افراد آنلاین
دیوان عالی اداری مصر : اصول بهائیت با اساس دین اسلام و دیگر ادیان آسمانی تناقض دارد.
نوشته شده توسط
دیوان عالی اداری مصر : اصول بهائیت با اساس دین اسلام و دیگر ادیان آسمانی تناقض دارد.
چند نکته اساسی در این مطلب :
بهائیت در ایران: دیوان عالی اداری مصر مدتهاست ، به رسمیت شناختن بهائیان به عنوان اقلیت مذهبی رسمی در این کشور را رد کرد.
بهائیان این کشور از این دیوان خواسته بودند با صدور حکمی دولت را ملزم سازد که در شناسنامه پیروانفرقه بهائی، مذهب آنان درج شود اما پس از حدود نه ماه، کشاکش حقوقی، سرانجام دیوان عدالت اداری مصر رأیداد که قانون اساسی مصر تنها مسیحیان و یهودیان را به عنوان اقلیت مذهبی به رسمیت می شناسد و بدین ترتیب خواسته بهائیان رد شد.
در رأی دیوان عالی اداری مصر آمده کهفرقه بهائیت مذهبی آسمانی نیست و مسلمانانی که پیرو این آیین شده اند مرتد به شمار می روند چراکه اصول بهائیت با اساس دین اسلام و دیگر ادیان آسمانی تناقض دارد.
دیوان عالی اداری مصر همچنین در حکم خود بهائیان را مرتبط با قوای استعماری در گذشته و حال توصیف کرده است
در شناسنامه مردم مصر، بخشی وجود دارد که در آن نوشته شده که دارنده شناسنامه پیرو یکی از ادیاناسلام، مسیحیت یا یهود است اما در مورد بهائیان که جمعیتشان در مصر تا حدود دوهزار نفر برآورد می شود، در این بخش از شناسنامه تنها خطی تیره کشیده می شود.جدل بر سر درج مذهب بهائیت در شناسنامه پیروان آن در مصر در ماه آوریل گذشته آغاز شد که دادگاهی درشهر اسکندریه مصر به نفع خانواده ای بهائی رأی داد که خواهان ذکر مذهبشان در شناسنامه و گذرنامه خود بودند.
این رأی مخالفت گسترده ای برانگیخت و وزارت کشور مصر بلافاصله به آن اعتراض کرد که در نتیجه، رأی دادگاه اسکندریه در مرحله تجدیدنظر نقض شد و سرانجام صدور رأی نهائی به دیوان عالی اداری واگذار گردید که این دادگاه نیز رأی دادگاه اسکندریه را باطل کرد.
شیخ اعظم دانشگاه الازهر که مرجع مذهبی مصر و بخش عمده ای از جهان اسلام به شمار می رود نیز بهائیت را فرقه ای منحرف و کفرآمیز اعلام کرده است.
جمال عبدالناصر رهبر مصر در دهه شصت میلادی بر اساس فتوای شیخ الازهر،فرقه بهائیت را غیرقانونیاعلام کرد و این قانون هنوز در مصر پابرجاست.
در ایران که خاستگاه اینفرقه است، بهائیت علاوه بر اینکه از سوی دولت به رسمیت شناخته نمی شود، پیروانش نیز با محدودیتهایی مواجهند .
اما نکات اصلی این مطلب :
1-دیوان عالی اداری مصر آمده کهفرقه بهائیت مذهبی آسمانی نیست و مسلمانانی که پیرو این آیین شده اند مرتد به شمار می روند چراکه اصول بهائیت با اساس دین اسلام و دیگر ادیان آسمانی تناقض دارد.
2-شیخ اعظم دانشگاه الازهر که مرجع مذهبی مصر و بخش عمده ای از جهان اسلام به شمار می رود نیز بهائیت را فرقه ای منحرف و کفرآمیز اعلام کرده است.
3-جمال عبدالناصر رهبر مصر در دهه شصت میلادی ( حدود 60 سال پیش ) بر اساس فتوای شیخ الازهر،فرقه بهائیت را غیرقانونیاعلام کرد و این قانون هنوز در مصر پابرجاست.
منبع : مطالعات شیعه شناسی
چرائی ایجاد فرقه ها در کشورهای اسلامی
کوتاه و خواندنی
بهائیت در ایران : سیاستمداران و دولتمردانانگلیسی که در آن ایام افتاب درمستعمراتشان غروب نمی کرد،کینه ای آشتی ناپذیر با اسلامومسلمانان داشتند و انها را سد راه تسلط خود بر ملل و سرزمینهای مشرق زمین میدانستند، تاجایی کهلردگلادستوننخست وزیرانگلستاندریکی ازجلسات پارلمان این کشوربه پشت تریبون رفت و درحالیکه قران کریم رابرسردستبلندکرده بود خطاب به نمایندگان گفت:"تا این کتاب دردستمسلمین است کاری از انگلستان درباره انان برنمی اید و ما نمی توانیم برانان حکومتکنیم ." (1)
به همین دلیل بود که اساس سیاست انگلستان درکشورها و سرزمینهای اسلامی برپایه ایجاد تفرقه واختلاف دربین مردم و فرقهها و مذاهب قرارگرفت و"شعبه امور ادیان" درسفارتخانه های بریتانیا درکشورها و شهرهای اسلامی بوجود امد و دولتمردان انگلیسی مبارزه با اسلام و ایجاد اختلاف بین مسلمانان و پیروان مذاهب محتلف اسلامی رادر دستورکارخود قراردادند و دراین میان بیش از همه برای ایجاد اختلاف دربین شیعیان برنامه ریزی کردند. انگلیسیها که از همان ابتدای ورود به ایران درزمان صفوبه، شیعه را سد راه وصول به اهداف استعمارگرایانه خودیافته بودند، دراندیشه تضعیف باورهای اسلامی و اعتقادات ضد سلطه بیگانه مردم شیعه مذهب ایران بودند و با هدف تضعیف قدرت نظامی و اقتصادی شیعیان، همواره سلاطین عثمانی را به جنگ با ایران و درگیری و نبرد خونین با پادشاهان شیعه مذهب صفوی تشویق می کردند. براین اساس یکی از محورهای عمده تلاشهای کارگزاران استعماری و ماموران و دبیرهای شعبه ادیان وزارت مستعمرات و نیمه مستعمرات و مستملکات دولت انگلستان، پیداکردن، تشویق و پشتیبانی وحمایت از مدعیان مهدویت (به عنوان یکی از اصول اعتقادی شیعه) با هدف ایجاد تشتت و پریشانی و چنددستگی درمیان مسلمین بود. این حرکت درایران که در همسایگی هندوستان، یعنی بزرگترین و زرخیزترین مستعمره بریتانیا قرارداشت، واجد ویژگی و اهمیت خاص بود. این نکته قابل تعمق و اندیشه است که تنها درفاصله زمانی پنجاه سال چندین مدعی مهدویت درسرزمینهای اسلامی پیداشدند که به شهادت اسناد و مدارک تاریخی که همگی و بدون استثنا از حمایت دولت انگلستان برخورداربودند و به شهادت همان اسناد تاریخی سه تن از این مدعیان مهدویت ایرانی و عبارت بودند از میرزا سیدعلی محمدشیرازی (باب) و میرزاحسینعلی نوری کجوری(بهاءالله) و میرزا یحیی صبح ازل، که"سیدعلی محمدشیرازی" فتنه بابیگری را در ایران پدید آورد و موجب خونریزی و کشتار در ایران شد و "میزاحسینعلی نوری" فرقه ضاله بهاییت را ایجادکرد که ان هم باعث صدمات جبران ناپذیری به مردم این آب و خاک گردید و "میرزایحیی صبح ازل "هم فرقه ازلیگری را ایجادکرد. فتنه"بابیگری" و "بهاییگری" و "ازلیگری" همگی از آبشخور"شیخیگری" و اندیشه های شیخ احمداحسایی سیراب می شوند. براساس مدارک موجود، ماموران دولت انگلستان مدتها پیش از آنکه سیدعلی محمدشیرازی (باب) ادعای خویش را مطرح سازد او را زیرنظر داشتند و همواره گزارش فعالیتهای وی و پیروانش رابه لندن می فرستادند. برابر سند موجود در بایگانی وزارت امورخارجه انگلیس، به تاریخ 21 ژوین 1850 که یک مامور ناشناس انگلیسی از تهران به لندن ارسال داشته چنین آمده است:"جناب لرد پالمرستون برحسب تعلیمات جناب لرد، اینجانب افتخاردارد شرحی درباره مسلک جدید "باب" رالفاً ارسال دارم. مطالب ضمیمه را یکی از پیروان باب به من داد و من تردیدی در صحت آن ندارم...در یک جمله، این (درشمار) ساده ترین مذاهب است که اصول آن درماتریالیسم، کمونیسم و لاقیدی نسبت به خیر و شر کلیه اعمال بشر خلاصه می شود. افتخاردارم که منقادترین چاکر ناچیز باشم. امضاء ناخوانا"(2)
1-سرارتورهاردینگ،یک دیپلمات درشرق،ص 334.
2-اسنادوزارت امورخارجه انگلیس،پرونده شماره 379-60-152 وfo ،به نقل از کتاب حقوق بگیران انگلیس درایران،تالیف اسماعیل رایین ص 112.
بهائيت , مذهب استعمار ساخته براي مقابله با اسلام-7
بهائیت در ایران: ادامه از بخش قبلی
پرده هايي از يك « خيمه شب بازي فرهنگي »
قسمت اول :
يكي از برنامه هاي مهم و بنيادين استعمار خارجي كه توسط جاسوسان و ماموران زبردست خود و با همكاري و تلاش هاي همه جانبه ايادي و عوامل مرموز و دست پرورده و دلباخته شان در سرزمين هاي اسلامي , به مرور زمان و با دقت و هوشياري در مراحل مختلف به نتيجه و ثمر رسانده اند , آماده كردن زمينه ها و شرايط مناسب براي رشد و گسترش ابتذال و بي حجابي و فساد در جوامع اسلامي است .
ترديدي نيست كه اين برنامه محوري و حائز اهميت , در درجه اول و قبل از همه چيز « سياسي » است و سيطره كامل بر ممالك اسلامي به طور « آشكار » يا « پنهان » و به روش « استعمار كهن » يا « استعمار نو » , اصل نخستين و هدف غائي محسوب مي شود. اين هدف با فروپاشي شيرازه وحدت و اتحاد مسلمين و ايجاد شكاف هاي عميق تفرقه و تشتت و كينه و ستيز ميان آنان رخ مي نمود.
براي تحقق اين هدف غائي و نهايي بود كه به « همفر » جاسوس وزارت مستعمرات بريتانيا , اين گونه توصيه مي شود :
« موضوع مهم براي تو در ماموريت آينده , دو نكته است :
1 ـ يافتن نقاط ضعف مسلمانان كه ما را براي نفوذ در آنها و ايجاد تفرقه و اختلاف بين گروهها موفق كند , زيرا عامل پيروزي ما بر دشمن , شناخت اين مسائل است .
2 ـ پس از شناخت نقاط ضعف , اقدام به ايجاد تفرقه و اختلاف ضروري است . هرگاه در اين كار مهم توانائي لازم از خود نشان دهي , بايد مطمئن باشي كه در شمار بهترين جاسوسان انگليس , و شايسته نشان افتخارخواهي بود . » (1 )
براي تحقق اين هدف « سياسي » به عنوان يك « استراتژي » , تمام « تاكتيك » ها به خدمت گرفته شد كه يكي از مهم ترين آنها در مجموعه برنامه ها و روش هاي « فرهنگي » براي نيل به هدف سياسي , مبارزه با « حجاب اسلامي » و گسترش روزافزون « فساد و بي بندوباري » در ميان توده هاي مردم به ويژه « جوانان » بود.
به « همفر » جاسوس انگليس در ممالك اسلامي مجموعه برنامه هاي فرهنگي تفهيم و القا مي شود و از آن ميان , درباره مهم ترين و محوري ترين آنها يعني حجاب ستيزي براي گستردن دامهاي فساد و تباهي , به او اين گونه دستور مي دهند :
« بايد به استناد شواهد و دلايل تاريخي ! ثابت كنيم كه پوشيدگي زن از دوران بني عباس متداول شده ! و مطلقا سنت اسلام نيست !
مردم , همسران پيامبر را بدون حجاب ! مي ديده اند , و زنان صدر اسلام در تمام شئون زندگي , دوش به دوش مردان فعاليت داشته اند » . (2 )
يكي از نكات قابل توجه در اين القائات استعماري , توجيه و تفسيرهايي است كه ماموران استعمار در كسوت اسلام شناس ! و مفسر دين ! به جوامع اسلامي و توده هاي مسلمان انتقال مي دهند و از آنجا كه اين توجيهات , موافق طبع و مذاق مسلمانان ضعيف الايمان و افراد متمايل به فساد و بي بندوباري هاي جنسي است , سريع اثر مي بخشد و به مصداق اصل « الانسان حريص علي مامنع » (انسان نسبت به آنچه او را به حق و درست منع مي نمايند حريص مي باشد) , در قلب آدمهاي « دم غنيمتي » و گريزان از « حق » و « تكليف الهي » نفوذ مي نمايد , و به همين دليل است كه رهبران سازمان هاي مخوف « فراماسونري » كه در چنبره استعمارگران انگليسي و آمريكايي و صهيونيسم قرار دارند , اعلام مي نمايند : « طبيعت انسان , ميل زيادي به محرمات و شهوتراني دارد. اين وظيفه ماست كه درجه حرارت شهوت را بالا ببريم تا يك مرتبه آتش گرفته و به تمام مقدسات خود كافر گردد . » (3 )
توجيه و تفسيرهاي ماموران استعمار درباره مسائل اسلامي ازجمله « حجاب » كه نمونه اي از آن را در برنامه جاسوس كهنه كار وزارت مستعمرات انگليس يافتيم , اولا « مقدمه » و « زمينه » براي رفع حجاب از زنان بوده است . ثانيا يك « خيمه شب بازي فرهنگي » و در خدمت « بازي هاي سياسي » عوامل استعمار براي فروپاشي اتحاد و وحدت ممالك اسلامي و ايجاد شكاف بين « روحانيت » و « مردم » ـ كه پايگاه مستحكم مقاومت در برابر استعمار خارجي بوده و مي باشند ـ محسوب مي شود.
توجيه و تفسيرهاي استعماري وزارت مستعمرات انگليس را با توجيه و تفسيرهاي سران بابيگري انطباق مي دهيم تا مشخص شود عوامل استعمار چگونه از آموزه ها و القائات اربابان خود در خارج از كشور بهره برداري هاي به موقع مي كرده اند و از اين راه آنان را در نيل به « اسلام زدايي » و « حجاب ستيزي » ياري مي رسانده اند و خود به عنوان جاسوسان و مهره هاي دست آموز و رام و مطيع , به تحقق اهداف و خواسته هاي استعمارگران اهتمام مي ورزيده اند.
عناصر اصلي با بيت در اردوگاه « بدشت » به همراه جمعي از پيروان باب گردآمدند تا از آنجا با تشكيل يك « خيمه شب بازي فرهنگي » , همه زمينه ها را براي « كشف حجاب » و گسترش « آزادي جنسي » در ايران به عنوان پيش درآمد تحقق « بازي سياسي » توسط سفارتخانه هاي استعمارگران خارجي براي سيطره بر سرزمين ايران مهيا كنند.
اين خيمه شب بازي داراي چند « پرده » بود.
1 ـ پرده اول عبارت بود از تجمع و مشورت سه عنصر اصلي بابيت يعني ميرزا حسينعلي نوري (بهاالله ) , ملامحمد علي بارفروش (قدوس ) و « قره العين » .
در اين جلسه , نقش اول به عهده قره العين است . او با اين كه سيدعلي محمد باب بنيان گذار و رهبر بابيگري را هرگز نمي بيند ,
شيفته عقايد و افكار استعمار ساخته او مي باشد و با مكاتباتي كه با علي محمد باب دارد به طور كامل در استخدام برنامه هاي كفرآميز و اسلام ستيز اوست . در همين مكاتبات است كه رهبر بابيگري خطاب به قره العين مي نويسد :
« اي قره العين , به زنان اجازه داده شد كه مانند حوران بهشتي , لباس هاي حرير بپوشند , و خود را بيارايند , و به صورت حوران بهشت از خانه هايشان بيرون آيند و ميان مردان وارد شوند , و بدون حجاب بر صندلي ها بنشينند. (4 )
قره العين با تمايلات شديد و لجام گسيخته جنسي و اشتياق فراوان به هرزه گردي و هم آغوشي با مردان , عنصر مورد علاقه استعمارگران خارجي كه در سفارتخانه هاي خود در ايران به ارائه خطوط فكري و مباني اعتقادي خودساخته به علي محمدباب اشتغال داشتند , محسوب مي شد.
او مامور به كشف حجاب و گسترش فساد است و در اولين پرده نمايش استعمار , هم اوست كه مقدمات اين كار را فراهم مي آورد و اعلام مي كند كه آنچه اسلام آورده است با ظهور سيدعلي محمدباب لغو گرديده و منسوخ است ! و از آنجا كه باب تكاليف ديني جديد! را اعلام نكرده است هم اينك در زمان فترت و بي تكليفي به سر مي بريم و در اين شرايط همه تكاليف ديني از همه زنان و مردان ساقط مي باشد!
2 ـ پرده دوم , آماده كردن شيوه هاي « عملي » و « اجرايي » براي كشف حجاب در ميان پيروان بابيت در اردوگاه بود.
قره العين , شيوه هاي اجراي اين طرح شيطاني را مي يابد و خطاب به دو عنصر ديگر يعني ميرزاحسينعلي نوري (بهاالله ) و محمدعلي بارفروش (قدوس ) چنين مي گويد :
« من روزي در هنگام موعظه روزانه , بي حجاب خود را به مردم مي نمايانم . امر از دو حال خارج نيست . يا خواهند پذيرفت كه فهوالمطلوب , يا جمعي كه در حال تزلزل مي باشند اعتراض خواهند نمود و براي شكايت نزد قدوس كه در آن روز نبايد در مجلس حاضر باشد خواهند رفت . قدوس آنان را به سخنان گرم و نرم ولي دو پهلو و موجب شك , چند روز نگه خواهد داشت و چون به موجب مذهب اسلام زنان مرتده (برخلاف مردان كه مستحق اعدامند) بايد با نصيحت و دلالت و موعظه به راه راست هدايت شوند , قدوس مرا مرتده اعلام خواهد كرد و روزي با من مباحثه خواهد نمود و من در اين مباحثه وي را مجاب خواهم كرد تا مردم قانع شوند , به خصوص كه تا آن وقت , شور و حرارت اوليه از بين رفته و چشم و گوش آنان پرشده است ! » (5 )
3 ـ پرده سوم آماده كردن مجلس مردان به منظور اجراي طرح كشف حجاب توسط قره العين مي باشد.
در اردوگاه بدشت معمول بود كه هر روز يكي از سران و عناصر اصلي بابيه براي پيروان باب سخنراني مي كرد و زبان به موعظه ! و ارشاد! مي گشود. هر بار كه قره العين بر كرسي خطابه و موعظه قرار مي گرفت , از پشت پرده با حرارت و نشاط خاص و كلمات و تعابير فصيح زبان به سخن بازمي نمود و مردان بابيه سراپا گوش مي شدند.
اين بار , بر شدت حرارت و حالات خاص سخنوري افزود و از پشت پرده اعلام نمود كه با دين جديد علي محمد باب , تكاليف دين اسلام ساقط گرديده و نماز و روزه لغو مي شود وزنان را در همبستري با مردان , محدوديتي نيست !
پس از اين سخنان , يكباره پرده به كنار مي رود و قره العين حجاب از سرافكنده و آرايش كرده در ميان مردان حاضر مي شود.
4 ـ پرده چهارم كه از مهمترين پرده هاست به توجيه و تفسيرهاي قدوس درباره حجاب اسلامي و ايجاد شك و شبهه نسبت به آن در دل اعتراض كنندگان اختصاص دارد.
باتوجه به اين كه پيروان باب در مراحل اوليه گرايش به عقايد او به سر مي بردند و سران با بيت نيز تاكنون آشكارا به بيان عقايد كفرآميز خود نپرداخته بودند , اعتقاد به حجاب و پوشش زنان و پايبندي به احكامي چون نماز و روزه در ميان آنان متداول بود و به همين دليل با مشاهده صحنه كشف حجاب توسط قره العين تكان مي خورند و به حالت اعتراض به نزد ملامحمدعلي بارفروش معروف به « قدوس » مي روند.
قدوس در خيمه گاه ديگري خود را آماده كرده بود كه طبق طرح و نقشه از پيش تعيين شده اولا با توجيه و تفسيرهاي استعمار ساخته منزلت و ضرورت حجاب اسلامي را با زيركي و شيطنت به زيرسئوال ببرد. ثانيا قره العين را مرتده اعلام نمايد. ثالثا در پاسخ به افرادي كه قره العين به نزد او گسيل مي دارد , براي مناظره با اين زن نزد او برود. رابعا در نهايت در برابر استدلال قره العين تسليم شود و نظر و حكم او را صحيح و عين صواب و صلاح اعلام نمايد!
درحالي كه بعضي از طرفداران بابيه با مشاهده صحنه كشف حجاب قره العين , از نقشه هاي خائنانه عليه اسلام اطلاع حاصل نمودند و از آن مذهب استعمار ساخته دست كشيدند و به دامان پاك اسلام پناه آوردند , گروه ديگري از افراد به حالت اعتراض نزد قدوس شتافتند و مشاهدات خود را براي او شرح دادند.
قدوس , مرحله به مرحله , طرح و برنامه از قبل پيش بيني شده را به اجرا درآورد.
به نقل از روزنامه جمهوري اسلامي