بررسی ریشه بهائیت ( نگاهی دیگر بر چگونگی پیدایش و .... بهائیت)
بنیان
گذار این فرقه سید علی محمد شیرازی است که در اول محرم الحرام سال 1235 هجری در
شیراز متولد شد. پدر او میرزا رضا بزاز شیرازی بود که در اوان کودکی وی زندگی را
ترک گفت. پس از مرگ در زیر سرپرستی دایی خود در آمد که پیشه تجارت داشت و به آموختن
دروس فارسی، عربی و سپس در سلک طلاب علوم دینی در آمد.
او در این مدت از مردم بسیار کناره می گرفت و به چله نشینی می نشست. از ویژگی های
وی خوش نویسی و تند نویسی بود. وی پس از پایان تحصیلات مقدماتی و فراگرفتن علوم
ادبیات عرب و منطق به امر داد و ستد در تجارت خانه دایی خود مشغول شد. وی در این
مدت همزمان به مطالعه کتب دینی و ادعیه و ریاضت روزگار می گذرانید. به این جهت در
اثر به سر بردن در ریاضت و خواندن کتب دینی از روحی لطیف بر خوردار بود .
در سال 1255 هجری در 20 سالگی به سوی کربلا رهسپار شد و در آنجا به برخی شاگردان
سید کاظم رشتی دومین پیشوای فرقه شیخیه که نزدیکی هور امام عصر(عج) را نوید می داد،
آشنا شد. در این مدت او از حوزه درس سید کاظم رشتی استفاده فراوان می برد و مدت یک
سال در خدمت وی به سر می برده است. سپس به بوشهر نزد دایی خود بازگشت. پس از مرگ
سید کاظم رشتی در سال 1259 که در وصیت نامه خود ظهور امام زمان (عج) را سفارش کرده
بود برای خود جانشینی انتخاب نکرده بود. بنابراین در سال 1260 سید علی محمد شیرازی
در زمان حکومت قاجار در شیراز خود را "باب" نامید. باب به معنای "در" است و منظور
دری است که مهدی موعود از آن دستورات خویش را برای مردم صادر می کند. پس از 3 سال
خود را پیام آور مهدی (عج) دانست و کتابی به نام "بیان" نوشت. در این کتاب در مورد
اصول آموزش دینی نوشت. بنا به عقیده باب، تورات برای موسی، انجیل برای مسیح قرآن را
محمد(ص) آورد. او خود را پیام آور جدید می دانست و بیان را کتاب مقدر خود می خواند.
و در آن برابری تمامی مردم اعم از زنان را اعلام می داشت. او تاکید می کرد که دینش
در تمام دنیا گسترده خواهد شد ولی هم اکنون در پنج نقطه ایران، آذربایجان،
مازندران، اراک، فارس و خراسان نفوذ کرده است.
در آن زمان به علت وخامت وضع اقتصادی و معنوی و سیاسی همچنین وجود ستمگری های حکومت
وقت و نیز تلفات بیماری ها روح مردم آن دوره را علاقمند به ظهور حضرت حجت نمود و
نیاز به یک تسلی خاطر داشتند. در این وضع نا به سامان اقتصادی و سیاسی، باب ادعای
خود را اعلام داشت. او شاید در ابتدا باور نداشت که مردم دعوت خود را به صورت
فراگیر بپذیرند اما مریدان زیادی پیدا کرد و بیشتر شان از شیخیان بودند که به گفته
سید کاظم رشتی و شیخ احمد احصایی، در انتظار ظهور امام غایب در شهر ها بودند. در
این میان جنبش سختی در میان مردم شیعه در افتاد و بسیاری شیعیان که در آرزوی دیدن
امام عصر بودند بدون شناخت دعوت باب را پاسخ گفتند. در این دوره حاکم شیراز به علت
غوغا در شهر باب را 6 ماه زندانی کرد. پس این کار بیشتر باعث ابهت او در بین مردم
شد و مردم چنین پنداشتند که امام زمان اینگونه مانند اولیائ و اوصیاو دیگر دین
همراه با رنج و مرارت ظهور و غروب کرده است. در نهایت وی در میان کشمکش هایی که با
حاکمان و صدر اعظم قاجار داشت در سال 1266 قمری در تبریز کشته شد.
ظهور فرقه بهایی :
پس از تبعید میرزا حسینعلی نوری معروف به بهاء، از ادرنه به عکا، وی برای جلب
پیروان جدید به عنوان " من یظهره الله" و "بهاء الله" شروع به فعالیت کرد. و ادعا
می کرد که همان معادی است که باب گفته بود. به همین علت بیشتر بابیان همراه او به
عکا در اسرائیل رفتند. و با ترفند های دیگر همچون نامه نگاری به دیگر بابیون ایران
آنها را تشویق به مهاجرت می نمود.
نام فرزند و ادامه دهنده راه بهاء، میرزا عباس که ملقب به عبدالبهاء می باشد، بود.
بهاء در سن 76 سالگی و در سال 1309 در شهر عکا زندگی را بدرود گفت. در بیان رموز
پیروزی بهاء باید به دو نکته اشاره کنیم:
اول اینکه او برادر جانشین باب بود و از ابتدای ظهور بابیت دارای احترام نزد بابیون
بود. دوم آنکه میرزا حسینعلی و جانشینان او از جمله پسرش، نوشته اند که
جانشین اصلی باب همین بهاء بوده است از ازل تا ابد.
مهمترین نوشته های بهاء شامل:
کتاب اقدس، کتاب ایقان، کتاب اشراقات، کتاب هفت وادی و مهمترین آنها کتاب الواح
السلاطین است.(1)
تاریخچه سیاسی بهائیت:
فتنه های باب و بهاء از جمله تلاش هایی بوده است که از اواسط قاجار با هدف ضربه به
اسلام و علی الخصوص شیعه پی ریزی شد. این برنامه ها از سوی کانون های استعماری و در
مسیر تداوم حیات همواره در کنار دشمنان اسلام بوده است همچنین هدف دیگری که در کنار
ضربه به تشیع می توان نام برد، هدف گیری ایران و از پای در آوردن اقتدار و کیان
ایرانیان بوده است. استعمار گران از ده ها سال قبل برای ضربه به ایران راه های
زیادی را در نظر گرفتند امام هیچ کدام را موثر تر از تخریب عقاید دینی و مذهبی
ایرانیان نیافتند.
دولت انگلستان سردمدار استعمار برای نفوذ در سرزمین های اسلامی و به ویژه ایران
برنامه ای مفصل تدارک دید و برای آن بودجه ای هنگفت در نظر گرفت. از نظر تاریخی
شعبه امور دینی در کنسولگری های انگلیس در شهرهای مذهبی ایران و در کربلا و نجف و
سامرا آغاز به کار کرد که زیر نظر بریتانیای کبیر اداره می شد. دیپلمات های مشغول
به کار در این بخش ها دارای اطلاعات فراوانی بودند که در ارتباط به شیعه و اسلام
بود و به ظاهر سمت دبیری داشتند. آن ها همچنین در فعالیت مذهبی مردم اخلال می
کردند. پس اساس سیاست انگلستان در سرزمین های اسلامی بر پایه ایجاد تفرقه در بین
مردم و مذاهب بود.
آنها یکی از راه های موفقیت آمیز ورود به ایران و نفوذ در شیعه را از طریق همین
مدعیان ظهور و مهدویت می دانستند که هدف از آن هم ایجاد تشتت و پراکندگی بود. در
مدت پنجاه سال چندین مدعی دروغین امام زمان پیدا شدند که هر کدام بی دیغ از
حمایت انگلستان بهره می بردند. که شامل فرق: بابیگری، بهایی گری و ازلیگری بودند.
این سه فرقه از آبشخور شیخیگری که بانی آن شیخ احمد احسایی بود، بهره بردند(2)
بهاییت،
فاشیسم جدید
گفتاری از فیچیکا، یک بهایی که مسیحی شد.
فرانچسکو فیچیکا متولد1946، در سال 1971 به عضویت محفل بهاییت سوییس در آمد و پس از
مطالعه کتاب "هرمان زیمر" تشکیلات بهاییت را زیر سوال برد و مورد انتقاد قرار داد.
وی کتاب اقدس بهاییان را جعلی دانست و پس از گفتگوهای بسیار و جدل های زیاد با مرکز
بهایی در حیفا، انصراف خود را از این مر کز اعلام کرد و او را روحانی طرد شده
دانستند.
مقاله فیچیکا تحت عنوان " آیا بهاییت دین جهانی در آینده است؟" یک پژوهشی نقادانه
علیه تاریخ و عملکرد و تشکیلات بود . این مقاله برخلاف اعتراضات وسیع بهاییان، در
جهان گسترش یافت و انتشار آن بسیار بالا رفت. این مقاله بعد ها به کتابی تبدیل شد.
نظری بر محتوای کتاب :
او می گوید تعالیم بهایی در اطاعت بی چون و چرا بنا شده است و هر کس در این
تشکیلات از قواعد تخطی کند، طرد می شود. او در کتابش به طور مکرر از ماهیت استبدادی
و افکار افراطی آن سخن می گوید. اهداف سیاسی این تشکیلات دیکتاتور مآبانه و
ضد آزادی است. او معتقد است که عقاید سیاسی افراطی رهبریت این تشکیلات متاثر از
گرایشات فاشیستی است. این تشکیلات در پی آن است که بهائیت را به عنوان نوعی ابر
دیانت اجتماعی و اخلاقی نشان دهد در حالیکه از ارائه اطلاعات مر بوط به احکام و
تعالیم امتناع می کند.
فیچیکا می گوید فعالیت های میسیونری و سر مایه گذاری، تشکیلات بهائیت را در مقام
مقایسه به فعالیت اسلام که بدون سرمایه گذاری بوده است، موفقیت آمیز نبوده. او
همچنین بهائیت را درتقابل با دموکراسی می داند چراکه دارای تمرکز قوا نیست و
بنابراین ضد دموکراسی است.
کتاب اقدس بهاییان، مجموعه ای پیچیده از قواعد عجیب که متعلق به شرق باستان است و
نامفهوم می باشد و این قوانین طاقت فرسا می باشند. قوانینی ضد اخلاقی و بدون در نظر
گیری آزادی اجتماعی.
از نظر سیاسی فیپیکا معتقد است بخشی از این قواعد مکتوم مانده اند چراکه عبدالبهاء
به علت نیاز به حمایت مالی شدید آمریکا و اروپا مجبور ماند بخشی از این کتاب ها و
احکام را بدون چاپ باقی بگذارد چون با منافع سیاسی آن ها در تعارض بوده است. همچنین
آن ها در ایران در دیدگاه فیچیکا خواهان حکومت سلطنتی بودند و در طی انقلاب مشروطه
خود را به خوبی در این زمینه نشان دادند. تمایل آن ها به حکومت سلطنت طلبانه گرایش
سیاسی آنها را نشان داد.(3)
ارتباط بهائیت و رژیم صهیونیستی
یکی ار فصول بسیار مهم در کارنامه بهائیت ارتباط با رژیم صهیونیستی می باشد. این
ارتباط به گواه تاریخ پیشینه ای بس دراز تر از عمر رژیم صهیونیستی دارد. میرزا
عباس(عباس افندی) و به عبارتی همان عبدالبهاء، دارای ارتباطی تنگاتنگ با اعضای
خاندان روتچلد، گردانندگان و سرمایه گذاران اصلی در طرح استقرار یهودیان در فلسطین،
است. پس از مرگ عباس افندی، شوقی افندی فرزند او و نوه بهاء ریاست تشکیلات را به
عهده گرفت. دولت صهیونیسم در بدو تاسیس حکومت خود بلافاصله از جناح شوقی افندی
حمایت می کرد. تا جایی روابط سیاسی این دو سیستم با هم بالا گرفته بود، که بهائیت
تنها با نوشتن نامه ای و درخواست مبلغی معین می توانست تقاضای خود را بر آورده کند.
کار حمایت اسرائیل از آنها به این صورت بود که دیوید بن گاریون، نخست وزیر وقت رژِم
صهیونیستی در طی نامه ای به بهائیان نوشته بود: هر دستوری که ولی امرالله(شوقی
افندی)، بفرمایند و یا هر تقاضایی داشته باشند، دولت اسرائیل فورا برآورده می
نماید.
بهائیت و جنگ های اعراب با رژِیم صهیونیستی:
الف) جنگ شش روزه اعراب با اسرائیل: در خلال این جنگ بر خلاف شعار بهائیان مبنی بر
"صلح جهانی"، به جای حمایت از این شعار و محکوم کردن صهیونیست ها به عنوان آغازگر
جنگ، در کنار این ارتش قرار گرفتند و حمایت ازاسرائیلیان را اعلام داشتند./span>
ب) نبرد رمضان: در این نبرد که کشور های اسلامی همچون مصر ، لبنان ، اردن ، سوریه و
... بر سر رژِیم اسرائیل فرود آمدند، بهائیان به علت شکست اسرائیل ناراحت بودند و
در تمامی مجلات خود حتی در نشریان کودکان هم اعلام اعتراض و همدردی با اسرائیل را
کردند. (4)