به بهانه درج کتاب بهائیگری احمد کسروی
احمد کسروی کیست ؟
(نقل
اول)
احمد کسروی تبریزی (۸
مهر
۱۲۶۹،
۲۰
اسفند
۱۳۲۴)
تاریخنویس، زبانشناس و پژوهشگر برجسته ایرانی بود. دو کتاب او به نامهای تاریخ
مشروطهٔ ایران و تاریخ هجدهسالهٔ آذربایجان از مهمترین آثار مربوط به تاریخ جنبش
مشروطهخواهی ایران است و هنوز به آنها استناد میشود . در کتاب آذری یا زبان
باستان آذربایجان کسروی، برای نخستین بار این نظریه را مطرح کرد که زبان تاریخی
منطقهٔ آذربایجان ایران قبل از رایج شدن زبان ترکی آذربایجانی که مورخان از آن به
نام “آذری” یاد کردهاند، زبانی از خانوادهٔ زبانهای ایرانی بودهاست. این نظریه
هنوز مخالفانی میان قومگرایان دارد اما در نزد زبانشناسان به صورت عام پذیرفته
شدهاست . . کسروی در جوانی به کسوت روحانیون شیعه درآمد ولی به دلایلی مدتی پس از
رفتن به تهران عبا و عمامهاش را کنار گذاشت و در عدلیه استخدام شد و بعد از مدتی
به خوزستان منتقل شد. او مدتی بعد از عدلیه برکنار شده و وکیل دعاوی شد. کسروی
نشریهٔ پیمان (از
۱۳۱۲
تا
۱۳۲۰)
و پس از اشغال ایران و برکناری رضاشاه پهلوی، نشریهٔ پرچم را منتشرکرد و درآنها به
ترویج دیدگاههای خود دربارهٔ دین و زبان و باورهای ایرانیان پرداخت. کسروی حزب یا
جمعیتی نیز تشکیل داد و آن را باهماد آزادگان نامید وی مبلغ «پاکدینی» (زدودن
خرافات از مذهب) بود . کسروی از طرفداران سرهنویسی در زبان فارسی بود ، تا به
جایی که در انتهای کتابهایش لغتنامهای برای کمک به خواننده لازم به نظر میرسید
. البته اکثر این معادلهایی که کسروی ساخته بود، بعدها خود به تدریج وارد زبان
رایج شدن در اواخر عمر، نوشتههای کسروی بسیار تندتر شد ؛ و کتب و نوشتارهایی حاوی
حملات شدید به برخی از شاعران فارسیگو، بهاییت، صوفیگری، شیعه و شیخیگری منتشر
کرد
. .
احمد كسروي كيست؟ (نقل دوم)
احمد کسروی از چهره های جنجالی تاریخ معاصر ایران موضوع مناقشات بسیاری بوده است.
کسروی از دو جنبه در تاریخ معاصر اهمیت یافته است: نخست از منظر تاریخ نگاری به
ویژه تاریخ مشروطیت و دیگر از منظر دشمنی هایی که با تشیع و ائمه معصومین(ع) داشته...
...کسروی
دچار خود گنده بینی شد .. عضویت در انجمن علمی سلطنتی لندن، انجمن پطروگراد و انجمن
علمی واشنگتن، او را سخت مغرور کرد. شذوذاتی هم خود داشت که دچار آن انحراف بزرگ شد
و آن ظلم را بر اسلام و تشیع روا داشت...»
احمد کسروی از چهرههای جنجالی تاریخ معاصر ایران و موضوع مناقشات بسیاری است.
کسروی از دو جنبه اهمیت یافته است: نخست از منظر تاریخنگاری، به ویژه تاریخ
مشروطیت، و دیگر از منظر دشمنیهایی که با تشیع و ائمهی معصومین علیهم السلام
داشته و ادعاهایی که در مورد برانگیختگی خود مطرح میکرده است.
از منظر نخست ـ جایگاه وی درتاریخنگاری مشروطه ـ که هنوز هم هوادارانی دارد، در
کتاب «کسروی و تاریخ مشروطهی ایران» آمده است:
«زمانی
که کسروی حاصل پژوهش خود دربارهی مشروطیت ایران را منتشر کرد، دانشمند سرشناسی
بود. وی در زمینههای تاریخ، زبانشناسی و جغرافیای تاریخی صاحبرای شناخته میشد.
