×

هشدار

JUser: :_بارگذاری :نمی توان کاربر را با این شناسه بارگذاری کرد: 667

روند توسعه‌ی بهائیت در ایران (قسمت اول)

یکشنبه, 17 آبان 1394 23:36 نوشته شده توسط  اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

روند توسعه‌ی بهائیت در ایران (قسمت اول)

بهائیت در ایران:

دین و مذهب همواره عامل تعیین كننده‌ای در تحولات سیاسی و اجتماعی كشور مابوده است. تاریخ ایران، از دوران باستان تا به امروز، مملو از جنبش‌هاییاست كه براساس ایدئولوژی شكل گرفته‌اند. امپراطوری هخامنشی با اتكا بهایدئولوژی مكتب زرتشت قوام گرفت و دولت ساسانیان همبستگی میان دین و دولترا به كمال رساند؛ خلفای بنی‌امیه و بنی‌عباس، قرن‌ها با داعیه‌ی اسلام براین سرزمین حكومت كردند و سرانجام، از زمان صفویان به بعد، حكومت‌های ملیكشور ما با دین عجین گردیدند. چنان كه سلسله‌ی صفوی با تكیه بر مذهب شیعه،حدود دویست سال دوام یافت و شاهان قاجار، با استعانت از دین و استفاده‌یاز لقب «ظل‌الله» پذیرش حكومت خود را بر مردم هموار نمودند.

اغلبجنبش‌های اجتماعی معاصر ایران، به نوعی از دین بهره گرفته‌اند. اما اینواقعیت كه برای ایجاد تغییرات سیاسی در این سرزمین، می‌توان از علایقمذهبی مردم آن بهره برد، حكم شمشیر دو لبه را دارد زیرا هم می‌تواند ازجانب اصلاح‌گران و در جهت بهبود اوضاع به كار گرفته شود و هم می‌تواند بهعنوان برگ برنده در اختیار استعمارگران قرار گیرد تا با شناختی كه ازتاریخ و علایق مذهبی مردم كشور ما دارند، به اهداف خود نزدیك شوند. درمورد اخیر، از مذهب برای جذب مردم استفاده می‌شود و استعمارگران هدف خودرا با نام دین پیش می‌برند.در مواردی نیز استعمارگر با حمایت ازبدعت‌های مذهبی، می‌كوشد تا اصول عقاید توده‌ها كه آنان را به تحریك علیهمنافعش وادار می‌كند، مورد حمله قرار داده و در آنها تردید و تزلزل بهوجود آورد. از جمله مهم‌ترین این قبیل بدعت‌گذاری‌ها كه به عنوان حركتی برضد سنت‌های دینی و اجتماعی ملت ایران و با پشتیبانی استعمار خارجی واستبداد داخلی در تاریخ معاصر ایران قد علم كرد، فرقه‌ی بهائیت است كه باهدف از میان بردن نفوذ تشیع و روحانیت شیعه، در ایران عصر پهلوی شكل گرفت.

بهاییتبا هدف قراردادن اصول مذهب تشیع، سعی داشت مانع از گسترش آموزه‌های ظلمستیزانه‌ی آن شده، تا امكان تكرار جنبش‌ های مذهبی از میان برود. به همینخاطر هم بود كه رژیم پهلوی و اربابان انگلیسی‌اش به شدت از آن حمایتمی‌كردند و سعی داشتند از تفكر بهایی به عنوان اهرمی علیه اندیشه‌هایانقلابی مردم كه امام خمینی (ره) سمبل آن شناخته می‌شد، استفاده كنند. بهویژه پس از حماسه‌ی خونین پانزدهم خرداد 1342 كه رژیم بیش از پیش به قدرتو نفوذ معنوی روحانیت و شخص امام در میان مردم پی برد، توجه و حمایت آننسبت به عناصر بهایی فزونی گرفت و از حالت ناپیدا خارج شد.مقاله‌یحاضر بر آن است تا با نگاهی به پیشینه‌ی تاریخی و نحوه‌ی پیدایش فرقه‌یبهایی، دلایل و چگونگی گسترش آن در عصر پهلوی و روند صعودی توسعه‌ی بهاییترا در ایران، تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، به اجمال بررسی نماید.

تاریخچه :

بهایی‌گریاز بابیت نشأت گرفته و بابیت خود ریشه در شیخی‌گری(1) دارد. عقاید اولیه‌یفرقه‌ی بهایی تلفیق و تركیبی از عقاید تشیع، عرفان ایرانی، نظریه‌هایحكمای اسلامی و یونانی است كه پس از سپری شدن عمری هزارساله، به صورتشیخی‌گری، سپس بابیگری و سرانجام بهاییت درآمد. اما آن چه امروز در فرقه‌یبهایی مطرح می‌شود، با شیوه و افكار بنیانگذاران آن تفاوت دارد.ظهورشیخیه مصادف با دوران فتحعلی‌شاه قاجار (1250 ـ 1212 ه‍. ق) و بدعت بابیانمقارن با سلطنت محمد‌شاه (1264 ـ 1250ه‍. ق) است. بنیانگذار فرقه‌ی بابیه،شخصی به نام سید‌علی‌محمد شیرازی بود كه مدتی در عتبات درس خوانده و چندسالی در حومه‌ی بغداد و سپس بوشهر، گوشه‌نشینی اختیار كرده و ریاضت كشیدهبود، او پس از یك اعتكاف چهل‌روزه در مسجد كوفه و سفر به مكه،‌ به بوشهربازگشت و خود را «باب الهی» نامید. سپس مبلغینی به شیراز فرستاد و عده‌ایازجاهلان و ساده لوحان را به عنوان مرید به دور خود جمع كرد.البته مخفینماند كه عمال انگلیسی كمپانی هند شرقی نیز از او و پیروانش حمایت مالیمی‌كردند و به وسیله‌ی همین پول‌ها هم بودكه منوچهر خان معتمدالدوله حاكماصفهان، باب را به اصفهان فراخواند و در آن جا آزادی كامل به او اعطانمود. به این ترتیب، باب تا سال 1263 ه‍. ق كه سال فوت معتمدالدوله بود،در سایه‌ی حمایت او به تبلیغات پرداخت و مریدانش در زنجان و یزد رو بهفزونی گذاشتند.

عمده‌ی فعالیت‌های جنبش بابیه در این زمان پیراموناندیشه‌ی مهدویت دور می‌زد. اما با گذشت زمان، علی‌محمد باب كه نخست خودرا باب امام زمان (عج) می‌خواند، پس از چندی ادعای مهدویت كرده و نغمه‌یایجاد دین تازه‌ای را سرداد. سپس ادعای نبوت كرد و سرانجام نیز دعویربوبیت و الوهیت نمود. (2) اما با درگذشت حاكم اصفهان، به دستور محمد‌شاهقاجار، باب را در قلعه‌ی چهریق اردبیل زندانی كردند و او تا زمانی كه بهدستور امیركبیر در تبریز اعدام شد،‌ در آن قلعه به سر می‌برد. (3) (شعبان 1266 ه‍. ق) با این حال، پیامد حركت باب همچنان ادامه یافت. چرا كه سنگینیفشارهای روزافزون و طاقت‌فرسای اقتصادی بر پیكر جامعه‌ی عصر قاجار ـ بهویژه محمد‌شاه وناصرالدین شاه ـ طبقه‌ی زحمت‌كش ایرانی را سخت به ستوهآورده بود و نارضایتی‌های اجتماعی تنها نیاز به جرقه‌ای داشت تا آتش خشممردم را نسبت به دولتمردان بی‌كفایت، روشن سازد. اكنون باب، در بافت وپوشش مذهب، بهترین فرصت را برای اظهار وجود به مخالفین می‌داد. البتهگسترش دعوی باب دلایل سیاسی دیگری نیز داشت كه در ادامه به آن خواهیمپرداخت.

باب یك سال پیش از اعدامش، میرزا یحیی نوری ملقب به «ازل» رابه جانشینی برگزید. اما ازل كه از ترس دولت زندگی مخفی اختیار كرده بود،همه‌ی كارها را به برادر پدریش‌ میرزا حسینعلی بهاء سپرد و بهاء به عنوانپیشكار او، رشد و نفوذ بسیاری در میان طرفداران باب یافت. چندی نگذشت كهبه دلیل فشارهای حكومت ناصری، بابیان جایی برای ماندن در ایران نیافتند واز بغداد سردرآوردند كه در این زمان تحت امر سلطان عثمانی بود. در آن جاحسینعلی بهاء برای ارضای حس جاه‌طلبی خود، دست به اقدام عجیب وبی‌سابقه‌ای زد. ماجرا از این قرار بود كه باب در زمان حیات خود كتابی بهنام «بیان» نوشت كه كتاب احكام او به شمار می‌آمد. او در این كتاب وعدهداد كه در آینده‌ای بس دور، از میان بابیان، كسی به نام «من یظهره‌الله»ظهور خواهد كرد و همه باید اطاعت او را گردن نهند. ولی بهاء به ابتكار خوداین فاصله‌ی زمانی بسیار طولانی را كوتاه كرد و تنها چند سال پس از مرگباب، ادعا كرد كه او همان من یظهره‌الله است كه وعده‌اش در كتاب «بیان»آمده بود.ادعای گزاف و جاه‌طلبی بهاء موجب اختلاف شدید میان او و ازلگردید. دولت عثمانی چون وضع را به این منوال دید، بهتر دانست كه بابیان رااز بغداد به استانبول و از آن جا به «آورند» در یونان، كوچ دهد، دو برادردر این مدت هم‌چنان به درگیری خود ادامه می‌دادند و علاوه بر دشمنی باشیعیان، بادامن زدن به اختلاف داخلی، موجب ناراحتی مردم را نیز به وجودمی‌آوردند. لذا، دولت عثمانی چاره را در آن دید كه به طور رسمی و با رأیدادگاه، هر یك از دو برادر را به همراه پیروانش به نقطه‌ای دور از یكدیگربفرستد. سپس، میرزا یحیی ازل به جزیره‌ی قبرس و حسینعلی بهاء به عكا، گسیلداده شدند. از آن پس در میان بابیان دو فرقه‌ای ازلی و بهایی پدید آمد.بهاءپس از جدایی از برادر و به هنگام اقامت در عكا از دعوی من یظهره الله همگذشته و نه تنها خود را یك برانگیخته‌ی الهی می‌نامید، بلكه ادعای خدایینیز می‌‌كرد. (4)


زمینه‌های پیدایش :

اغلب تحلیل‌گرانی كه درباره‌یبهاییت مطالعه می‌كنند، علت بروز این جنبش را در زمینه‌های اقتصادی جستجوكرده و فقر و فلاكت مردم را عامل اصلی آن می‌دانند. (5) البته تردیدی نیستكه اوضاع اسف‌بار اجتماعی و اقتصادی ایران در دوره‌ی قاجار، می‌توانستزمینه‌ی برخی مخالفت‌ها را علیه حكومت مركزی ایجاد نماید (6) و برخاستن هرندای اعتراض‌آمیز، شور و هیجان مردم را به دنبال داشته باشد. در غیر اینصورت،‌ چه لزومی داشت تا زمانی كه دین كامل و آسمانی اسلام در جامعه‌یایرانی رسوخ كرده و با گوشت و خون آدمی پیوند خورده، تعلیمات ابتدایی وبی‌محتوای فرقه‌هایی از این دست در میان توده‌ی مردم جایی برای خود بازكند؟

بابیگری و بهاییت،‌ بدعتی بود كه براساس بنیان‌های مذهب شیعه بناشده بود و حرف تازه‌ای برای گفتن نداشت. اما فوجی كه به دنبال خود كشید،می‌تواند به نوعی قیام مردم را علیه خوانین، فئودال‌ها و زمینداران بزرگ ـكه اغلب در بین اقشار دولتی و مذهبی حضور داشتند ـ به ذهن متبادر سازد.بااین حال، رشد و گسترش این فرقه، در مدت زمانی كوتاه و به رغم تماممخالفت‌های موجود، می‌بایست دلایلی علاوه بر اوضاع اقتصادی مردم داشتهباشد. خاصه آن كه با عبور از عصر قاجار و تشكیل حكومت پهلوی، شاهد برخیاصلاحات در امور اقتصادی اجتماعی و نظامی هستیم: (7) اما، این وضعیت نه تنهامانعی برای گسترش بهاییت نمی‌شود، بلكه نفوذ و توسعه‌ی بهاییگری در عصرپهلوی دوم به اوج خود می‌رسد. پس،‌ گذشته از زمینه‌های اقتصادی پیدایشبهایی‌گری، بد نیست نگاهی به نقش استعمارگران خارجی در ظهور گسترش اینفرقه بیاندازیم. عاملی كه با گذشت زمان، نه تنها كاهشی در آن پیدا نشد،بلكه فرمانبرداری مستقیم شاهان پهلوی از اربابان خارجی، آن را پررنگ‌تر وقوی‌تر از قبل نمود.سؤال این جاست كه استعمارگران از بدعت‌گذاری دردین ملت ایران و ایجاد انشعاب مذهبی میان آنها چه نفعی می‌بردند؟ به عبارتدیگر، وحدت دینی مردم چه مانعی درمقابل استعمارگران به وجود می‌آورد؟

پاسخاین سؤال ها را باید در مقطعی از تاریخ جست و جو كنیم كه به «عصرامتیازات» معروف است. دوره‌ای كه ظهور سرمایه‌داری در غرب موجب شد كشورهایصنعتی هر كدام به میزان توانایی‌اشان، برای به دست آوردن مواد اولیه وبازار مصرف، به آسیا و آفریقا چنگ‌اندازی كنندو این درست مقارن با دوره‌یزمامداری بی‌كفایت‌ترین شاهان در طول تاریخ ایران بود. به زودی كشور ماصحنه‌ی رقابت‌های استعماری سه كشور فرانسه، انگلستان و روسیه گردید و هریك از آنها طی معاهدات و قراردادهای سیاسی یا اقتصادی، گوشه‌ای از خاكش راتصاحب كردند، یا ثروتی را به غارت بردند.پذیرش معاهدات ننگینی چونپاریس، گلستان و تركمانچای و واگذاری امتیازات گزافی چون تأسیس بانك شاهی،كشتیرانی روی رود كارون، رویتر و اكتشاف معادن ایران به انگلستان؛ تأسیسبانك استقراضی ماهیگیری در دریای خزر، احداث خط تلفن، احداث خط راه شوسه وسرانجام اجازه‌ی تأسیس بریگاد مستقل قزاق كه در حقیقت تسلط بر نیروی نظامیكشور بود، (8) نشانه‌ی آن است كه دولت ایران در مقابل استعمارگران به ذلتافتاده بود و توان مقاوت در مقابل زیاده‌خواهی آنان را نداشت. اما به رغمدریوزگی دولت‌، شواهد محكمی مبنی بر استقامت ملت و مقابله‌ی آن با ایندزدی‌های آشكار وجود دارد. نمونه‌های بارز این تقابل، فتوای جهاد توسطعلما و بسیج مردم در جنگ‌های ایران و روس و پیروزی‌های شگفت حاصل از آن،مقاومت نهضت تنگستان علیه نیروهای نظامی انگلیس و سرانجام نهضت تنباكو بهرهبری علما و با حمایت مردم در مقابل واگذاری امتیاز رویتر است.بنابراین،با آن كه استعمارگران با اعطای وام‌های كلان، دولت ایران را برای خودخریده یا از بی‌كفایتی رجال آن بهره می‌گرفتند، در مقابل ملت پابرهنه، امامتحد ایرانی، هیچ توفیقی به دست نیاورده بودند. ملتی كه به زور اسلحهتسلیم نمی‌شد، ‌با اتكاء به دین و آیین، با دست خالی، در مقابل بیگانگانمی‌جنگید. نقش عظیم روحانیت، بالاخص علمای شیعه، در ایجاد وحدت و پیشبرداهداف مردم، چیزی نبود كه از نگاه تیزبین استعمارگران به دور مانده باشد. آنان به عینه می‌دیدند كه صدور فتوا از جانب یك روحانی سالخورده، می‌تواندچه موج عظیمی میان مردم ایجاد كند و قوی‌ترین سدها را بشكند. وحدت دینی وهمبستگی مردم با اتكاء به علمای مذهبی، تنها مانع برای نفوذ هر چه بیشتراستعمارگران در ایران بود، مانعی كه می‌بایست پیش از سرایت به سایرمستعمرات، چاره‌ای برای آن می‌ اندیشیدند.

سیاست «تفرقه بیانداز وحكومت كن» در طول تاریخ بارها امتحان خود را پس داده و كارآمدی‌اش را بهنمایش گذاشته بود. ایجاد اختلاف مذهبی نیز پیشتر در عثمانی آزمایش شدهانگلستان را برای سلطه بر آن كشور، به توفیق رسانده بود. اینك، روسیه بادرس گرفتن از این تجارب از سید‌علی‌محمد باب حمایت می‌كرد تا با ایجادتفرقه‌ی مذهبی،‌ اقتدار دین و روحانیت و به تبع آن،‌ مقاومت ملت ایران رادر هم شكند. (9) كمی بعد، یعنی در دوره‌ی ناصری، انگلیسی‌ها هم به صف حامیانجدی این فرقه‌ی بدعت‌گزار پیوستند. (10)از آن پس، هر قدر استعمار‌گراننفوذ و قدرت بیشتری در ایران پیدا می‌كردند، حمایت آنها از فرقه‌ی بهایینیز علنی‌تر و قوی‌تر می‌شد. تا زمانی كه سرسپردگی كامل خاندان پهلوی بهاربابان خارجی، اوج گسترش و توسعه‌ی این فرقه و نفوذ آن را در اركانحكومتی به دنبال داشت.

ادامه دارد ...

منبع : با تشکر از سرکار خانم لاله فرزین‌فر نویسنده مطلب




 

خواندن 799 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

معرفی رهبران بهائیت

  • زرین تاج قزوینی

     

    زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).

     

    ادامه مطلب...
  • شوقي افندي

    شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.

    ادامه مطلب...
  • علی محمد باب

    علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.

    ادامه مطلب...
  • سید کاظم رشتی

    سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري  شيخيه را برعهده گرفت.

    ادامه مطلب...
  • عباس افندی (عبدالبهاء)

    عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.

    ادامه مطلب...

مبارزان با بهائیت

cache/resized/ccaca808332350bd352314a8e6bdb7dd.jpg
یکی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال
cache/resized/a2c88199bdee2998adc4f97d46fdb662.jpg
ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی