مستندی برای قبح زدایی از معمار بهایی
مستندي تحت عنوان (خط در خيال) با هدف قبح زدايي از هوشنگ سيحون توسط بي بي سي فارسي ساخته شد و هوشنگ سيحون به بهانه هاي مختلف در شبکه صداي آمريکا حاضر مي شد.
پس از اعلام خبر درگذشت هوشنگ سيحون، از اعضاي فعال کلوپ روتاري، برخي از نشريات داخلي همسو با رسانه هاي بيگانه چون بي بي سي فارسي، صداي آمريکا و... در ادامه پروژه برجسته سازي شخصيت هاي معاند با انقلاب اسلامي صفحات فرهنگي و هنري خود را به تمجيد و بزرگنمايي از اين معمار بهايي و عنصر فعال دربار پهلوي در عرصه فرهنگي اختصاص دادند.آنچه در پي مي آيد بخشي از پژوهش هاي دفتر موسسه کيهان در رونمايي از چهره حقيقي و کارنامه سياه اين عنصر بد نام است.
پرونده سياه و ارتباطات گسترده هوشنگ سيحون با خاندان پهلوي، مي طلبيد تا اين عنصر بهايي نيز در فهرست پروژه قبح زدايي و تحريف تاريخ قرار گيرد. رسانه هاي معاند ملت ايران، همچون بي بي سي فارسي و صداي آمريکا دست به کار شدند. مستندي تحت عنوان «خط در خيال” با هدف قبح زدايي از هوشنگ سيحون توسط بي بي سي فارسي ساخته شد و هوشنگ سيحون به بهانه هاي مختلف در شبکه صداي آمريکا حاضر مي شد. اما اين کافي نبود، برگزاري مراسم تجليل از وي در آمريکا و امارات متحده عربي نيز در همين راستا انجام شد. اما نقطه اوج قبح زدايي از اين عنصر بهايي و نمايش اسلام ستيزي توسط جريان معارض انقلاب در مستند” من ايران هستم” به نمايش گذاشته شد. اين مستند محصول سال ۲۰۱۱ نام مستندي به کارگرداني و نويسندگي » مجيد ماهيچي” است که به زندگي هوشنگ سيحون مي پردازد. «من ايران هستم » محصول کشور کانادا و لوکشن هاي آن در لس آنجلس و کاليفرنيا فيلم برداري شده است. ساخت مستند «من ايران هستم” را مي توان در ادامه پروژه برجسته سازي ايرانيت در مقابل اسلاميت خواند و يکي از مصاديق اسلام ستيزي در پروژه هوشنگ سيحون است .
از راست هوشنگ سیحون، حسین امانت( از معماران بهایی؛شاگرد سیحون؛ معمار برج آزادی)، کامران دیبا(پسر عموی فرح دیبا)، هر سه معمار فوق، پس از پیروزی انقلاب از کشور گریختند.
اين معمار بدسابقه بهايي در اوايل خرداد سال جاري در ونکوور کانادا در گذشت. پس از مرگ وي، »رضا ربع پهلوي « در پيامي، عمق تاسف خود را از مرگ معمار عضو فرقه ضاله بهائيت اعلام کرد و از همکاري هاي خويش با سيحون در »بنياد ميهن” ياد کرد. رسانه هاي فارسي زبان معاند نظام نيز به بازتاب گسترده مرگ وي پرداختند. راديو فردا در گفت و گو با مريم سيحون( دختر سيحون) از لزوم انتقال پيکر وي به ايران و خاک سپاري در زادگاهش سخن گفت و روزنامه زنجيره اي شرق نيز به نمايندگي از روشنفکر نماهاي ايراني، پيشنهاد دفن سيحون در ايران را اعلام کرد. حال چرا رسانه هاي بيگانه و پسر شاه معدوم، اين چنين براي سيحون سينه چاک کرده اند؟
احياي باستانگرايي و تاريخ پيش از اسلام، هدف مشترک وزارت مستعمرات بريتانيا و سازمان فراماسونري در ايران و ساير کشورهاي اسلامي بوده است. اين حرکت در تاريخ معاصر از آخوندزاده، ملکم خان، آقاخان کرماني و... آغاز شد و ديگر فراماسون ها نظير فروغي و پيرنيا آن را پي گرفتند. هدف اين جريان معرفي اسلام به عنوان عاملي مخرب در تاريخ ايران و عنوان نمودن اين مطلب که تاريخ ايران پيش از اسلام درخشان تر از ايران بعد از اسلام است. براي اثبات اين فرضيه موهوم تاريخي، تمام قلم ها به کار افتاد.(۱)
محمد رضا شجریان در کنار هوشنگ سیحون و دختر سیحون
تبليغ ليبراليسم و رفرميسم در زمينه سياسي، ترويج دئيسم در زمينه ديني و مذهبي، ترويج کاسموپوليتيسم در زمينه فرهنگي و ترويج تساهل(۲) و تولرانس در زمينه اجتماعي، نتيجه اين اقدامات درجوامع اسلامي، با هدف فروپاشي فرهنگ ديني و تربيت افراد جامعه بر اساس ضد ارزش هاي جوامع غربي است.(۳)
. يکي از مصاديق اين رويکرد در دوران رژيم پهلوي، عملکرد هوشنگ سيحون، از معماران عضو فرقه ضاله بهاييت بود
سيحون، از فعال ترين اعضاي روتاري و عضو هيئت موسس کلوپ روتاري شمال تهران بوده است. (۴)
هوشنگ سيحون در سال ۱۲۹۹ در خانواده اي بهايي در تهران به دنيا آمد. پدرش از يهودياني بود که به فرقه ضاله بهائيت پيوسته بود. وي پس از اخذ ديپلم در سال ۱۳۱۹ به دانشگاه تهران رفت و در رشته معماري دانشکده هنرهاي زيبا به تحصيل پرداخت. (۵)
در آن دوره، دولت فرانسه به عده اي از دانشجويان بورس تحصيلي مي داد و آنان را به فرانسه اعزام مي کرد
سيحون نيز بدين صورت براي ادامه تحصيل به فرانسه رفت. وي ارادت خاصي به آندره گدار، غارتگر فرانسوي ميراث فرهنگي ايران و از سياست گذران دانشکده معماري دانشگاه تهران داشت و بار ها در مصاحبه ها و سخنراني هاي خود قبل و بعد از انقلاب بر اين نکته تاکيد داشته است. (۶)
سيحون پس از اتمام تحصيلات خود در سال ۱۳۲۸ به ايران آمد و بلافاصله با درجه دانشياري به استخدام دانشگاه درآمد و به تدريس پرداخت. (۷) اولين رئيس دانشکده هنرهاي زيبا، آندره گلدار بود.
اهدای جایزه میراث فرهنگ در سال ۲۰۱۳ از سوی موسسه هوور وابسته به دانشگاه استنفورد به هوشنگ سیحون، این جایزه در راستای جنگ نرم آمریکا، علیه جمهوری اسلامی و از سوی بازوهای سازمان CIA به فعالین ناتوی فرهنگی اهداء می شود.
پس از آندره گدار، محسن فروغي رياست دانشکده هنرهاي زيباي دانشگاه تهران را بر عهده گرفت، وي علاوه بر نقش جاده صاف کني سياست هاي استعماري کشورهاي بيگانه، ارتباط نزديکي با باندهاي قاچاق آثار باستاني داشت و فساد مالي نيز جزئي از مشخصات وي به حساب مي آمد. در نهايت، محسن فروغي به دليل اختلاس و سوء استفاده کلان در پروژه ساختمان مجلس سنا از رياست دانشکده هنرهاي زيباي دانشگاه تهران بر کنار شد. (۸)
اما در رژيم فاسد پهلوي، برکناري يک مدير به علت فساد مالي چندان قابل توجيه نبود. هر چند که اين اقدام در ايجاد نگرش مثبت در اذهان عمومي تاثير گذار بود، وليکن علت اصلي، چيز ديگري بود. بايد فردي بسيار وابسته تر از فروغي بر اين دانشکده مديريت مي کرد و او کسي نبود جز هوشنگ سيحون. وي معماري بود که به دليل تحصيل در دانشکده هنرهاي زيباي پاريس و عضويت در فرقه ضاله بهاييت، بهترين گزينه براي سياست گذاران فرانسوي براي تصدي مديريت دانشکده هنرهاي زيبا به شمار مي رفت. (۹)
عامل اصلي انتصاب سيحون هر چه باشد، در اين نکته ترديدي نيست که او با ماموريت اجراي برنامه هايي در جهت ايزوله و منزوي ساختن دانشجويان و هنرمندان وطني بر مسند رياست دانشکده هنر تکيه زد زيرا دانشکده هنرهاي زيباي دانشگاه تهران، به عنوان دانشگاه مادر، همواره بر خط مشي آموزشي ساير دانشکده ها و مراکز آموزش هنري نفوذ داشت و آن ها را به دنبال خود مي کشاند و نگاه هنرمندان و فعالان عرصه هنر پيوسته به دنبال جريان آموزشي اين دانشکده بود.