همینطور مصلحی اجتماعی محسوب میشد که به اعتقاد خود ریشهی دردهای جامعه را
شناخته و راهحلهایی برای آنها یافته بود.» (1)
یا دراظهارنظری مشابه، کسروی به عنوان بزرگترین مورخ مشروطه ایران مطرح میشود. (2)
امام خمینی که خود زمانهی کسروی را درک کرده است، در مورد وی قضاوت منصفانهای
دارد:
«...
یک دفعه آدم میبیند که کسروی آمد و کتابسوزی [کرد]. مفاتیحالجنان هم جزو
کتابهایی بود که سوزاند. کتابهای عرفانی را هم سوزاند. البته کسروی نویسندهی
زبردستی بود، ولی آخری دیوانه شده بود یا یک مغزی است که این مغز ـ بسیاری از
شرقیها این طوری هستند که تا یک چیزی، چهار تا کلمهای یاد میگیرند، ادعایشان
خیلی بالا میشود. کسروی آخری ادعای پیغمبری میکرد. نمیتوانست به آن بالا برسد،
آنجا را میآورد پایین.» (3)
از منظر دوم، اندیشههای انحرافی ضدشیعی کسروی، از زمان طرح با عکسالعملهایی در
سراسر ایران مواجه شد. مرحوم استاد غلامرضا سعیدی خراسانی از جمله کسانی است که با
کسروی ارتباطاتی داشته است.
حجتالاسلام سیدهادی خسروشاهی به نقل از ایشان مینویسد:
«من
در 1312 در روزنامهی شفقِ سرخ مقالاتی بر ضداروپاییگری به قلم احمد کسروی خواندم
که بسیار برایم جالب بود. از بیرجند نامهای به وی نوشتم و تاکید نمودم که برای نشر
این قبیل اندیشهها، باید نشریه یا مجلهای مستقل منتشر گردد. کسروی در پاسخ ضمن
ارسال یکی دو تا از کتابهایش نوشت که به زودی مجلهی پیمان را منتشر خواهد ساخت و
از من هم دعوت به همکاری کرد. پیمان در سال 1313 منتشر شد و من هم مقالاتی در
زمینههای اسلامی ترجمه و به آن میفرستادم که چاپ میشد. تا آنکه من به تهران
آمدم و او عاشقانه از اسلام صحبت میکرد و یک بار هم مرا برای افطار دعوت کرد ...
اما وقتی دو سال بعد، انحرافاتی درمجله پیمان و پرچم و نشریات وی دیدم، روزی به
سراغ وی رفتم و پس از مباحثاتی که دیدم تاثیری ندارد، به او اخطار کردم که هذا فراق
بینی و بینک. و از او جدا شدم
.
کسروی دچار خودگندهبینی شد ... عضویت در انجمن علمی سلطنتی لندن، انجمن پطروگراد و
انجمن علمی واشنگتن، او را سخت مغرور کرد. شذوذاتی هم خود داشت که دچار آن انحراف
بزرگ شد و آن ظلم را بر اسلام و تشیع روا داشت...» (4)
در فضای نسبتاً باز بعد از شهریور 1320، سماجت و لجاجتی که کسروی در طرح مباحث
ضدشیعی خرج میداد، علما را به تکاپو واداشت و اثرات منفی مقابله با علما در دورهی
رضاشاه را تا حدودی خنثی کرد. جنبشی پرتحرک به راه افتاد. نهضتی که علیه اندیشههای
کسروی در میان عالمان دینی شروع شده بود، به تولید حجم زیادی از منابع مکتوب فرهنگی
منجر گردید. (5)
در این تقابل فکری به دو مشی مشخص میتوان اشاره کرد. مقابلهی فکری و فرهنگی با
اندیشهی کسروی که حاج سراج انصاری سردمدار آن بود. (6)
فعالیتهایی که آیتالله سیدنورالدین شیرازی رییس حزب برادران (7) یا محمدتقی
شریعتی در کانون نشر حقایق اسلامی مشهد (8) انجام میدادند، نمونههایی از این
تکاپوی فکری و فرهنگی برای حفظ هویت مذهبی است.
