نفوذ یهود و اسرائیل زیر سایه بهائیت
بهائیت در ایران : بعد از توجه مقام معظم رهبری به موضوع نفوذ و اینکه کارگذاران نظام میباید مراقب نفوذ دشمنان انقلاب ، خصوصا بعد از اجرائی شدن توافق برجام باشند ، در رسانه ها در باره نفوذ و ابعاد آن بسیار مطلب آورده شد . اما ما در این مطلب می خواهیم به موضوع نفوذی بپردازیم که بطور فعال از زمان پهلوی اول با شکلی کاملا سازمانیافته شروع و در زمان پهلوی دوم به اوج خود رسید . قاعدتا بعد از انقلاب با توقف مواجه شد . اما آنهائیکه این سازمان را اداره میکردند مترصد فرصت فعالیت مجدد بودند . قطعا فرصت به اصطلاح پسا برجام نقطه شروع خوبی خواهد بود ، لذا شناساندن این سازمان مفید خواهد بود ،
با این شرایطی که در منطقه حاکم است ، اینکه اسرائیل بعنوان دشمن قسم خورده انقلاب اسلامی بخواهد تمام ظرفیتهای بالقوه خود در منطقه را برای دستیابی به اهدافش بکار گیرد امری کاملا معقول و بدیهی است . و نگاه غیر از این اساسا غیر منطقی و ساده لوحانه خواهد بود . خوب حالا ببینیم ابزار های این رژیم در منطقه خصوصا ایران کدام است . جریان بهائیت به چند دلیل واضح قابل دسترسترین ابزار است چرا ؟
·جریان بهائیت از ابتدای استقرار خود در منطقه فلسطین کمک شایانی را به ایجاد نطفه شومی بنام اسرائیل نمود است . این ارتباط خصوصا در زمان شوقی افندی و بعدها توسط اعضای بیت العدل تعمیق داده شد .
·اساسا صاحبخانه برای استفاده بیشتر مستاجر از امکانات درخواستهائی دارد که میباید تامین شود .
·جریان بهائیت گرچه بسیار کم اما در ایران ( بعنوان به اصطلاح مهد امرا الله ) حضور فعالی دارد و این حضور میتواند برای کشوری که در راس دشمنان نظام مقدس ج.ا.ا قرار دارد امکان بسیار خوبی برای دستیابی به اهداف باشد .
·اگر براین دلایل یهودیان بهائی شده را هم اضافه کنیم با یک مجموعه ای از نیروهای آماده بکار قسم خورده برای اسرائیل روبرو خواهیم بود ، که در اقصی نقاط ایران ، زیر سایه بهائیان حضور داشته و هر کدام امکان بر آورده کردن نیازهای رژیم صهیونیستی را دارا هستنند .
·لازمه سازمان دادن این نیروها یک رابط است که البته بیت العدل بخوبی زیر سایه بهائیت از عهده این کار بر خواهد آمد .
لذااز نکاتی که بسیار حائز اهمیت و قابل توجه است و شایسته دقت مضاعف پژوهشگران است، مسئله نفوذ و گم کردن ردپای سیاست بهائیان و نوکران اسرائیل غاصب در ایران است؛ که درزمان رژیم پهلوی به اوج خود رسیده بودو اکنون به صورت کم رنگتری نسبت به آن دوران ادامه دارد و اگر غفلت شود ملّت و مردم ما از جهات متعدد-نظیر آموزههایدینی و استقلال ملّی،نفوذ وجاسوسی در ارکان دولتو تبلیغات سوء بهائیت، ایجاد و پیگیری سیاستهای استعماری- دچارآسیبهای فراوانی خواهند شد.
بدون تردید برخی از اعتراضات علماء و مراجع در نهضت اسلامی سال ۱۳۴۲، در عکسالعمل به وضع بهائیت، در ایران بوده است.[۱] به نظر میرسد که نفوذ شدید بهائیان در این ایّام به قدری زیاد بوده، که جناب صبحی از مبلّغان بزرگ (تائب)بهائیت را واداشته است تا به قدر مقدور به افشاگری بپردازد؛ ایشان در کتاب خود چنین بیان و افشاء کرده است: «همه کسانی که روزی در این کیش (بهائیت) استوار بوده و سرافرازی مینمودند، به کناری رفتند و اکنون یک مشت جهود (پیروان یهود) در این کیش آمدهاند، که از سویی نام یهودی را ننگ میشمارند و از سویی با مسلمانی دشمنند و به گفتهی مردم میخواهند، ایز گم کنند (به گمراهی بیندازند) و اگر کسی بپرسد شما چه دینی دارید بگویند: بهائی، دیگر هیچ نامی از کیش خود نبرند. این را هم بدانید که من با مردمِ هیچ کیش و آیینی دشمنی ندارم.
اینها در سایهی این نام (بهائیت) که مردم آنها را یهودی ندانند، کارهای زشت بسیار کردهاند، که زیانش به مردم همهی کشور رسیده است. گرانی خانهها و بالا بردن بهای زمینها و ساختن داروهای دغلی و دزدی و گرمی بازار، رباخواری و بردن نشانههای باستانی به بیرون کشور و تبهکاری و ناپاکی و رواج بازار زشت کاری و فریب زنان ساده به کارهای ناهنجار، همه به دست این گروه است که از نام یهودی گریزان و به بهائیگری سرافرازند».[۲] جناب صبحی، در پایان کتاب خویشبه شرح حال یکی از بهائیان بچه دزد میپردازد، یا از دزدی یکی از بهائیان که رئیس حسابداری بنگاه تلفن بوده حکایت میکند و یا در شرح حال یکی از مبلّغان بهائی به نام (آشچی) چنین مینویسد: «یکی از مبلّغان این طایفه به نام آشچی، به یکی از خانمهای بهائی «کتاب اقدس»که نوشته و دستورهای بهاست، میآموخت؛ رفته رفته پا از جادهی پاکی بیرون گذاشت و زن بیچاره را فریب داد و شیفته نمود و گفت: فرمودهاند رفع قلم (در این روز به پاکی چیزی ننویسند)؛ آرزویش این بود که با او یار و همخواب شود. روزها اینچنین بودند، تا روزی که شوهر زن ناگهان به خانه آمد و آن دو را در یک بستر دید، هیاهو و داد و فریاد به راه انداخت. کار به محفل روحانی کشید (محفل روحانی بهائیان)، بیچاره زن در نزد همسایگان رسوا شد و چون تاب نیاورد خودکشی کرد و پروندهی آنها در محفل روحانی است. از اینگونه کارها بسیار شد که من برای نگهداری آبروی مردم و امید آنکه بتوانم آنها را به راه راست بخوانم، یک یک را نمیگویم، ولی این را میگویم که هیچکس از این بدکاران، رانده نشدند و گرفتار خشم شوقی نگشتند».[۳]
از دیگر کارهایی که گزارش مختصر آن توسط صبحی مبلّغ بزرگ بهائیان بیان شده است، کلاه برداری کلان شخصی بهائی به نام (عزیز نویدی) از ارتش بود که با صحنه سازی (قلعه مرغی) را تصاحب کرد. پول هنگفت بیست میلیون تومانی -مَبلغ سرسام آور پنجاه سال قبل- از ارتش کلاه برداری کرده و مَبلغ فوق را برای شوقیافندی ارسال کرد.[۴] البته جاسوسی عدّهای از بهائیان در زمان کنونی که برای سازمانهای جاسوسی بیگانه نظیر،موساد (سازمان جاسوسی رژیم صهیونیستی)، فعالیتمیکردند و در ایران به آشوب دست میزدند، خود گواه بر این است که رژیم صهیونیستی بهائیان را برای نوکری خویش در ایران و انجام اهدافش پشتیبانی کرده و میکند.با گذری در تاریخ و مشاهده حال کنونی بهائیت به این نکته پی میبریم که آئین خرافی بهائیت و پیروان فریب خورده آن، از ابتداء تا کنون فقط مایهی دردسر برای این کشور و ملّت بودهاند و به جز ظلم و جنایت و خیانت، فایدهی دیگری برای مردمنداشتهاند. / ادیان نت
پینوشت:
[۱]. برای آگاهی بیشتر ر.ک. به خاطرات فلسفی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران ۱۳۶۷، ص۱۹۹-۱۸۵.
[۲]. پیام پدر، فضلالله صبحی مهتدی، ص۲۲۷.
[۳]. همان، ص۲۳۴.
[۴]. همان، ص۲۳۶.