تاویل
روایات اسلامی در بهائیت
بهائیت در ایران : روایات بسیاری در باب علائم ظهور در کتب
اسلامی وارد شده که اگر همه آن روایات را مطالعه کنیم، دیگر به انحراف کشیده نشده و
ادعاهای دروغی را می توانیم دفع کنیم. طرفداران باب و بهاء برای آنکه بتوانند قیام
مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف در روایات را با قیام عده ای از پیروان باب
تطبیق دهند، سعی کردند تعدادی از آن روایات کتب اسلامی را به نام خود تمام کنند.
در نقطة الکاف می گوید: دلیل چهارم (برای مقام قدوسیت و رجعت رسول الله بودن ملا
محمد علی قدوس) آنکه سیصد و سیزده تن نقباء در حول ایشان جمع شدند و جان باختند ...
الخ. [1]
می گویند دروغگو حافظه ندارد: خود مولف در مقام شرح جریان قلعه ی طبرسی صفحه
153-195 که بتدریج اسامی و عده ی مقتولین را ذکر می کند در حدود سیصد و پنجاه
نفر را متذکر می شود:
چند نمونه دیگر از نوشته های نقطة الکاف در مورد یاران جان باخته در قلعه طبرسی:
1- یکی آنکه سه نفر از ایشان شهید شده بود. [2]
2- و حساب نمودند در همه این دعواها هفتاد نفر از اصحاب در رکاب همایون ایشان (رکاب
بشروئی که خود او نیز کشته شده بود) به درجه ی شهادت فائز گردیده بودند. [3]
3- یک روز چند نفر به جهت تحصیل قند و چای از جهت حضرت رفتند ایشان را گرفتند و
بزرگ ایشان ملاسعید نامی بود مشهور بزرکناری. [4]
4- و دو آدم از مخلصین به همراه ایشان بود که آنها نیز ضعیف بودند فرار نمودند. [5]
5- شیخ صالح شیرازی که قاتل حاج ملا محمد تقی قزوینی بود رفت که آتش را خاموش کند
که گلوله ی دیگر بر سرش آمده و از هم خورد گردید همین که نعش او را برداشتند گلوله
ی دیگر آمده یک دست میرزا محمد علی ولد آقا سید احمد را برده در حضور پدرش فوت کرد
[6]
6- و برگشتند دو نفر از اصحاب شهید شده بود برگشتند و نعش های خود را برداشته به
قلعه بردند. [7]
7- و از جمله ی اشخاصی که ضعف بر ایشان غالب گردید و از قلعه برآمد آقا رسول بهمیزی
بود که با سی نفر بیرون آمد. [8]
8- آن جناب (قدوس) سوار شده و دویست و سی نفر اصحاب باقی مانده بودند همچون پروانه
گرداگرد شمع وجود آن جناب را گرفتند وارد بر اردو شدند. [9]
پس در این چند جمله از سیصد و پنجاه نفر تقریبا اسم برده شده است، در صورتی که در
چندین مورد که تیر باران یا حمله ی عمومی صورت گرفته است ذکری از متوفیات اهل قلعه
به میان نیاورده است.
و روی این قاعده به طور مسلم جمعیت اهل قلعه به پانصد نفر می رسید، اگر چه برخی از
مورخین (در مفتاح باب الابواب) دو هزار و پانصد نفر نوشته اند.
ثانیا: در اینجا ملا محمد علی قدوس قائم آل محمد شده است، و معلوم می شود قائمیت
لباسی است که به تن هر شخصی جور آید.
ثالثا: به موجب روایات مربوطه، سیصد و سیزده نفر در مسجد الحرام به اطراف حضرت ولی
عصر جمع آیند، نه در قلعه طبرسی مازندران به اطراف ملا محمد علی قدوس.
رابعا: سیصد و سیزده نفر از اصحاب خاص حضرت ولی عصر هستند، و از جانب آن حضرت به
عنوان حکام و فرمانداران بلاد معین می شوند، نه آنکه در همان قلعه کشته شده یا شهید
گردیدند.
خامسا: معلوم می شود ملل جهان و مخصوصا ملت شیعه هزار سال یا بیشتر منتظر قائم
بودند که در ظرف چند روز از قلعه طبرسی قیام کرده و سپس در همانجا متحصن شده و با
یارانش کشته شوند.
سادسا: به قول مولف که اولین نویسنده و اولین طرف دار سید باب است، و به نوشته این
کتاب که معتبرترین و قدیمی ترین کتابیست در تاریخ و جریان امور این طائفه، با ظهور
جناب قدوس رجعت حضرت رسول اکرم متحقق گشته است و در عین حالی که قائم آل محمد است،
در حقیقت پیغمبر اسلام است که بعد از هزار و دویست و پنجاه سال به دنیا رجوع کرده
است.
سابعا: جای تاسف است که قائم آل محمد ظاهر شد و رسول اکرم رجعت کرد، ولی هیچ گونه
از عدل و داد خبری نشد و بلکه جور و هرج و مرج و ظلم بیشتر در دنیا و در ایران ریشه
افکنده و اختلاف و ناراحتی تازه ای بر اختلافات گذشته اضافه گردید.
لذا تا روایات اسلامی که در مورد ظهور حضرت حجت است را نخوانیم و در مورد آن تاملی
نداشته باشیم، خطر بسیاری ما را تهدید می کند و ممکن است به کسی ایمان آوریم که جز
به راه ظلمت ما را به راه دیگری نکشاند.
پی نوشت:
1- نقطة الکاف، صفحه 153 سطر 12
2- نقطة الکاف، صفحه 168 سطر 18
3- نقطة الکاف، صفحه 173
4- نقطة الکاف، صفحه 184
5- نقطة الکاف، صفحه 187
6- نقطة الکاف، صفحه 189
7- نقطة الکاف، صفحه 190
8- نقطة الکاف، صفحه 191
9- نقطة الکاف، صفحه 192
منبع : پایگاه جامع فرق و ادیان و مذاهب