• شرک در بهائیت

  • دهه فجر انقلاب اسلامی گرامی باد

  • دهه فجر انقلاب اسلامی گرامی باد

  • دهه فجر انقلاب اسلامی گرامی باد

  • دهه فجر انقلاب اسلامی گرامی باد

آخرین مقالات

cache/resized/f6cf16df4170fe0dc87046852f8b250c.jpg
بهائیت در ایران : برنامه هاي راديو به
cache/resized/532039bb4d96e66cb065c4cd67a7e4a0.jpg
بهائیت در ایران :  باتشکر از تهیه کننده
cache/resized/6d255b36c421dd58308f6b587bc782be.jpg
بهائیت در ایران : نکته حضرت علامه
cache/resized/6359e5ce79c56960f4da66cfca519d32.jpg
بهائیت در ایران : نفوذ بهائیان در دوران
cache/resized/f5e86f9eeb2d5789f979156d0e788b37.jpg
بهائیت در ایران : در میان جریانهای مخفی
cache/resized/cad17ead0354826567707603cbca7c44.jpg
با تشکر از نویسنده مطلب  جواد نوائیان

کتاب ها

در کتاب جمال ابهی علامه موسوی اردبیلی تحقیقات و مطالعات گسترده ای پیرامون بابیت و بهائیت از نظر تاریخی همچنین
بهائیت در ایران: پژوهش در خصوص ظهور رضاخان در عرصۀ سیاسی و متعاقب آن گسترش فعالیت بهائیت در ایران، که
به بهانه آغاز چهل و دومین سالروز پیروزی انقلاب اسلامی ایران بهائیت در ایران : "ماه عسل رژیم پهلوی و بهائیت"
بهائیت در ایران : با آشکارشدن دعوت رجعت حسینی و من‌یظهره‌اللهی میرزا حسینعلی بهاءالله، گروهی از بزرگان بابیان
  دلایل غلبه گفتمانِ شیخیه در ابتدای دوره قاجاریه و چرایی تلاقی تفکر آن با فرقه بابیه   دی 98 بهائیت
بهائیت در ایران :یکی از طرق شناخت ماهیت و مواضع سیاسی میرزا حسینعلی بهاء (مؤسس بهائیت)، بررسی روابط و مناسبات
بهائیت در ایران : تاریخ، درهای کوچک و بزرگ فراوانی دارد، با گشودن هر کدام، چراغی فراراه آدمی روشن می‌شود.
بهائیت در ایران:"آشنائی با فرق ومذاهب اسلامی و..."عنوان کتابی است که توسط آقای رضا برنجکار جمع آوری و تالیف
به بهانه فرا رسیدن چهلمین سالروز پیروزی انقلاب اسلامی ایران بهائیت در ایران : ماه عسل رژیم پهلوی و
نویسنده: خوان ریکاردو کول بهائیت در ایران : این مطلب توسط آقای کول که خود مدتی از پیروان آئین بهائی بوده
فریبا سعادتی فر* چکیده فرقه بابیه از انحرافات مهم اجتماعی در تاریخ ایران است که با فرهنگ و عقاید مردم
بهائیت در ایران : شاید بتوان به جرات بیان کرد که موثرترین مستبصر از آئین ضاله بهائیت جناب صبحی بوده است .
بهائیت در ایران :  کتاب " ادیان ، مذاهب و فرقه های استان همدان " با تلاش قابل تقدیر آقای علی زریابی سخا تدوین
بهائیت در ایران : ادوارد براون بعنوان یک شرق شناس به خاور میانه و ایران سفر کرد اما در مورد علت اصلی و
هدف از خلقت انسان، قرب الهی است و ایصال به او در گرو پیمایش راه اوست که دین می نامند. دین به عنوان همزاد بشر
کتاب حاضر بر اساس تحقیقات ابوالاعلی مودودی و ابوالحسن علی حسنی ندوی تالیف شده و توسط مترجم گرامی عبدالله
  بهائیت در ایران: کتاب " وارونه ها و خرافات در آخرالزمان " تالیف نویسنده ارجمند ابوالفضل سبزی در سال 1391
  بهائیت در ایران : موضوع این مطلب . کتاب «مدرنیته و هزاره : پیدایش آیین بهائی در خاور میانه قرن نوزدهم» اثر
  • Prev
دست خط امام خمینی(ره) در مورد فرقه ضاله بهائیت +
بهائیت در ایران : پایگاه مركز اسناد انقلاب اسلامی ویژه‌نامه
نهضت امام(ره) تحریم خرید و فروش با بهاییان
بهائیت در ایران : به بهانه خرداد ماه ماه شروع نهضت امام
مجالست با بهائیت عقاید را سست می کند
 بهائیت در ایران : آیت الله ناصری در خصوص بهائیت اظهار
دست خط امام خمینی(ره) در مورد فرقه ضاله بهائیت +
 بهائیت در ایران :  پایگاه مركز اسناد انقلاب اسلامی در
استفتاء از مقام معظم رهبری
  بهائیت در ایران:به نقل از پایگاه کانون حق پژوهی: با
استفتاء از حضرت امام خمینی (ره)
 بهائیت در ایران:نظر حضرت امام خمینی (ره) درباره بهائیت

دریافت نرم افزار

افراد آنلاین

ما 29 مهمان و بدون عضو آنلاین داریم
×

هشدار

JUser: :_بارگذاری :نمی توان کاربر را با این شناسه بارگذاری کرد: 667

یکشنبه, 17 آبان 1394 23:36

بهائيت , مذهب استعمار ساخته براي مقابله با اسلام-8

نوشته شده توسط

بهائيت , مذهب استعمار ساخته براي مقابله با اسلام-8

 

بهائیت در ایران:ادامه از بخش 7

0000

گروههاي انشعابي بهائيت و اصول مشترك براي معارضه با اسلام و خدمت به بيگانگان

پس از مرگ « عباس افندي » (عبدالبها) , « شوقي افندي رباني » راه باطل و گمراهي آفرين او را تداوم بخشيد و در تقويت و گسترش مذهب استعمار ساخته « بهائيت » از هيچ تلاش و فعاليتي دريغ نورزيد.

عباس افندي به هنگام مرگ فرزند پسر نداشت تا او را به پيشوايي و رهبري بعد از خود بگمارد و به همين دليل براي رهبري بهائيت چاره اي ديگر انديشيد كه عبارت بود از بنيان نهادن سلسله « ولايت امرالله » !

بر اساس آنچه عباس افندي تحت عنوان « الواح وصايا » از خود باقي گذاشت , « ولي امر » ها بايد پي در پي و يكي پس از ديگري زمام رهبري و رياست بهائيت را به عهده بگيرند و هر كدام از آنها جانشين پس از خود را تعيين نمايد. اين « ولي امر » ها بايد هر كدام حافظ اصول و مباني و فروع بهائيت باشند و از طرف همه بهائيان جهان به طور كامل تبعيت و اطاعت شوند.
شوقي افندي رباني , نوه دختري عباس افندي , اولين ولي امرالله بود كه بر اساس الواح وصايا , رهبري بهائيت را به عهده گرفت تا پس از او سلسله اوليا امر در نسل و فرزندان او تداوم يابد.

پس از به قدرت رسيدن شوقي افندي عده اي به مخالفت پرداختند و از همين جا اختلافات در بهائيت به وجود آمد.
گروهي از مخالفان , الواح وصايا را معتبر ندانستند و از همين رو به رهبري و اطاعت شوقي افندي در نيامدند و « ميرزا احمد سهراب » را كه از نزديكان و خويشاوندان شوقي افندي بود به رهبري برگزيدند و خود را « سهرابي » ناميدند و با تشكيل « كاروان خاور و باختر » به فعاليت هاي باطل بهائي گري پرداختند.

گروهي ديگر از مخالفان , خود را از مهلكه كفر و الحاد بهائيت نجات دادند و به دامان پر مهر اسلام التجا جستند و از گذشته هاي سياه و عقايد و افكار باطلشان توبه نمودند. در ميان اين افراد , عبدالحسين آيتي (آوار) , ميرزاحسين نيكو , و فضل الله صبحي (كاتب وحي بهائيت ) از ديگران سرشناس تر بودند. اينان كه پس از بازگشت به اسلام مورد ناسزاگويي شوقي افندي واقع شدند , با نوشتن كتاب هايي چون كشف الحيل , فلسفه نيكو , و خاطرات صبحي به افشاي سوابق زشت و باطل شوقي افندي اقدام نمودند.
شوقي افندي بهائيت را به صورت يك تشكيلات حزبي , محافل منتخب محلي و ملي , شركتهاي تجارتي قوام بخشيد و در گسترش آن به شدت كوشيد. براساس نظام كنترل اجتماعي تثبيت شده در اين تشكيلات , هر كس كه بر خلاف نظر و تمايل شوقي افندي عمل مي كرد ابتدا از تشكيلات تحت عنوان « طرد اداري » اخراج مي شد و سپس از جامعه تحت عنوان « طرد روحاني » رانده و منفور مي گرديد و بدينوسيله مجازات مي شد.

در دوران حيات شوقي افندي و پس از تشكيل حكومت اسرائيل توسط انگليس , فرقه بهائيت به دليل سرسختي و عداوت عليه اسلام و قرآن مورد توجه و نظر خاص اسرائيل قرار گرفت و اموال آنان تحت حمايت درآمد و از ماليات معاف گرديد. شوقي افندي هم به سرسپردگي و خدمات خالصانه براي اسرائيل همت گماشت و هم او بود كه براي اولين بار نام « ارض اقدس » و « مشرق الاذكار » را براي بزرگداشت اسرائيل استفاده نمود و اين كشور غاصب را مركز اصلي بهائيت قرار داد و با يهوديان و صهيونيست ها در اوج احترام و بزرگداشت مواجهه نمود و اين در حالي بود كه بر اساس تعاليم ساخته دست استعمار , بهائيان مال و جان و ناموس مسلمانان را مباح اعلام مي نمودند و به شكنجه و سپس شهادت آنان مي پرداختند! (1 )

سرانجام « شوقي افندي « در سال 1336 هجري شمسي در لندن در گذشت و همانجا مدفون گرديد.

بر خلاف پيش بيني و پيشگويي « عباس افندي » كه قرار بود رهبري بهائيت تحت عنوان ولايت امرالله در سلسله نسل شوقي افندي تداوم يابد , او عقيم بود و فرزندي از خود باقي نگذاشت .

شوقي افندي با توجه به وجود اين مشكل , قبل از مرگ خود براي تداوم بهائيت به تشكيل « بيت العدل اعظم الهي » ! فرمان داد. بر اساس الواح وصاياي عباس افندي بايد پس از آن كه شوقي افندي رباني به عنوان اولين « ولي امر الله » , قبل از مرگ خود « ولي امرالله ثاني » را تعيين نمود , از ميان رجال بهائي هشت نفر انتخاب شوند و به رياست ولي امرالله ثاني و با تشكيل بيت العدل اعظم به اداره و رشد و گسترش بهائيت بپردازند.

با وجود اين پيش بيني ها و تعيين وظايف , پس از مرگ شوقي افندي رباني چند دستگي و تشتت و نزاع در ميان عناصر اصلي بهائيت شدت گرفت و بر سر جانشيني و رهبري اين مذهب و حزب استعماري به اختلاف و كشمكش روي آورد كه در اثر آن , سه گروه انشعابي در بهائيت به وجود آمد :

1 ـ گروهي از بهائيان , زن آمريكايي شوق افندي رباني را به نام « روحيه ماكسول » به رهبري خود انتخاب كردند.
روحيه ماكسول با اين كه به خوبي مي دانست همسرش شوقي افندي در سال 1308 هجري شمسي « ايادي امرالله » را تعيين نموده و در سال 1330 هجري شمسي دستور بنيان نهادن « بيت العدل اعظم » را صادر كرده و جانشيني به نام « ميسن ريمي » براي خود انتخاب نموده است , پس از مرگ شوهرش همه انتصابات و انتخابات را ملغي اعلام كرد و خود به تصاحب قدرت پرداخت . (2 )

روحيه ماكسول و طرفدارانش در لندن كنفرانسي از عناصر اصلي بهائي تشكيل دادند و نه نفر از اعضاي مجلس بيت العدل را انتخاب كردند و پس از آن به برپايي اين مجلس در « حيفا » (فلسطين اشغالي ) اقدام كردند. اين بيت العدل هم اينك نيز داير است و هر چند سال يك بار انتخابات مجدد برگزار مي گردد و از اين طريق بر پيروان اين شاخه از بهائيت در جهان رهبري و حكمراني مي نمايد.
پيروان روحيه ماكسول درباره او اين چنين اعلام نظر مي كنند :

« او پنجمين پيشواي بهائيت و اداره كننده فرقه بهائي در جهان است . » (3 )

2 ـ گروه ديگري از بهائيان , به مخالفت با رهبري روحيه ماكسول پرداخته و بيت العدل حيفا را ساختگي و فاقد اعتبار اعلام كردند. به اعتقاد آنان جانشين و رهبر اصلي بهائيت « چارلز ميسن ريمي » مي باشد و هم او « ولي امرالله ثاني » است كه توسط شوقي افندي رباني تعيين شده است , چنانكه شوقي افندي پيش از مرگ علاوه بر انتخاب او , ايادي امرالله را نيز تعيين نموده و دستور تشكيل بيت العدل اعظم را نيز صادر كرده است .

