×

هشدار

JUser: :_بارگذاری :نمی توان کاربر را با این شناسه بارگذاری کرد: 667

بررسی مثلت: استکبار، جریان‌های انحرافی و نفوذ فرهنگی

یکشنبه, 17 آبان 1394 23:36 نوشته شده توسط  اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

بررسی مثلت: استکبار، جریان‌های انحرافی و نفوذ فرهنگی

بهائیت در ایران : استراتژی تغییر یا سرنگونی نظام مقدس جمهوری اسلامی، از زمان پیروزی انقلاب اسلامی در دستورکار استکبار جهانی و در رأس آن، امريكا قرار گرفت، به‌طوري‌‌که سیاستمداران امریکایی هیچ‌گاه آن را انکار نکرده و همواره به عنوان یک هدف راهبردی مدنظر قرار داده‌اند. آنها بارها تأکید کرده‌اند که این هدف راهبردي، با تغییر دولت‌ها در امریکا و جابه‌جایی اولویت‌های سیاست خارجی این کشور، از دستورکار خارج نمی‌شود چراکه درگیری ایران و امریکا، ریشه در ماهیت طرفین درگیر دارد از این‌رو، این نبرد هنگامي پايان مي‌گيرد که یکی از طرفین، تغییر ماهیت دهد؛ نبردي كه در آن اسلام‌ ناب محمدي(ص) در برابر جريان استكبار جهاني قرار دارد.

سیاست‌های راهبردی امريكا علیه انقلاب اسلامی ايران در ابتداي امر، بيشتر بر شیوه‌های براندازی سخت و همراه با خشونت متمركز بود که نقطه اوج آن، جنگ تحمیلی هشت‌ساله بود. با گذشت زمان و عدم تحقق اهداف آنان از طریق براندازی سخت، به اقدام‌های نرم و غیرخشونت‌آمیز روي آوردند و آنچه را كه به‌اصطلاح، "براندازی نرم" و "ناتوی فرهنگی" خوانده مي‌شود، به طور جدی در دستوركار خود قرار دادند. این مسئله حکایت از اين حقيقت دارد که سیاست خصمانه دولتمردان امریکا علیه ایران، معطوف به تغییر نظام ایران بوده‌است و در اين مسير، از تاكتيك‌هاي مختلفي بهره گرفته‌است كه تلاش جهت تغيير در باورها، ارزش‌ها و اعتقادات ديني و ملي مردم مسلمان ايران، از جمله مهم‌ترين اين روش‌ها بوده‌است. یکی از اقدامات نرم امريكا در اين راستا، راه‌اندازی یا حمایت از جنبش‌های فرهنگی‌ـ‌اعتقادی در داخل ایران است. آنها با زیرکی تلاش دارند تا راه‌هایی را که منجر به رویارویی مستقیم نظام سیاسی و هواداران آن و جریان‌های تابع این رویکرد می‌شود، مسدود کنند. این رویکرد، مسیرهای جدیدی را که نظام سیاسی، حساسیت زیادی نسبت به آنها ندارد و یا راه‌های فرار مناسب قانونی دارند، برمي‌گزيند و روي موضوعاتی دست مي‌گذارد که ضمن نقاط وجود آسیب‌پذیر داخلی، ظرفیت‌های مناسبی برای مانور روي آنها وجود دارد. از جمله اين موارد مي‌توان به: تمرکز بر مسائل مربوط به جوانان، زنان، اقشار آسیب‌پذیر، معضلات اجتماعی مانند فقر و بيكاري و... اشاره كرد.

مهم‌ترین عامل تأثیرگذار بر هویت و امنیت ملی در جوامعی که مذهب در آنها از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است، آموزه‌های مذهبی است. دین و مذهب تحت شرایطی خاص می‌تواند، عامل انسجام و وحدت ملی برای یک ملت شود و دولت‌ را در برابر تهدیدهاي داخلي و خارجي، بیمه كند. همين جايگاه و نقش حساس، موجب شده تا اين عامل، از سوي قدرت‌هاي سلطه و جريان‌هاي برانداز مورد توجه قرار گيرد.(1)

سیاستمداران امریکایی نیز از همان ابتدا به اين عامل توجهي خاص مبذول داشتند. پس از اينكه آنها در اوایل دوران قاجار با فرهنگ، ‌مذهب و باورهای مردم و سیاست ایران آشنا شدند، تمام تلاش خود را به کار بسته و در راستاي تضعیف ایران به هم‌پيمانان خود پيوستند. با چنین دیدگاهی بود که با جنبش ضد ملی جريان بابیت و چندی بعد بهائیت، همراهی کرده و از آنان در عرصه‌های مختلف حمایت کردند كه این پشتيباني‌ها تا به امروز نیز ادامه داشته‌است.

جريان‌سازي فرقه‌اي در ايران

از قرن 19 میلادی و همزمان با صنعتی شدن اروپا، ایران به‌واسطه موقعیت ژئوپلتیک خود، جایگاه خاصی را در معادلات جهانی به خود اختصاص داد. گذشته از وجود مواد اولیه، بازار مصرف و نیروی کار ارزان‌، همسایگی با دو قطب سیاسی آن روزگار، اهميت اين امر را دو چندان ساخت.

روس‌ها پس از دوران "پطر كبير" و "کاترین"، به منظور توسعه مرزهای سیاسی خویش و دستیابی به بخشی از مسير بازار تجارت جهانی که از جنوب ایران عبور می‌کرد، چشم طمع به سرزمین ایران دوخته بودند. آنها با تحت فشار قرار دادن اتباع مهاجر ایرانی در مناطق شمالی قفقاز، زمینه بروز جنگ در اين منطقه را فراهم ساختند و درنهايت، بخش‌های وسیع و حاصل‌خیزی از ایران را به اشغال خود درآوردند.

قدرت ديگر آن روز يعني انگليس،‌ هرچند نمی‌توانست اهداف ارضی نسبت به ایران داشته باشد اما به موقعيت ژئوپلتیک ایران در همسایگی با هندوستان(مستعمره مهم خود) پي برده بود و به همین جهت، از سیاست دوگانه تضعیف تدریجی ایران و تقویت اقتدار ظاهری خود در برابر روسیه پیروی می‌کرد.

هردوي این قدرت‌ها، به نوعي درصدد تضعیف ایران تا مرحله حذف تدریجی بودند. تقریباً در دورانی نزدیک به همین ایام، به ردپای امریکا در سواحل خلیج‌فارس بر می‌خوریم که به دنبال گسترش تجارت با آسیا ‌بود.(2)

در 19 اکتبر 1851(14 ذیحجه 1267ه.ق) معاهده‌ای میان ایران و امریکا به امضا رسید و این کشور رسماً مجوز تأسیس کنسولگری خود در بوشهر را به دست آورد. این ارتباط سیاسی تا قطع کامل آن در تاریخ 19 فروردین‌1359 -تنها 17روز قبل از مداخله نظامی امریکا در حادثه طبس- با فراز و فرودهایی همراه بود. در طول مدت130 سال ارتباط سیاسی امريكا با ایران، همواره سیاست تضعیف ایران در تمامی زمینه‌ها در دستورکار سیاستمداران این کشور ‌بوده‌است.

جریان تبشیر، مقدمه نفوذ دشمن

به طور كلي، یکی از علل ایجاد رابطه سیاسی ميان دولت‌ها، مسئله اتباع است، امريكا در اين زمينه نيز سياست‌هاي خاصي را در رابطه با ايران اتخاذ كرد. اين سياست در آن زمان، از طريق میسیونرهای مذهبی به اجرا درآمد. میسیونرها به‌ظاهر با هدف تبلیغ مسیحیت واردايران شدند و با اقدامات خود، زمینه نفوذ امریکا به عرصه سیاسی- فرهنگی ایران را ایجاد کردند. آنها برای این منظور با حمایت انگلیس، شهر ارومیه را پایگاه فعالیت‌های خود قرار داده و علاوه بر ساخت کلیسا، اقدام به تأسيس کتابخانه، بیمارستان، مدرسه و چاپخانه نيز كردند.(3)

ماهيت حقیقی میسیونرها هنگامي آشكار شد که در روزنامه‌ای تحت عنوان "پرتو‌های نور" به دین مبین اسلام توهین و هتاکی كردند به‌طوري‌كه ناصرالدین‌شاه، دستور توقیف این روزنامه را صادر كرد.(4)این رخداد، حاکی از آن است که از همان آغاز، دیپلماسی فرهنگی امریکا در پی تحقق استراتژی نفوذ و تغییر فرهنگ و باورهای مذهبی جامعه ایران بوده‌است.

ميسيونرهاي امريكايي، پيشقراول نفوذ معرفتي

به گواه سیاستمداران غربی، نتایج حاصل از اقدامات میسیونرهاي مذهبي در ايران، چیزی جز افزايش تنفر ایرانيان از آنها نبود؛ جامعه ایرانی به ایشان همچون کافراني بی‌آزار می‌نگریستند.(5)این وضع در مورد تمام جريان‌هاي میسیونر‌ی ازجمله ميسيونرهاي امریکایی نیز صادق بود اما اين مسئله باعث نشد كه اين جريان‌ از پي‌گيري اهداف محوري خود دست بردارد بلكه همانطور كه اشاره شد، در پوشش مسيحيت و با ترفندهاي مختلف تأسيس مدرسه و بيمارستان رايگان و...- زمينه‌هاي شكل‌گيري جنبش‌هاي فكري-عقيدتي مدنظر خود را فراهم ساخت.

در چنین روزگاری بود که جریان‌های‌ فکری و مدعیان مهدویت با سوءاستفاده از فضای پدید‌آمده سیاسی‌-اقتصادی، همسو با میسیونرهای غربی، باورهای جامعه را هدف قرار داده و به امید کسب جایگاه و دستيابي به منافع مورد نظر خود -دانسته یا ندانسته- به بازی در زمین حریف پرداختند. اقدامات آنها تاجايي پیش رفت که کشور را با يك بحران جدی داخلی مواجه ساخت.

یکی از جریان‌های برآمده از دل مباحث مربوط به "مهدویت" و "مدعيان مهدويت"، فرقه "بابیت" بود كه در جامعه ایرانی بروز و ظهور پیدا کرد و در ادامه، با حمایت کشورهای سلطه توانست از مرگ حتمی نجات پيدا كند و تحت عنوان "بهائیت" به حيات ننگين خود ادامه دهد.

سركرده اين فرقه، فردي به نام "علی‌محمد شیرازی"، معروف به "باب" بود. در روزهای اولیه ادعای وي، دو تن از میسیونرهای اروپایی با هدف تسهیل و رفع موانع از مقابل باب، از بغداد راهی شیراز شدند. وقتي آنها به قاطعيت حاکم شیراز در برخورد با اين جریان، آگاه شدند، به اصفهان رفته و نزد "منوچهرخان معتمدالدوله گرجی"، حاکم اصفهان رسیدند. وي ترتیب ملاقات اين دو مبلغ را با خاخام‌های یهودی اصفهان می‌دهد. آنها در بازگشت به بغداد، از مرکز خود در لندن تقاضا می‌کنند كه پایگاه فعالیت‌هایشان از بغداد به اصفهان منتقل شود و اين تقاضا ‌پذیرفته مي‌َشود. ورود این دو میسیونر به اصفهان، درست مصادف با زمانی است که علی‌محمد باب نیز در اين شهر و تحت توجهات حاکم گرجی آن، روزگار می‌گذرانید.(6)

این وضعیت تا مرگ معتمد‌الدوله به همین منوال ادامه داشت. "استرن"، مبلغ مذهبی انگلیسی در کتابی تحت عنوان "طلوع نور در شرق" اذعان مي‌دارد که بابی‌ها با وی در ارتباط بوده و از او جزوات ضد اسلام تقاضا می‌کرده‌اند: «در مراجعت به اقامتگاهم به تعدادی بابی برخورد کردم که با نهایت احتیاط، از من تقاضای جزوه‌ای در رد اسلام کردند. آنها گفتند: ما از اسلام و پیامبرش، متنفریم و [نعوذ بالله-] قرآن را مسخره می‌دانیم. یکی از آنان گفت: ان‌شاءا... روزی، اسلام را از این کشور بیرون خواهیم‌کرد. اگر روسی یا انگلیسی شویم برای ما فرقی نمی‌کند زیرا هر عقیده‌ای را بهتر از اسلام می‌دانیم.» استرن در ادامه، مي‌نويسد: «به نظر می‌ر‌سید آنها از طبقه اشراف اصفهان باشند».(7)طبق‌ گزارش "استین رایت" نيز هنگامي كه باب -به سبب فتنه‌انگيزي دستگير شده و- در قلعه "چهریق" زندانی بود، میسیونرهای امریکایی با وي مراوده داشته‌اند.(8)

پس از آغاز فعالیت میسیونر‌ها در ارومیه و شهرهاي ديگر، آموزش فرزندان ایران‌زمین، به عنوان يكي از مهم‌ترين راهکارهاي نفوذ به قلوب ایرانیان و فراهم ساختن زمينه‌هاي فكري لازم براي تحقق اهداف قدرت‌هاي سلطه در دستوركار جريان‌هاي ميسيونري قرار گرفت. این اسب تروا توانست برای مدت 130 سال در لایه‌های مختلف اندیشه و فرهنگ این مرز و بوم، نفوذ پيدا کرده و هویت ‌ملی را دستخوش تغییر قرار دهد. در اين ميان، اندیشمندان و علماي ديني، به‌ویژه تنی چند از عالمان شیعه در برابر توطئه دشمنان اسلام به مبارزه و ایستادگی پرداختند كه نمايانگر آگاهي آنها از اهداف و برنامه‌هاي استعمار و استكبار جهاني است و نشان مي‌دهد كه مبارزه ضداستعماری ایرانیان، ریشه در‌ تاریخ دارد. نقطه اوج این مبارزه در بهمن‌ماه 1357 بود كه به فضل الهی و رهبری پیامبرگونه حضرت امام‌خمینی(ره) به پيروزي منتهي شد.

حمله امريكا به نظام آموزشي با بازوي بهائيت

بنا بر آنچه گذشت، قدرت‌هاي سلطه و در رأس آنها، امریکا و حاكمان کلیسا برای استعمار و استثمار جوامع بشری، از هیچ اقدامي فروگذار نکرده و در چارچوب طرح‌های استعماری و روند برده‌سازی انسان‌ها، در کنار يكديگر و در یک راستا فعالیت كرده‌ و مي‌کنند.

فرقه بابیت و تشکیلات بهائیت نیز دقیقاً بر همین اساس، از سوی استعمارگران طراحی و حمایت شد تا بازویی براي آنها باشد و بتواند در راستای اقدامات استعماری غرب، زمينه‌هاي نفوذ را فراهم سازد. این فرقه در پی حمایت‌های همه‌جانبه مستکبران و دولت‌های سلطه‌گر، علاوه بر اصرار بر نفوذ فرهنگی-معرفتی به دنبال نفوذ اقتصادی، سیاسی، امنیتی و... نيز بود. مصداق این مهم، نفوذ عناصر فرقه تشکیلاتی بهائیت در عرصه‌های مختلف حکومت پهلوی‌هاست. حضور چهره‌های سرشناس و تشکیلاتی این فرقه مانند "فرخ‌رو پارسا" (وزیر آموزش و پرورش)، "سپهبد اسدا... صنیعی" (وزیر جنگ)، "عباس آرام"(وزیر خارجه) و... در کابینه‌ هویدا مؤید همین امر است.(9)

ضمن اينكه، تشکیلات بهائیت از همان زمان شكل‌گيري، با هدف ايجاد تغییر در نگرش نسل جوان نسبت به دین به عنوان جزء جدايي‌ناپذير هویت‌ ملی- نفوذ در نظام آموزشی کشور را جزء برنامه‌هاي خود قرار داد و از طرق مختلف توانست به حوزه آموزش و پرورش راه پيدا كند. نقطه اوج اين نفوذ در زمان حكومت پهلوی‌ها بود كه بهائيت عملاً در رأس نظام آموزشي كشور قرار گرفته و اداره آن را در دست گرفت.

فعالیت‌های فرخ‌رو پارساي بهائي به عنوان وزير آموزش و پرورش، مصداق بارز چگونگي اين نفوذ است. پدر و مادر وی جزء گروه‌هايي بودند كه بر ضد فرهنگ ملی و اعتقادی به فعاليت مي‌پرداختند و او در چنين محيطي و تحت چنين انديشه‌هايي رشد كرد. پارساي با "سپهبد احمد شیرین‌سخن" ازدواج کرد. او در کنار ديگر عناصر بهائي، وظيفه خود را در قبال گسترش فساد و تباهی در جامعه به‌خوبي اجرا كرد. آموزش و پرورش، یکی از حوزه‌هاي حساسي بود كه وی -چونان میسیونر‌های مذهبی در دوره‌هاي قبل- از آن برای ايجاد تباهی و فساد در ميان دختران بهره می‌برد. فعالیت‌های فرخ‌رو پارسا در زمان تصدی‌گری وزارت آموزش و پرورش، حاکی از تلاش وي براي ضربه زدن به ارزش‌هاي ديني-اخلاقي و دور كردن نوجوانان و جوانان از هويت ديني و ملي خويش است.

یکی دیگر از ابزارهای نفوذ معرفتی امریکا در جامعه ایرانی، راه‌اندازي مؤسسات چاپ و نشر بود كه با كمك بازوي خود يعني تشکیلات بهائیت از آن در جهت تحقق اهداف خود بهره مي‌گرفت. يكي از اين مؤسسه‌ها، مؤسسه انتشارات "فرانکلین" بود. نمایندگی فرانکلین در تهران به فردي به نام "همایون صنعتی‌زاده" سپرده شده بود. این مؤسسه توانست در عرض چند سال، به تشکیلاتی تأثیرگذار در حوزه نشر و فرهنگ ایران تبدیل شود، تا جایی‌که کتاب‌هاي درسی دانش‌آموزان نيز در این مؤسسه چاپ می‌شد. در يكي از اسناد ساواک درباره فعاليت‌اين مؤسسه آمده: «مؤسسه انتشاراتی فرانکلین دارای تعداد زیادی کارمند است كه در ظاهر به نشر و انتشار کتب علمی-اجتماعی و... مبادرت می‌ورزد ليکن این مؤسسه در باطن، فعالیت‌هایی در جهت سیاست‌های دول خارجی به عمل می‌آورد... به هر تقدیر این مؤسسه ظاهراً فرهنگی، در حال حاضر از جانب سیاست‌های خارجی حمایت و پشتیبانی می‌شود و رؤسای آن همگی جیره‌خوار سازمان سياي امریکا هستند.» ساواک همچنين پس از کسب اطلاعات از منابع خود در خصوص اين مؤسسه می‌نویسد: «...عموماً کارمندان فرانکلین معتقدند که عده‌ای از افراد این مؤسسه، به طور مستقيم از طرف سازمان سیا حمایت می‌شوند.»(10)

دانشگاه به سبب داشتن نقشي مهم در حوزه تصمیم‌سازی‌ و تحول در کشور، همواره مورد توجه بوده‌است. از طرفي، جايگاه ویژه‌ای در حوزه فرهنگ دارد، به‌گونه‌ای که اصلاح جامعه، تابع اصلاحات دانشگاه است. بر همين اساس، این مرکز مهم فرهنگی هيچ‌گاه از نگاه ميسیونرهای امریکایی و بهائیان، دور نمانده‌است. آنها برای این منظور همواره درصدد نفوذ در اين حوزه بوده‌اند به‌طوري‌كه در دوران پهلوی‌ها بر رأس این مرکز مهم فرهنگی قرار گرفتند و تلاش كردند جوانان را از هویت اصلی خود دور نگه دارند. یکی از این عناصر بهائی- فرماسون، کسی نیست جز "ذبیح‌ا... قربان". وي بعد از طی دوره آموزشي خود‌ در کالج امریکایی "بیروت"، به ایران بازگشت و وارد شهر شیراز شد.

در سال 1330، دولت امریکا در قالب حمايت‌های "اصل چهار ترومن"، مبالغی کمک بلاعوض را براي ایجاد دانشگاه شیراز در نظر گرفت. سرانجام در سال 1334 این دانشگاه تأسيس شد و فعاليت خود را با سه دانشکده کشاورزی، ادبیات و پزشکی آغاز کرد. دکتر "ذبیح‌ا... قربان"، عضو لژ فراماسونری "حافظ" به عنوان رئیس اين دانشگاه منصوب شد. وی در طول دوران ریاست خود، بیشترین توجه را به کلیمیان و بهائیان مبذول داشت، به‌طوری‌که به دستور او بیش از 400 نفر بهائی و کلیمی به استخدام دانشگاه شیراز در آمدند.(11)"ارتشبد حسین فردوست" که کلیه‌ امور و فعالیت‌های اطلاعاتی و جاسوسي رژیم پهلوی را در دست داشت، دکتر قربان را از جمله عناصر و عوامل سازمان جاسوسی‌ ام.آي 6 انگلستان می‌داند.(12)

دکتر قربان به عنوان یک بهائی عضو شبکه‌ فراماسونری، راهبردها و دستورهاي عناصر بیگانه و محافل استعماری، به‌ويژه صهیونیست‌ها را در حوزه‌ تعلیم و تربیت جوانان ایرانی، بي‌كم‌وكاست اجرا می‌کرد. شدت وابستگی او به حدی بود که نام وی در فهرست اعضای تمام انجمن‌ها و محافل وابسته همچون "باشگاه لاینز"، "جمعیت تسلیح اخلاقی"، "بنیاد کارنگی"، "انجمن دوستداران امریکا" و نظایر آن دیده می‌شود.(13)

البته این مسئله، تنها به دانشگاه شیراز محدود نبود و "دانشگاه صنعتی آریامهر" (دانشگاه صنعتی‌شریف امروزي) نیز بر اساس اهداف فوق، در سال 1344 تأسیس شد.

حمايت همه‌جانبه امريكا از بهائيت

بنابر آنچه گذشت، به خوبی می‌توان درک کرد كه تشکیلات بهائیت، کارکردی نیابتی برای سازمان کلیسایي استعمار داشته‌است. با ظهور و پيروزي‌ انقلاب اسلامی، این ابزار عملاً كارآيي خود را براي قدرت‌های سلطه از دست داد. بیانیه‌ها و قطعنامه‌های بسياري كه امریکا طي سال‌هاي گذشته در پوشش مسائلي همچون "دفاع از حقوق‌بشر" و "آزادی‌بیان و عقیده"، علیه جمهوری اسلامی ایران صادر كرده‌است، نمايانگر ناراحتي و عصبانيت سران اين كشور از حذف بازوي عملياتي خود يعني تشکیلات بهائیت از عرصه‌های مختلف جامعه ايران، به‌ویژه حوزه تعلیم و تربیت و فرهنگ است.

در اين راستا،‌ جريان استکبار جهانی، به‌ویژه امریکا در پوشش دفاع از حقوق‌بشر و آزادی‌بیان، به حمایت از تشکیلات بهائیت پرداخته‌است. در فاصله سال‌های 1361 تا 1373، نمایندگان امریکا شش قطعنامه به تصویب رساندند که در آنها به جانبداری و حمایت از بهائیت پرداخته و بنا به اعتراف "بیل کلینتون"، رئیس‌جمهور وقت امریکا: «ایالات‌متحده می‌کوشد تا یک همکاری بین‌المللی برای زیر فشار قرار دادن حکومت اسلامی ایران به منظور رعایت حقوق اقلیت‌های مذهبی[-به زعم آنها، بهائيت-] به وجود آورد».(14)در سال‌های بعد نیز کشورهای غربی با حمایت قاطع از بهائیت در پیش‌نویس قطعنامه حقوق‌بشر سازمان ملل علیه ایران(15)، بار دیگر به منافع حاصل از فعاليت جاسوسان خود در كسوت بهائی، اعتراف کردند. مجلس نمایندگان امریکا در قطعنامه‌ای که در سال 1375 تصویب کرد، از دولت ایران خواست تا از اعمال تبعیض علیه بهائیان ایران خودداری کند! در نامه نمایندگان امریکا تأکید شده‌ بود: «بهائیان ایران، عاملی مهم در هرگونه روابط آینده آن کشور با ایالات‌متحده هستند.»(16)همچنین "برایان کسیدی"، نماینده انگلیسی مجلس اروپا، پس از بازدید از ایران و بازگشت به لندن، از نحوه رفتار با بهائیان انتقاد کرد و با اين كار، حمایت بین‌المللی از بهائیان جاسوس در ایران را به نمایش گذاشت.(17)علاوه بر اين، "موریس کاپیتورن"، نماینده کمیسیون حقوق‌بشر سازمان ملل نیز در جریان بازدید از ایران، مدعی نقض حقوق بهائیان در ایران شد.(18)اينگونه ادعاها و فرافكني‌ها عليه جمهوري اسلامي ايران تا به امروز ادامه داشته‌است. اكنون پس از حصول توافق هسته‌اي، امریکا در تازه‌ترين مواضع خود تلاش می‌کند به موازات فشارهای سیاسی و نظامی خویش، در پوشش مباحث حقوق‌بشر نيز اقدام كرده و تشكيلات بهائیت را به عنوان یک "اقلیت دینی" مطرح سازد. جالب اينكه، برخی به‌اصطلاح روشنفکران داخلی نيز در اين مسير با امریکا و متحدانش همراه شده و به بهانه دفاع از حقوق‌بشر، به حمايت از جامعه بهائی، گروه‌های انحرافی و عناصر خائن مي‌پردازند. در اين راستا، رسانه‌هاي خبري وابسته به رژيم صهیونیستي و امریکا هم وارد ميدان شده و با تبلیغات گسترده در اين زمينه، حمايت اربابان خود از تشكيلات بهائیت را دوچندان مي‌سازند. اينگونه فرافكني‌هاي رسانه‌اي، در کنار اقدامات دولت و مجلس نمایندگان امریکا، زمینه‌ها و بسترهای لازم را برای تحقق اهداف سلطه‌جویانه استكبار جهاني از طريق عمال خود يعني گروه‌هاي انحرافي، به‌ويژه بهائیان فراهم مي‌سازد.

پي‌نوشت:

شعبان‌پور، موسی، جامعه‌شناسی قدرت و امنیت، تهران، نشرآجا، 1386، ص‌128.

p236 1795-1880 B.j. kelly. Britain and the Persian Gulf

جان، الدر، تاریخ میسیون امریکایی در ایران، ترجمه سهیل آذری، انتشارات نور جهان، 1333.

اسناد وزارت خارجه جمهوري اسلامي ايران، اسناد مکمل قاجاریه،‌ ج 141، ص 286.

رایت دنیس، انگلیسی‌ها در میان ایرانیان، ترجمه اسکندر دلدم، تهران، ص.

Stern, Rev, Henry Aaron. Dawnings of Light in the East. London,1854.p157

همان، صص262-261.

Wright, Dr. Austin H. “Bab and Seine Secte in Persien.”Zeitschrift der Deustchen Morgenlandischen Gesellschaft. Vol5. (1851) pp 384 – 85.

ذوالفقاری، ابراهیم، قصه هویدا، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، 1386.

رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک (‌داریوش همایون‌)، ص7، صص 163و4، صص157تا159.

طباطبایی، محمدحسین، نفوذ فراماسونری در مدیریت نهادهای فرهنگی ایران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1380.

شهبازی، عبدا...، ظهور و سقوط پهلوی، خاطرات حسین فردوست، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی،تهران، 1369ص.

طباطبایی، محمدحسین، همان.

رادیو اسرائیل، مورخ 21/7/1373.

خبرگزاری جمهوری اسلامی، مورخ17/9/1374.

همان، به نقل از بخش فارسی رادیو امریکا، مورخ 10/1/1375.

همان، مورخ 30/3/1375.

همان، مورخ 19/8/1375.

خواندن 890 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

معرفی رهبران بهائیت

  • زرین تاج قزوینی

     

    زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).

     

    ادامه مطلب...
  • شوقي افندي

    شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.

    ادامه مطلب...
  • علی محمد باب

    علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.

    ادامه مطلب...
  • سید کاظم رشتی

    سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري  شيخيه را برعهده گرفت.

    ادامه مطلب...
  • عباس افندی (عبدالبهاء)

    عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.

    ادامه مطلب...

مبارزان با بهائیت

cache/resized/ccaca808332350bd352314a8e6bdb7dd.jpg
یکی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال
cache/resized/a2c88199bdee2998adc4f97d46fdb662.jpg
ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی