×

هشدار

JUser: :_بارگذاری :نمی توان کاربر را با این شناسه بارگذاری کرد: 667

بخش چهارم وابستگی بهائیت به استعمار از دیدگاه نویسندگان ایرانی

یکشنبه, 17 آبان 1394 23:36 نوشته شده توسط  اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

بخش چهارم وابستگی بهائیت به استعمار از دیدگاه نویسندگان ایرانی

به قلم : داود مهرورز

مورخان ونویسندگان ایرانی دربارۀ وجود پیوند میان باب وبابیت نخستین با کانونهای استعماری، در مجموع دو نظر متفاوت را ابراز می دارند که البته خالی از نقاط اشتراک نیست.

22. سینا واحد

سینا واحد- بابیگری را- همچون قادیانیگری و ...- حرکتی در جهت اهداف و مقاصد استعمار تلقی می کند.

این پژوهشگر ایرانی، با اشاره به سناریوی «کشف حجاب» رضا خانی در 17 دی 1314 شمسی، از توجه جدی استعمار جهانی از دیرباز به مقولۀ «رفع حجاب از زبنان مسلمان» یاد می کند وکوششهای فراوان آن برای ایجاد «زمینه های روانی وفرهنگی- اجتماعیِ گریز از ارزشهای اسلامی درجامعۀ اسلامی ایران ونیز جوامع اسلامی دیگر» را مورد بحث قرار می دهد و« مجموعۀ تعالیم مسلک «بابی» وسپس بهائی» را همسو با «مقصود وهدف نهایی استعمار» مبنی بر « تضعیف وتحقیر ارزشهای اسلامی، یا به تعبیر گویاتری ،انهدام وجدان مشترک اسلامی» در جهان اسلام می شمارد.(2- برای بحث محققانۀ سینا واحد ر.ک: قره العین ،درآمدی برتاریخ بی حجابی در ایران، سینا واحد ،مؤسسۀ تحقیقاتی وانتشاراتی نور، تهران، 1363 ،صص 9-13)

23. دکتر علی رضا ذاکر اصفهانی

دکتر ذاکر در تحلیل ماهیت سیاسیِ شرق شناسی وتحقیقات خاورشناسان (مشخصا :ادوراد براون، مستشرق انگلیسی) به مناسبت از بابیت وبهائیت سخن گفته و آن دو را«فرقه ای ساختگی» ومتکی به حمایتهای استعمار بریتانیا قلمداد می کند:

برخی از وابستگان به مراکز شرق شناسی بیش از آنکه علاقه مند به فرهنگ والسنه شرق و به طور خاص ،ایران باشد، افراد سیاسی ودر خدمت اهداف دیپلماتیک اروپاییان بوده اند.

برای مثال ،تحقیقت ادوارد براون خاورشناس انگلیسی (1864- 1926)،که در سال 1887 م به ایران سفر کرد، درباره ایران فراتر از فعالیت علمی و آکادمیک می باشد. گر چه سعی کرده است در کتاب معروف خود موسوم به یک سال در میان ایرانیان خود را فردی علاقه مند به ادبیات وفرهنگ ایران معرفی نماید، اما آنچه که از عملکرد وخاطرات وی به دست می آید حکایت از آن دارد که براون برای مأموریت ویژه ای به ایران سفر کرده است. حساسیت وی نسبت به فرقه ساختگی بابیه وبهائیت وتقویت آن در کشاکش رقابتهای استعماری بیش از آنکه ناظر بر تلاش جدی آکادمیک باشد گویای طرحی مشخص در مشی استعماری انگلستان است وتاثیر گذاری وی برمتجددین عصر مشروطه به بعد، وحمایتهای مادی و معنوی از آنان، حاکی از تلاشهای او در عرصۀ سیاست ایران می باشد.(1- فرهنگ وسیاست ایران در عصر تجدد( 1300-1320ش)، علی رضا ذاکر اصفهانی، مؤسسۀ مطالعات تاریخ معاصر ایران ،تهران 1386،صص 33-34)

24. عمادالدین باقی

وی می نویسد:

از گذشته های دور یعنی از دوران حکومت بنی امیه وبنی عباس همواره سعی وافر بر مسخ و نابودی مکتب انقلابی تشیع سرخ حسینی بوده است،ولی حامیان و حارسان وسنگرداران آن- یعنی روحانیت اصیل- چون حصون ودژی برای اسلام بوده اند.

پس از فعالیتهای مرحوم علامه مجلسی ومبارزات سیاسی علمای دیگر در دهه های اخیر نیز که استعمار بارها برای تسخیر وتسلط بر ایران اقدام کرده وبا قیام روحانیت شکست سختی خورد( مثل فتوای دفاع در برابر حملۀ روسها توسط کاشف الغطاء وملا احمد نراقی... وهمچنین فرمان جهاد در برابر حملۀ متجاوزین [تزاری به ایران] از سوی سید محمد مجاهد اصفهانی وملا محمد استرآبادی و همچنین فتوای تحریم تنباکو علیه انگلیس توسط میرزای شیرازی و دیگر مقابله های روحانیت...) استعمار، میزان قدرت ونفوذ در این دژ مستحکم را یافت. لذا با راه انداختن جریانهای به اصطلاح مذهبی یا تقویت وتوسعۀ آنها نظیر بهائیت، قصد ایجاد شکاف و نفاق در یین روحانیت وامت مسلمان وهمچنین فرقه کردن شیعیان و بی ارزش نمودن عقیدۀ مهدویت که در عامۀ نهضتهای شیعی مؤثر بوده است ورخنه در صفوف روحانیت و ...را داشته است».

نویسندۀ فوق با اشاره به نشأت گیری فرقۀ بهائی از جریان بابیت، وحمایت استعمارگران روسی وانگلیسی ونیز حکومتهای جور پادشاهی از این فرقه در تاریخ، معتقد است:« بهائیت در واقع شاخه ای از استعمار فرهنگی، فکری بود که به قصد ایجاد انحراف وجلوگیری از احیای فکردینی در جوامع اسلامی به وجود آمد وپس از تغییر حکومت تزار، یکسره به خدمت انگلیس درآمد و با کسب مقام جهانخواری آمریکا نیز در آغوش این استعمار نو و خشن قرن به خوش خدمتی ونوکری پرداخت وراه صهیونیزم را درکشورهای اسلامی می پیمود وتبلیغ آن را می کرد».(1- درشناخت حزب قاعدین زمان، عمادالدین باقی، نشر دانش اسلامی، قم 1362، صص 27- 29)

25. مصطفی آیت مهدی

آیت مهدی، ضمن انتساب بابیت وبهائیت به استعمار، نقش آن دو فرقه را تخریب «هویت» ملی-اسلامی درکشورمان به سود غربزدگی می شمارد. به اعتقاد او:

از جملۀ تمهیدات استعمارگران در قرن 19 و 20 میلادی، اقداماتی بود که جهت همگی سازی فرهنگی جوامع غیر اروپایی ،خصوصا اسلامی با جامعه اروپا انجام دادند. این اقدامات به ویژه روی دو کانون خطرناک متمرکز شده بود:

1. ترویج اباحه گری وسکولاریسم ودنیوی( غیر دینی) کردن عامۀ مردم ، که در هر جامعه، با توجه به فرهنگ ودین خاص آن، به شکل خاصی انجام می شد،

2. پدید آوردن طبقه ای از خواص روشنفکر سکولار که اصول فکری ومبانی ارزشی نگری نیز به گونه ای عمل می کردند که خواسته یا نخواسته در جهت حفظ وگسترش نفوذ و منافع قدرتهای استعمارگر اروپایی تأثیر می گذاشت.

در ایران، این تمهیدات از اواخر سلطنت فتحعلی شاه( پس از جنگ دوم ایران و روس 1828-1862 )آشکارا شروع شد. نقطۀ آغاز، شیخیه( فرقه ای انحرافی از شیعۀ اثنی عشری به رهبری شیخ احمد احسایی، وسید کاظم رشتی) بود که احتمالا خود مسبوق به گرایشهای صوفیانه و اخبارگری وخلاف عقل گرایی واصول گرایی است. موهومات ولاطائلات مبهم سران شیخیه بستر مناسبی را برای پیدایش فرقه ای بدعت آمیز ،که متنی برنسخ شریعت اسلام و اباحه گری مطلق باشد، فراهم می کرد. این فرقه، بابیت بود. اما دیدگاه آنها دربارۀ موضوع مورد بحث (یعنی موضع بابیان در قبال مسئله «ملت محوری» )تفاوتهایی داشت. این تفاوتها... احتمالا ریشه در «مأموریت » آنها دارد. به این معنی که استعمارگران برای نیل مقصود خود (هضم کامل هویت یک جامعه در فرهنگ غربی، برای تأمین کامل منافع دولتهای ذینفع غربی) در جوامع اسلامی ، باید در سه مرحله عمل می کردند: 1. نفی کامل هویت اسلامی 2. تأکید برهویت ملی وباستانی 3. گرایش به «جهان وطنی» و قربانی کردن هویت ملی در برابر نقش وهویت جهانی وابسته.

پیدا است که درجهانی که یک کاسه و بهم پیوسته شود، قدرتمندان (که هم اکنون نیز دول غربی هستند) حرف اول وآخر را خواهند زد و ایدئولوژی آنها (دموکراسی لیبرال) حاکم خواهد بود وادیان وفرهنگهای بزرگ جهان ،در جوامع خود، به دینها و فرهنگهای وتابع مبدل خواهند شد(این تعبیر ،جوابی است که امروزه امثال مارشال مک لوهان، الوین تافلر، فرانسیس فوکویاما و دیگران بیان می کنند که، در واقع، بیان مافی الضمیر سیاستمداران برجستۀ انگلیس وآمریکا در قرن 19 و 20 م.است)

به اعتقاد این محقق ایرانی:

در ایران نخستین گام را نخستین بابیان برداشتند که خصوصا در جریان دشت بدشت، رسما نسخ شریعت اسلام و مباح شدن محرمات را اعلام کردند. گام دوم، که تأکید فراوان و شک انگیزی بر ملت واحیای هویت ملی وباستانی داشت، توسط« ازلیان» (نظیر آقای خان کرمانی) به همراه روشنفکران سکولار بی دین برداشته شد. گام سوم را نیز بهائیان (خود حسینعلی بهاء و پسرش عبدالبهاء وبهائیان پس از آنها) برداشتند که برهمزیستی با همه ادیان وکثرت گرایی دینی و«جهان وطنی» تأکید داشتند و این مدرن ترین روش در جذب وهضم کامل فرهنگی وسیاسی واقتصادی ایرانیان وسایر ملل در فرهنگ وسیاست واقتصاد« جهانی شدۀ »غرب وخصوصا آمریکا نلقی می شود. به همین جهت، بهائیان در همۀ جوامع و کشورها نورچشمی دولت آمریکا هستند...(1- ر.ک: «موضع بابیان، ازلیان و بهائیان دربارۀ «ملیت» که مصطفی آیت مهدوی، مؤلفه های هویت ملی در ایران، مجموعۀ مقالات، صص 279-281. آیت مهدوی، همچنین می نویسد:« چنانکه گفته شد، برای جذب جامعه به شدت دیدی ایران در محیط فرهنگی دنیوی شدۀ( سکولار) غرب در قرن نوزدهم، ابتدا بابیه پدیدآمد که با عقاید،ارزشها، احکام و کتب مسخره آمیزش مدعی سیطره بر همۀ زمین بود. این فرقه مجبور بود فراملی بنماید وجایگزین تشیع(که متکی بر مهدویت و مدعی وتحقق نهایی حکومت جهانی موعد با دین و رهبری یگانه است) گردد. اما پس از جدایی جمعی از اهل اباحه، اعم از شیعه ویهود و زردشتی ایرانی و پیوستن آنها به بابیه، با تبلیغ عملی ونظیری سکولاریسم، ازلیان به همراه روشنفکران لامذهب سکولار به ملیت توجه فراوانی کرده وناسیونالیسم را وجهۀ همت خود قرار دادند. مرحله سوم این فرقه سازی مربوط به بهائیت می شود که مدرن ترین آنها است. بهائیت می کوشد تا با طرد هر نوع تعصب ولزوم وحدت ادیان و صلح عمومی وبرابری همه ونوعی پلورالیسم دینی آن گونه از انترناسیونالیسم اضطراری سکولاریست را که مورد نیاز ایالات متحدۀ آمریکا است، تحقق بخشدیا تبلیغ کند. اگر تمدن کنونی غرب ملی گراو هلنی یهودی- مسیحی است .تمدن مطلوب جهان پیرامون برای غربیها، بهائی دینی( هر دینی با حذف حساسیت به اجنبی) وفراملی گراست تا همچنان در خدمت تمدن غرب باشد و از آخرین مایه های کنونی امید برای آیندۀ بدون حضور حسلط غرب دست بردارد وتهی گردد. البته پیدا است که ارادۀ انسانها هوشمند وآزادۀ کنونی، که با خود آگاهی در پی احیای موقعیت وعزت از دست رفتۀ خود هستند ،در جهت عکس خواست و ارادۀ غرب و خصوصا آمریکا به حرکت درآمده وتلاطم وتنش فراوان امروز جهان حاصل این برخورد است که بیشتر نوعی برخورد مرگ وحیات وذلت وعزت انسانها است تا برخورد تمدنها. پیداست که امروزه مسلمانان وبقیۀ مظلومان ومحرومان عالم راه دستیابی به عزت را انتخاب کرده اند نه راه تسلیم وذلت در برابر کشورهای پیشرفتۀ غرب، وامید آیندۀ جهان نیز همین است». ر.ک: همان، ص 329)

26 .حسین میر

حسیم میر، پژوهندۀ جریان فراماسونری وصهیونیسم در ایران وجهان، بهائیت را از زاویۀ ارتباطات ومشابهتهای زیادی که با فراماسونری(وصهیونیت) داردمورد بحث و بررسی قرار می دهد. او می نویسد:« بهائیت،که اینک عمدتا در قالب سازمان جهانی که مرکز آن در اسرائیل است در دنیا فعالیت می کند، مانند سازمان جهانی فراماسونری بر پایۀ تعالیم و سنتها و سمبلهای قوم یهود پایه گذاری شده ،در احکام وقانونها از شریعت یهود وآداب یهودیان تأثیر پذیرفته، در سازماندهی لجنه ها وتشکیلات محلی، کشوری، منطقه ای وجهانی از تشکیلات ماسونیت تبعیت کرده است».(1- تشکیلات فراماسونری در ایران با اسامی واسناد منتشر نشده، حسین میر، ص 205)

27. سید محمد باقر نجفی

سید محمد باقر نجفی، بهائی پژوه توانای عصر ما، وی کتاب مبسوط وبسیار ارزشمندی را با عنوان بهائیان، توین ودر سال 1356 درتهران توسط کتابخانۀ طهوری به طبع رسانید که مفصل ترین ومستندترین کتاب در نقد وبررسی علمی و تحلیلی مسلک باب وبهاء، وتاریخ پیدایش وگسترش این فرقۀ استعماری است. نجفی در مقدمه اش بر این کتاب، هدف خود از تألیف آن را چنین مطرح می سازد:

1.از نظرگاه علمی، خدمتی است عاجزانه به شناختی بی غرضانه در دو قلمرو تاریخ وعقیده، نه تبلیغ و ردیه.

2. از نظر گاه فرهنگی کوششی است برای آگاهی دادن به نسل جوان وطنمان که همواره در جستجوی هویت فرهنگی خود با استعمار فرهنگی دست به گریبان است.

3. از نظرگاه اجتماعی، قدمی است کوتاه در راه شناساندن گروهی که به اتکاء منافع خارجی مصمم به دخل وتصرفاتی در نظام اجتماعی اسلامی ایران هستند.

4. به اعتبار سیاسی، گامی است ناچیز در راه افشای محققانۀ عاملی از عوامل ضد ملی که همواره مورد استفادۀ گروههای خارجی فشار سیاسی می باشد، تا از این طریق به وحدت ملی ایران در پرتو نظام ارزشی اسلام خدشه وارد سازند.

آقای رسول جعفریان، اخیر کتاب مفصل، ارزشمند وخواندنی بهائیان، نوشتۀ مرحوم سید محمد باقر نجفی( چاپ کتابخانۀ طهوری، تهران 1356)را در سال 1383 توسط نشر مشعر در تهران تجدید چاپ کرد. جعفریان در مقدمه ای که برچاپ دوم کتاب نجفی نگاشت، از اینکه تاکنون «کتاب جامعی» جز این کتاب« که بتواند روند شکل گیری این فرقۀ منحرف را نشان دهد، به بازار عرضه نشده»عمیقا اظهار تأسف کرد، «زیرا در جهان اسلام، ایران به عنوان منشأ این فرقه شناخته شده وبه همین دلیل ،لازم» می داند« که در این باره، به مسئولیت تاریخی خویش بیشتر عمل کرده وبا عرصۀ کارهای پژوهشی گسترده، ماهیت ساختگی این فرقه را نشان دهد».(1- بهائیان، سید محمد باقر نجفی، نشر مشعر، ص12)

28. جلال الدین فارسی

جلال الدین فارسی، از عناصر پیشگام ومؤثر در پیشبرد انقلاب اسلامی ایران، در بین تألیفات پرشمار خود، اثری با عنوان کتابچۀ برنامۀ عمل( 2- متن کتابچۀ برنامه عمل، در کتاب جریانها وسازمانهای مذهبی= سیاسی ایران ( از روس کار آمدن محمد رضا شاه تا پیروزی انقلاب اسلامی)سالهای 1320-1357 ،رسول جعفریان ،چاپ 5:انتشار مرکز اسناد انقلاب اسلامی و پژوهشگاه فرهنگ واندیشۀ اسلامی، تهران 1383، صص 777-839،آمده است) دارد که در سالهای 1345 ش و 1352 در ایران وپاریس، به وسیلۀ گروهی از هواداران جنبش اسلامی 15 خرداد و روحانیت مبارز، طبع ونشر شده است.

فارسی در این اثر، که به بررسی انتقادی اوضاع واحوال ایران در زمان پهلوی دوم در دهۀ 40 وشرح اهداف ومقاصد جنبش انقلابی ایران اختصاص دارد، جای جای از گفتارها واعلامیه های مراجع بزرگ تقلید شیعه، خصوصا امام خمینی قدس سره بر ضد گفتارها وعملکرد این رژیم ، از جمله: پیوند آن با بهائیت وصهیونیسم را شدیدا آماج حمله و انتقاد قرار می دهد. تحلیل جلال الدین فارسی، نمودار نگاه وتحلیل منفیِ عمومِ عناصر منتقد ومبارز مسلمان آن روزگار در کشورمان نسبت به فرقۀ بهائی ،وپیوند وآمیزش آن با رژیم پهلوی و صهیونیسم است. وی خاطرنشان می سازد:

در کشور ما دستگاه حاکمه، علاوه بر دزدان ومختلسین وعناصر فاسد و منحرف، بردو اقلیت بهائی وصهیونیست اتکا دارد.(3- مصاحبۀ امام در 12/8/1342) به فرمایش آقای خمینی ،دو اقلیت متحد بهائی و صهیونیست تکیه گاه دستگاه حاکمه ایران است.

عناصر بهائی وصهیونیست که دشمن خلق مسلمان ایران هستند مناسب ترین مهره های استعمار خارجی به شمار می آید وبه همین سبب در پستهای مهم حساس جای دارند. اینکه دستگاه حاکم جرئت نمی کند شخصیتهای محبوب و محترم و پاکدامن را به مقامات دولتی منصوب سازد، برای این است که مردان شریف حاضر به اجرای سیاست خائنانۀ او نیستند ودر برابر جنبشهای حق طلبانۀ مردم هرگز نخواهند ایستاد .افرادی باید به این مقامات گمارده شوند که بی محابا زیر بار هر مأموریت جنایت بار رفته ودر غارت خزانۀ مملکت وشیوع مفاسد و رذایل و فحشاء وکشتار آزادیخواهان ودینداران قهرمان یک لحظه تردید روا نمی دارند.