« چارلز ميسن ريمي » فرزند يكي از روحانيون كليساي اسقفي مي باشد كه در سال 1253 هـ . ش در يكي از شهرهاي كنار رودخانه « مي سي سي پي » پاي به عرصه وجود مي نهد و با تعليمات كليساي اسقفي پرورش مي يابد. او با شوقي افندي رباني سابقه طولاني داشته است و از جانب او به حيفا برده مي شود و به عنوان نماينده وي در جلساتي كه خود حضور نداشته است , شركت مي كند.
پيروان چارلز ميسن ريمي او را جانشين شوقي افندي و پنجمين پيشواي بهائيت مي دانند. و او را « ولي امرالله ثاني » ! و « عزيزالله » ! مي نامند.
مخالفان ميسن ريمي مي گويند او آمريكايي است و فارسي و عربي نمي داند و نمي تواند به تفسير و تبيين الواح عربي و فارسي بپردازد! حملات ميسن ريمي عليه ايادي امرالله كه بر خلاف تصميماتش عمل نموده و به رهبري اش خرده مي گيرند , موجب طرد او از جانب ايادي امرالله شده است . (4 )

3 ـ گروه ديگري نيز از بهائيت انشعاب اختيار كردند كه به « سمائي » معروف مي باشند و به همراه گروه دوم معروف به « ريمي » ها ـ كه به آن اشارت رفت ـ در كشورهاي هند , پاكستان , اندونزي , ايران و آمريكا پيروان و طرفداراني را گرد آورده اند.
شيوه شكل گيري « سمائي ها » به اين صورت بود كه جواني از خراسان در كشور اندونزي بپاخاست و اعلام نمود كه « موعود كتاب اقدس بهائيت » و صاحب « دين و آيين جديد » مي باشد! نام اين شخص « جمشيد معاني » ملقب به « سماالله » است كه همچون ساير بهائيان كه « كتاب بيان » سيدعلي محمد باب و « كتاب اقدس » ميرزا حسينعلي نوري (بهاالله ) را مستند ادعاهاي خود مي دانند و بر اصول و مباني و فروع و تعاليم استعمار ساخته آن استناد مي جويند , خود را موعود الواح و تعاليم كتاب اقدس بهائيت يعني « من يظهره الله جديد » ! ناميد.

هم اكنون اين سه گروه و شعبه ياد شده از بهائيت , در حال فعاليتهاي مخرب استعماري عليه اسلام مي باشند و با شبكه هاي وسيعي كه زير نظر « ايادي امرالله » قرار دارند , كار تبليغ و ترويج آموزه هاي كفرآميز و استعمار ساخته بهائيت را در سراسر جهان سامان دهي مي كنند.

امروز , « بيت العدل » مركزيت اين فرقه را به عهده دارد , و « ايادي امرالله » نقش حفاظت و تبليغ و ساير وظايف مربوط به رشد و گسترش اين مذهب استعمار ساخته را ايفا مي نمايند.

براي تشكيل « بيت العدل » به عنوان « مركزيت بهائيت » , شوقي افندي هشت سال پيش از مرگش ابتدا به تاسيس يك « هيئت بين المللي بهائي » با اهداف زير اهتمام ورزيد :

الف ـ با اولياي حكومت اسرائيل رابطه برقرار نمايد!

ب ـ او را در ايفاي وظايف مربوط به ساختمان فوقاني مقام اعلي كمك كند.

ج ـ با اولياي كشوري در باب مسائل مربوط به احوال شخصي وارد مذاكره شود.

اين هيئت پس از تغيير و تحولاتي مي بايد به شكل بيت عدل عمومي در آمده اعضاي آن از طريق انتخابات معين شوند . (5 )

اعضاي انتخاب شده هيئت بين المللي بهائي كه به نام « بيت العدل اعظم الهي » ! و در نقش « مركزيت سياسي بهائيت » فعاليت آغاز كرد , نه نفر بودند.

براي بنيان نهادن « ايادي امرالله » نيز شوقي افندي رباني قبل از مرگش اقدام نمود و با گزينش او , بيست و هفت نفر براي انجام مسئوليت حفاظت و ترويج بهائيت انتخاب شدند. تعداد 9 نفر از اين افراد « ايراني » و بقيه « خارجي » مي باشند!

گروههاي سه گانه ياد شده بهائيت , با وجود اختلافات فرقه اي با يكديگر , در اصول و مباني و تعاليم بهائيت و اهداف و ماموريت هاي سياسي و استعماري و سرسپردگي براي كشورهاي غربي همچون انگليس و آمريكا , « مشترك » و « متحد » عمل مي نمايند! و از همين جا به وضوح مشخص مي شود كه اين انشعاب ها و تعدد فرقه هاي بهائيت , به دست استعمار صورت مي گيرد و به نفع آنان تمام مي شود. اين انشعاب ها به عنوان ضرورتهايي چون ايجاد « تنوع » و « نوگرايي » براي صيانت بهتر از اصول و مباني دين ساخته شده دست قدرتهاي سيطره جو و نيز تداوم حفاظت از منافع غرب و آمريكا و اسرائيل , لازم و حياتي مي گردد!
شوقي افندي قبل از مرگ خويش براي رفع مشكلات بهائيت , سلسله « ايادي امرالله » را بنيان نهاد و با گزينش او 27 نفر براي انجام مسئوليت حفاظت و ترويج بهائيت انتخاب شدند كه 9 نفر از اين افراد « ايراني » و بقيه « خارجي » مي باشند. « ايادي امرالله » تحت نظر « بيت العدل » كه مركزيت بهائيت محسوب مي شود و در « اسرائيل » قرار دارد , فعاليت مي نمايد!

گروههاي انشعابي بهائيت با وجود اختلافات فرقه اي با يكديگر , در اصول و مباني و تعاليم بهائيت و اهداف و ماموريت هاي سياسي و استعماري و سرسپردگي براي كشورهاي غربي همچون انگليس و آمريكا , « مشترك » و « متحد » عمل مي نمايند!

جمعي از عناصر اصلي و سرشناس بهائيت همچون عبدالحسين آيتي و ميرزا حسين نيكو و فضل الله صبحي , خود را از مهلكه فرقه ضاله بهائيت نجات دادند و به دامان پرمهر اسلام بازگشتند و با انتشار كتاب هاي ارزشمندي چون « كشف الحيل » و « فلسفه نيكو » و « خاطرات صبحي » به افشاي تعاليم باطل و سوابق زشت رهبران بهائيت اقدام نمودند.


به نقل از جمهوري اسلامي



پاورقي :
1 ـ بهائيت در ايران , دكتر زاهد زاهداني , مركز اسناد انقلاب اسلامي , ص 257
2 ـ انشعاب در بهائيت , اسماعيل رائين , موسسه تحقيقي رائين , ص 203
3 ـ همان منبع , ص 232
4 ـ بهائيت در ايران , ص 261 ـ 260
5 ـ همان منبع , ص 262

 

پیوند فرمایشی فتنه‌گران و فرقه‌ ضالّه بهائیت در یک حرمت شکنی برمامه ریزی شده

به پاس قدر دانی از مردم غیور ایران زمین در نقش بر آب کردن نقشه دشمنان انقلاب اسلامی

بهائیت در ایران : بررسی‌های صورت‌گرفته نشان داده تعداد یک‌صد نفر از اعضای فرقه ضالّه بهائیت در حرمت‌شکنی عاشورای 88 حضور داشتند و این در حالی است که سران فتنه آن‌ها را "مردم خداجو" و "فرزندان حضرت زهرا(س)" نامیدند.

فتنه‌گران در سال 88 با پشتیبانی و تحریک کشورهای غربی و صهیونست‌ها به جنگ با مردم‌سالاری دینی آمدند.

سران فتنه که از پیش از انتخابات ریاست جمهوری، خود را برای ایجاد آشوب در صورت برنده نشدن آماده کرده بودند، بر طبل نافرمانی و قانون‌گریزی کوبیدند و با دعوت از آشوب‌گران در راستای براندازی نظام گام برداشتند.

حضور منافقین، سلطنت‌طلب‌ها، رقاصان و مطربان فراری، اعضای فرقه‌های ضاله از جمله بهائیت و وهابیت در بین آشوب‌گران مورد حمایت سران فتنه، در عمل جای شکی در پیچیده بودن توطئه بر جای نگذاشت؛ اما باز هم فتنه‌گران حاضر به برائت از اغتشاش‌گران نشدند و حتّی موتور محرکه آن‌ها برای ایجاد غائله و فتنه شدند.