و اما این اسناد
اندیشههای ضدشیعی کسروی، ضمن آنکه علما را به تکاپو جهت پاسخگویی به شبهات وی
واداشت، در میان مردم مسلمان ایران هم هیجانی به پا کرد که متاسفانه تا کنون اسناد
قابل توجهی از این موضوع منتشر نشده است. با این حال در آرشیو مرکز اسناد انقلاب
اسلامی، اسناد محدودی (9) ـ حدود سیبرگ ـ در مورد کسروی وجود دارد که بازنویسی و
برای استفادهی محققان ارایه میشود. در این اسناد به موضوعات مهمی پرداخته شده
است: شکایت مردم مراغه از کتاب شیعیگری، شکایت پیروان کسروی از مردم تبریز و مراغه
و دیلم، شکایت اهالی میاندوآب از پیروان کسروی، شکایت کسروی به نخستوزیر، شکایت
کسروی از کارکنان دولت، نامهی روشنگری کسروی با نام سرگذشت من مردان نیک داوری
کنید، خط و ربطهایی میان بخش اداری-سیاسی وزارت کشور و کسروی، هیجان عمومی مردم
رشت علیه جشن کتابسوزی کسروی و از همه مهمتر تشکیل جلساتی از طرف علمای تهران و
تهدید دولت به اعتصاب و تظاهرات در شهر در صورت عدم قبول تقاضای آنها جهت آزادی
قاتلان کسروی.
پانوشتها
1-
سهراب یزدانی، کسروی و تاریخ مشروطهی ایران، تهران، نشر نی،
1376،
ص 24
2-
داریوش رحمانیان، آذربایجان، مشروطه و ناسیونالیسم، نامهی مشروطه، خبرنامهی ستاد
بزرگداشت یکصدمین سالگرد مشروطیت، شمارهی سوم، اردیبهشت
1384،
ص 81
3-
صحیفهی امام (مجموعه آثار امام خمینی)، جلد 13، تهران، موسسهی تنظیم و نشر آثار
امام خمینی، 1378، ص 32
4-
غلامرضا سعیدی، مفخر شرق سیدجمالالدین اسدآبادی، به کوشش سیدهادی خسروشاهی،
تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی،
1370،
صص13 ـ 14
5-
رک به. رسول جعفریان، رسائل سیاسی-اسلامی دورهی پهلوی، جلد اول، تهران، مرکز اسناد
انقلاب اسلامی، 1384
6-
رک به: رسول جعفریان، جریانها و سازمانهای مذهبی-سیاسی ایران (سالهای57 ـ 1320)،
تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ ششم، 1383
7-
رک به: دکتر احمد بهشتی، سه سال در محضر استاد، به انضمام زندگینامهی حضرت
آیتالله سیدنورالدین حسینی الهاشمی، قم، انتشارات فجر ولایت، 1383، صص 24 ـ 17
8-پروین
منصوری، تاریخ شفاهی کانون نشر حقایق اسلامی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی،
1384
9-
آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پروندههای احمد کسروی به کدهای 22505 و 20343
***
کاربر محترم با درج دو نقل از اندیشه و نگاه احمد کسروی و ذکر این مهم که
نویسنده ای همچون کسروی چه نگاهی به اسلام و خاصه تشیع داشته ، که در نهایت
به مخالفت آشکار او با تشیع و جریان کتابسوزی توسط کسروی و موضعگیری علما و ... می
انجامد . اما در همین دوران نویسنده در یک اثر تالیفی به نقد بهائیگری پرداخته است
، اثر این نویسنده با عنوان بهائیگری را در دو قسمت ارائه مینمائیم . هدف از ارائه
این تالیف این است که بار دیگر یاد آور شویم که نگاه نقد بر آئین بهائی تنها در
جامعه مذهبی ایران وجود نداشت بلکه مخالفان تشیع نیز در نقد بهائیت دست به قلم بوده
و هستنند .
بهائیت
در ایران