كودكان طعمه هاي جديد تشكيلات بهائيت
نوشته شده توسط زهرا سادات موسوي
رگ حيات هر فرقهاي تبليغ و بازسازي ذهني است. فرقهها در ابتدا ظاهري جذاب از خود نمايش ميدهند و پس از فريب، فرد را بازسازي ذهني ميكنند به طوري كه هويت فرد را از بين ميبرند تا ديگر مثل گذشته عمل نكند سپس مجموعهاي از رفتارها، گرايشات و عقايد مورد قبول فرقه را جايگزين آن ميكنند.
فرقهها از اعضا انتظارات مختلفي دارند از جمله وابستگي كامل به فرقه و صرف كردن وقت، انرژي، پول و ساير منابعشان براي اهداف تعيين شده فرقه.[1]
افراد بالغي كه وارد فرقه ميشوند ممكن است روزي به خود آيند و هويت از دست رفته خود را به ياد آورده و دوباره به آن بازگرداند كه اين خطري براي فرقه محسوب ميشود و از اين رو توجه فرقهها به كودكان معطوف شده تا بتوانند از ابتدا هويت مورد نظر خود را براي آنها تعريف كنند. كودكان طعمههاي مناسبي براي فرقهها هستند زيرا توانايي تشخيص خوب و بد را به طور كامل ندارند . شخصيت آنها هنوز شكل نگرفته، توانايي تجريه تحليل اعمال بزرگسالان را ندارند. به راحتي ميتوان آنها را با سوء استفاده از احساساتشان گمراه كرد و به سادگي متقاعد ميشوند كه هر وظيفهاي را كه از آنان خواسته شود ،انجام دهند و ... همه اينها باعث ميشود درصد خيانت آنها به تشكيلات فرقه و جداشدن از آن درآينده كمتر باشد.
بازسازي ذهني كودكان از جنايتكارانهترين نوع تجاوز به حقوق بشر است. در واقع، كودكان فرقه به تمام معنا قرباني هستند.
يكي از فرقههايي كه ميتوان باز سازي ذهني كودكان را در آن به وضوح مشاهده كرد، تشكيلات بهائيت است. در آموزههاي تبليغي اين فرقه مشهود است كه بهائيان سعي در برقراري ارتباط با افرادي دارند كه در ضمن سادگي و نداشتن معلومات مذهبي، افرادي باشند كه بتوانند با ابراز علاقه و محبتهاي نمايشي و دروغين، موجبات ارتباط صميمانه با آنها را فراهم آورند. ( كتاب دوم، طرح روحي «قيام به خدمت»)
در اين دستهبندي تشكيلات ،افرادي همچون كودكان، افراد مسن رنج ديده از تنهايي، نوجوانان و كساني كه در زندگي روزمره خود دچار مشكلاتي از قبيل فقر، قرض، دوري از وطن و خانواده و ... هستند قرار دارند.
خانم مهناز رئوفي كه خود را از مرداب اين فرقه بيرون كشيده و به آغوش پرمهر اسلام بازگشته، ميگويد:« زماني كه معلم مهد كودك بهائيان شدم برنامههايي كه به من ميدادند تا به بچهها بياموزم كاملا در راستاي بازسازي ذهني آنها بود و من ميديدم كه چگونه از سه سالگي، كودكان را نسبت به اسلام و مسلمانان بدبين ميكردند و مغز كوچك آنها را با خرافات و اوهامي كه ارمغان بهاء و عبدالبهاء (سركردگان فرقه بهائيت) بود پر ميكردند و با آوردن مثالها و بيان داستانهايي، آنان را از خارج شدن از بهائيت ميترساندند و با وجود اين ترسي كه از انتخاب راهي به جز راه بهاء در دل كودكان ميانداختند و با وحشتي كه آنان از طرد شدن و اخراج شدن از خانه و خانواده داشتند ، شعار بياساس «تحري حقيقت» را سرميدادند و به ظاهر وانمود ميكردند كه بهائيان در 15 سالگي پس از تحري حقيقت ميتوانند راه خود را انتخاب كنند. در حالي كه هيچ كدام از بهائيان حق نداشتند كتابهاي ساير جوامع را مطالعه كنند، حق نداشتند كتابهاي رديه را كه بيشتر، بهائيان مسلمان شده آنها را نوشته بودند مورد مطالعه قرار ميدهند.»
تشكيلات بهائيت براي تحت كنترل داشتن پروسه جذب افراد، طرحي را با عنوان« طرح روحي» در اختيار اعضا گذاشته است چنانكه يكي از نويسندگان بهائي هدف اين طرح را چنين توصيف ميكند:
اجراي طرح روحي در ايران و دعوت از غير بهائيان براي شركت در آن، با هدف اصلي تجهيز اعضا براي ورود عملي و برنامهريزي شده در سطح وسيع وتشكيل حلقههاي تبليغي با غير بهائيان است. [2]
البته تنها راه هدايت اعضا از طرف تشكيلات بهائيت طرح روحي نيست بلكه در پيامهايي كه ساليانه براي بهائيان فرستاده ميشود سعي ميكنند موجبات آسودگي خاطر حاميان خود را فراهم كنند.
تشكيلات بهائيت براي دستيابي به اهداف خود برنامهاي بلند مدت را دنبال ميكند، برنامهاي كه از بازسازي ذهني نسل آينده فرزندان ايران شكل گرفته است. [3]
فرقه بهائيت سعي ميكند در پوشش سازمانهاي مردم نهاد خيريه و دفاع از حقوق كودكان و شر ضعيف در جامعه فعاليت كند و با در اختيار گذاشتن پول و بمباران محبتي پوچ، خانوادهها را به سمت خود كشانده و با آموزش كودكانشان روح آنان را به اسارت خود درآورد. [4]
نكته قابل توجه اين است كه تسجيل شدن افراد (بهائي شدن به صورت رسمي ) و يا شركت در جلسات، ديگر براي تشكيلات اهميت چنداني ندارد ، آنها تفكر افراد جامعه را ميخواهند كه اين با پرورش كودكان آسانتر ميشود. [5]
در همين راستا اين قوم مسخ شده به دستور تشكيلات و رهبرانشان سعي ميكنند در مهدكودكها نفوذ و با آموزش شعر و قصههايي مطابق با آموزههاي پوشاليشان در ذهن كودكان رسوخ كنند حتي اگر بعدها اين كودكان بهائي نشوند خاطرات شيرين كودكي شان همراه با سايهاي از تشكيلات بهائيت خواهد بود واين ميتواند دليلي بر بيتفاوتي فرد نسبت به فعاليتهاي مزدورانه اين فرقه در جامعه شود.
در پي خبرهايي كه از فعاليت بهائيان در مهد كودكها برخروجي خبرگزاريها قرار گرفت. وزير محترم اطلاعات در تاريخ 18 مراد سال 1389 نسبت به راهاندازي مهد كودك و مدارس غير انتفاعي توسط بهائيت هشدار داد. [6]
چقدر توجه داشتيم؟!
بياييد خودمان را جاي پدر ومادراني بگذاريم كه به اميد كمك به تربيت صحيح، فرزندانشان را در ساعاتي از روز به مهد كودك ميسپارند و پس از مدتي متوجه رفتار متفاوت كودك خود ميشوند.
قطعا سكوت والدين و مدافعان حقوق كودك، مسئولان، روشنفكران، نويسندگان و هر انسان شرافتمندي كه ذرهاي قلبش براي كودكان ميتپد و به مسموميت اعتقادات اين فرقه آگاه است، بزرگترين خيانت به كودكان و آينده ايران عزيزمان محسوب ميشود.
[1] فرقهها در ميان ما، مارگارت تالر سينگر، صص 29و 32.
[2] مقاله« البته قرباني ،مقصر است» يكي از سايتهاي تشكيلات بهائيت.
[3] پيام رضوان 2010و 2011 رهبران بهائيت از حيفاي اسرائيل.
[4] اخبار خبرگزاريهاي داخلي(بولتن نيوز، سياست روز، خبرگزاري فارس، رجانيوز و سايت دادستاني استان كرمان. )
[5] پيام رضوان، 2010.
[6] خبرگزاري مشرق، كد خبر 3097.