خود کرده را
تدبیر نیست !
نوشته شده توسط امیر سالمی
بهائیت در ایران : سرویس خبری جامعه بهایی: به رغم وعده های زیاد، ایران به نقض
حقوق بشر ادامه می دهد - گزارش سازمان ملل
000یکی از مهمترین معیارهای بررسی مقالات علمی در مجامع معتبر بین المللی، منابع
و مراجع مورد استفاده در مقاله میباشد. در واقع قوت و اعتبار ادبیات فنی مقاله، به
مراجعی بستگی دارد که بدانها استمساک گردیده و این امر شالوده و اساس مقالات را
تشکیل میدهد. اما در بررسی مقالهی حاضر، مراجع مورد استناد در مقاله اهمیتی
بالاتر از این یافتهاند. به عبارت روشنتر در نوشتار حاضر، حاشیه پررنگتر از متن
گردیده و بر خلاف انتظار نگارندهی محترم، صرف ارائه و استناد به دو مرجع خاص ارائه
شده در انتهای مقاله، ناخواسته توانسته بسیاری از اتهاماتی که دگراندیشان بهایی سعی
در انکار آن دارند را به اثبات برساند. در واقع مستنداتی که سرویس خبری جامعهی
جهانی بهایی، به عنوان یکی از معتبرترین و رسمیترین تریبونهای بهاییان جهان در
این خبر بدانها استناد نموده، به اجبار ، تمامی بهاییان عالم را بر سر دو راهی
قرار میدهد؛ یا بایستی اصالت مستنداتی که خود آن را ارائه نمودهاند، قبول داشته
باشند که در این صورت گَرد جمیع اتهامات و گمانههایی همچون دخالت در امور سیاسی،
جاسوسی برای بیگانگان و ... را بر دامن تمامی بهاییان مینشاند و یا این که اذعان و
اعتراف به کذب و ساختگی بودن مدارک ارائه شده نمایند که این صورت نیز رهآوردی
کوچکتر از گناهی به بزرگی دروغپردازی و جعل مدارک با هدف مظلومنمایی برای اهل
بهاء به ارمغان نخواهد آورد. لذا نظر به اهمیت موضوع، قبل از پرداخته به اصل خبر،
تحلیل مختصری بر مراجع مذکور ارائه میگردد.
سرویس خبری جامعهی جهانی بهایی در اول آبان 1392 به بهانهی انتشار گزارش دکتر
احمد شهید، گزارشگر ویژهی سازمان ملل، اقدام به انتشار خبری با عنوان "به رغم وعده
های زیاد، ایران به نقض حقوق بشر ادامه میدهد" نموده و در کمال ناباوری مدارکی که
در متن بدانها اشاره گردیده، در ذیل مقاله در دسترس قرار داده است. نکتهی مهمی که
در خصوص مدارک ارائه شده مورد غفلت واقع گردیده، توجیه چگونگی دسترسی به اطلاعات
مذکور میباشد؛ یکی نامهی محرمانهی شورای عالی انقلاب فرهنگی به رهبر ایران و
دیگری نامهی محرمانه مدیر کل حراست وزارت علوم به حراست 81 دانشگاه کشور.
اما در خصوص نامهی محرمانهی شورای عالی انقلاب فرهنگی، محرمانه بودن آن یک بحث
است، پاراف و دستوری که رهبر ایران بر روی آن نوشته نکتهی بسیار مهم دیگری است. به
عبارت روشنتر این نامهی محرمانهی شورای عالی انقلاب فرهنگی نیست که در اختیار
دگراندیشان بهایی و سرویس خبری جامعهی جهانی بهایی قرار گرفته بلکه نامهی
محرمانهای است که دستور و یادداشت رهبر ایران بر روی آن نقش بسته است. به بیان
دیگر چنانچه نامهی مذکور قبل از وصول به دفتر رهبر ایران به دست اهل بهاء
میرسید، یک جایگاه داشت ولی پس از رویت نامهی محرمانهی فوق الذکر توسط رهبری
ایران و امضای شخص ایشان و سپس انتشار آن از سوی سرویس خبری جامعهی جهانی بهایی،
ماهیت و سطح مسئله متمایز میگردد.
در حال حاضر مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی از طریق درگاه رسمی آن انتشار
مییابد. لکن مصوبات محرمانه از این قاعده استثنا هستند. به نظر خوانندهی عزیز چه
کسی میتواند به متون محرمانهی چنین شورایی در چنان سطحی دسترسی داشته باشد!؟
یگانه راهی که میتوان از آن طریق به چنین اطلاعاتی دست یافت چه نام دارد!؟ کسی که
میتواند دسترسی به چنین اطلاعاتی داشته باشد، آیا قادر خواهد بود ادعای دوری و
برائت از سیاست نموده یا انگ جاسوسی را از دامن خود پاک نماید!؟ اما جریان از این
هم پیچیدهتر است و نامهای که دگراندیشان بهایی عزیز از جانب سرویس خبری جامعهی
جهانی خویش منتشر نمودهاند، جایگاه بسیار متفاوتی دارد. این نامهی محرمانهی
شورای عالی انقلاب فرهنگی به رهبر ایران نیست که توسط سرویس خبری جامعهی جهانی
بهایی انتشار یافته، بلکه نامهی محرمانهای است که پس از وصول به دفتر رهبر ایران
و رویت و امضای ایشان به دست دگراندیشان بهایی رسیده است. به بیان دیگر شاید
سرویسهای جاسوسی بتوانند به نامههای محرمانهی شورای عالی انقلاب فرهنگی دسترسی
پیدا کنند (که البته امری بسیار صعب و دشوار خواهد بود)، لکن دسترسی به نامهی
محرمانهای که از دفتر رهبری و آن هم پس از رویت ایشان انتشار مییابد نه تنها
راهبرد اطلاعاتی و جاسوسی سرویس خبری جامعهی جهانی بهایی را به اثبات میرساند،
بلکه حکایت از سطح فوقالعاده بالای عملیات جاسوسی در آن نیز دارد!
آیا بهاییان که خود را متعلق به جامعهی جهانی بهایی دانسته و سرویس خبری چنین
جامعهای، دسترسی به چنان اطلاعاتی دارد، میتوانند ننگ جاسوسی و خبرچینی برای
بیگانگان را از دامن خود بزدایند!؟ اما هنوز جای یک سوال دیگر نیز باقی است و آن
این که آیا بهاییان خارجنشین دسترسی به چنین اطلاعاتی دارند!؟ آیا میتوان تصور
نمود از قارهای دیگر امکان چنین اقدامی وجود داشته باشد!؟ قطع یقین این گونه نیست
و میبایست عوامل داخلی اقدام به چنین جنایتی نموده باشند. در حقیقت نوک پیکان
خیانت، جاسوسی، وطنفروشی و ... متوجه دگراندیشان هموطن داخلیمان خواهد بود! از
سوی دیگر نیز وقتی سخنگوی رسمی جامعهی جهانی بهایی، جناب آقای دکتر فرهاد ثابتان،
به عنوان نمایندهی رسمی و البته مورد قبول تمامی بهاییان جهان، بیپرده و آشکار
اعلام میدارند از هر گونه رابطهی نظاممند با مخالفان دولت ایران حمایت میکنیم،
آیا میتوان با شعار عدم مداخلهی سیاسی بهاییان ترهای خورد کرد!؟
از همه این موارد گذشته، دگر اندیشان بهایی باید تکلیف خود را با مبانی اعتقادی
خویش یک سره نمایند؛ جناب عبدالبهاء در خصوص اطاعت از حکومت این چنین میفرمایند:
"قوله تعالي باري به نص قاطع جمال مبارك (جناب بهاءالله) روحي لاحبائه الفداء ابدا
بدون اذن و اجازه حكومت جزئي و كلي نبايد حركتي كرد و هر كس بدون حكومت ادني حركتي
نمايد مخالفت به امر مبارك كرده است و هيچ عذري از او مقبول نيست امر قطعي الهي اين
است كه بايد اطاعت حكومت نمود و اين هيچ تأويل برنمي دارد و تفسير نميخواهد.[1]
آیا اهل بهاء متمرد شده و عصیان امر مبارک مینمایند یا مطلب از اساس چیز دیگری
است؛ مقصود تشکیلات بوده و جناب بهاءالله و تعالیم بتخانه!
اما از آن جا که چون صد آمد نود هم پیش ماست، تکلیف نامهی محرمانهی مدیریت حراست
مرکزی وزارت علوم تحقیقات و فناوری به حراست دانشگاههای کشور روشن خواهد بود. گرچه
حراست دارای جایگاهی امنیتی و حفاظتی بوده و دسترسی به نامههای محرمانهی آن جز از
عهدهی جاسوسان بسیار حرفهای برنخواهد آمد، لکن وقتی دگراندیشان و باورمندان به
مسلکی دارای تشکیلات جاسوسی در آن سطوح باشند، دیگر هیچ جای سخنی برای این مورد
باقی نخواهد ماند. احتیاج به هیچ توضیح و تبیین دیگری باقی نمیماند؛ کافیست یک بار
کلمات نامهی محرمانه، رهبری ایران، شورای عالی انقلاب فرهنگی، مدیریت حراست مرکزی
وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و حراست دانشگاهها کنار هم قرار داده شوند؛ دسترسی
به نامههای محرمانهای با عناوین ذکر شده از چه طریقی میسر میگردد!؟ افرادی که به
چنین اطلاعاتی دسترسی دارند را چه میتوان نامید!؟ آیا عنوانی شایستهتر از سرویس
جاسوسی-خبری جامعهی جهانی بهایی میتوان سراغ گرفت؟ با توجه به عدم حضور فیزیکی
سرویس مذکور در کشورمان ایران، آیا جز اهل بهاء و دگراندیشان بهایی، گزینهی دیگری
جهت عاملیت این ننگ میتوان یافت!؟
البته به حکم ایرانی بودن و علاقهای که به هموطنان ولو بهاییمان وجود دارد، به
هیچ وجه عناوین جاسوس، خبرچین و یا عامل دست بیگانه و اسرائیل زیبندهی این عزیزان
نیست. لیک همان گونه که در مطلع بحث ذکر گردید، از آن جا که سرویس خبری جامعهی
جهانی بهایی اقدام به انتشار چنین اسنادی نموده، تنها راهی که برای تبرئهی
هموطنان عزیزمان باقی میماند، اعتراف به جعلی بودن مدارک از سوی سرویس خبری
جامعهی جهانی بهایی است. اما از آنجا که دل خارجنشینان دگراندیش اهل بهاء به حال
هموطنان بهایی ما نسوخته، پیشبینی آن چندان سخت نیست که حاضر نباشند هیچ گاه
عزیزان هموطن ما را از مظان چنین اتهاماتی برهانند و ساختگی بودن مدارک را اعلام
دارند!
لذا مشابه پیامدهایی که کنفرانس شیکاگو و همچنین اعلام حمایت رابطهی نظاممند با
مخالفان ایران از سوی سخنگوی جامعهی جهانی بهایی، جناب آقای دکتر فرهاد ثابتان،
برای دگراندیشان بهایی هموطنمان به همراه داشت، یگانه راهی که فرا روی عزیزان
بهایی ایرانی باقی خواهد ماند، اعلام برائت، دوری و جدایی از چنین تشکیلاتی است که
نه ملاحظهی امنیت هممسلکان داخلی خویش را مینمایند و نه پایبند به تعالیم و
دستورات جناب بهاءالله هستند.
ادامه دارد...
پی نوشت
[1]گنجينه حدود و احکام (نشر سوم ) ، باب 75 ، ص 463 و 464
منبع : یار جوان