×

هشدار

JUser: :_بارگذاری :نمی توان کاربر را با این شناسه بارگذاری کرد: 667

احكام بهائيت در یک نگاه کوتاه !

یکشنبه, 17 آبان 1394 23:36 نوشته شده توسط  اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

احكام بهائيت در یک نگاه کوتاه !

کوتاه و خواندنی :

بهائیت در ایران :  تشكيلات بهائيت معتقد است احكام بهائي تنها احكام و مقررات متناسب با احتياجات امروز بشر است. در اين عقيده خود بهاءا... از همه بيشتر اصرار ورزيده و به آن ايمان كاملي داشته است. وي در كتاب« اقدس » مي­گويد :« اي مردم روي زمين ، احكام و فرمان­هاي من به منزله چراغ­هاي ياري و راهنمائي بندگانم(!) بوده و كليدهاي بخشش براي مخلوقم مي­باشد  بدين گونه فرود آمد فرمان از آسمان خواست پروردگار شما كه صاحب و دارنده كيش­ها است.»

همچنين مي­نويسد:« به جان خودم سوگند، كسي كه از شربت زلال انصاف با دست­هاي ظريف چشيده باشد هر آينه گرد احكام فروزنده و تابان من (!) كه از ابتكار فرود آمده، خواهد گرديد . گمان نكنيد  كه ما فقط احكامي براي شما نازل كرديم بلكه به وسيله انگشتان تواناي خود مهر از سرشربت و باده سربه مهر برداشتيم  اگر اندكي بينديشيد به درستي و صحت  اين گفتار آنچه از قلم وحي نازل شده گواهي خواهد داد.»

براي اطلاع از برخي از اين احكام مشعشع  كه به گفته بهائي­ها مطابق با نيازهاي بشر امروز است ، در زير به نمونه­هايي از آن كه در حوزه  اخلاقيات است، اشاره مي­شود:

«قد كتب علي السارق النفي و الحبس و في الثالث فاجعلوا في جبينه علامه يعرف بها لئلا يقبله

مدن الله و دياره اياكم ان ياخذكم الرئوفه في دين الله اعملوا ما امرتم به من لدن مشفق رحيم» ( كتاب اقدس صفحه 14)

«اگر مردي دزدي كرد اول او را تبعيد كنيد براي بار دوم او را به زندان اندازيد و براي مرتبه سوم علامتي در پيشاني­اش بگذاريد كه شناخته شود به آن براي آنكه نپذيرند او را در شهرهاي خدا و آبادي­هاي او. مبادا شما را مهرباني در دين خدا اخذ نمايد. رفتار كنيد به آنچه مأمور شديد از نزد مشفق و بخشنده.»

حال بايد پرسيد اگر فرد براي بار چهارم دزدي كرد حكمش چيست؟ اگر دزدي توبه كرد وتصميم گرفت ديگر دزدي نكند آيا با اين علامت روي پيشاني، جايي در جامعه مدعي وحدت عالم انساني دارد يا براي هميشه محكوم به طرد است؟

ضمن اينكه با توجه به اين حكم به نظر مي­رسد، زنان بهائي مشمول اين حكم نمي­شوند.

«من احرق بيتا متعمدا فاحرقوه و من قتل نفقسا فاقتلوه ...» ( ص18)

«كسي كه عمدا خانه­اي را آتش زد  پس او را با آتش بسوزانيد(!) واگر كسي مرتكب قتل شد او را بي­درنگ بكشيد. روش­هاي خدايي را با دست­هاي توانا بگيريد سپس روش­هاي جاهلان را ترك كنيد.»

طبق اين حكم اگر كسي خانه­اي را ( هر چند محقر) بسوزاند بايد به آتش كشيده شود. آيا اين با عدالت و منطق سازگار است؟

«قد حكم الله لكل زان و زانيه ديه مسلمه الي بيت العدل و هي تسعه  مثاقيل من ذهب و ان عادا مره الاخري عودوا بضعف الجزاء...»(ص15)

«به تحقيق خداوند حكم كرده است براي مرد و زن زنا كننده كه ديه به بيت اعدل تسليم نمايند . آن ديه عبارت است از 9 مثقال طلا اگر دوباره تكرار كردند شما هم تكرار كنيد به دو برابر جزا.»

بنابراين، اگر مرد و زني مرتكب زنا شدند مقدار 9 مثقال طلا به بيت العدل مي­دهند و بخشيده مي­شوند و اگر براي بار دوم ، روابط نامشروع برقرار كنند، مقدار دو برابر(18 مثقال) طلا به بيت­العدل  هديه مي­كنند و با همين فرمول به روابط نامشروع خود ادامه مي­دهند و  صندوق بيت العدل را با مثقال­هاي طلا پر مي­كنند و حدي هم براين عمل حرام متصور نيست . ضمن اينكه متوجه مي­شويم كه ناموس بهائي 9 مثقال طلا ارزش دارد!

«قد منعتم  في الكتاب من الجدال و النزاع ... من يحزن احدا ان ينفق تسعه عشر مثقالا من الذهب...»(ص39)

«به درستيكه منع شديد در كتاب از جدال و نزاع و كتك زدن مانند آنها از چيزهايي كه محزون مي­سازد دل­ها را كسي كه محزون نمايد فردي را بر اوست كه 19 مثقال طلا انفاق كند.»

بايد ديد كه چگونه مي­توان اين حكم ابتكاري را اجرا كرد زيرا حزن و تأثر امري دروني است و به نظر مي­رسد اين حكم قابل اجرا نباشد. نكته جالب اينكه حكم زنا و هتك ناموس يك دختر 9 مثقال طلا و حكم شكستن دل ديگران 19 مثقال طلا مي­باشد!

« اما الشجاع و الضرب احكامهكما باختلاف مقاديرهما و حكم الديان لكل مقدار ديه معينه...» (17)

«اما سرشكستن و كتك زدن حكم آنها به اختلاف مقدار آنها است و ديه معين كرده است از براي هر مقداري جريمه معيني زيرا او حاكم و عزيز و منيع است ما اگر بخواهيم جريمه­ها را به تفصيل و حق بيان مي­كنيم  و وعده مي­دهيم زيرا او وفا كننده و داناست.»

با مطالعه اين مطلب  منتظريم كه در ادامه،   حكم اين اعمال بيان شود اما نه تنها در اين قسمت از كتاب بلكه تا پايان آن، چيزي مشخص نمي­شود تنها اشاره شده كه اگر بخواهيم مي­توانيم حكم بدهيم.

« قد  حرمت عليكم ازواج آبائكم انا نستجي ان نذكر حكم الغلمان...» (ص30)

« به تحقيق حرام شد بر شما زن­هاي پدرانتان، ما حيا مي­كنيم ذكر كنيم غلامان و پسر بچه­ها را (لواط)...»

جناب ميرزا حسينعلي فقط ازدواج با زن پدر را حرام اعلام كرده و در مورد ازدواج با ساير محارم حكمي ذكر نكرده است . آيا عدم ذكر، دليل بر جواز ازدواج با محارم نيست و اصولا محارم در بهائيت چه كساني هستند. او مي­گويد من خجالت مي­كشم كه حكم لواط  را بيان كنم. به هر حال اگر يك بهائي مرتكب عمل زشت و ناپسند لواط و همجنس  بازي گرديد حكم مجازات وي در بهائيت چيست؟ جامعه نوين بشري كه طالب عدالت و صلح است  تكليفش چيست؟ و با مفاسد اخلاقي ناشي از همجنس بازي چه بايد بكند؟ واي به حال آن جامعه اي كه جزاي لواط در كتاب آسماني ايشان خجالت باشد.

« وكذلك رفع حكم دون الطهاره عن كل الاشياء»(ص21)

بدين ترتيب براي راحتي و رفع تكليف، اجسام و اشياي نجس، در نزد بهائيان طاهر و پاك هستند.

آيا اين احكام مطلق با نياز بشر امروزي است و آيا بهائيان از اينكه خود را حامي دين جديد كه مدعي وحدت عالم انساني است مي­دانند، شرمسار نمي­باشند؟

بنابراين طرح شعارهايي امثال شعار« وحدت عالم انساني» مغالطه­اي براي« فريب دادن بهائيان» و « افراد ناآگاه » بوده و جريانات تاريخي و كتب احكام و دستورات بهائي، همگي مغايرت بهائيت با امثال اين شعارها را به صورت واضحي  نشان مي­دهند.

خواندن 749 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

معرفی رهبران بهائیت

  • زرین تاج قزوینی

     

    زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).

     

    ادامه مطلب...
  • شوقي افندي

    شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.

    ادامه مطلب...
  • علی محمد باب

    علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.

    ادامه مطلب...
  • سید کاظم رشتی

    سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري  شيخيه را برعهده گرفت.

    ادامه مطلب...
  • عباس افندی (عبدالبهاء)

    عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.

    ادامه مطلب...

مبارزان با بهائیت

cache/resized/ccaca808332350bd352314a8e6bdb7dd.jpg
یکی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال
cache/resized/a2c88199bdee2998adc4f97d46fdb662.jpg
ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی