آیت الله بروجردی و بهایی ها
کوتاه و خواندنی
000در جریان مبارزه با بهایی ها، مرحوم آیت الله بروجردی همراه با آقای فلسفی فعالیت هایی را شروع كردند. در این زمینه به یاد دارم كه جناب آقای فلسفی سخنرانی هایی در تهران و در مسجد امام فعلی(مسجد شاه سابق) داشتند، كه من بعضی از آن منبرها را از رادیو گوش می دادم.
بهائیت در ایران : یكی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال های حضور ایشان در قم با حكومت پهلوی بود و یكی از مسائل در حال رشد این دوران رشد بهائیت بود. روحانیت و مرجعیت شیعه در طول تاریخ به مسائل و حوادث، اشخاص، فرقه ها و احزاب مختلف با نگاهی دینی و موضعی از جایگاه مذهب نگریسته است و در این بین نگاه مرجعیت شیعه بعد از شهریور 1320 به بهائیت نیز یك نگاه دین مدارانه بود از آن جهت روحانیون مخالف بهاییان بودند و آن ها را یك گروه بدعت گذار و دین ساز می دانستند كه مكتب آن ها بر هیچ بنیاد دینی و كتاب آسمانی بنیان نیافته بود. افزون بر وابستگی آن ها به بیگانگان و قدرتمند شدن تدریجی آن ها در ایران، بیم آن می رفت كه بر مؤمنان سلطه یابند؛ لذا روحانیت در همه حال با بابیت و بهائیت مخالف بود، ولی به دلیل فعالیت زیاد بهائیت بعد از دهه ی 1320، مخالفت روحانیت نیز مضاعف گردید.
در جریان مبارزه با بهایی ها، مرحوم آیت الله بروجردی همراه با آقای فلسفی فعالیت هایی را شروع كردند. در این زمینه به یاد دارم كه جناب آقای فلسفی سخنرانی هایی در تهران و در مسجد امام فعلی(مسجد شاه سابق) داشتند، كه من بعضی از آن منبرها را از رادیو گوش می دادم. در آخر ماه رمضان بود كه ما به حظیره القدس بهایی ها - محفل اصلی بهایی ها كه الان در اختیار سازمان تبلیغات است- آمدیم. آنجا گنبدی بزرگ داشت با كاشی كاری معرق سنتی. آن زمان كه آقای فلسفی در رد بهایی ها سخنرانی می كردند و از رادیو مستقیماً پخش می شد در اواخر ماه رمضان، شاه ایشان را احضار و گفته بود قدری موج را پایین تر بیاورید زیرا آمریكایی ها از خارج به من فشار می آورند كه با بهایی ها برخورد نكنید. آقای فلسفی گفته بودند كه من كاری را شروع كردم و حالا كه شروع كردیم اگر در وسط كار در ماه رمضان سكوت كنیم، مردم چه خواهند گفت؟ قهراً مردم می گویند لابد فلسفی پول گرفته، سكوت كرده است؛ چون ایشان وعده داده بود كه در ماه رمضان در این باره صحبت می كند. شاه گفته بود شما ادامه بدهید اما كیفیت بحث را آرامتر و مردم را به آرامش دعوت كنید و از آنها بخواهید كه به مركز آنها حمله نكنند و با آنها برخورد نكنند و آخرین كاری هم كه شد همان بود كه گفتند به مردم بگویید كه شما كاری به حظیره القدس نداشته باشید، دولت خودش آنجا را خراب می كند، لذا مردم از مسجد امام آمدند برای تماشا كه دولت چگونه آنجا را خراب می كند.
من آن وقت جوان بودم و نسبت به این جریان اطلاعات زیادی نداشتم، منتها وقتی با دوستان رفتیم دیدم كه گنبد را با طمأنینه خراب می كنند؛ یعنی با چكش كم كم كاشی ها را خرد كرده و پایین می آوردند، اما خراب كردن آنجا چیز آسانی بود، بولدوزر می خواست تا از اساس تخریب شود و با كلنگ و چكش كاری از پیش نمی رفت در همان خیابان به دوستانم گفتم حتماَ نقشه ای در كار است. این خراب كردن واقعی نیست، فقط برای اینكه مردم را آرام كنند این كار را كردند و البته ظاهر گنبد را خراب كردند و به بهایی ها گفته بودند كه این كارها برای این است كه تا حدودی جوش و خروش و هجمه ی مسلمان ها كم بشود سپس روی آن را با شیروانی پوشش دادند كه تا این اواخر باقی بود.
پی نوشت: كتاب خاطرات آیت الله مهدوی كنی، انتشارات مركز اسناد انقلاب اسلامی