×

هشدار

JUser: :_بارگذاری :نمی توان کاربر را با این شناسه بارگذاری کرد: 667

تبعيد علی‌محمد باب ، چرا به تبريز؟

یکشنبه, 17 آبان 1394 23:36 نوشته شده توسط  اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

تبعيد علی‌محمد باب ، چرا به تبريز؟

بهائیت در ایران : علی‌محمد باب شیرازی پس از فرار از شیراز، نزد منوچهر خان گرجی، حاکم اصفهان آمد. [۱] هنگامی که خبر به تهران رسید، با دستور محمد خان به تهران فراخوانده شد؛ ولی منوچهر خان معتمد الدوله از این دستور سرپیچی کرد و باب را نزد خود نگه داشت و به حمایت از او پرداخت. پس از مرگ معتمد الدوله، علی‌محمد باب توسط گرگین خان، برادرزاده معتمد الدوله به سوی تهران فرستاده شد، ولی پیش از ورود، او را راهی تبریز کردند، ولی چرا آذربایجان و تبریز؟

اگر خوش‌بینانه نگاه کنیم، می‌توانیم دو پاسخ به این پرسش بدهیم. نخست اینکه تبریز (آذربایجان) پایتخت دوم قاجار بود و ناصر الدین شاه هم هنوز از تبریز به تهران نیامده بود. دوم؛ دور کردن باب از مرکز تشیع.

ولی مسائلی هست که محققان را به این تبعید مشکوک می‌کند:
- باب به دورترین نقطه آذربایجان تبعید شده است که نزدیک مرز آذربایجان شوروی است و این در حالی است که رد پای روس‌ها در تاریخ بابیت و بهائیت به وضوح دیده می‌شود تا جایی سفیر روس نقاش می‌آورد و از جنازه باب نقاشی می‌کشد؛ همچنین بهائیان معتقدند که جسد باب توسط یک تاجر روسی از تبریز منتقل شده است.
- ارتباط آسان و گسترده بابیان با علی‌محمد باب تا جایی که از او دست‌خط می‌گرفتند و او را در جریان رویدادهای بابیت قرار می‌داند و از او رهنمود می‌گرفتند. برای نمونه در گردهمایی بدشت، قدوس می‌گوید که باب پیغامی نداشت و فقط گفت سلام برسان.[
۲]

بر این اساس، تبعید باب به ماکو و ۹ ماه بعد به چهریق تصادفی نبوده است. ماجرای پشت پرده این تبعید را می‌توان چنین تصور کرد که:
- باب از دید مردم دور باشد که این خود چند جهت می‌توانست داشته باشد. اینکه علی‌محمد باب به جهت کردار و گفتار نامتعارفش نزد مردم رسوا نمی‌شد. همچنین بابیان می‌توانستند با دور از دسترس بودن باب، به گونه‌ای او را مقدس جلوه دهند و جایگاه والایی برای او نزد مردم بسازند؛ چون حاکم شیراز او را حبس خانگی کرد و در دسترس مردم قرار داد و مردم هم که با او در ارتباط بودند، او را شناختند و این‌گونه کذب بودن ادعاهایش او را رسوا ساخت.

- باب دور از دسترس و گزند مخالفان باشد. (اعدام باب در تبریز از سویی به اصرار امیرکبیر و به سرعت انجام شد و از سوی دیگر شاید تاریخ مصرف باب تمام شده بود.)

- دسترسی گسترده به باب فراهم باشد.

- باب در حال تبعید و حبس، آزادی عمل داشته باشد تا جایی که بسیاری آثار و ادعاهای باب مربوط به همین ایام تبعید او به ماکو و چهریق است. باب بیان عربی و فارسی را در چهریق نوشت و ادعاهای مهدویت و نبوت و الوهیت را در دو سال آخر عمر خود مطرح کرد، یعنی سالهای ۱۲۶۴۱۲۶۶ هجری قمری که در تبعید آذربایجان به سر می‌برد.[۳]
- ارتباط با روس و حامیان پشت پرده، آسان و حفظ شود.

پی نوشت:

[۱]. نک: قرن بدیع، شوقی افندی، ص ۶۰-۶۱.
[
۲]. نک: تاریخ نبیل زرندی، ص ۲۲۵.
[
۳]. پایگاه جامع شناخت بهائیت، مقاله: «بررسی و نقد ادعاهای علی محمد باب با تکیه بر آموزه مهدویت».

منبع :  پایگاه شناخت بهائیت

 

خواندن 803 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

معرفی رهبران بهائیت

  • زرین تاج قزوینی

     

    زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).

     

    ادامه مطلب...
  • شوقي افندي

    شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.

    ادامه مطلب...
  • علی محمد باب

    علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.

    ادامه مطلب...
  • سید کاظم رشتی

    سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري  شيخيه را برعهده گرفت.

    ادامه مطلب...
  • عباس افندی (عبدالبهاء)

    عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.

    ادامه مطلب...

مبارزان با بهائیت

cache/resized/ccaca808332350bd352314a8e6bdb7dd.jpg
یکی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال
cache/resized/a2c88199bdee2998adc4f97d46fdb662.jpg
ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی