افراد آنلاین
نقد دیدگاه بهائیان، پیرامون شارعیت امام زمان (عج)
کوتاه و خواندنی
بهائیت در ایران برداشت شده از پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب:بزرگان فرقهی بهائیبرای توجیهادعای قائمیت و شارعیت علیمحمد شیرازی و انکار وجود و امامت امام زمان(عجّل الله تعالی فرجه الشریف)،با تقطیع روایات اسلامی و استدلال به روایاتی که مفهوم آنها مشخص نیست، سعی کردند کهمقام شارعیت را برای امام دوازدهم شیعیانثابت کنند، تا در نهایت مسیر مهدویت را به بیراهه برده و مدعی دروغین خود را به عنوان امام دوازدهم معرفی کنند. منظور از شارعیتاینست که امام دوازدهم وصی پیامبر اسلام و یا امامان قبل از خود نیست، بلکه خود مُبشر دین و آئین جدید است و دینی غیر از دین جدش حضرت محمد (صلّی الله علیه و آله) که خاتم النبیین بوده، خواهد آورد و در نتیجه دین اسلام را پایان خواهد داد.[۱]
اما نقد این دیدگاه: از دیدگاه منابع اصیل اسلامی و با توجه به روایات فراوان دربارهی وجود، قیام و اهداف قیام امام مهدی (عجّلالله تعالی فرجه الشریف) از چند دلیلدر مییابیم که حضرت، آئین جدشان را احیا میکند و شریعتی از جانب خود نمیآورد.
اول: اما اینکه در بعضی از روایات از تجدید فرائض (تغییر احکام)و سنتهانام برده شده، بدین معنا نیست که ایشان دین جدیدی خواهد آورد، بلکه منظور، احیای سنتهای اسلامی که یا به دست فراموشی سپرده شده یا به آنها عمل نمیشود، است.به عنوان مثال امام صادق (علیهالسلام) فرموده است: «قالَ الّصادقُ (عَلیهالسلام): إذا قامَ القائم دَعا الناس إلی الإسلام جدیداً و هَداهُم إلی أمر قد دثر و ضَلّ عَنه الجُمهور و إنّما سُمّیَ القائم مهدیاً لأنَّهُ یَهدی أمر مضلول عنه و سُمی القائم لِقیامه بالحَق.[۲] آنگاه که حضرت قائم قیام کنند، مردم را از نُو به اسلام فرا میخواند و به امری که کُهنه شده و از آن گمراه شدهاند، هدایت میکند و اینکه آن حضرت را مهدی نامیدهاند، به این جهت است که مردم را به دینی که از آن گمراه شدهاند، هدایت میکند و بدین جهت قائم نامیده میشود که به حق قیام میکند».
از این روایت و روایات مشابه استفاده میشود که مراد از جملهی «حضرت مهدی (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) به امر جدید میآید» تجدید و احیای دین اسلام است، نه آوردن دینی جدید.
دوم: آیات و روایات بسیاری دلالت دارند بر اینکه دین اسلام، آخریندین است و از کسی غیر از دین اسلام، پذیرفته نخواهد شد. خداوند متعال میفرماید: «وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ ديناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرينَ [آل عمران/۸۵]و هر که جز اسلام دینی بطلبد، هرگز از او پذیرفته نمیشود و او در آخرت از زیانکاران است». پس معنا نداردکسی احتمال دهد امام زمان (ارواحنا فداه) دین جدیدی غیر از اسلام بیاورد. بر فرض محال هم اگر روایت واحدی صراحت داشته باشد بر اینکه شخصی دین جدیدی خواهد آورد، با وجود دلایل قطعی و مُتقن خاتمیت، اعتباری نخواهد داشت.
سوم: رهبران فرقهی بهائی اعتراف دارند که حضرت مهدی (علیهالسلام) دوازدهمین امام و جانشین پیامبر اسلام است.[۳] بنابراین معنا ندارد گفته شود جانشین پیامبر اسلام،که وظیفهاش وصایت و تبیین دین اسلام است، مقام شارعیت دارد و دینی را که برای حفظ آن مأموریت یافته، نسخ نماید و دین جدید آورد. لازم است بگوئیم که منشأ این عقیده و شبهه، تراوشات ذهنیعلیمحمد باب در راه توجیه ادعاهای پوچ خوداست.
پینوشت:
[۱]. در این زمینه مراجعه شود به: حسینعلی نوری، ایقان، مصر، به معرفة فرجاللهزکی ترکی، ۱۳۵۲ ق،ص ۱۸۷؛ ابوالفضل گلپایگانی،فرائد، ازبکستان: چاپخانه هندیه، بیتا، ص ۲۳۰-۲۸۹.
[۲]. محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، بیروت: مؤسسهی الوفاء، ۱۴۰۴ ق،ج ۵۱، ص ۳۰، باب ۲.
[۳]. میرزا آقاجان کاشانی، نقطةالکاف، با مقدمهی ادوارد براون انگلیسی، چاپ لیدن، ۱۳۲۸ ق/۱۹۱۰ م،ص ۱۳۵.
پاسخ به چند سؤال در موضوع بهائیت (بخش هشتم قسمت دوم)
بهائیت در ایران: مدت زمانی است که از خانم رئوفی یک اثر با عنوان "بهائیت از درون " به چاپ رسیده و روانۀ بازار کتاب شده است. از ایشان در خواست کردیم بعد از گذشت تقریبا ً دو دهه از پذیرش دین اسلام به چند پرسش پاسخ دهند. بخش هشتم این مطالب جهت استفاده کاربران گرامی ارائه میگردد.
پایان کار باب
میرزا تقی خان امیر کبیر وزیر ناصر الدین شاه که دستور اعدام باب را صادر کرد.
10- بالاخره فتنۀ باب چگونه پایان یافت ؟
امیر نظام (امیر کبیر)دستور از بین بردن علی محمد شیرازی را صادر کرد.
اعتضادالسلطنه در این مورد می نویسد:«میرزا تقی خان امیر نظام که در آن عصر وزیر ایران بود به عرض حضور مبارک رسانید که تا میرزا علی محمد باب زنده است اصحاب او آسوده نخواهند بود بهتر آن است که باب را در معرض هلاک درآورند و یکباره این فتنه بنشانند، شاهنشاه جهان فرمود این خطا از حاجی میرزا آقاسی افتاد که حکم داد بی آنکه او را به دارالخلافه آورند بدون تحقیق به چهریق فرستاده محبوس بداشت. مردم عامه گمان کردند که او را علمی و کرامتی بوده، اگر میرزا علی محمد شیرازی را رها ساخته بود تا در دارالخلافه آمده با مردم محاورت مجالست نماید بر همه کس مکشوف می گشت که او را هیچ کرامتی نیست. میرزا تقی خان عرض کرد کلام الملک ملوک الکلام.»
بعد از این جریان بار دیگر باب را به تبریز آوردند و پس از یک ماه نشست کوتاه و محاکمۀ مجدد شاهزاده حشمت الدوله حمزه میرزا حکمران وقت تبریز برای کسب فتوی قتل علی محمد شیرازی از جانب علماء باب را به همراه چند فراش به درب خانۀ آنان فرستاد. این واقعه را میرزا مهدی خان زعیم الدوله حکمت که در جریان تنگاتنگ ماجرا قرار داشته چنین بر می شمارد :«باب را در کوچه و بازار گرداندم و در حالیکه شب کلاهی بر سر داشت پیاده با پای برهنه راه میرفت و به زنجیر بسته بود. آن سه نفر باب، ملا محمد علی و سید حسین یزدی به منزل حاجی میرزا باقر مجتهد پیشوای اصولیین بردند. به باب در آنجا فتوای قتل داد ولی این موضوع برای من ثابت نیست چه به کرات شنیدم که مجتهد به علت بیماری یا تمارض ورزید و یا روی نشان نداد. سپس باب را به منزل ملا محمد ممقانی ملقب به حجت الاسلام بردند و از جمله حاضرین مجلس پدرم و پدربزرگم و حاجی میرزا عبدالکریم و میرزا حسن زندزی ملقیان به ملاباشی و جمعی از اعیان بودند. وقتی باب وارد شد صاحبخانه او را اکرام کرد و وی را در بالای مجلس نشاند و گفت: این کتب و صحائف از صاحبخانه پرسید: بدانچه نوشته شده و به صحت نوشته ها اقرار داری و اعتراف میکنی؟ علی محمد شیرازی گفت:آری من به صحت آنها اعتراف میکنم. صاحبخانه پرسید آیا تو بر عقیدۀ خود باقی میباشی؟ یعنی این که خودت میگفتی مهدی منتظر قائم از اهل بیت محمد (ص) هستم؟
علی محمد شیرازی گفت: آری[1].
حجت السلام گفت :اکنون کشتن تو واجب است و خون تو به هدر رفت.
مرحوم ملا محمد تقی حجت الاسلام فرزند مرحوم ممقانی که خود مستقیماً در جریانات حوادث علی محمد شیرازی و اعدام او قرار داشته در همان زمان در رساله ای به درخواست ناصرالدین شاه قاجار می نویسد:
نخست علی محمد شیرازی را به خانۀ حاج میرزا باقر پسر حاج میرزا احمد مجتهد تبریز بردند و در آنجا به خانۀ والد حجت الاسلام آوردند و این دایی حقیر آن وقت در آن مجلس حضور داشت. مشارالیه را در پیش روی والد مرحوم نشانده آن مرحوم آنچه نصایح حکیمانه و مواعظ مشفقانه بود با کمال شفقت و دلسوزی به مشارالیه القا فرمود پس والد پس از یاس از این فقره از در احتجاج درآمده فرمودند:
کسی که چنین ادعای بزرگی در پیش دارد بی بینه و برهان کسی از او نمیپذیرد آخر این دعوی ها که تو میکنی دلیل و برهانت بر اینها چیست؟
باب بی محابا گفت: اینها که تو میگویی دلیل و برهانت بر آنها چیست؟ والد از روی تعجب خندید و فرمود: سید توکه طریق محاوره را هم بلد نیستی از منکر کسی بینه نمیخواهد شهود و بینه وظیفه مدعی است من که مدعی مقامی نیستم بینه محتاج اقامه، دلیلی نمیخواهد.
والد بعد ازتعجب زیاد از این جواب ناصواب فرمودند ای مرد من که به تو حالی کردم که آقاسری دلیل وظیفه مدعی است نه منکر تو هنوز در امور بدیهه که جاهلی
علی محمد شیرازی گفت : دلیل من تصدیق علماست.
فرمودند علمایی که تو راتصدیق کردند با اغلبشان من ملاقات کردم آنها را صاحب عقل درستی ندیدم و تصدیق سفهاء مناط حقیقت کسی نمیباشد. گذشته از این اگرتصدیق علما دلیل حقیقت باشد اینک در میان جمیع ملل باطله اسلامیه و غیر اسلامیه علمای متحجر بوده و هستند که تصدیق مذهب خود را میکنند بنابراین پس باید جمیع مذاهب و ملل باطله حق باشند و هذا شیء عجب.
باب گفت: دلیل نوشته های من است.
فرمودند نوشتجات تورا هم اکثرش را دیده ام جز کلمات مزخرفه مهمله معقل المعانی و مختل المعانی چیزی در آنها مشاهده نکردم و در حقیقت آن نوشتجات دلیل روشن بر بطلان دعاوی توست نه دلیل حقیقت.
علی محمد شیرازی گفت: آنهایی که نوشتجات را دیده اند همه تصدیق کرده اند.
والد فرمودند تصدیق دیگری بر ما حجت نیست و آنگاه این ادعاها که تو میکنی از دعوت امامت و وحی آسمانی و نبوت و امثال آن جز معجزه یا تصدیق دیگر راه ندارد اگر داری بیاور والا حجتی بر ما نداری.
علی محمد شیرازی گفت: خیر دلیل همان است که گفتم.
والد فرمودند حال باز در آن دعاوی که در مجلس همایونی در حضور ما کردی از دعوی صاحب الامری و انفتاح باب وحی تاسیس و اینان به مثل قران و غیره آیا در سر آنها باقی هستی؟
باب گفت: آری!
فرمودند : از این عقاید برگرد خوب نیست، خود و مردم را عبث به مهلکه میانداز .
علی محمد: حاشا وکلا.
پس والد قدری نصایح به آقا علی محمد کردند ولی اصلا مفید نیفتاد موکلان دیوانی خواستند آنان را بردارند باب رو به والد کرده عرض کرد حالا شما به قتل من فتوا میدهی؟
والد فرمود: حاجت به فتوای من نیست همین حرفهای تو که همه دلیل ارتداد است خود فتوای تو هست.
گفت: نه، من از شما سؤال میکنم.
والد فرمودند: حال که اصرار داری بلی مادام که دراین دعاوی باطله و عقاید فاسده که اسباب ارتداد است باقی هستی به حکم شرع انور قتل تو واجب است ولی چون من توبه مرتد فطری را قبول می دانم اگر از این عقاید اظهار توبه نمایی من تو را از این مهلکه خلاص میدهم.
پس مشارالیه را با اتباع از مجلس برداشتند و به سوی میدان سربازخانۀ حکومت بردند.
...ادامه دارد ...
زبان " اسپرانتو " و بهرهگیری تشکیلات بهائیت از آن
بهائیت در ایران : شاید شما به واژه اسپرانتو برخورد کرده باشید. در این مطلب سعی خواهیم کرد به تاریچه این واژه یا زبان و ارتباز آن با فرقه ضاله بهائیت بپردازیم .
تاریخچه شکلگیری زبان"اسپرانتو"
"اسپرانتو"، زباني بينالمللي است كه برای نخستینبار در 26 سپتامبر 1887میلادی با جزوهاي با نام "يك زبان جهاني" كه مؤلف آن، امضاي مستعار اِسْپِرانْتو به معناي "اميد"را براي خود انتخاب كرده بود، به جهان معرفی شد. مبدع این زبان، يك پزشك و لغتشناس لهستاني به نام "لوْدويك زامِنْهوف" بود که زبان ابداعیاش بعدها به همين نام مستعار یعنی اسپرانتو معروف شد. اين زبان داراي دستورزبانی بسيار آسان است و تنها 16 قاعده دارد. ادعا میشود که اين زبان طبق آخرين روشهاي كدگذاري علمي ساخته شده تا همه مردم جهان، حتي افراد ناتوان ذهنی يا نابينايان و ناشنوايان نيز بتوانند به آساني آن را ياد بگيرند و با هم تفاهم برقرار كنند.
اين زبان داراي 29 حرف الفباست كه از لاتين گرفته شده و به صورت استاندارد درآمدهاست. هر حرف فقط يك صدا دارد و هر چه نوشته شود، همان با تلفظِ استاندارد خوانده ميشود. حرفي كه نوشته شود و خوانده نشود در اسپرانتو وجود ندارد و هر قاعده اين زبان، داراي يك علامت يا كدشناسي در خود كلمه است. این نوع ویژگیهای این زبان باعث شده تا فراگيري آن را آسانتر از زبانهاي ديگر بدانند. مركز جهاني اسپرانتو در بندر "روتِرْدام" (واقع در هلند) قرار دارد و داراي بيش از 3500 شعبه در يكصد و ده كشور جهان است. همچنين بالغ بر 22 ایستگاه راديويي از خاور دور گرفته تا اروپاي شرقي، غربي و امريكاي جنوبي، مرتباً در حال پخش برنامه به زبان اسپرانتو هستند. اسپرانتو به علت ساختار علمی و آسان خود، خیلی زود مورد توجه اندیشمندان و دانشمندان با ملیتهای گوناگون قرار گرفت و به دلیل ویژگیهای فراگیرش، سازمان مللمتحد در سال 1954 به اتفاق آرا، آن را به عنوان یک زبان بینالمللی بیطرف به رسیمت شناخت و آموزش اسپرانتو را به اعضای خود سفارش کرد.
کنگرهها
اسپرانتو، زبان ملی هیچ کشوری نیست. هر سال صدها کنگره، کنفرانس، سمینار و نشست در زمینههای گوناگون به زبان اسپرانتو در کشورهای مختلف دنیا برگزار میشود که از مهمترین آنها میتوان به "کنگره بینالمللی اسپرانتو"(UK)، کنگره بینالمللی جوانان اسپرانتودان"(IJK)،"کنگره جهانی پزشکان اسپرانتودان (IMEK)" و... اشاره کرد.
"سازمان جهانی اسپرانتو"(UEA) نیز به عنوان مشاور رسمی سازمان مللمتحد و یونسکو، در ردیف سازمانهای بیطرف بینالمللی قرار دارد و شبکه نمایندگی آن با بیش از دوهزار عضو در ۱۰۰ کشور جهان، پاسخگوی نیازهای اطلاعاتی اسپرانتودانان در زمینههای گوناگون است.
انجمنهای وابسته به زبان اسپرانتو
شبکه" Pasporta Servo" (خدمات گذرنامهای) از جمله خدمات ویژهای است که در جهان اسپرانتو به وجود آمدهاست. بر اساس خدمات این نهاد، اسپرانتودانان هنگام سفر به کشورهای دیگر، از سوی کسانی که آمادگی خود را جهت پذیرش مهمان در کتابچهای که هر سال منتشر میشود، ثبت کردهاند، مورد پذیرایی قرار میگیرند و بدینسان، هزینههای اقامت در هتلهای گرانقیمت را متقبل نمیشوند، هم اکنون این شبکه در ۶۶ کشور جهان فعال است.
انجمنهای گوناگون و بینالمللی اسپرانتو این امکان را به افراد میدهد که نیازهای اطلاعاتی خود را در کوتاهترین زمان ممکن برآورده سازند. "انجمن بینالمللی پزشکان اسپرانتودان(UMEA)، "انجمن بینالمللی معلمان اسپرانتودان"(ILEI)، "انجمن علمی اسپرانتودانان(ISAE)، "انجمن بینالمللی روزنامهنگاران اسپرانتودان (TEĴA)، "شبکه بینالمللی ترجمه بهوسیله اسپرانتو"(ITRE)، "انجمن نویسندگان اسپرانتو" (EVA)، "انجمن بینالمللی مطالعات مذهبی و خداشناسی" (ASISTI) و...، از جمله مراکزی هستند که اطلاعات تخصصی در اختیار علاقمندان قرار میدهند و نشریات تخصصی خود را به زبان اسپرانتو در سطح جهان منتشر میکنند.
ضمن اینکه صدها روزنامه، مجله، ماهنامه، فصلنامه، سالنامه، گاهنامه، کتابهای علمی، فنی، فرهنگی، هنری و ادبی در سطوح بینالمللی به زبان اسپرانتو منتشر میشوند همانگونه که پیشتر نیز اشاره شد، فرستندههای رادیویی بینالمللی از بسیاری از کشورهای جهان مانند: چین، برزیل، کوبا، اتریش و... به صورت روزانه و هفتگی به اسپرانتو برنامه پخش میکنند.
گروههای حامی اسپرانتو
به ادعای حامیان زبان اسپرانتو، هر کس این زبان را فرا میگیرد، امتیاز بهرهمندی از دو تمدن را خواهدداشت که در حال تعامل با یکدیگر و غنیسازی خود هستند. آنها معتقدند هر فرد در بدو تولد، از سنتها، اخلاقیات و اعتقاداتِ مردمان خود(فرهنگهای محلی) تأثیر میپذیرد اما مرحله دوم، زمانی است که فرد با میل و علاقه خود انتخاب میکند که با یادگیری زبان اسپرانتو به یکی از "شهروندان جهانی" تبدیل شود.
بر اساس این اعتقاد، کسانی که این "تابعیت دوگانه" را از طریق اسپرانتو انتخاب میکنند، "اسپرانتیست" نامیده میشوند؛ افرادی که نهتنها این زبان را میدانند بلکه از آن برای ایجاد ارتباط با اسپرانتیستها در سرزمینهای دیگر و تعامل با فرهنگهای مختلف استفاده میکنند.
بدینترتیب، پس از پیدایش اسپرانتو، کسانی که آن را آموخته بودند، هر روز نیاز بیشتری را جهت سازماندهی و تشکیل گروههایی برای تمرین و استفاده از این زبان، کمک به دیگران برای یادگیری آن و تلاش جهت ترویج اسپرانتو را احساس کردند. این گروهها بهتدریج شکل گرفتند و با گذشت زمان رشد کردند، بهگونهای که امروز، صدها سازمان فعال در این زمینه در سراسر جهان وجود دارد. این گروهها به همراه اسپرانتیستها، آنچه را "جهانِ اسپرانتو" خوانده میشود، تشکیل میدهند. فعالیتهایی که در این جهان جریان دارد، به اصطلاح "نهضت اسپرانتو" خوانده میشود که اعضا و هوادارانی در سراسر دنیا دارد.
اسپرانتو در ایران
زبان اسپرانتو همزمان با جنبش مشروطیت و تکاپوهای روشنفکرانه و تجددطلبانه به ایران وارد شد. بیش از یکصد سال پیش، بانوان ایرانی زبان اسپرانتو را به صورت رایگان در مدارس خاصی که برای این منظور تأسیس شده بود، فرامیگرفتند.
در دهه1920 میلادی، همزمان با تشکیل اولین اجلاس جامعه ملل، نمایندگان ایران پیشنهاد دادند تا زبان اسپرانتو به عنوان زبان مراودات بینالمللی انتخاب شود. بهدنبال این پیشنهاد، حملههای شدیدی به اسپرانتو شد، بهخصوص هیأت فرانسوی، هیاهوی بسیاری بر ضد این طرح به راه انداخت چراکه از نگاه فرانسویان، زبان فرانسه باید به عنوان زبان بینالمللی انتخاب میشد. این امر باعث شد تا در نهایت، پیشنهاد ایران شکست بخورد. البته بعدها سازمان یونسکو برای این زبان سه قطعنامه صادر کرد و نکته جالب اینکه، دولت ایران، هم پیش و هم پس از انقلاب به این قطعنامه رأی داد و ایران به عنوان یکی از اعضای یونسکو پذیرفت که زبان اسپرانتو را به عنوان یک واحد اختیاری در دورههای نظام آموزشی خود ارائه دهد.
فصلنامه اسپرانتوی ایران
نشریه "پیام سبزاندیشان"، فصلنامه ایست که چندین سال است به زبان فارسی و اسپرانتو منتشر میشود. هر شماره این مجله، ۵۶ صفحه دارد که نیمی از آن به زبان فارسی و نیم دیگر به زبان اسپرانتو است. متن کامل مطالب این مجله به صورت رایگان از طریق فضای مجازی در اختیار عموم قرار دارد.
مراکز اسپرانتوی ایران
"سازمان جوانان اسپرانتودان ایران" در سال ۱۳۷۲ بنیانگذاری شدهاست. در سال ۱۳۷۵ نیز مؤسسه "سبزاندیشان" به ثبت رسید که پوششی قانونی برای فعالیتهای سازمان مورد اشاره بود.
در سال ۱۳۸۳، "انجمن اسپرانتوی ایران" رسماً اعلام موجودیت کرد که از سال ۱۳۸۴ به عنوان شاخه کشوری انجمن جهانی اسپرانتو در ایران پذیرفته شد و با این انجمن همکاری متقابل دارد.
بهائیت و اسپرانتو
بعضی مطالعات حاکی از بهرهگیری برخی از جریانها و گروههای خاص فکری-اعتقادی از زبان اسپرانتو است که آن را به اشکال مختلف در جهت مقاصد خود مورد استفاده قرار می دهند. یکی از این گروهها، فرقه تشکیلاتی "بهائیت" است که برخی شواهد تاریخی، از وجود ارتباطهایی میان این تشکیلات و زبان اسپرانتو حکایت دارد که در ادامه به طور مختصر به آنها اشاره میشود:
گرایش"لیدیا زامنهوف"، دختر مبدع اسپرانتو به بهائیت
"لیدیا زامنهوف"، دختر لودویک زامنهوف، مخترع زبان بینالمللی اسپرانتو بود. لیدیا، یکی از معلمان و حامیان برجسته این زبان بود.
نکته قابلتأمل درباره وی این است که هرچند خانواده وی کلیمی بودند اما او بعدها به مسلکبهائیتگروید. لیدیا از لهستان به ایالات»متحده مهاجرت کرد و در کلولند امریکا در مؤسسات آموزشی مختلفی از جمله دبیرستان "شاکر هایت " (Shaker Heights) و تئاتر "هیپودورم" (Hippodrome Theater)، به تدریس زبان اسپرانتو پرداخت. وی مورد استقبال بسیاری از جوانان و قومیتهای مختلف مقیم کلولند قرار گرفت.
-تشویق به زبان اسپرانتو در بهائیت
به ادعای بهائیان برای اینکه انسانها بتوانند راحتتر با هم ارتباط داشته باشند و آنچه تحت عنوان "وحدت عالم انسانی" مطرح میکنند، بهتر تحقق پذیرد، نیاز به زبان و خطی واحد دارند. با این حال، خود در این زمینه رفتاری متناقض در پیش گرفتهاند، بهطوریکه مردم را گاهی به زبان عربی، گاهی به انگلیسی، گاهی بهزبان اسپرانتوو گاه به زبان فارسی دعوت کردهاند.
"بهاءا..."، سرکرده این حزب تشکیلاتی میگوید: «در راه من به جز زبان عربی سخن نگویید». این در حالی است که خودش کتابهای فارسی زیادی دارد یا پسرش "عبدالبهاء" در جایی گفتهاست: «زبان اسپرانتو را دوست داشته باشید زیرا این زبان، زبان جدیدی است».
-بهائیت و تلاش جهت آموزش زبان اسپرانتو
همانگونه که اشاره شد، بهائیان اهمیت زیادی برای وحدت جهانی با یک دولت، یک ارتش، یک پارلمان و زبان واحد، قائل هستند. از آنجاییکهبهاءا...در کتاب خود وعده داده بود، بهزودی تمام مردم جهان با یک زبان صحبت خواهندکرد،فرزندش راهاندازی مدرسه آموزش زبان "اسپرانتو" را در ایران دنبال کردکه البته در همان سالهای نخست به شکست انجامید.
"اسلمنت" در کتاب "بهاءا... و عصر جدید"(صفحه 186) از عبدالبهاء نقل میکند: «الحمدللّه دکتر زمنهوف، لسان اسپرانتو را اختراع نموده، باید قدر آن دانست چه که ممکن است این لسان، عمومی شود. لهذا باید جمیع آن را ترویج نمایند تا روز بهروز تعمیم یابد و در مدارس تعلیم دهند و در جمیع مجامع به این لسان تکلم نمایند تا جمیع بشر زیاده از دو لسان محتاج نشوند؛ یکی لسان وطنی، یکی لسان عمومی»
"کسروی" نیز در ایرادهایی که به آثار عربی بهاءا... وارد ساخته به آموزش زبان اسپرانتو در میان بهائیان اشاره کرده و مینویسد: «...مثلاً در دورهای، عبدالبهاء، بهائیان را به آموختن زبان اسپرانتو تشویق مینمود. آموختن اسپرانتو در دورانی که زبان انگلیسی، مثل امروز زبان بینالمللی نشده بود، فواید فراوانی داشت؛ زبانی بود ساده که آموختنش موجب نزدیکی بهائیان شرق و غرب میشد. از جمله یک مستشرق اروپایی که در دهه ۱۹۳۰ از ایران دیدن کرده با تحسین و تعجب نقل میکند که در طالقان با روستائیان بهائی، از زن و مرد به اسپرانتو گفتگو نمودهاست. حال، آیا میتوان گفت که به استناد این گروه از الواح، امروزه نیز بهائیان باید به آموختن اسپرانتو روی آورند؟ البته خیر، زیرا نظر عبدالبهاء، تسهیل ارتباط بین بهائیان ایرانی و بهائیان خارجی با زبانی مشترک بوده و این امر امروز، با انگلیسی حاصل است نه آنکهاسپرانتودر دیانت بهائی از اهمیتی خاص بهرهمند باشد.» این نقل قول کسروی، خود، شاهدی از اهمیت زبان اسپرانتو نزد بهائیان است.
خود بهائیان نیز در کتاب "قرن انوار"، صفحه 10 مینویسند: «تأکيد بر تعليم و تربيت سبب شد که مدارس بهائى در پايتخت و ولايات تأسیس شوند، ازجمله مدرسه "تربیت دختران" که در تمام ایران شهرت یافت و با مساعدت دوستان بهائی امریکایی و اروپایی، درمانگاههایی نیز به کار پرداخت. حتی در سال 1925، جامعههای بهائی در بعضی از شهرهای ایران، کلاسهای [آموزش] زبان اسپرانتو تأسس نموده بودند زیرا از تعلیم حضرت بهاءا... درباره لزوم زبانی بینالمللی که بعد از زبان ملی باید انتخاب شود، آگاه بودند.»
منابع:
http://www.kasravi-va-bahaigari.com.
kurso.com.br
Dmsonnat.ir
noghtenazar.org/node
خبرگزاری میراث فرهنگی
قرن انوار، ناشر: مرکز جهانی بهائی عصر جدید، مؤسسه چاپ و نشر کتاب دارالمشتات آلمان.