خوش‌بختانه باز دست قدرت الهی از آستین ملت بصیر ایران بیرون آمد و در روز نهم دی‌ماه 88 بساط فتنه و توطئه را از مملکت اسلامی برچید.

اقدام بی‌سابقه فرقه ضاله بهائیت برای حضور در انتخابات و هواداری از نامزدی خاص و پس از آن شرکت در تجمعات غیرقانونی و آشوب و شادمانی در روز عاشورا، پرده دیگری از لایه‌های زیرین فتنه را برداشت.

روز عاشورای حسینی 88 را باید اوج جسارت دشمنان اسلام به مقدسات مسلمانان دانست؛ چرا که در روز مصیبت آل‌الله تکیه‌ها و خیمه‌ای حسینی به آتش کشیده شد و به حریم امامت و قرآن کریم توهین‌های وقیحانه‌ای صورت گرفت.

آنچه ماجرا را قابل تأمل‌تر می‌کرد، حضور فعّال عواملی از دشمنان اسلام در این حرمت‌شکنی بود و از اینجا نقش اعضای فرقه ضاله بهائیت در فتنه آشکارتر شد و تأسف‌بارتر از این اقدام، "فرزندان حضرت زهرا(س)" و "خداجو" نامیدن آشوب‌گران از جانب سران فتنه بود!

در روز یکشنبه سیزدهم دی‌ماه88 تعداد سیزده نفر بهائی و دو نفر مسلمان مرتبط و سپس هشت نفر بهائی دیگر به اتهام شرکت در اغتشاشات روز عاشورا دستگیر شدند.

اعتراف‌های اغتشاش‌گران بهائی نشان داد، فرآیند حضور بهائیت در فتنه سیاسی سال 88 از انتخابات مجلس هشتم آغاز شده و بیت‌العدل-مرکز اصلی بهائیت در فلسطین اشغالی- با توجیه کارکرد مجلس در عمران و آبادی جامعه، اجازه ورود به شرکت در تبلیغات انتخاباتی مجلس هشتم را به بهائی‌ها داده بود.

در بیانیه بیت‌العدل در این خصوص در بیست و پنجم دسامبر 2007 آمده بود: "شایسته است که شما عزیزان به کمال استقامت و اطمینان و با اجتناب از مداخله در سیاست حزبی، هر فرصتی را برای همکاری با هم‌وطنان عزیز خود در پیشبرد آرمان‌هایی که موجب ترقی و سعادت وطن عزیزمان است، مغتنم شمارید."

علاوه بر این، بهائیان با رادیو صدای آمریکا و مراکز حقوق بشر آمریکایی و یک تارنمای اینترنتی حقوق بشر وابسته به گروهک تروریستی منافقین با علم به ماهیت آن، ارتباط داشتند.

در اطلاعیه دادسرای عمومی و انقلاب تهران مورخ بیست‌ودوم اسفندماه 88 ضمن اشاره به دستگیری اعضای یک شبکه اینترنتی، آمده است: "این شبکه که برخی از اعضای آن از پیروان یکی از فرقه‌های ضاله[بهائیت] هستند، پس از جذب افراد از طریق اینترنت، آنان را برای آموزش به مقر منافقین در عراق و دیگر کشورهای مورد نظر منتقل می‌نمودند."

اعضای فرقه ضاله بهائیت در فتنه 88 با دستورگیری از بزرگان خود، راهبرد "حضور و تبلیغ شبکه‌ای" را به‌جای "عضوگیری تشکیلاتی" انتخاب کرده بودند. این شبکه در شب تاسوعا با حضور در منزل یکی از دستگیرشدگان، هماهنگی‌های لازم را انجام داده و برای روز عاشورا با برنامه‌ریزی و آمادگی کامل در قالب تیم‌های چهار نفره در اغتشاش حضور یافتند.

"پیام فنائیان" یکی از عناصر بهائی بازداشت شده در روز عاشورای 88 در تاریخ دهم بهمن‌ماه همان سال در دادگاه انقلاب به بیان نقش تشکیلات بهائیت در هدایت اعضای خود برای شرکت در اغتشاشات اقرار و به میزان تسلط زیاد تشکیلات بر اعضای این فرقه ضالّه اشاره کرده است.

بیشتر بخوانید : رجوع شود به سلسله مطالب " بهائیان و فتنه 88 "

یکشنبه, 17 آبان 1394 23:36

موعود باب کذاب که بود ؟!

نوشته شده توسط

موعود باب کذاب که بود ؟!

بهائیت در ایران برداشت شده از پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب‌ : پیروان فرقه ضاله بابیه مفهومی را با عنوانمَن یُظهِرُهُ الله (به معنی: کسی که خدا ظاهرش می‌کند)باور دارند. علی‌محمد شیرازی که ادعای بابیت امام‌عصر (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) را داشت(هرچند که ما ادعای بابیت او را به هیچ‌ وجه قبول نداریم اما این‌جا درصدد نقد آن نیستیم)ظهور کسیکه از او به (مَن‌ یُظهِرُه الله) تعبیر می‌کرد را بشارت داده و او را اشرف و اعظم از خود شمرده، و تصریح کرده است که کمال دین در ظهور اوست.بعد از مرگ علی‌محمد شیرازی عده‌ی کثیری ادعا کرده‌اند که موعود خیالی او هستند؛حال جای این پرسش باقی است!کدام یک از کسانی که بعد از باب ادعای جانشینی وی را کرده‌اند، موعود (خیالی) باب بوده‌اند؟! بعد از اعدام باب در سال ۱۸۵۰ تعدادی از بابیان تا فاصله ۲۰ سال از مرگ علی‌محمدبیش از ۲۵ نفر ادعای «مَن یُظهِرُه الله‌» ـی کردند.[۱] ابو القاسم افنان در کتاب عهد اعلی آورده: «بعد از شهادت حضرت باب ۲۵ نفر ادعا کردند که مظاهر حق‌اند، یعنی هر یک من‌یظهره‌الله موعود می‌باشند...» سپس نام آنها را به شرح زیر می‌آورد: «۱- شیخ اسماعیل ۲- سید بصیر هندی ۳-میرزا اسدالله خویی ۴- ملا شیخ علی ملقب به عظیم ۵- سید علّا ۶- میرزا عبدالله متخلص به غوغا ۷- میرزا حسین قطب نیریزی ۸- حاجی میرزا موسی قمی ۹- حاجی ملا هاشم کاشی ۱۰- حسین میلانی ۱۱- ملا محمد نبیل زرندی و...» [۲]
اسناد باقی مانده از سیدعلی‌محمد شیرازی
روشن کننده این موضوع است که وی برای (من یظهره الله) خصوصیاتی را ذکر می‌نماید که نه میرزاحسینعلی نوری (بهاءالله) که بهائیان او را جانشین و موعود علی‌محمد می‌دانند،فاقد نشانه‌ها وشرایطی است که علی‌محمد عنوان کرده. باب برای من یظهره‌الله مقامی بس ارجمند قائل بوده و در مقابل او خضوع و خشوع فراوانی می‌نمود و حتی رد و قبول کتاب بیان و احکام آن را موکول به رد و قبول او نموده است. حتی می‌گوید بابیان باید از او بجز آیات، دلیل دیگری نخواهند و آنچه در بیان است، تحفه و هدیه است به سوی من یظهره‌الله [۳] و «بیان هرچه در اوست طائف قول من یظهره‌الله است زیرا که اوست منزل بیان نه غیرش و اوست رافع بیان نه غیرش»[۴] و می‌نویسد: «اول زمینی که محل ظهور من یظهره‌الله است مسجدالحرام می‌باشد».[۵] بنابر سفارش‌ها و پیشگویی‌های باب در‌مورد ظهور من یظهره‌الله، که این شخص پس از گذشت زمان زیادی ظهور می‌کند؛ علی‌محمدوقت ظهور او را ۶۶۲ سال بعد از نوشته شدن کتاب بیان (که در‌سال ۱۲۶۵ه ق، ۱۲۲۸ه ش و ۱۸۴۹ میلادی) می‌داند و در لوح هیکل از ملحقات بیان عربی می‌نویسد، که ترجمه‌اش چنین است: «شما بعد از این که از بیان ۶۶۲ سال گذشت، ۱۱ سال در برابر پادشاهتان حاضر شوید، سپس تکبیر می‌گویید. شاید که در چنان زمانی در برابر من یظهره‌الله حاضر شوید».[۶] همچنینگفته است: «زمانی که او ظهور می‌کند، شمار بابیان روی زمین افزون و بر دشمنان و ادیان دیگر چیره می‌شوند و از خودشان پادشاهی خواهند داشت، که آنان تاج‌های جواهرنشان خود را به پای «من‌ یظهره‌الله» خواهند انداخت و به اتفاق او‌ را، شاه خود خواهند گردانید». بعلاوه موعد ظهور من یظهره‌الله، صریحا در باب هفدهم از واحد دوم کتاب بیان فارسی چنین تعیین شده است: «اگر در عدد غیاث ظاهر گردد و کل داخل شوند، احدی در نار نمی‌ماند و اگر الی مستغاث رسد و کل داخل شوند احدی در نار نمی‌ماند، الا آنکه کل مبدل می‌گردد به نور». بنابر آنچه نقل از کتاب بیان گفته شد، من یظهره‌الله باید ۲۰۰۱ سال بعد از باب، به عدد مستغاث، یا ۱۵۱۱ سال به عدد غیاث ظهور کند [۷] و آیین بیان تا زمان ظهور من یظهره‌الله تداوم خواهد داشت، بنابراین، باب کاذبمبشر کسی که به این زودی و بلافاصله بعد از او (حسینعلی نوری و میرزا یحیی) ظهور خواهد کرد، نبوده است.
عباس افندی و پدرش در بسیاری از آثار خود اظهار کرده‌اند که علی‌محمد باب از وجود میرزا حسینعلی که باید دعوی من یظهره اللهی کند در میان خود اطلاع داشته است ولی اگر کسی کتاب بیان را بخواند با کمال صراحت و وضوح در می‌یابد که این مطاب درست نیست زیرا در اغلب ابواب بیان عباراتی هست که معلوم می‌کند موعود بیان پس ازآنکه دین بیان جهانگیر شود و ثمرات خود را بدهد در میان بابیان ظاهر خواهد شد.[۸] البته
تصمیم حسینعلی‌بهاءبرای رهبری فرقه بابیه تصمیمی بود که از مدت‌ها پیش در ذهن او جولان می‌کرد؛ از همان زمان که به اتهام مشارکت در ترور شاه ناصرالدین شاه در زندان به سر می‌برد، قصد ریاست بر گروهک بابی را در‌سر می‌پرورانید؛ او در لوح ابن‌ذئب می‌نویسد: « در ایام و لیالی در سجن مذکور در اعمال و احوال و حرکات حزب بابی تفکر می‌نمودیم و بعد این مظلوم اراده نمود که بعد از خروج از سجن بتمام همت در تهذیب آن نفوس قیام نماید».[۹] هرچند که ما علی‌محمد (که ابتدا ادعای بابیت داشت و سپس امامت و...) و تمام مدعیاتش را دروغ می‌دانیم اما با این حال به هیچ وجه حسینعلی‌نوری (رهبر فرقه بهائیت) موعود خیالی اونبوده است.

پی‌نوشت:
[۱]. قرن بدیع، شوقی افندی، موسسه معارف بهائی، کانادا ص ۱۹۹۲،۲۶۱.
[۲]. عهد اعلی. ۴۷۸- ۴۸۸-۴۷۹.
[۳]. بیان فارسی ص۵۲، باب ۱۹ از واحد ثانی.
[۴]. بیان فارسی ص۷۷،باب ثالث از واحد ثالث.
[۵]. بیان فارسی ص۱۵۱ باب اول از واحد خامس.
[۶]. لوح هیکل ص۴ سطر ۱۲.
[۷]. بیان، باب سادس از واحد ثانی.
[۸]. صحیفه خرد, ۱۳۸۳. ۵۰۵.
[۹]. لوح شیخ محمدتقی مجتهد اصفهانی، لانگهاین ۱۳۸ بدیع، ص۱.

 

26 آبان 1403 0 نظر

بهائیت در ایران : کتاب «سید علی‌­محمد شیرازی(باب) و شورش­ بابی‌­ها در مازندران» نوشته سینا فروزش  توسط انتشارات سروش ...

06 بهمن 1400 0 نظر

بهائیت در ایران : برنامه هاي راديو به قدري وقيح بود که کارشناسان ساواک را نسبت به تبعات اجتماعي آنها بيمناک مي ساخت. ...

معرفی رهبران بهائیت

  • زرین تاج قزوینی

     

    زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).

     

    ادامه مطلب...
  • شوقي افندي

    شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.

    ادامه مطلب...
  • علی محمد باب

    علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.

    ادامه مطلب...
  • سید کاظم رشتی

    سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري  شيخيه را برعهده گرفت.

    ادامه مطلب...
  • عباس افندی (عبدالبهاء)

    عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.

    ادامه مطلب...

مبارزان با بهائیت

cache/resized/ccaca808332350bd352314a8e6bdb7dd.jpg
یکی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال
cache/resized/a2c88199bdee2998adc4f97d46fdb662.jpg
ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی