×

هشدار

JUser: :_بارگذاری :نمی توان کاربر را با این شناسه بارگذاری کرد: 667

تلقي روشنفكران از بابيگري

یکشنبه, 17 آبان 1394 23:36 نوشته شده توسط  اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

تلقي روشنفكران از بابيگري

باز تنظیم از بهائیت در ایران
چگونگي تكوين بهائيت بيش از هرچيز اين نكته را اثبات مي كند كه فرقه مذكور با هدفهاي استعماري شكل گرفته و در طول تاريخ حيات خود همواره از سوي كانونهاي قدرت بيگانه حمايت و هدايت شده است اما متأسفانه جريان روشنفكري ايران به دليل خصلت دوگانه سكولار و غرب زده بودن، هميشه سد و مانعي در راه بررسي و شناخت درست اين فرقه ايجاد كرده و مانع از درك و دريافت صحيح مردم از علل وعوامل واقعي پيدايش بهائيت و تأثيرات آن برتحولات اجتماعي ايران شده است. نگاهي گذرا به آثار روشنفكران پيرامون فرقه هاي ضاله بابيت و بهائيت اين نكته را به خوبي نشان مي دهد. متأسفانه عمده روشنفكران و مورخين معاصر اعم از چپ يا راست، سعي نموده اند فتنه و بلواي بابيگري و بهائيگري را به عنوان يك «جنبش» مورد بررسي قرارداده و از اين رهگذر خصلت مترقي به آن بخشيده اند.
در ميان انبوه كتابهاي رنگارنگي كه از ابتدا درباره فتنه باب و بهأ به رشته تحرير درآمده است كمتر كتابي وجود دارد كه نگاهي واقع بينانه به اين مسأله داشته باشد. اين لغزش و خطا تنها منحصر و ويژه مورخين و نويسندگان و تحليلگران ماركسيست نيست. حتي برخي از نويسندگان كتابهاي مذهبي هم در اين مورد دچار لغزش و خطا هستند.

محمد رضا فشاهی (161) كه اكنون به عنوان استاد دردانشگاه پاريس به تدريس فلسفه مشغول است در كتابي كه به نام "واپسين جنبش قرون وسطايي در دوران فئودال" منتشركرده از فتنه و بلواي استعماري بابيگري به عنوان «جنبش» ياد مي كند و آن را حامل شعارهاي «مساوات گرايانه» مي داند و مي نويسد:
«
مخالفان انقلابي فئوداليسم درتمام دوران قرون وسطي وجود داشتند و مبارزات آنان به مقتضاي زمان، غالباً به شكل عرفان، الحاد آشكار و يا قيام هاي مسلحانه تجلي مي نمود. درمرز نيمه اول و نيمه دوم قرن نوزدهم ميلادي، تحولاتي در انديشه مذهبي و تفكر در ايران روي مي داد كه به نام «مكتب شيخيه» شهرت دارد. اين تحول كه در آغاز درانديشه مذهبي و عرفاني شكل گرفت سرانجام در سيرتكاملي، خود به «جنبش بابيان» يعني يك جنبش اجتماعي منجر شد. بنابريك تعريف جامع، اين جنبش درمرز بين جامعه كهن فئودالي و انحطاط و تجزيه سريع آن قراردارد و خود يكي از عوامل اين انحطاط و تجزيه سريع است. در اين جنبش به شكل بسيارمهمي، آن گذار عظيم تاريخي از جامعه سنتي به جامعه درحال پيدايش منعكس است كه باب( علي محمد شيرازي) ايدئولوگ ديني آن بود. (162)
محمدرضا فشاهي در ادامه اين تعريف مي افزايد:
"ويژگي اين جنبش در حالت مرزي آن است كه در عين شباهت كامل به جنبش هاي الحادآميز قرون وسطايي، برخي هسته هاي جنبش هاي غيرمذهبي سوداگري بعدها را نيز با خود دارد. به ديگرسخن، در جنبش بابيان هم شعارهاي قيام هاي مساوات گرايانه دهقانان قرون وسطايي و هم برخي شعارهاي موردپسند سوداگري انعكاس يافته است. بدين سان در اين جنبش، عناصر قرون وسطايي قيامهاي دهقاني و فقراي شهري و عناصر قيام هاي دموكراتيك و ليبرال دوران آغاز شونده، با هم درآميخته اند . . . (163) "
فشاهي از نحوه برخورد با بابيگري اظهارتأسف مي كند و مي نويسد:
«
تاكنون با مكتب شيخيه و بويژه با جنبش بابيان همچون يك حرامي رفتار شده است و چنين وانمودشده است كه گويا اين مكتب و سپس آن جنبش از بطن تاريخ و فرهنگ ايراني و اسلامي بيرون نيامده و دنباله و نتيجه منطقي تحولات اجتماعي و فكري ايرانيان نبوده است. . . »(164)

باقر مومنی
البته اين نگرش و تحليل تنها مختص محمدرضا فشاهي نيست . باقر مؤمني(165) هم دركتاب «ايران در آستانه انقلاب مشروطيت» حركت استعماري و فتنه باب و دنباله آن، بهائيگري، را يك «جنبش» مي نامد و به طوركلي اكثر روشنفكران غرب زده و نويسندگان و عناصر ماركسيست، فرقه باب و بهائيت را يك جنبش و يك حركت مترقي ارزيابي مي كنند و منشأ آن را به طريقي با تضاد طبقاتي مبتني برمالكيت و ثروت توجيه مي نمايند كه اين امر نشانه فاصله داشتن از واقعيت هاي جامعه ايران است.

اما نکته حائز اهمیت در این اظهار نظرها اعتقاد متفکران روشنفکر راست یا چپ به این بوده است که بهائیت یک جنبش اجنماعی است و از حوزه مذهبی و عرفانی جدا شده است . این جنبش اجتماعی هم ایدئولوگش باب است .
پی نوشتها :

- 161 محمدرضا فشاهي در سال 1324 در تهران به دنيا آمد. تحصيلات خود را در دبيرستان كشاورزي «مامازن» به پايان برد. فعاليت ادبي و مطبوعاتي را از سال 1347 از مجله فردوسي و با چاپ سفرهاي «موج نو» آغاز كرد و كم كم به چهره اي شناخته شده در ميان جوانان مبدل گرديد. در اواخر دهه 1340 با يك دختر ارمني ازدواج كرد و در اوايل دهه 1350 به همراه وي به فرانسه مهاجرت كرد. فشاهي در پاريس به تكميل تحصيلات خود دررشته فلسفه پرداخت و هم اكنون به عنوان استاد فلسفه در يكي از دانشگاه هاي پاريس به كار اشتغال دارد.
-162
محمدرضا فشاهي، واپسين جنبش قرون وسطايي در دوران فئودال، انتشارات جاويدان، چاپ اول، 1356، مقدمه.
163
- همان.
164
- محمدرضا فشاهي، همان.
- 165
براي آشنايي با شرح حال و عملكرد باقر مؤمني به جلد هفتم از مجموعه كتاب هاي «نيمه پنهان»، دفتر پژوهش هاي مؤسسه كيهان، مراجعه فرماييد

منبع : وبلاگ بهائیت

 

 

خواندن 1084 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

معرفی رهبران بهائیت

  • زرین تاج قزوینی

     

    زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).

     

    ادامه مطلب...
  • شوقي افندي

    شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.

    ادامه مطلب...
  • علی محمد باب

    علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.

    ادامه مطلب...
  • سید کاظم رشتی

    سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري  شيخيه را برعهده گرفت.

    ادامه مطلب...
  • عباس افندی (عبدالبهاء)

    عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.

    ادامه مطلب...

مبارزان با بهائیت

cache/resized/ccaca808332350bd352314a8e6bdb7dd.jpg
یکی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال
cache/resized/a2c88199bdee2998adc4f97d46fdb662.jpg
ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی