افراد آنلاین
جریان شیرازی ها با کارکرد وهابیت ، بهائیت
بهائیت در ایران برداشت شده از فرقه پژوهی: حاشیه این هفته طی گفت و گو با دکتر سید هادی سید افقهی - تحلیلگر مسائل خاورمیانه و جهان عرب - و حجت الاسلام کاشانی -کارشناس امور دینی-، ابعاد و زوایای تشیع انگلیسی را مورد بررسی قرار داد.آنچه باید بدقت مورد توجه قرار گیرد کارکرد بهائیت و وهابیت در حدود 170 سال پیش و مقابله آنها با قدرت مرجعیت در جامعه و فضای بشدت مذهبی آنروز ها و کارکردی که جریان پیر استعمار برای تشیع انگلیسی در فضای امروز برنامه ریزی کرده است . میباشد . تجربه تاریخی وهابیت و بهائیت برای آشکار شدن زوایای پنهان تلاش استعمار گران شفاف کننده اهداف شوم آنها میباشد .
در ابتدای این برنامه، دکتر سید هادی سید افقهی در خصوص تاریخچه پیدایش تشیع انگلیسی گفت: در حدود چهل سال پیش و قبل از اینکه این جریان از عراق به کویت و از آنجا به ایران مهاجرت کنند، شاهد یک سری ویژگی های انحرافی در زیر پوست این جریان بودیم. البته این جریان هیچ گاه، ظهور و بروز اخیر را نداشته چرا كه در حال حاضر آنها دارای ۱۷ شبکه ماهواره ای، فعالیت گسترده در فضای سایبر و مجازی و همچنین نفوذ موذیانه در برخی هیات های بزرگ شهر تهران و برخی مراکز استان ها دارند.
وی افزود: از سوی دیگر با توجه به تذکرات و هشدارهای مقام معظم رهبری در مورد خطرات این جریان و مسئله اسلام آمریکایی که امام خمینی(ره) از آن نام می بردند و امروز به دو بخش تشیع لندنی یا انگلیسی و تسنن آمریکایی تقسیم شده، خلاء پژوهش و تحقیق در این زمینه احساس شد.
این كارشناس مسائل جهان اسلام در ادامه اظهار داشت: کاری که ما انجام دادیم در واقع پیش درآمدی است که باید ابعاد تاریخی و فرهنگی و دینی آن توسط فضلای حوزه علمیه و متخصصانی که نسبت به این فرق آگاهی دارند برای نسل جوان تبیین شود و استدلال های علمی و تاریخی بدون حب و بغض و اهانت در برابر این جریان خطرناک ارائه گردد و مشخص شود که مستندات و نقاط تکیه این جریان چیست و پاسخی درخور به آن داده شود. کار تحقیقی ما نیز در اجابت بیانات مقام معظم رهبری و روشنگری در این رابطه انجام شد.
جریانی هم ارز با وهابیت، بهائیت
سیدافقهی در رابطه با چرایی اطلاق "تشیع انگلیسی" به این جریان گفت: اولا به لحاظ اینکه مرکزیت رسانه ای و فعالیت های تبلیغی و تخریبی این جریان در لندن قرار دارد؛ به آنها تشیع انگلیسی گفته می شود و مصداق دیگر آن این است که استعمار پیر انگلستان تخصص خاصی در ایجاد این فرقه ها و جریاناتی همچون فرقه های، وهابیت، بابیت و بهائیت دارد.
وی در ادامه بحث اهداف راهبردی تشیع انگلیسی را به هشت دسته تقسیم كرد و گفت: جریان معروف به "شیرازی ها" در واقع منظومه ای است با محوریت مرجع خودخوانده سیدصادق شیرازی و روحانی نمای دیگری به نام حسن اللهیاری از آمریکا که مکمل هم هستند و هیچ مرجعی غیر خود را قبول ندشته و هر که برخلاف تفكر آنها باشد را تکفیر می کنند.
وی در ادامه با اشاره به راهبرد تضعیف جریان مرجعیت انقلابی در حوزه های ایران، عراق، لبنان، افغانستان و... از سوی استكبارگران گفت: تشیع انگلیسی هر شخصیت اهل فضل و روحانی که در راستای مبارزه با استکبار جهانی و ترویج مفاهیم انقلاب اسلامی حرکت کند را هدف بی رحمانه تهمت ها و ناسزاها قرار می دهد.
تضعیف جایگاه ولایت فقیه در تیررس جریان شیرازی ها است
سیدافقهی، مقابله و ضدیت با جریان انقلاب اسلامی ایران را سومین راهبرد جریان مرموز شیرازی ها دانست و گفت: تضعیف جایگاه ولایت فقیه همواره در تیررس جریان شیرازی ها بوده است.
وی افزود: برادر سیدصادق شیرازی با نام مجتبی در لندن صاحب حوزه علمیه و شبکه فدک می باشد و از این طریق هر بی حرمتی که می تواند را بر زبان می آورد و تحت پوشش مرجعیت خودساخته به شخصیت های دینی و انقلابی مثل سید حسن نصرالله، شیخ عیسی قاسم مرجع شیعیان بحرین، علامه شهید سیدمحمدباقر صدر، مرحوم بهجت، آیت الله سیستانی، آیت الله مکارم شیرازی و ... ناسزا می گویند و هیچ حرمت و حدود اخلاقی را رعایت نمی کنند.
این كارشناس مسائل جهان اسلام تخریب وجهه اسلام در جهان را هدف دیگر این گروه عنوان كرد و افزود: یكی دیگر از راهبردهای جریان مرموز شیرازی ها، ترسیم چهره خشن، خونین وافراطی از تشیع است.
دكتر سید هادی سیدافقهی افزود: این راهبرد خطرناك در حالی پیگیری می شود كه تشیع، مذهبی استدلالی، فقهی و اخلاقی است و آنها درصدد هستند تا با رواج بدعت هایی همچون قمه زنی، راه رفتن روی خار، رفتن زیر سم اسب و ... چهره ای خشن از آن ترسیم كرده و فلسفه نهضت سیدالشهدا(ع) را در این آئین های غلط و افراطی خلاصه کنند.
وی تشدید اختلافات مذهبی میان تشیع و تسنن را هدف دیگر این جریان توصیف كرد و گفت: امروز شیعه و سنی به دست داعش سربریده می شوند اما اینها هیچ گاه متعرض آن نمی شوند ولی مرتب به نمادهای برادران اهل سنت حمله و اهانت می کنند و حتی از نسبت های ناروا به همسران پیامبر(ص) نیز فروگذار نمی کنند.
بازی جریان تشیع انگلیسی در پازل "تفرقه بیانداز و حکومت کن"
دكتر سیدافقهی راهبرد دیگر جران شیرازی ها را حرکت در راستای اهداف استکبار جهانی خصوصا استعمار پیر انگلیس مبنی بر سیاست قدیمی " تفرقه بیانداز و حکومت کن" عنوان كرد.
وی در رابطه با فعالیت های این جریان مرموز در داخل کشور گفت: آنها در بعضی مكان ها، حضور علنی دارند؛ مثل منزل سیدصادق شیرازی در قم که جلسات و شبکه مخصوص به خود به نام مرجعیت را دارد و در مناسبت های مختلف سخنرانی و مباحث فقهی خود را مطرح می کند و بد نیست که این موارد از سوی متخصصین فقه، مورد نقد و بررسی قرار گیرد تا عمق فقهی این مرجع خودخوانده نمایان شود.
سیدافقهی با بیان اینكه روش آنها ورود به سیاست در پوشش مذهب است، افزود: در برخی استان ها نیز، در قالب كمك به حسینیه ها و تشکل های مذهبی سعی دارند در پوشش مجلس عزاداری امام حسین(ع) و اهل بیت خود را وارث حقیقی قیام سیدالشهدا و مدافع حقیقی اهل بیت معرفی نمایند و دیگران را منحرف می خوانند و دقیقا همان روشی که وهابیت نسبت به سایر مسلمانان دارند را پیاده می كنند.
جریان شیرازی به دنبال تضعیف مرجعیت است
در ادامه حجت الاسلام حامد کاشانی در گفت وگوی تلفنی با "متن، حاشیه" در مورد نفوذ این جریان در بدنه هیات های مذهبی گفت: متاسفانه این جریان مخاطبین خود را از میان قشر مذهبی و معتقد و عاشق اباعبدالله الحسین(ع) انتخاب می کند و گستره تبلیغاتی آنها معطوف به این بخش از جامعه شده است.
وی در مورد نوع فعالیت این جریان انحرافی توضیح داد: با توجه به اینکه جریان تشیع انگلیسی یک جریان سیاسی است، مبانی اعتقادی محکمی ندارد و هدف اصلی آن جدا کردن قشر مذهبی از بدنه نظام است.
این کارشناس مسائل دینی افزود: زمانی که فرقه ای مثل بهائیت در حال فعالیت است نمی تواند از میان افراد مذهبی عضوگیری کند چون یک مکتب جعلی بیرون از اسلام است. اما این جریان برای اینکه بتواند جامعه مذهبی را از بدنه نظام اسلامی جدا کند، بررسی كرده که جامعه مذهبی ما به چه چیزهایی عقیده دارد.
حجت الاسلام كاشانی در ادامه افزود: یکی از نقاط قوت شیعه ارتباط با مرجعیت است و شیعیان همواره در پی اطاعت از مراجع خود بوده اند، همانطور که در جنگ تحمیلی و انقلاب اسلامی به مرجعیت یک رهبر فرزانه پیروز شدند یا در واقعه تنباکو تحت مرجعیت شیرازی به پیروزی رسیدند و آنها از همین راه برای تضعیف مكتب تشیع قدم برداشته اند.
وی در ادامه گفت: این جریان سعی در ایجاد شکاف میان قشر مذهبی و مراجع نموده است. بی حرمتی ای که این جریان به مراجع تقلید و علما برجسته روا داشته تا حدی است که در طول تاریخ نمی توان به تعداد انگشتان دست برای آن نمونه پیدا کرد.
حجت الاسلام کاشانی درباره مرجعیتی که این جریان معرفی می کند گفت: مرجع در جریان شیرازی ها، پیرو عوام است و هر رفتاری در مورد عزاداری را مشروع قلمداد می کند.
وی در پاسخ به سؤالی در مورد ترویج قمه زنی از سوی این جریان مرموز گفت: مسئله قمه زنی در چند عرصه باید مورد بررسی قرار گیرد. عرصه اول حکم اولیه آن است، اینکه آیا این عمل از ابتدا یک عمل عزاداری شمرده می شده یا نه؟ که ممکن است بین نظر مراجع تقلید گذشته اختلاف نظر وجود داشته باشد، برخی آن را بدعت بدانند و برخی هم می گویند بدعت نیست.
حجت الاسلام كاشانی افزود: اما نکته حائز اهمیت این است که عامل تازه ای برای این موضوع پیدا شده و نیاز به حکم ثانویه می باشد. یعنی اگر تا صد سال پیش هم این عمل بنابر نظر برخی علما انجام می شده و با آن مخالفتی نمی شده، اما در آن زمان اینطور نبوده که این حرکات ضبط و ثبت شود و در اقصی نقاط عالم وقتی می خواهند تشیع را معرفی کنند از این تصاویر برای مخدوش كردن چهره اش استفاده کنند، عاملی که در اینجا به عنوان حکم ثانویه مطرح است، وهن مذهب است.
استاندارد دوگانه غرب در برخورد با تشیع واقعی و تشیع انگلیسی
این كارشناس مسائل مذهبی درباره استقبال استكبار از رفتارهای موهن این فرقه گفت: کشور انگلستان که همایش شیرخوارگان حسینی را ممنوع اعلام كرده و مانع برگزاری آن است و چون می داند مظلومیت شیرخوار اباعبدالله الحسین(ع) به حقانیت امام حسین(ع) و تشیع کمک می کند؛ نه تنها با رواج قمه زنی مشکلی ندارد بلکه حتی رسانه، سایت اینترنتی و شبکه های ماهواره ای در اختیار اینها قرار می دهد تا قمه زنی ترویج كنند.
در ادامه برنامه دکتر افقهی در رابطه با رویکرد تشیع انگلیسی نسبت به گروه های تروریستی و تکفیری نیز گفت: این جریان به جای تکیه بر ارزش های انسان ساز اسلام، بر روایاتی بسیار ضعیف که محل مناقشه است تاکید دارد. از سوی دیگر وقتی با گروه تروریستی مثل داعش که مظهر ظلم افراطی است مواجه می شوند، سکوت می کنند و حتی کلمه ای در جهت اعلام جهاد با آن سخن نمی گویند!
وی افزود: خود را حافظ خون سیدالشهدا می دانند اما در برابر گروههای تروریستی چون داعش که دشمن ترین دشمنان امام حسین (ع) هستند و در عراق و سوریه، مسلمانان را قتل عام می کنند و هدف خود را تخریب حرم حضرت زینب(س) و حرم امام حسین(ع) عنوان می کند هیچ موضعی نمی گیرند.
وی در تشریح نگرش این جریان نسبت به مسئله فلسطین و صهیونیسم گفت: این جریان نه تنها ضدصهیونیسم نیست بلکه در مقابل روز جهانی قدس را زیر سوال می برد. همانگونه که در مقابل "هفته وحدت"، "هفته برائت" را عنوان می کنند، "روز جهانی قدس" را نیز "روز آزادسازی سامرا" نام نهادند و به شدت مخالف مسئله فلسطین هستند. فلسطینیان را ناصبی معرفی می کنند و حمایت از مردم فلسطین را حرام می دانند.
دکتر افقهی درباره راهكارهای مقابله با جریان تشیع انگلیسی چند مورد را برشمرد:
- بیان نقاط ضعف و انحراف این جریان برای نسل جوان
- برگزاری جلسات هم اندیشی توسط مدیران رسانه
- برگزاری جلسات آگاه سازی برای مسئولین هیاتها
- تشریح و تدوین همسویی راهبردی جریان شیرازی ها با سیاست های تفرقه افکنانه استکبار جهانی
- جلوگیری از فعالیت های میدانی این جریان در عرصه کتاب، جلسات، فضای مجازی و شبکه های ماهواره
- تدوین مبانی اسلام ناب محمدی و تشیع حقیقی علوی از منابع معتبر و از طریق آیات عظام و علمای اسلام
بهائیان و فتنه 88 ( بخش پنجم )
بهائیت در ایران : در اغتشاشات سال 1388 بهائیان در تظاهرات به طور هدایت شده ای شرکت کردند و عده ای از آنها دستگیر شدند واین درحالی بود که قبلا درهیچکدام ازمشارکت های ملی به بهانه یکی از احکام تشکیلاتی خود یعنی "عدم مداخله درسیاست " شرکت نمی کردند بعد از گذشت سالها و شفاف شدن حضور بهائیان در فتنه 88 و خصوصا قائله عاشورا مرکز اسناد انقلاب اسلامی اقدام به تدوین و چاپ کتابی با عنوان "نقش بهائیت درفتنه 1388 " نمود . این کتاب حاوی اعترافات صریح متهمان بهائی از چرائی حضور آنان در این فتنه بود که جهت بهره برداری ، بخشهائی از این کتاب باز نشر داده میشود
در ادامه این مطالب بخش پنجم به پرونده یکی دیگر از فتنه گران بهائی می پردازیم
پروندۀ گروهک بهائی موسوم به ارتش جهانی رهایی
افشین حیرتیان :
س:شرح چگونگی خروج خود را از کشور به ترکیه و سپس به آمریکا با ذکر تاریخ و علت و مشاغلی که کسب نموده و محل ها و آدرس اقامت و چگونگی بازگشتتان را به طور کامل و دقیق بنویسید؟
ج:ابتدا به همراه پدر و مادر به ارومیه رفتیم و در آنجا در منزل یکی از بستگان، قاچاقچی به دنبال من آمد و مدت چند روزی را در منزل قاچاقی ماندیم. سپس همراه او به یکی از روستاهای 000 مرزی رفتیم و سپس توسط اسب و به همراهی یکی از اهالی روستا از مرز رد شده و به اولین روستای ترکیه رفتیم. در آنجا به همراه یکی از اهالی آن روستا با خودرو ون به وان رفتیم. در وان پس از معرفی به unو تشکیل پرونده و گذر از روال قانونی به سفارت امریکا رفته و پذیرش شدم. و سپس با هواپیما به آمریکا رفتم. در آمریکا ابتدا در منزل پسرعموی خود ساکن شدم و بعد از مدتی به دلیل اختلافات از آنها جدا شدم و به کالیفرنیا نقل مکان کردم و ضمن ثبت نام در دانشگاه پیش یکی از هم کیشان که در کار صادرات و واردات لوسترهای کریستالی بودند، مشغول به کار شدم پس از پایان تحصیلات و فوت پدر برای فرصت فعالیت در رشتۀ تئاتر و بودن در کنار خانواده به ایران بازگشتم.
س: نام و مشخصات و شغل پسرعموی خود را با ذکر آدرس و محل سکونت وی در آمریکا را بنویسید؟
ج: نامشان آقای سهیل حیرتی پور و شهر محل سکونت شان گیتزبرگ در ایالت مریلند. از آدرس و شغل فعلی ایشان به دلیل عدم رابطه در دراز مدت بی خبرم.
س: دقیقاً در چه سالی به ایران برگشتی و چه طریقی (مرز هوایی-زمینی)به ایران آمدی؟
ج: 1382 از طریق شرکت هوایی ترکیش ایرلاین، نیویورک، استانبول، تهران000
000
س: در خصوص اقوام و بستگانی از شما که دارای سابقه ی اتهامی می باشند، توضیح دهید.
ج: دایی بنده آقای کامبیز مرادی پور در مهر ماه 77 به خاطر فعالیت در دانشگاه علمی آزاد که برای جوانان بهائی ایجاد گردیده، دستگیر و سه روز در بازداشت وزارت اطلاعات به سر برده و سپس آزاد شدند.
س: با کدام یک از سابقه داران سیاسی ارتباط دارید؟در چه حد؟
ج: با آقای سعید .... که هم اکنون در اینجا بازداشت هستند و رابطه ی ما از دوستی ساده شروع شد و بعد از مدتی صمیمی شدیم. جرم قبلی ایشان اقدام علیه امنیت ملی بوده که با قید وثیقه آزاد شده بودند.
س: ارتباطتان با گزارشگران حقوق بشر چقدر است؟ از چه مدت با این انجمن همکاری دارید ؟
ج: بنده مقاله ی روز جهانی کودک را صبح روز 13 خرداد به آقای سعید ....دادم تا در یکی از سایت ها انتشار یابد. غروب روز 13 همدیگر را دیدیم و ایشان به من اطلاع دادند که مقاله در سایت گزارشگران چاپ شده و بنده قبل از این، حتی از این موضوع هم اطلاعی نداشتم و رابطه ای با این NGO نداشته ام و هیچ گاه از فعالین آن نبوده ام.
س:در خصوص عضویت تان در انجمن حمایت از "کودک کار و خیابان" به طور مبسوط توضیح دهید؟
ج:اسم صحیح اینNGO جمعیت دفاع از کودکان کار و خیابان میباشد.بنده با این NGO در نمایشگاه کتاب آشنا شدم و فرم عضویت را پر کردم 000از اعضای آن آقای میربهاری،آقای قائم،آقای یزدی و آقای جلالی را می شناسم که رابطه مان با ایشان در حد همکاری در NGOبوده است.
س:در خصوص اتهامات برادران خود توضیح بفرمایید.
ج:برادر من آقای آرتین حیرتیان در زمان جنگ در خدمت سربازی به ایشان اعلام شد که اسلحه تحویل گرفته و به جبهه بروند.ایشان به دلیل دیانت بهائی اعلام کردند که به جبهه میروم ولی اسلحه دست نمیگیرم و به این دلیل مدت 14 ماه به جرم لغو دستور زندانی بودند و برادر دیگرم آقای رامتین حیرتیان سوء سابقه نداشته اند.
س:در خصوص دانشگاه علمی آزاد (بهائیان) و فعالیتش در کشور توضیح دهید.
ج:بنده اطلاعات کاملی در این زمینه ندارم،فقط میدانم که این دانشگاه چندسال قبل به دلیل ممنوعیت جوانان بهائی از تحصیلات عالیه تشکیل گردید.این دانشگاه دروسش توسط تعدادی از دانشگاه های خارجی پذیرفته می شود.در رشته های فنی،انسانی،علوم پایه دانشجو میپذیرد و در سراسر کشور دانشجوهای بهائی میگیرد.
س:مشخصات مسئولین دانشگاه فوق را بنویسید.میزان ارتباطتان چقدر است؟
ج:دایی بنده آقای کامبیز مرادی پور در سنوات گذشته مسئول این دانشگاه در شهر کرمانشاه بوده و اکنون در این سمت نیستند.
س:منظور خود را از پناهندگی مذهبی به صورت تفصیلی توضیح دهید؟
ج:اینجانب به دلیل داشتن دیانت بهائی و عدم اجازه برای تحصیلات عالیه برای اعضای جامعهی بهائی در ایران به هدف تحصیل از طریق پناهندگی به آمریکا نقل مکان کرده ام. بنده در یک خانوادۀ بهائی متولد شدم.
0000
طرح ریزی فعالیت ایجاد گروهک موسوم به «ارتش جهانی رهایی»
س: در تاریخ 5/2/89 ساعت 17 در پارک طالقانی جنب ایستگاه متروی میرداماد، به اتفاق چند نفر دیگر حضور بهم رسانده و تشکیل جلسه داده اید. به طور دقیق علت این اجتماع و تصمیم گیری ها و حاضرین در جلسه را به طور دقیق معرفی کنید؟
ج: علت جلسه تنظیم یک بیانیه برای روز جهانی کارگر بود. در این جلسه بعد از مدتی صحبت های مختلف، به دلیل پراکندگی و فرصت کم به هیج نتیجهای نرسیدیم. شرکت کنندگان اصلی: من، سعید، ساسان، مانی و رضا بودیم. گروه تشکیل شده در همان ابتدا از هم گسست.
س: نام گروهی که ابتدا برای خودتان انتخاب کرده بودید، چه بوده ست؟
ج: ارتش جهانی رهایی که این نام به دلیل قلمبه سلمبه بودن و سنخیت نداشتن با اهداف گروه که قرار بود یک گروه فرهنگی-مطالعاتی باشد، توسط دوستان مورد موافقت قرار نگرفت.
س: شخص شما چند نفر از افراد به اصطلاح گروه را برای جلسه دعوت کرده بودید و اصلاً نام ارتش جهانی رهایی را چه شخصی پیشنهاد کرد؟
ج: نام را من به عنوان شوخی مطرح کردم و من سه نفر را به گروه معرفی و برای جلسه دعوت کردم. ساسان، مانی و رضا از طرف من دعوت شده بودند.
0000
س: بحث ترور شخصیت ها خاصه سرداران فیروز آبادی و احمدی مقدم از طرف چه کسی و چگونه در جلسه و یا میان اعضا طرح شد و پایه و اساس آن چه بوده است؟
ج: از طرف من به عنوان شوخی، چون بحث عدم سنخیت نام گروه با گروه بود، به صورت شوخی به میان آمد (صفحات 3 تا 8 پرونده)
س: علت علاقهی شما به جستجو در وبلاگ های چپی و مارکسیستی چیست، توضیح دهید؟
ج: علاقهای که از طریق آقای علی کارگر در من ایجاد گردید و تا حدودی آرمان های آن را جالب توجه دیدم.
س: معمولاً پاتوق اصلی شما کجاست؟ و به چه طریق با افراد روابط دوستی برقرار می نمایید؟ به ویژه در پارک دانشجو؟
ج: پاتوق خاصی ندارم یا در پارک دانشجو هستم یا در یکی از کافه های ولیعصر. در مورد روابط با افراد معمولاً این روابط از طریق فعالیت های هنری یا همنشینیهای معمولی به دست می آید.
0000
س: کی و کجا با چریک های فدایی خلق ایران آشنا شده اید؟ کاملاً توضیح دهید؟
ج: در زمانی که در آمریکا اقامت داشتم، با یکی از اعضای چریک های فدایی خلق شاخهی اشرف دهقان آشنا شدم که نامش علی کارگر بود و به نامهای کاوش و علی چریک هم شناخته میشد. در مدت دوستی با ایشان با تاریخچهی چریک ها آشنا شدم و از کارهایی که قبل از انقلاب کرده بودند، خوشم آمد اما هیچگونه وابستگی و یا ارتباط با این سازمان ندارم.
س: شما در یادداشتهای خود مرقوم داشته اید: «زنده باد آذرخش ارتش جهانی رهایی، چریک های فدایی خلق ایران، زنده باد مبارزۀ مسلحانه که تنها راه رسیدن به رهایی است» آیا این عناوین طرز تفکر شما نیست؟ توضیح دهید؟
ج: اینها طرز تفکر من نمیباشد چرا که اکنون از چریک های فدایی تنها یک وبسایت باقی مانده که به نبش قبر میپردازد و کاملاً بر این باورم که مبارزۀ مسلحانه روش غلطی است و این که این مطالب را یادداشت کرده ام شعارهایی است که در یک وبلاگ دیده ام.(صفحات 23 تا 24 پرونده)
0000
س: شما در مراحل قبلی بازجویی عنوان داشته بودید که هدف شما از تشکیل گروه و جلسات انجام کار فرهنگی بود. حال این سؤال مطرح است که باتوجه به تفاوت مذهب بین اعضا چه نوع کارفرهنگی میخواستید انجام دهید؟
ج: مطالعات فلسفی و تلاش برای ارتقای سطح فرهنگی جامعه. توضیحا این که متأسفانه سرانهی مطالعه در ایران بسیار پایین است و اینکه اگر اساسنامهی گروه تنظیم میشد، هدف این بود که گروه به عنوان یک NGOثبت گردد.(صفحات 33 تا 36 پرونده)
س: قصد شما برای تهیه ی سلاح گرم کمری چه بوده است؟
ج: من سلاح را برای ترساندن فردی به نام مهرداد پازانی که به عنوان خواستگار به الهام نزدیک شده و با تمهیداتی مبلغ کلانی پول کلاهبرداری کرده بود و موارد مشابه هم داشته است می خواستم؛ چرا که ممکن بود در اثر عصبانیت دست به قتل عمد بزنم، بنابراین منصرف شدم.
س: قصد شما از ارائه ی پیشنهاد ترور در جلسه چه بوده است؟
ج: این پیشنهاد به صورت شوخی مطرح شد و هیچ وجههی جدی ای نداشته است.
س: نظر حاضرین جلسه در مورد ترور شخصیت ها چه بود؟
ج: از آنجاییکه قضیه به صورت شوخی مطرح شد، همه خندیدند و هیچ کس چیزی نگفت.
س: در مورد تهیهی سلاح گرم و پیشنهاد ها و معرفی واسطه در این خصوص به طور کامل شرح دهید؟
ج: بنده در سفر یکی مانده به آخری که به کرمانشاه داشتم، در مورد اسلحه از آقای اشکان .... سؤال کردم که همان طور که قبلاً توضیح دادم، این اسلحه را برای ترساندن یک فرد مزاحم و اراذل و اوباش که کلاهبرداری هم کرده میخواستم که بعد از اینکه به تهران برگشتم، از این قضیه منصرف شدم تا اینکه یک جلسه داشتیم و بعد از آن چند روز بعد آقای سعید... به من زنگ زد و شماره ی آقای جمال ... را از من خواست. من شماره را به او دادم و چند دقیقه بعد دوباره سعید به من زنگ زد و از من خواست که برای او یک قبضه برتا تهیه کنم و من هم گفتم که در کرمانشاه قاچاقچی اسلحه هست و می تواند برود بگیرد و در این مورد چون گفت کسی را در کرمانشاه نمی شناسد، من آقای اشکان .... را به او معرفی کردم. همان روز بعد از ظهر در طی یک ملاقات که- با سعید داشتم، از ایشان جویا شدم که اسلحه را برای چه میخواهد و ایشان هم گفت که برای یک فرد که پانترکیست است می خواهم و من از ایشان خواستم که منصرف شود و ایشان لفظاً قبول کردند. در ضمن در مورد سفر به کرمانشاه وقتی از اشکان درمورد اسلحه سؤال کردم، ایشان به من گفتند که بستگی به نوع اسلحه از یکصد و پنجاه هزار تومان کلت کمری از نوع 45 و از نوع شاهکش یا شش لول ارزانتر هم یافت میشود و وقتی از ایشان پرسیدم که آیا آشنایی که در این کار باشد دارند، ایشان گفت که یک مواد فروش را می شناسد که ممکن است وی سراغ داشته باشد. در ضمن بنده در مدتی که به دنبال اسلحه بودم، ممکن است که درمورد اسلحه از آقای جمال ... هم سؤال کرده باشم که در این مورد مطمئن نیستم.
س: اعترافات شما مبین این موضوع است که شما در خصوص تهیهی سلاح گرم مشارکت داشته و پیشنهاد اولیه را ارائه نموده اید. قبول دارید؟
ج: درمورد مشارکت بله و درمورد پیشنهاد اولیه در زمینۀ ترور به صورت شوخی بله.
س: در مورد مشارکت تان در این جرم مبسوط توضیح دهید؟
ج: اینجانب فقط آقای اشکان ... را به عنوان واسطه معرفی کرده ام و بعد از آن دیگر خبر ندارم و در این مورد ممکن است با آقای جمال ... هم صحبتی کرده باشم.
0000
س: با چه عنوان قصد خروج از کشور به صورت غیر قانونی را دارید؟
ج: ویزای Special talent(خلاقیت ویژه ) برای کسانی است که کار خاصی بلدند که در مورد من، این موضوع نمایشنامهنویسی است.
ب) گزیده ای از جلسات رسیدگی در دادسرا
س: خود را معرفی نمایید و مفاد ماده و تبصرهی 129 اصلاحی قانون آیین دادرسی کیفری به شما تفهیم می شود. مواظب اظهارات خود باشید.
ج: نام: افشین فرزند: رضوانالله نام خانوادگی: حیرتیان، سن: 30 ساله، شغل و محل کار: دستیار کارگردان تئاتر، تحصیلات: تئاتر، باسواد، اهل: کرمانشاه، مقیم: تهران، مذهب: بهائی، تبعه: ایران، سوء پیشینه یا سابقهی بازداشت دارم، بدون عیال و اولاد و از مفاد ماده و تبصره ی 129 اصلاحی آیین دادرسی کیفری مطلع شدم هر وقت اقامت گاه خود را تغییر دادم، اطلاع میدهم و مواظب اظهارات خود هستم.
س: سابقهی دستگیری یا محکومیت خود را با ذکر زمان و مکان دستگیری و نتیجهی نهایی آن شرح دهید:
ج: حدوداً مربوط به 1387 یا 1386 می شود، به اتهام سه مقاله در استان کرمانشاه دستگیر شدم. یک روز بازداشت بودم و بدون ضامن آزاد شدم و تبرئه شدم.
س: با توجه به اینکه بهائی هستید، آیا در فعالیت های تشکیلاتی شرکت می کنید؟
ج: با دستگیری آقای [جمال الدین ] خانجانی [سرکرده ی فرقه ی بهائیت در ایران]،تشکیلات اعلام کرد که دیگر فعالیت تشکیلاتی تعطیل است و من هیچ سمت تشکیلاتی نداشتم.
س: در 5/2/89 در پارک در یک گروهی به نام ارتش جهانی رهایی، پیشنهاد ترور شخصیتهای نظامی کشورمان را دادهاید. چه توضیحی دارید.
ج: بله، حالت شوخی داشت.
س: چند نفر بودید که در پارک جمع شدید، چه کسی آنها را دعوت کرده بود؟
ج: من دعوت کرده بودم، هفت نفر.
س: نام گروه را چه کسی ارتش جهانی رهایی گذاشت؟
ج: من این نام را گذاشتم و جنبهی شوخی داشت و هدف ما تشکیل گروهی فرهنگی برای فعالیتهای حقوق بشری بود، همین و بس.
س: با عنایت به گزارش وزارت اطلاعات و با توجه به اظهارات خودتان، اتهام شما تحت عنوان: «اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرایم علیه امنیت کشور» تفهیم میگردد، چه دفاعی دارید؟
ج: هدف گروه کار فرهنگی و حقوق بشری بود، مثلاً کودکان کار و هدف مبارزه با نظام نداشتیم و پیشنهاد ترور سردار احمدی مقدم و سردار فیروزآبادی فقط در حد شوخی بود.»(صفحات 12 و 13 پرونده)
س: مدعی هستید طرح ایدهی ترور برخی از شخصیتهای نظام را به شوخی مطرح کردید. طرح شوخی شما برای ترور چه کسانی بود. نام ببرید و توضیح دهید.
خ: سردار احمدی مقدم و فیروزآبادی و این شوخی در جلسهای که ما در پارک طالقانی داشتیم و پس از چند شوخی دیگر از طرف بچهها مطرح شد.
000
س: علت و نحوهی طراحی تهیهی سلاح گرم را مجدداً توضیح دهید؟ با چه کسانی در این خصوص صحبت کردید و نهایتاً چه شد؟
ج: اینجانب سلاح را برای تهدید و ترساندن فردی که برای یکی از دوستانم مزاحمتهایی ایجاد کرده بود میخواستم. که در این رابطه با آقای اشکان... و شاید با آقای جمال... صحبت کردم که بعد از مدتی بیدلیل ریسک بالای چنین حرکتی و احتمال اقدام به قتل از این قضیه منصرف شدم تا مدتی بعد که آقای سعید... به بنده تلفن کرد و ابتدا شمارهی آقای (جمال) را از من خواست و من هم به ایشان دادم و بعد از اینکه آقای جمال به ایشان گفته بود که سراغ ندارد، ایشان مجددا به من زنگ زد و در مورد اسلحه سوال کرد و من هم به ایشان گفتم که در کرمانشاه میتواند تهیه کند و ایشان گفت که در کرمانشاه از چه کسی میتواند کمک بخواهد و من هم شمارهی آقای (م) را به وی دادم و بعدازظهر همان روز دز طی ملاقاتی که با سعید داشتم، از وی پرسیدم که اسلحه را برای چه میخواهد و ایشان گفت که آن را برای فردی که دارای تفکرات پانترکیست است میخواهد و من از وی خواستم که منصرف شود و ایشان لفظاً به من گفت باشد.
س: اتهام دیگر شما دایر بر عضویت در فرقه ضاله و ضد امنیتی بهائیت با هدف برهم زدن امنیت کشور تفهیم میگردد. چه دفاعی دارید؟
ج: اعضای جامعه بهائی همیشه خیرخواه ایران بودهاند و هیچگاه بر علیه امنیت ملی اقدامی انجام ندادهاند میزان حسن نیت این جامعه بارها در طول سی سال حکومت جمهوری اسلامی نشان داده شده است.
س: اتهامات شما به شرح تفهیم شده محرز است. آخرین دفاعتان چیست؟
ج: ایجانب در موارد فعالیتهای سیاسی دچار وسوسههای افراد مختلف شدهبودم و از این نظر اظهار ندامت کرده و زین پس در فعالیتهای سیاسی شرکت نخواهم کرد. (صفحات 46 تا 49 پرونده)
ج) کیفرخواست متهم
باسمه تعالی
کیفر خواست
ریاست محترم دادگاه انقلاب اسلامی تهران
با عرض سلام تحیات فراوان؛
«در خصوص متهم افشین حیرتیان»
مقدمه
بدواً مطالبی به عنوان مقدمهی کیفرخواست به شرح ذیل به محضر شریف معروض میگردد:
چنانکه مستحضر میباشید، فرقهی ضاله بهائیت در حدود 160 سال پیش با بدعتگذاری در آیین اسلان و با جعل و تزویر و فریبکاری بنیانگذاری شده و از ابتدا تاکنون با تعارضات و تناقضات نظری و عملی عدیدهای مواجه بوده و روزبهروز بر ضلالت آن افزوده شده است؛ ولیکن دنیاطلبی سران فرقه و ناآگاهی و تعصبات کورکورانهی پیروان و تقیدات و تحکمات تشکیلاتی فرقه و حمایتهای سیاسی و مالی استعمارگران و مستکبران عالم، به انحای مختاف مانع روشنبینی، هدایت و اصلاح آنان شده است. اجماع علما و فقهای اسلام اعم از شیعه و سنی، بهائیت را گمراه، گمراهکننده، شرکآمیز و ساختگی و غیروحیانی میدانند که پایه و اساس آن بر دسیسه و سوءاستفاده از احساسات مذهبی مردم بنا شده است. یکی از ویژگیهای اصلی این فرقه در هر دوره تاریخی، وابستگی شدید به قدرتهای مستکبر و صاحبان زر و زور بوده؛ از حاکمان تزار روس گرفته تا انگلیس و سلطنت پهلوی و هماکنون آمریکا و اسرائیل ( بدین شرح که در حال حاضر با پشتیبانی آمریکا، مرکزیت آنها در بیتالعدل واقع در اسرائیل میباشد و به مناسبتهای مختلف مورد حمایت مقامات سیاسی آمریکا و اسرائیل قرار گرفته و میگیرند.) این فرقه، قرآن و اسلام را منسوخ شده اعلام و شخصی به نام میرزا حسینعلی نوری (بهاءاله- متوفی 1268 ش) زا بدواً به عنوان صاحب الزمان موعود معرفی و پس از مدتی وی را آخرین پیامبر خواندند بهائیت را کاملترین دین برمیشمارند و به جای قرآن، کتابهایی نظیر «اقدس» و «ایقان» را –علیرغم غیروحیانی بودن و داشتن اغلاط فراوان- کتب آسمانی خویش میپندارند و عناد با اسلام و تلاش برای ترویج بهائیت بهویژه در ایران و تحقق حکومت جهانی بهائیت، اصلیترین استراتژی و هدف آنهاست.
بررسی مبانی اعتقادی این فرقه و مطالعهی تاریخ و وقایع گذشته، حکایت از آن دارد که بهائیان همواره مترصد تضعیف اسلام و حکومت اسلامی بودهاند و تمام فعالیتهای به ظاهر شخصی آنها (اعم از فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی) ابزاری است راهبردی، در جهت کسب وجاهت و جایگاه اجتماعی فرقه و النهایه غلبه و استیلا بر مسلمانان.
آنها توأم با ارائهی یک چهرهی اخلاقی و مظلومانه از خویش، مدعی جدایی بهائیت از سیاست هستند تا بتوانند به صورت آزادانه در سرزمین جمهوری اسلامی ایران به حیات خویش ادامه دهند و در پوشش فعالیتهای شخصی و اقتصادی، به تبلیغ و تقویت بهائیت بپردازند؛ لیکن سوابق تاریخی این فرقه به ویژه در دورهی سلطنت پهلوی حکایت از تزویر و دروغگویی آنها دارد. شاید بتوان گفت آخرین و بهترین شاهد مثال بر این تحلیل، مسئلهی مداخله و مشارکت فرقهی بهائیت در اغتشاشات سال 1388 تهران است؛ بدین توضیح که حسب اطلاعات واصله از منابع موثق امنیتی و اطلاعاتی: دستورالعملهای صادره از بیتالعدل برای بهائیان ایران در طی این سی سال- حداقل در ظاهر- مبتنی بر ادعای جدایی دین از سیاست و ممنوعیت شرمت در انتخاباتها و فعالیتهای سیاسی بوده است، ولی در دهمین دورهی انتخابات ریاست جمهوری ایران، با تغییر ناگهانی در مواضع سابق و برخلاف اصول مورد ادعایشان، به پیروان فرقه اجازه دادند که در انتخابات –که امری سیاسی محسوب میشود- شرکت نمایند و حتی گرایش به اصلاحطلبان و به دنبال آنها حمایت از جریان فتنه و شرکت در اغتشاشات را توصیه نمودند. در همین ارتباط تعدادی از متهمان بهائی در صحنهی آشوبهای خیابانی دستگیر شدند و جالب آن است که خود این متهمان ابراز و اعتراف نمودند که از پیامهای اخیر بیتالعدل – مبنی بر توصیه به شرکت در انتخابات و در پی آن شرکت در تجمعات غیرقانونی و حمایت از اغتشاشات-بدواً متعجب شده بودهاند، زیرا این تصمیم را مغایر با اصول و آموزههای اعتقادی بهائیت میدانستند ولیکن چون اوامر بیتالعدل را بر خود واجب میدانند، ناچار از اطاعت و تمکین بودهاند.
علیهذا ثابت شده است که ادعای حدایی بهائیت از سیاست، یک ادعای دروغین و صرفاً یک اقدام تاکتیکی و تبلیغاتی آنهاست. رهبران تشکیلات فرقه مذکور در سطوح مختلف خارجی و داخلی کاملاً عامدانه و سازمان یافته، در همه حال در اندیشهی ضربه زدن به اسلام و مسلمانان و به تبع آن تبلیغ بهائیگری و تحقق رؤیای جهانی شدن بهائیت هستند و در این راستا به فرخور شرایط از هر رنگ و لعابی استفاده مینمایند، از اغفال جوانان با اباحهگری و شعارهای فریبنده مانند شعار آزاداندیشی و تساوی حقوق) گرفته تا فضاسازیهای بین المللی و توسل به خقوق بشر و در صورت امکان و اقتضای شرایط، انجام فعالیتهای اقتصادی انحصاری رد جهت تسلط بر مسلمانان و حتی ارتکاب جرایمی همچون جاسوسی باری معاندین و یا مداخله و شرکت در فتنهها و اغتشاشات در جهت بهرهبرداری سیاسی و پیشبرد اهداف سازمانیِ فرقه بهائیت.
(منتخبی از) فتاوای فقهای عظام پیرامون احکام مربوط به بهائیان:
حضرت امام خمینی (ره): «این طایفهی ضاله، کافر و نجس هستند».
مقام معظم رهبری حضرت آیتالله خامنهای: «آنها نجس و دشمن دین و ایمان شما هستند و کاملاً منحرفاند. بهطور کلی از هر گونه معاشرت با این فرقهی ضاله و مضله اجتناب کنید. همه مؤمنین باید با حیلهها و مفاسد فرقهی گمراه بهائیت مقابله نموده و از انحراف و پیوستن دیگران به آن جلوگیری کنند».
حضرت آیتالله سید محمدرضا گلپایگانی (ره): «کفر بهائی مسلم است».
حضرت آیتالله فاضل لنکرانی (ره): «بهائی مسلمان نیست و کافر است و حتی از ذاهل کتاب هم محسوب نمیشود تا جان و مال او محترم باشد، ولی در جمهوری اسلامی ایران باید طبق قانون با آنها برخورد نمود...».
حضرت آیتالله لطفالله صافی گلپایگانی: «ثبت نام آنها [در مؤسسات آموزشی] به عنوان بهائی که یک سازن=مان جاسوسی و ضداسلامی است جایز نیست و خلاف مصالح اسلامی و اصول و ارزشهای انقلاب اسلامی است».
حضرت آیتالله حسین وحید خراسانی: «آنها ضاله و منحرفاند و نجس هستند چون کافرند».
حضرت آیتالله گرامی: « بهائیان حق تبلیغ ندارد و اگر پیگیری و تکرار کنند، مفسد به حساب میآیند».
[ذکر فتاوای مربوط به ممنوعیتِ تبلیغ بهائیت از این حیث میباشد که متهم این پرونده در جلسات ضیافت بهائیان شرکت مینموده و این محافلِ تشکیلاتی تحت عنوان «ضیافت» عرفاً در جهت تبلیغ و تحکیم بهائیت میباشد.]
حضرت آیتالله علوی گرگانی: «بهائیان حق تبلیغ مسلک خود را ندارند و در صورت تبلیغ، حاکم شرع طبق صلاحدید خود میتوتند آنان را تعزیر کند و در صورت صلاحدید حاکم شرع و عدم ترک رفتار نامناسب خود به طوری که صدق مقابله با حکومت اسلامی بکند، شمول عنوان مفسد فی الارض بعید به نظر نمیرسد». و «از نظر ما هزینه کردن از بیتالمال برای آنان چه در جهت علمی یا غیر آن جایز نیست».
حضرت آیتالله مکارم شیرازی: «میدانیم مسئلهی بهائیگری در شرایط کنونی تنها یک مسئله مذهبی نیست، بلکه بیشتر جنبهی سیاسی دارد و قرائن فراوانی در دست است که آنها به نفع بیگانگان فعالیت میکنند و دفاع شدید مجالس قانونگذاری بعضی از کشورهای غربی از آنها از جمله این قرائن است؛ بنابراین در چنینن شرایطی نمیتوان با آنها به عنوان گروهی که میخواهند در این مملکت زندگی مسالمتامیز داشته باشند نگاه مردو آنها در واقع محارب هستند. انها یکی از مصادیق روشن کافر حربی هستند و میدانیم کافر حربی در اسلام احترامی ندارد، ولی آن مقدار که برای حفظ سمعهی اسلام در خارج و امنیت جامعه در داخل لازم است باید رعایت گردد».
معظمٌله در استفتایی که اخیراً به عمل آمده نیز فرمودهاند: «افراد فرقه ضالهی بهائیت جزء کفار حربی محسوب میشوند، زیرا از هرگونه تلاش و کوشش بر ضد مسلمانان اِبا ندارند. 20/3/89».
آیتالله دری نجف آبادی دادستان وقت کشور طی نامهی شمارهی 8711271271 مورخ 27/11/1387 به جناب آقای محسنی اژهای وزیر وقت اطلاعات، فعالیتهای فرقهی بهائیت را در تمامی ردهها ممنوع و غیرقانونی دانسته و نوشتهاند: «مستندات، امارات و قرائن بهدستآمده حاکی از آن است که تشکیلات مزبور با دشمنان خارجی ملت ایران در ارتباط مستقیم بوده، دارای پیوندهای درینه و مستحکمی با رژیم صهیونیستی است و رد ایران نیز به جمعآوری اطلاعات و فعالیتهای نفوذی و تخریب پایگاههای اعتقادی مردم مبادرت مینمایند».
دادستانی محترم کل کشور در نظریه مورخ 1/6/88 به شمارهی 121/969/2/881/140 نیز اعلام نموده است: «... در خصوص سؤال نسبت به جلسات ضیافت 19 روزه[ی بهائیت] و برنامههای گوناگون تشکیلاتی، به اطلاع میرساند هرگونه کار تشکیلاتی تحت هر عنوان چه ضیافت و تبلیغ فرقهی ضاله و یا فرق ضاله دیگر و یا هر معارضه و مقابله با نظام جمهوری اسلامی ایران و یا به چالش کشیدن مکتب اسلام و تسییع و پیروان اهل بیت (ع) و تحریف افکار و عقاید اسلامی مجاز نبوده و خلاف قانون و قابل پیگرد حقوقی و قضایی خواهد بود و مراجع قضایی طبق قانون انجام وظیفه خواهند نمود».
نتیجه آنکه براساس تاریخچه و عملکرد فرقهی ضالهی بهائیت و براساس فتاوای فقهای عظام و نظرات دادستان محترم کل کشور در سال 1387 و 1388 و نظرات کارشناسان مراجع اطلاعاتی و امنیتی، فرقهی بهائیت یک گروه یا تشکیلات ضد امنیتی محسوب و مشمول مواد 498 و 499 قانون مجازات اسلامی میگردد. (مستندان مربوط به نظرات و فتاوای مذکور –واصله از مؤسسه پژوهشی قضا، طی نامهی شمارهی 198 مورخ 22/4/89- در پرونده منعکس میباشد.)
متن کیفرخواست:
در این پرونده به کلاسه (5 ب 890007) آقای افشین حیرتیان فرزند رضوانالله، متولد 1359، اهل کرمانشاه، ساکن تهران، مجرد، بهائی و وابسته به فرقهی ضالهی بهائیت، تحصیلات: ایسانس تئاتر، تبعهی ایران، دارای سوء سابقه، بازداشت از تاریخ 13/3/89 و آزاد با تودیع وثیقه در تاریخ 4/5/89، متهم است به:
الف) اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرایم علیه امنیت کشور.
ب) عضویت در فرقه یا تشکیلات ضد امنیتی و ضالهبهائیت.
علاوه بر خلاصه پرونده که در گزارش وزارت اطلاعات منعکس گردیده، به شرح ذیل به سه نکته اشاره میگردد:
-در برخی از یاداشتها و دستنوشتههای متهم آمده است:«... اعدام نوجوانان به وفور!!! در کشور ما اتفاق میافتد... زندهباد آذرخش ِ ارتش جهانی رهایی، چریکهای فدایی خلق ایران، زنده باد مبارزهی مسلحانه که تنها راه رسیدن به رهائی است.» (صفحات 21 و 22 پرونده)
-در بیانیهی منتسب به گروهک موسوم به ارتش جهانی رهایی آمده است: «کارگران متحد شوید! در سالی که از آن به عنوان کار مضاعف و همت مضاعف نام برده شده و این به آن معنی است که کارفرمایان حق دارند شما را بیشتر استثمار نمایند، توجه شما قشر کارگر را به چند نکته جلب میکنم: نظام سوسیالیسم تنها نظامی است که از حقوق شما بهطور کامل حمایت میکند... موج دستگیریهای کورکورانهی حاکمیت پس از انتخابات همگی گواه بر شتابزدگی و سردرگمی دستگاههای مربوطه در زمینهی برخورد با مخالفان با خود را دارد... این حکومت رد حال سقوط است. از شما میخواهیم که همصدا با ظیف دانشجو و کسبهی بازار و همهی اقشار یکصدا اشعار رهایی را سر دهید...». (صفحه 17پرونده)
-متهم در آخرین دفاع خویش اظعار نموده: «اینجانب در موارد فعالیتهای سیاسی دچار وسوسههای افراد مختلف شده بودم و از این نظر اظهار ندامت کرده و زین پس در فعالیتهای سیاسی شرکت نخواهم کرد». (صفحه 49)
علیهذا با عنایت به رصدهای اطلاعاتی، تحقیقات معموله و گزارش وزارت اطلاعات و با عنایت به اظهارات و اعترافات متهم و اقرار صریح وی مبنی بر داشتن طرحی گروهی جهت فعالیتهای تبلیغی علیه نظام و حتی ترور برخی شخصیت های نظان و ارائه راه کار مقدماتی جهت تهیهی اسلحه از کرمانشاه و توجهاً به عقاید رادیکال و خصمانهی متهم در عناد با جمهوری اسلامی و سوءسابقه وی و سایر قرائن و امارات منعکس در پرونده و همچنین با توجه به فتارای فقهای عظام و مطالب مذکور در مقدمهی کیفرخواست و نیز قرار مجرمیت صادرشده از سوی شعبهی 5 بازپرسی، بزهکاری و مجرمیت نامبرده محرز و مسلم است و مستنداً به مواد 610، 499 و 19 قانون مجازات اسلامی و مادهی 214 قانون آیین دادرسی کیفری و اصل 167 قانون اساسی، تقاضای محاکمه و تعیین اشد مجازات را دارد. تاریخ وقوع جرم طی سال 1388 و محل آن تهران است. 11/5
از طرف دادستان عمومی و انقلاب اسلامی تهران
9/5/1389
آیا مصدق از نظراعتقادی لائیک بود ؟
کوتاه و خواندنی
بهائیت در ایران : دکتر مصدق مدّتی نخست وزیر ایران در عصر رژیم پهلوی بود . نگاه مصدق به موضوعاتی همچون دین و سیاست ، رژیم پهلوی و توهم او در خصوص حمایت مردم از او در آن مقطع و عدم توجه به جایگاه روحانیت نزد مردم ایران و البته ملی گرا بودن ایشان و... او را بعنوان الگوئی برای ملی گرایان مطرح نموده ، و از او به عنوان قهرمان ملّی یاد میکردند ، در حالی که او هرگز قهرمان ملّی نیست، زیرا اکثریت قاطع مردم این کشور شیعه و مسلمان هستند، ولی مصدّق نه تنها از اسلام حمایت نمیکرد، بلکه در مواردی بر ضد اسلام رفتار مینمود. او هیچگاه مرجعیّت را قبول نداشت. امام خمینی (رحمة الله علیه) و قیام ۱۵خرداد را (به این خاطر که نشأت گرفته از مذهب بود) تأیید نکرد. در رابطه با بهائیان با اینکه قطعا برای او روشن شده بود که آنها زاییده استعمار شرق و غرب هستند، بیتفاوت بود، و به عنوان اینکه آنها بخشی از ملّت ایران هستند از آنها حمایت میکرد، در این راستا نظر شما را به فرازی از سخنان حجةالاسلام محمدتقی فلسفی جلب میکنیم:
«در عصر نخست وزیری مصدّق، که عصر مرجعیّت آیت الله العظمی بروجردی نیز بود (حدود سالهای ۱۳۳۱و ۱۳۳۲ شمسی) به امر آیت الله العظمی بروجردی از دفتر مصدّق اجازه ملاقات گرفتم، به خانهاش رفتم، روی تختخواب و زیر پتو خوابیده بود، پیام آیتالله بروجردی را به او رساندم و گفتم: «شما رئیس دولت ایران هستید، اکنون بهائیها در شهرستانها فعال هستند، و مشکلاتی برای مردم مسلمان ایران ایجاد کردهاند، لذا مرتبا نامههایی از سوی مردم به عنوان شکایت، به آیتالله بروجردی میرسد، ایشان لازم دانستند که شما در این باره اقدام بفرمایید»؛ دکتر مصدق بعد از تمام شدن صحبت من، به گونهی تمسخرآمیزی قاه قاه با صدای بلند خندید و گفت: «آقای فلسفی از نظر من مسلمان و بهایی فرق ندارند، همه از یک ملّت ایرانی هستند». این پاسخ برای من بسیار شگفتآور بود، زیرا اگر سؤال میکرد فرق بین مسلمان و بهایی چیست؟ برایش توضیح میدادم، اما با آن خنده تمسخرآمیز و موهن، دیگر جایی برای صحبت کردن و توضیح دادن باقی نماند، لذا سکوت کردم، هنگامی که به محضر آیتالله العظمی بروجردی رسیدم و ماجرا را گفتم، او نیز با حالت تحیّر پیام مصدق را استماع نمود.»
آری به علاوه اعتماد مصدّق به آمریکاییها برای بیرون کردن انگلیسیها و به وجود آمدن کودتای ۲۸مرداد برای براندازی دولت او از طرف آمریکاییها؛ بزرگترین اشتباه مصدق این بود که مردم را منهای اسلام میدید.[۱] این شخصیت ، رفتاری لائیک گونه داشت که حتی به پیام مرجع بزرگ (آیت الله العظمی بروجردی) اعتنا نکرد، بر همین اساس حضرت امام خمینی (رحمة الله علیه) در ماجرایی جزایی، قصاص در اسلام (که جبهه ملّی قصاص اسلامی را غیر انسانی اعلام نموده بودند) در ضمن گفتاری فرمود: «او (مصدّق) هم مسلم نبود... اگر باقی مانده بود، سیلی بر اسلام میزد».[۲]
پینوشت:
[۱]. اقتباس از خاطرات و مبارزات حجةالسلام فلسفی، ص۱۳۳.
[۲]. صحیفه نور، ج۱۵، ص۱۵.