وي بنيانگذار سفرهاي دانشجويي و اردو هاي دانشگاهي بود و هر سال گرو ه هاي متعددي از دانشجويان دختر و پسر را به صورت مختلط به سفرهاي به ظاهرعلمي در نقاط مختلف ايران مي فرستاد. (۱۰)
پردیس هنرهای زیبا، دانشگاه تهران،هوشنگ سیحون در کنار دانشجویان معماری
اين گونه مسافرت ها که در پوشش اردوهاي دانشجويي انجام مي شد، محملي براي اشاعه فساد و سوق دادن دانشجويان به مرداب مرگ اخلاقي بود. يکي از دانشجويان اين دانشکده درباره محتواي سفرهاي به ظاهر علمي دانشجويي به سرپرستي سيحون مي گويد: «مسافرت هاي دانشکده هاي هنرهاي زيبا در پيش از انقلاب (دوره رياست سيحون) به انواع مفاسد اخلاقي آلوده بود... آن ها به هر شهر و دياري که وارد مي شدند، از خود و نام دانشکده چيزي جز لکه ننگ بر جاي نمي گذاشتند... در همين سفر ها بود که علنا شرب خمر انجام مي گرفت و حتي طرز تهيه انواع مشروبات خانگي را آموزش مي دادند و همچنين موارد خلاف شرع زيادي که قلم از بيان آن ها شرم دارد”.(۱۱)
اعتياد به مواد مخدر، به گونه اي که مرگ چند دانشجو در محوطه دانشگاه رخ داد. (۱۲)
استفاده از مدل هاي زننده و عريان زنان در کلاس هاي درس و اختصاص جدول دستمزد براي مدل هاي عريان، براي ترغيب جوانان به اين کار. (۱۳)
تشويق دانشجويان به شرب خمر و انجام شوخي هاي جنسي در خوابگاه (۱۴)
از جمله اقدامات هوشنگ سيحون در دوران تدريس و مديريت بر دانشکده معماري دانشگاه تهران بود. سيحون به عنوان معمار عضو فرقه ضاله بهائيت، دو هدف عمده را دنبال مي کرد. هدف اصلي وي از برگزاري اين برنامه ها، دور نگه داشتن دانشجويان اين دانشکده از مسائل اجتماعي و فضاي مبارزاتي آن ايام دانشگاه تهران بود. (۱۵)
هدف دوم وي نيز تخريب شخصيت جوانان هنرمند ايراني بود که مصاديق اين هدف در سطور پيشين بيان شد. در حقيقت، عضويت سيحون در فرقه ضاله بهاييت و همچنين عضويت در کلوپ روتاري، وابستگي وي به امپرياليسم جهاني را به خوبي نمايان کرد و نشان داد که اشاعه غربزدگي و کشاندن جوانان به منجلاب از خود بيگانگي، در شمار برنامه ها و اهداف اين مجامع بوده است .
سيحون در سال ۱۳۴۷ از رياست دانشکده هنرهاي زيبا کناره گيري کرد و به عضويت انجمن شهر تهران انتخاب شد و همزمان عهده دار مقام رياست شوراي شهرسازي و نوسازي تهران گرديد. (۱۶)
وي در اين دوران موضوع »محدوده” و «خارج از محدوده” را مطرح ساخت. سيحون به هنگام تعيين مرزهاي محدوده تهران، اراضي متعلق به خاندان سلطنت و افراد وابسته به دربار و کلان سرمايه داران عضو روتاري را داخل محدوده قرار داد و به عنوان رئيس کميسيون طراحي شبکه اتوبان هاي تهران، ترتيبي داد تا اتوبان ها از کنار اين اراضي بگذرد و بدين ترتيب موجب شد تا قيمت اين اراضي يک شبه صد ها برابر افزايش يابد. وي مرز شمالي محدوده شهر تهران را که اراضي آن عمدتا متعلق به بهائيان و اکثرا جزو موقوفات فرقه ضاله بهائيت و مشرق الاذکار اعظم تهران بود، معين کرد و چون اراضي غرب تهران متعلق به اشرف پهلوي و اردشير زاهدي بود، دامنه محدوده تهران در اين قسمت را تا حوالي کرج گسترش داد تا خاندان سلطنت و وابستگان دربار بتوانند با غارت اعتبارات و تسهيلات بانکي و زير پوشش توليد کنندگان مسکن، شهرک غرب، شهرک چشمه و شهرک اکباتان را بنا کنند و اين اراضي را که با ثمن بخس و يا از رهگذر سندسازي به دست آورده بودند، به گران ترين بهاي ممکن بفروشند. اين در حالي بود که بخش اعظم جنوب شهر تهران توسط سيحون، خارج از محدوده اعلام شد و اين اقدام موجب شد تا مالکان اين مناطق که همگي از طبقه مستضعف جامعه بودند، اجازه بازسازي و حتي کوچک ترين تعمير در خانه هاي خود را نداشته باشند. (۱۷)
وابستگي سيحون به بهائيت و عضويت او در کلوپ روتاري و نزديکي بيش از حد وي به دربار از دلايل اصلي ترفيعات و انتصابش به رياست دانشکده هنرهاي زيبا بود و به سبب تخلفات فراوان اخلاقي و اقتصادي، پس از پيروزي انقلاب اسلامي از کشور گريخت. نکته قابل توجه اينجاست که علي رغم بت سازي از اين معمار بهايي در ميان روشنفکر نماهاي ايراني، پس از مهاجرت سيحون به کانادا، کشورهاي غربي با بي اعتنايي مطلق نسبت به تخصص وي و با توجه به پايان تاريخ انقضاي اين مهره، به هيچ عنوان از وي در پروژه هاي معماري و حوزه آکادميک استفاده نکردند و سيحون صرفا به يک ابراز، براي اسلام ستيزي در مستندهاي رسانه هاي معاند با نظام تبديل شد. (۱۸)
هوشنگ سيحون که در دوران رژيم پهلوي، به سبب خدمات فراوان به خاندان پهلوي چه در کسوت رياست دانشکده هنرهاي زيبا و چه در کسوت رياست شوراي شهرسازي و نوسازي تهران نشان »هنر” و نشان « درجه يک آباداني” را دريافت کرده بود. پس از پيروزي انقلاب اسلامي نيز جايزه »ميراث فرهنگ” را از دشمنان ملت ايران دريافت کرد. اين جايزه از سوي موسسه «هوور” و زير نظر دانشگاه استنفورد به اين معمار بهايي اهداء شد. اين موسسه پروژه اي به نام » دموکراسي در ايران” را در دستور کار قرار داده است که زير نظر سه عنصر امنيتي به نام هاي «عباس ميلاني” ، »لري دايمند” و «مايکل مک فور” اداره مي شود، علاوه بر هوشنگ سيحون، احسان يار شاطر ( مدير بهائي دانشنامه ايرانيکا) بهرام بيضايي (کارگردان ايراني عضو فرقه ضاله بهائيت) و ريچارد فراي( ايران شناس يهودي و مبدع مکتب ايراني و جاسوس کارکشته CIA) نيز اين جايزه را دريافت کرده اند.
هوشنگ سيحون علاوه بر اين، جايزه ويژه معماري و يک عمر فعاليت فرهنگي و هنري را از دانشنامه ايرانيکا که توسط اعضاي ارشد فرقه ضاله بهائيت اداره مي شود، دريافت کرده است.
پانوشت :
۱- آثاري نظير کتاب نامه خسروان اثر جلال الدين ميرزا از شاگردان ملکم و آخوندزاده که در تمجيد از پادشاهان ايراني پيش از اسلام نوشته شده بود، نمايشنامه عشق و مردانگي اثر ابوالحسن فروغي که در تمجيد از ايران باستان به رشته تحرير در آمده بود، از پرويز تا چنگيز اثر تقي زاده، ايران باستان حسن پيرنيا، فرهنگ پهلوي اثر پرويز ناتل خانلري و ... به رشته تحرير در آمد.
۲- اسلام، خود دين مدارا و به عبارتي دين سمحه و سهله است و اين با تساهل مورد نظر ماسون ها، که به معني بي تفاوتي نسبت به اعتقادات و تکاليف است، تفاوت مي کند. مداراي اسلامي رفتاري جهت دار و آگاهانه و متعهدانه است براي هدايت انسان ها و نه عاملي براي ضلالت کشيدن بشريت.
۳ -نجفي موسي، فقيه حقاني موسي: تاريخ تحولات سياسي ايران، موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران، پاييز ۱۳۹۱، ص ۶۷۰
۴ -کلوپ روتاري شمال تهران، سومين کلوپ روتاري است که در ايران تشکيل شد. اين کلوپ در سال ۱۳۳۹ به وجود آمد و در اسفندماه همان سال به عضويت روتاري بين المللي پذيرفته شد/ رزم آرا، رضا: راهنماي کلوپ هاي روتاري در ايران،۱۳۵۴.
۵- معماران تباهي، سيماي کارگزاران کلوپ هاي روتاري در ايران، جلد چهارم، دفتر پژوهش هاي موسسه کيهان، تيرماه۱۳۸۹، ص۷۴.
۶ -باني مسعود، امير، معماري معاصر ايران، نشر هنر معماري قرن، ۱۳۸۸،ص۲۷۵
۷- شرح حال هوشنگ سيحون، از اسناد دانشکده هنرهاي زيبا.
۸ -مسعود اکبري يگانه، دانشکده هنرهاي زيبا در دوران پهلوي چه بر سر معماري ايران آورد، روزنامه کيهان، شماره۲۰۶۲۸، ۸/۸/۱۳۹۲، ص ۸ ( دانشگاه)
۹ -عده اي وابستگي سيحون به بهائيت و عضويت او در کلوپ روتاري، و عده اي ديگر، نزديکي بيش از حد وي به دربار را دليل اصلي ترفيعات سريع و انتصابش به رياست دانشکده هنرهاي زيبا مي دانند.
۱۰- معماران تباهي، سيماي کارگزاران کلوپ هاي روتاري در ايران، جلد چهارم، دفتر پژوهش هاي موسسه کيهان، تيرماه ۱۳۸۹،ص۷۸.
۱۱- نفوذ فرهنگ و هنر غرب در نقاشي معاصر ايران، ص۱۳۵.
۱۲ -معماران تباهي، سيماري کارگزاران کلوپ هاي روتاري در ايران، جلد چهارم، دفتر پژوهش هاي موسسه کيهان، تيرماه۱۳۸۹، ص۷۸.
۱۳ - بخشنامه دانشکده هنرهاي زيبا به شماره ۶۳۶ براي رشته نقاشي و مجسمه سازي.
۱۴- معماران تباهي، سيماي کارگزاران کلوپ روتاري در ايران، جلد چهارم، دفتر پژوهش هاي موسسه کيهان، تيرماه ۱۳۸۹، ص۸۰.
۱۵- اطلاعات سال، مورخ۱۳۵۰، ص۳۴۱
۱۶ - معماران تباهي، سيماي کارگزاران کلوپ هاي روتاري در ايران، جلد چهارم، دفتر پژوهش هاي موسسه کيهان، تيرماه۱۳۸۹،صص۸۸ و۸۷.
۱۷ - خبر ويژه، تجليل از معمار بهائي در
خبرگزاري دولت، روزنامه کيهان، شماره ۲۰۷۸۴ به تاريخ ۷/۳/۹۳، صفحه۲ ( اخبار کشور)
۱۸ - معماران تباهي، سيماي کارگزاران کلوپ هاي روتاري در ايران، جلد چهارم، دفتر پژوهش هاي موسسه کيهان، تيرماه ۱۳۸۹، ص۸۹.