نقد دیدگاه بهائیان، پیرامون شارعیت امام زمان (عج)
کوتاه و خواندنی
بهائیت در ایران برداشت شده از پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب:بزرگان فرقهی بهائیبرای توجیهادعای قائمیت و شارعیت علیمحمد شیرازی و انکار وجود و امامت امام زمان(عجّل الله تعالی فرجه الشریف)،با تقطیع روایات اسلامی و استدلال به روایاتی که مفهوم آنها مشخص نیست، سعی کردند کهمقام شارعیت را برای امام دوازدهم شیعیانثابت کنند، تا در نهایت مسیر مهدویت را به بیراهه برده و مدعی دروغین خود را به عنوان امام دوازدهم معرفی کنند. منظور از شارعیتاینست که امام دوازدهم وصی پیامبر اسلام و یا امامان قبل از خود نیست، بلکه خود مُبشر دین و آئین جدید است و دینی غیر از دین جدش حضرت محمد (صلّی الله علیه و آله) که خاتم النبیین بوده، خواهد آورد و در نتیجه دین اسلام را پایان خواهد داد.[۱]
اما نقد این دیدگاه: از دیدگاه منابع اصیل اسلامی و با توجه به روایات فراوان دربارهی وجود، قیام و اهداف قیام امام مهدی (عجّلالله تعالی فرجه الشریف) از چند دلیلدر مییابیم که حضرت، آئین جدشان را احیا میکند و شریعتی از جانب خود نمیآورد.
اول: اما اینکه در بعضی از روایات از تجدید فرائض (تغییر احکام)و سنتهانام برده شده، بدین معنا نیست که ایشان دین جدیدی خواهد آورد، بلکه منظور، احیای سنتهای اسلامی که یا به دست فراموشی سپرده شده یا به آنها عمل نمیشود، است.به عنوان مثال امام صادق (علیهالسلام) فرموده است: «قالَ الّصادقُ (عَلیهالسلام): إذا قامَ القائم دَعا الناس إلی الإسلام جدیداً و هَداهُم إلی أمر قد دثر و ضَلّ عَنه الجُمهور و إنّما سُمّیَ القائم مهدیاً لأنَّهُ یَهدی أمر مضلول عنه و سُمی القائم لِقیامه بالحَق.[۲] آنگاه که حضرت قائم قیام کنند، مردم را از نُو به اسلام فرا میخواند و به امری که کُهنه شده و از آن گمراه شدهاند، هدایت میکند و اینکه آن حضرت را مهدی نامیدهاند، به این جهت است که مردم را به دینی که از آن گمراه شدهاند، هدایت میکند و بدین جهت قائم نامیده میشود که به حق قیام میکند».
از این روایت و روایات مشابه استفاده میشود که مراد از جملهی «حضرت مهدی (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) به امر جدید میآید» تجدید و احیای دین اسلام است، نه آوردن دینی جدید.
دوم: آیات و روایات بسیاری دلالت دارند بر اینکه دین اسلام، آخریندین است و از کسی غیر از دین اسلام، پذیرفته نخواهد شد. خداوند متعال میفرماید: «وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ ديناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرينَ [آل عمران/۸۵]و هر که جز اسلام دینی بطلبد، هرگز از او پذیرفته نمیشود و او در آخرت از زیانکاران است». پس معنا نداردکسی احتمال دهد امام زمان (ارواحنا فداه) دین جدیدی غیر از اسلام بیاورد. بر فرض محال هم اگر روایت واحدی صراحت داشته باشد بر اینکه شخصی دین جدیدی خواهد آورد، با وجود دلایل قطعی و مُتقن خاتمیت، اعتباری نخواهد داشت.
سوم: رهبران فرقهی بهائی اعتراف دارند که حضرت مهدی (علیهالسلام) دوازدهمین امام و جانشین پیامبر اسلام است.[۳] بنابراین معنا ندارد گفته شود جانشین پیامبر اسلام،که وظیفهاش وصایت و تبیین دین اسلام است، مقام شارعیت دارد و دینی را که برای حفظ آن مأموریت یافته، نسخ نماید و دین جدید آورد. لازم است بگوئیم که منشأ این عقیده و شبهه، تراوشات ذهنیعلیمحمد باب در راه توجیه ادعاهای پوچ خوداست.
پینوشت:
[۱]. در این زمینه مراجعه شود به: حسینعلی نوری، ایقان، مصر، به معرفة فرجاللهزکی ترکی، ۱۳۵۲ ق،ص ۱۸۷؛ ابوالفضل گلپایگانی،فرائد، ازبکستان: چاپخانه هندیه، بیتا، ص ۲۳۰-۲۸۹.
[۲]. محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، بیروت: مؤسسهی الوفاء، ۱۴۰۴ ق،ج ۵۱، ص ۳۰، باب ۲.
[۳]. میرزا آقاجان کاشانی، نقطةالکاف، با مقدمهی ادوارد براون انگلیسی، چاپ لیدن، ۱۳۲۸ ق/۱۹۱۰ م،ص ۱۳۵.