وجود عناصر سرشناس وخطرناک بهائی در دربار وپستهای حساس وزارتخانه و مراکز فرماندهی ارتش با دستگاههای اطلاعاتی یکی از حقایق روشن وهمه کس فهم است. آقای خمینی وجود عناصر بهائی را در وزارتخانه ها در هیئت وزیران ودر ارتش تأکید نموده ورسما اعلام داشتند که وجود آنها را دررأس مقامات مهم به نماینده ای که از طرف دولت به حضورشان بار یافته تذکر داده اند واو هم تصدیق کرده است.(1- نطق دوم جمادی الاول 1384 در مسجد اعظم)

یک بهائی[ مقصود، حبیب ثابت است ] که خود را فرزند این آب وخاک ندانسته و سرگرم اقدام علیه مصالح کشور می باشد، دستگاه تلویزیون را در اختیار داشته ومالک دهها شرکت بزرگ و بانک ومؤسسۀ اقتصادی است. (2- نامۀ آقای خویی به علمای تهران در 8 ذی قعدۀ 82 ومصاحبۀ ایشان) او که در اصل یهودی است، مانند سایر بهائیان از ایادی اسرائیل وصهیونیسم جهانی به شمار می رود.(3- اظهارات آقایان خمینی و خویی، به نقل از نامۀ آقای خمینی به علمای یزد و مصاحبۀ آقای خویی، 12/8/42)

هیأت حاکمه اگر نامتکی به مردم وبیگانه از مردم نبود هرگز مجبور به تکیه به اقلیتها نمی شد. اگر عامل بیگانه نبود هیچ وقت بدین گونه با فرقه ضاله بهائی و اقلیت مزدور صهیونیست همکاری نمی کرد. لازمۀ همکاری هیأت حاکه با آنها کمک و اعطای امتیاز است واین در کشور ما ازهر چیز رسواتر می باشد. دولتها کار کمک واعطای امتیاز به این دو اقلیت فاسد ومنحرف وخائن را به جایی رسانده اند که میان اکثریت مسلمان و آنها تبعیضات فاحش قائل می شوند. نمونۀ گویایی از این واقعیت، تسهیلاتی است که کابینۀ علم برای مسافرت 2000 نفر یا بیشتر از این فرقۀ ضاله برای تشکیل کنگره در لندن فراهم کرد وبه هر یک 5000 دلار ارز وقریب 12000 ریال تخفیف در بهای بلیط هواپیما داد، در حالی که زائران کعبه دائما گرفتاراشکال تراشی واجحاف وخرج تراشی دولتند.(1- نامۀ آقای خمینی به علمای یزد ونامۀ آقای شریعتمداری به علمای شهرستانها مورخ 17 ذی حجۀ 82)

چهار تن ازمراجع در اعلامیه مشترکی اشاره به همین تبعیضات که دلیل همبستگی واضح هیأت حاکمه با اعمال بیگانه واتکای بر اقلیتهاست می فرمایند: « در همان حال که مجالس مذهبی وحق سوگواری سید الشهدا وائمۀ (ع) شدیدا تحت فشار ومراقبت ومزاحمت است . به اقلیتها مجال فعالیت ضد اسلامی علنی داده می شود ودولت همه گونه امکانات در اختیار آنها می گذارد، به طوری که محافلِ آزاد ومجالس علنی داشته وعده ای از آنها فرستنده ای که در کلیسای انجیلی تهران نصب شده برای اشاعۀ خرافات وآلوده کردن ذهن مردم استفاده کنندودر شهرستانها ،مؤسسه ومدرسه وانتشارات دارند.(2- اعلامیۀ آقایان خمینی، میلانی، مرعشی و قمی به مناسبت سالگرد 15 خرداد.)

 

 

خواندن 1075 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

معرفی رهبران بهائیت

  • زرین تاج قزوینی

     

    زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).

     

    ادامه مطلب...
  • شوقي افندي

    شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.

    ادامه مطلب...
  • علی محمد باب

    علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.

    ادامه مطلب...
  • سید کاظم رشتی

    سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري  شيخيه را برعهده گرفت.

    ادامه مطلب...
  • عباس افندی (عبدالبهاء)

    عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.

    ادامه مطلب...

مبارزان با بهائیت

cache/resized/ccaca808332350bd352314a8e6bdb7dd.jpg
یکی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال
cache/resized/a2c88199bdee2998adc4f97d46fdb662.jpg
ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی