باب ، ديوانهاي كه از قفس نپريد ( بخش هفتم )
سوال اول : بهائيت چگونه شكل گرفت؟
بهائیت در ایران : کابران محترم باز هم پاسخ به سوال اول ادامه دارد اما به جای خوب رسیدیم تا تکلیف با این مرد دیوانه کاملا روشن شود .
متن توبه نامه باب
...
« فداك روحي الحمدلله كما هو اهله و مستحقه، كه ظهورات فضل و رحمت خود را در هر حال بر كافه عباد خود شامل گردانيده، بحمدالله ثم حمدا كه مثل آنحضرترا ينبوع رأفت و رحمت خود فرموده كه بظهور عطوفش عفو از بندگان و تستر بر مجرمان و ترحم بر ياغيان فرموده، أشهدُ الله من عنده كه اين بنده ي ضعيف را قصدي نيست كه خلاف رضاي خداوند عالم و اهل ولايت او باشد. اگر چه بنفسه وجودم ذنب صِرف است ولي قلبم موقن به توحيد خداوند جل ذكره و نبوت رسول او(ص) و ولايت اهل ولايت اوست و لسانم مقربر كل ما نزل من عندالله است، اميد رحمت او را دارم و مطلقا خلاف رضاي حق را نخواستهام و اگر كلماتي كه خلاف رضاي او بوده از قلم جاري شده، غرضم عصيان نبوده و در هر حال مستغفر و تائبم حضرت او را. و اين بنده را مطلق علمي نيست كه منوط به ادعائي باشد. استغفرالله ربي و اتوب اليه من ان ينسب الي امر و بعض مناجات و كلمات كه از لسان جاري شده دليلش برهيچ امري نيست. و مدعي نيابت خاصه حضرت حجه الله عليه السلام را محض ادعاي مبطل است، اين بنده را چنين ادعائي نبوده و نه ادعاي ديگر، مستدعي از الطاف حضرت شاهنشاهي و آنحضرت چنانست كه اين دعاگو را به الطاف و عنايات بساط رأفت و رحمت خود سرافراز فرمايند. والسلام.
ترجمه توبه نامه باب به فارسي روان:
«روح من فدايت، خدا را شكر – همانگونه كه شكر حق اوست- كه مظاهر فضل و رحمت خود را در هر زماني برهمگي بندگانش شامل گردانيده و او را سپاس بعد از سپاس كه مثل تو ( محمد شاه) را منبع مهرباني قرار داده و ذات مهربانش گذشت از گناه بندگان، گناه پوشي بر گناهكاران و ترحم بر سركشان ميكند . خداوند گواه است كه اين بنده ضعيف منظوري ندارم كه مخالف رضاي خداوند و اهل ولايت او باشد. اگر چه وجودم سراپا گناه است ، ولي قلبم پر از ايمان به يگانگي خداوند و نبوت رسولش( ص) و ولايت آل اوست و زبانم معترف و مومن به هر چيزي است كه از جانب خداوند نازل گرديده است. اميد بخشش دارم وبجز رضاي خداوند چيزي نخواستهام و اگر حرفهائي زدهام كه بر خلاف رضاي او بوده است از قلمم جاري شده و منظور من سركشي از خداوند نبوده است. در هر صورت معترف به گناهم و توبه ميكنم به درگاهش و اين بنده را كمترين علمي نيست كه باعث بروز ادعايي شود . مغفرت ميطلبم از خداوند و به سوي او باز ميگردم از آنچه به من نسبت دادهاند. و برخي از دعاها و كلماتي كه از زبان من جاري شده هيچ دليل و منظوري ندارند و اين ادعا كه من نايب خاصه حضرت حجه الله عليه السلام هستم، ادعايي دروغ و باطل است . بنده هيچ ادعايي نداشته و ندارم. خواهشمندم از الطاق شاهي، اين دعاگو را با مهرباني و بخشش سرافراز فرمائيد. والسلام.
در كتاب بيان الحق، سيد عباس علوي توبه نامه سيد باب را تأييد كرده است و مينويسد:
در ايام محمد رضاي مخلوع، در ميدان بهارستان اغتشاشي برپا، بهائيان مجلس را به آتش كشيده كه توبه نام سوخته شود . خساراتي وارد آمده اما توبه نامه محفوظ ماند. همچنين در صفحه178 كتاب در مورد وضعيت فعلي اين سند مينويسد:
«ارباب كيخسرو در ايامي كه در كرمان به سر ميبرد به معلمي اشتغال داشت و همسر دوم وي از خاندان بهائي بود. در اوقاتي كه در مجلس شوراي ملي بود بهائيان با وي تماس گرفته و حاضر شدند مبلغ دوازده هزار تومان كه در آن سنوات ثروت معتنابهي بود به ارباب كيخسرو داده و اصل سند توبه نامه باب را كه در صندوقي در كتابخانه مجلس مضبوط بود، ابتياع كنند و خيلي اصرار و سماجت كردند بر ما معلوم نيست علت استنكاف ارباب كيخسرو به چه سبب بود. فرمان مشروعيت و نطق افتتاحيه مظفرالدين شاه نيز در جعبهاي در كتابخانه مجلس محفوظ است كه فرمان مشروعيت به خط قوام السلطنه است. در زماني كه رياست مجلس به عهده مهندس رياضي بود استاد بوذري كه از اساتيد به نام خط است احضار و به وي گفت كه توبه نامه باب مفقود شده است. استاد نشانه صندوقي را داد و پس از آوردن صندوقچه توبه نامه باب درآن موجود بود كه اكنون نيز در كتابخانه مجلس جمهوري اسلامي نگهداري ميشود:
برخي از بهائيان مدعي افسانه بودن توبه نامه هستند، اما وجود اين سند و همچنين اعتراف جمعي از بهائيان به وجود اين توبه نامه( كه به عقيده آنها براي فرار از اعدام نگاشته شده است) نگاشته شدن اين توبه نامه را به دست علي محمد ثابت مينمايد. چه بد پيامبري و چه بد آئيني!