حقوق زن و مرد تبعیض یا تکمیل ؟
پاسخی بر تساوی حقوق زن و مرد در فرقه ضاله بهائیت
بهائیت در ایران : در محافل سیاسی اجتماعی امروزه یکی از مباحث جدی حقوق افراد و از جمله حقوق زن و مرد است . خیلی ها خرده میگیرند و در شکل تندتر آن محکوم میکنند که اسلام به حقوق زنان کم توجه بوده و در تناسب با حقوق مردان آن را نادیده گرفته است . برای این گفتار هم نوع رفتار با زنان را در برخی جوامع اسلامی سند می آورند . نکته اصلی در این بحث این است که آیا جریانات و یا سازمانهائی که ما را به عدم رعایت حقوق زنان متهم میکنند . آیا رفتار افراد را ملاک و میزان تشخیص میدانند . یا با اطلاع از حقوق زنان در اسلام ، چنین ادعائی را بیان میدارند . بنده استنباطم این است که مهمترین سند این مجالس و افراد ، رفتار با زنان از سوی افرادی است که با نام مسلمان در جامعه معرفی شده اند که چون رفتار فردی است قطعا و یقینا بدون اشتباه نیست . به اعتقاد ما افراد بعد از معصومین علیهم السلام دارای عصمت نبوده و امکان اشتباه در آنان وجود دارد . ضمن آنکه رفتارهای تبعیض آمیز نسبت به زنان در کشورهائی که ادعای رعایت حقوق زنان را دارند هم اتفاق افتاده و حتی در برخی موارد بسیار وحشتناک است . البته این نوع رفتارها هم زائیده رفتار فردی است و ما نمی توانیم آن رفتار را بعنوان نوع نگاه آن جامعه به زن ببینیم . اما در وجه دوم این نگاهها تفاوت حقوق است . ممکن است بپرسيد که دلیل تفاوت حقوق زن و مرد چیست؟ چرا در مساله ارث مثلا با هم متفاوت هستند؟ چرا تساوی بین اینها نیست؟ زن و مرد، در بسیاری از احکام و حقوق، همانند هستند و تنها در برخی از مقررات شرعی، متفاوت هستند. برای یافتن چرائی این تفاوت، باید به ملاکهای جعل یک حکم و یا یک قانون، توجه کرد.
ویژگیهای قانون و قانونگذار
قانون شایسته، قانونی است که مبتنی بر مصالح و مفاسد واقعی باشد، و این مطلب متوقف بر شناخت کامل تمام ابعاد جسمی و روحی و نیازها، غریزهها، استعدادها، کمال لایق انسانی و راه رسیدن به آن است. و کسی جز خالق هستی و انسان نمیتواند به تمام این ابعاد اطلاع کافی پیدا کند. پیشرفتهای علمی که حاصل شده است، هنوز نتوانسته است به تمام ابعاد روحی-روانی و خواستههای انسانی دست یابد. به همین خاطر است که قوانین بشری همواره دچار تغییر و تحول هستند و بعد از مدتی کارایی خود را از دست میدهند.
- اشتراک تکوینی و تشریعی زن و مرد
اسلام بر خلاف آنچه در تاریخ و فرهنگ قرنهای پیشین غرب و شرق گذشته است، زن و مرد را در بسیاری از امور تکوینی و تشریعی، یکسان دانسته است:
۱. تساوی در ماهیت انسانی و لوازم آن. [نساء/۱۱]، [حجرات/۱۳]، [اعراف/ ۱۸۹]
۲. تساوی در راه تکامل انسانی و قرب به خدا و عبودیت. [نساء/۱۲۴]، [نحل/۹۷]، [توبه/۷۲]، [احزاب/۳۵]
۳. تساوی در امکان انتخاب جناح حق و باطل، کفر و ایمان. [توبه/۶۷-۶۸]، [نور/۲۶]، [ال عمران/ ۴۳]
۴. اشتراک در بیشتر تکالیف و مسئولیتها. [بقره/۱۸۳]، [نور/۲، ۳۱، ۳۲]
۵. استقلال اجتماعی، سیاسی و اعتقادی زنان و حق مشارکت آنان. [ممتحنه/ ۱۰، ۱۲]
۶. استقلال اقتصادی زنان. [نساء/۳۳] (حال آنکه غرب تا چند دهه پیش زن را مال هیچ چیز نمیدانست)
۷. برخورداری مادران از حقوق خانوادگی نظیر پدران. [عنکبوت/۸]، [اسراء/۲۳و ۲۴] بلکه حق مادر با توجه به زحمات و تکالیف و مسئولیتهایش بیشتر است.
- تفاوت ساختاری زن و مرد
زن و مرد، در عین اشتراک در انسانیت، اختلافاتی نیز با یکدیگر دارند. بررسی جزئیات این مسئله و گستره آن، سابقهای به درازای تاریخ انسانی دارد. پرفسور «ریک» روانشناس مشهور آمریکایی میگوید: «دنیای مرد؛ با دنیای زن به کلی فرق میکند. اگر زن نمیتواند مانند مرد فکر یا عمل کند، از این روست که مثل هم نبوده و هیچگاه یک جور در مقابل اتفاقات و حوادث عکس العمل نشان نمیدهند».[۱]
خانم «کلیودالسون» میگوید: «به عنوان یک زن روانشناس، مطالعاتی در مورد روحیه مردان و زنان انجام دادم که به نتایج جالبی دست یافتم؛ به این نتیجه رسیدم که خانمها تابع احساسات و آقایان تابع عقل هستند. بسیار دیده شده که خانمها، از لحاظ هوش نه فقط با مردان برابری میکنند، بلکه گاهی در این زمینه از آنها برترند. نقطه ضعف خانمها، فقط احساسات شدید آنان است. مردان همیشه عملیتر فکر میکنند، بهتر قضاوت میکنند، سازمان دهنده بهتری هستند. و بهتر هدایت میکنند، پس برتری روحی مردان و زنان، «برتری» به عنوان یک امتیاز ارزشی، به تفاوتهای جسمی، و روحی و کارکردهای اختصاصی زن و مرد بستگی ندارد. بلکه بر اساس ایمان و عمل صالح است؛ زنان به علت اینکه حساستر از آقایان هستند، باید این حقیقت را قبول کنند که به نظارت آقایان در زندگیشان احتیاج دارند. کارهایی که به تفکر مداوم احتیاج دارد، زن را کسل و خسته میکند...».[۲]
«اتو کلاین برگ» مینویسید: «زنان بیشتر به کارهای خانه و اشیاء و اعمال ذوقی علاقه نشان میدهند، و بیشتر مشاغلی را میپرستند که نیازی به جابهجا شدن در آنها نباشد. و یا کارهایی را دوست دارند که در آنها باید مواظبت و دلسوزی به خرج داد. مواظبت از کودکان و اشخاص عاجز و بینوا و... و آنان عموما احساسیتر از مردان هستند...».[۳] بنابراین همانطور که مردان و زنان از جهت فیزیکی و روحی-روانی با هم متفاوت هستند و ذوق و علائق آنها هم متفاوت است، خداوند عالم حقوق آنها را بر اساس تفاوتهای روحی روانی و مطابق استعدادهای هرکدام پایهریزی کرده است. حال اگر در بعضی جاها میبینیم که از جهت عرف بین الملل این حقوق متفاوت است، شاید سالها و قرنهای بسیار متمادی بگذرد تا اینکه عرف بین الملل به این تفاوت حقوق دست پیدا کند. پس اگر امروز تفاوتهایی از این جهت میبینیم، فوری نباید اعتراض کرد که چرا مسائل حقوقی و اجتماعی مردان و زنان با عرف و حقوق بین الملل امروز سازگاری ندارد. بلکه باید گفت که خداوند عالم که این حقوق را تشریع کرده است، بر اساس نیازها، و استعدادهای هرکدام از زنان و مردان تشریع کرده است.
به عبارتی خداوند عالم تمام زوایا انسانی را مد نظر گرفته است و حقوق را برای هرکدام تشریع فرموده است. اگر حقوق بین الملل با حقوق تشریع شده از طرف خداوند متفاوت است، عیب از قوانین ناقص انسانی است، چرا که انسانها به این حد نرسیدهاند که قوانینی را وضع کنند که ناظر به تمام زوایای انسانی باشد؛ بلکه بسیاری از این قوانین، تک بعدی هستند و تمام ابعاد انسانی را در نظر نگرفتهاند. دلیل آن هم مغایرت بسیاری از این قوانین با اعمال و کردار آنهاست. مثلا در مورد حقوق بشر قوانین را نوشتهاند اما درجاهایی که با منافع آنها متضاد باشند، شعاری بیش نخواهند بود. دلیل دیگر، تغییر مداوم این قوانین است.
پینوشت:
[۱]. مرتضی مطهری، نظام حقوقی زن در اسلام، ص ۱۷۶-۱۷۸، به نقل از مجله زن روز شماره ۹۰.
[۲]. نظام حقوقی زن در اسلام، ص ۱۸۳-۱۸۴، به نقل از مجله زن روز، شماره ۱۰۱.
[۳]. برگ، اتو کلاین؛ روانشناسی اجتماعی، ج ۱ ص ۳۱۳.