خاطر خواباندنشورشهایی که در سراسر کشور بهنام او شکل میگرفت، بوده است.
در پاسخ ادعای استقامت باب، تنها به چند گزارش تاریخی از توبههای علی محمد شیرازی اشاره میکنیم: علیمحمد در شهر شیراز و اصفهان با علمای عصر خود مستقیماً برخورد و احیاناً مناظره داشت که سرانجام این مناظرات به شکست وی و توبهنامهی او انجامید:
- در شیراز: شیراز برای علیمحمد (در دوران ادعای بابیتش) از همهجای ایران بدتر بود،[۲] و مردم آنجا عموماً با او مخالف بودند،[۳] حتی دوستان سابقش هم دشمنترین کسانش شدند،[۴] علت این امر بیش از هر چیز، اقدام علیمحمدبه تکذیب آشکارادعاهای خود بود. علیمحمد شیرازیهمهیادعاهای خود را بالای منبر مسجد وکیل شیراز، در حضور علماءو مردم تکذیب کرد،[۵] و بر فراز منبر چنین گفت: «لعنت خدا برکسی که من را باب امام بداند، لعنت خدا بر کسی که مرا منکر ولایت امیرالمؤمنین و سایر ائمه بداند»،[۶] پس از آن نیز در ابلاغیهی معروف به «ابلاغیه الف»، ضمن تصریح به جاودانگی احکام اسلام از ادعای بابیت و نیابت خاصه امام عصر (ارواحنا فداه)برائت جست.[۷]
- در تبریز: زمانی که علیمحمد شیرازی رابرای مناظره با علماء تبریز از زندان چهریق (اطراف ارومیه) به سمت تبریز میآوردند، در سر راه، مردم ارومیه به احترام سیادت وی و شنیدن شایعات، که وی با امامعصر (عجّل اللهتعالی فرجه الشریف)در ارتباط است،استقبال گرمی از وی کردند؛ موج این احساسات به تبریز نیز رسید. حجتالاسلام نیّر، که خود و پدرش در مناظرهی تبریز حضور داشتند، چنین مینویسد: «اگر مناظرهی علمای تبریز با باب انجام نمیگرفت و پایهی جهالت علیمحمدبر مردم آشکار نمیشد، بیشک یکسوم اهل آذربایجان مستعد ایمان آوردن به وی بودند». سرانجام علیمحمددر مناظره شکست خورد. پس از آشکار شدن عجزعلیمحمد در اثبات ادعای خود، وی را تنبیه نمودند و او برای دومین بار رسماً از دعاوی خویش تبری جست و اظهار پشیمانی کرد؛ اولینبار به صورت کتبی و خطاب به ولیعهد، توبهنامه رسمی نوشت. میرزا ابوالفضل گلپایگانی،بزرگترین مبلغ بهائی، در کتاب کشفالغطاء عیناً توبه نامهی علیمحمد شیرازیرا آورده است.[۸]
نکته جالب در آن مناظره، حتی به اعتراف منابع بهائی، این بود که پرسشها سطح پایین و نزولی داشت؛ یعنی سؤالهای بعدی نسبت به سؤالات قبل، سطح پایینتری داشتند، زیرا وقتی علما دریافتند که علیمحمداز لحاظ علمی در سطح پائینی است به تدریج سطح سؤالات خود را پایین آوردند که وی از جواب به آنها نیز بازماند.[۹] درهرصورت، علیمحمد پس از شکست مفتضحانه در بحث با علماء، چوبکاری شد؛سپس عریضهای خطاب به ولیعهد نوشت و در آن ضمن برائت از ادعای بابیت و دیگر ادعاها، اظهار توبه و استغفار کرد.
بدین منظور طرح چند سؤال در اینجا بیمناسبت نیست: نخست اینکه چه لزومی دارد فردی با ادعاهایی بزرگ مثل بابیت و مهدویت در حضور علماء و عموم مردم دست به قلم شود که توبه نامه بنویسد؟ آیا رهبر دینی و مذهبی نباید از خود آن قدر شجاعت و استقامت نشان دهد که بر سرعقیده و ایمان خود پایبند بماند و تنها چند ضربهی به کف، باید او را از همهی آرمان و عقیدهاش بیندازد؟ در صورتی که عدهای از مبارزان سیاسی و اجتماعی که چنین ادعاهایی هم نداشتند تا پای جان شکنجه شدند، اما بر عقیدهی خود استوار ماندند. البته ممکن است کسی توجیه کند که علیمحمد توبه نکرده بلکه تقیه فرموده؛ جواب این سؤال بسیار ساده است که تقیه در آئین بهائیت حرام میباشد.[۱۰] یک سؤال اساسی دیگر که پیروان چنین فردی باید از خود بپرسند اینکه: دلیل پافشاریشان در ادامه پیروی از کسیکه حتی خودش به حرف خویشاصرار و ابرامی ندارد، چیست؟ بهائیانی که علیمحمد شیرازیرا مبشر آئینبهایی و رهبر فرقهی خود را حسینعلی نوریمیدانند، چگونه میتوانند علی رغمدروغین بودن ادعاهای علی محمد شیرازی که وی صراحتاً خود را تکذیب کرده، باز خود را بهائی بنامند؟آئینی که سرکردگانش خود را تکذیب میکنند، اصرار پیروان بر حقانیت آن بیمورد است.
پینوشت:
[۱]. سایت بهائی پژوهی، دلائل سبعه بر حقانیت فرستادگان الهی.
[۲]. ابوالقاسم افنان، عهد اعلی، ص۲۷۷.
[۳]. نامه جالب سیدابولقاسم (برادرزن باب) به دایی باب، همان ص ۱۷۲ــ۱۷۰.
[۴]. نامه حسینعلی به سیدمحمد پس از فرار باب از شیراز (عهداعلی ص ۱۷۵).
[۵]. حسینعلینوری، بدیع، خطی، ۱۲۸۶م، ص ۱۳۸.
[۶]. حسینعلینوری، بدیع، ۱۲۸۶م، ص ۱۴۱.
[۷]. فاضل مازندرانی، اسرار الاثار،ص ۱۲۴؛ بدیع ۱۷۹\۱.
[۸]. عبدالحسین آیتی، الکواکب الدریه، قاهره: مطبعة سعادت، ۱۹۲۳ م.
[۹]. فاضل مازندرانی، ظهور الحق، تهران: چاپخانهی آزردگان، ۱۳۲۲ ش،ج ۳.
[۱۰]. جهت مطالعهی بیشتر بنگرید به مقالهی:نقد و بررسی تقیه در بابیت و بهائیت
منبع : پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب