بهائیت در ایران
: با اشاره به نمونه ای ازمدارکی که اثبات می کند جناب باب با تمام ادعاهای جور
واجور و واهی اش امی نبوده است ميپردازيم:
1 - نبيل زرندي مورخ بهاییت که مورد اعتماد بهاییان است
واز معارف بهائيان است در صفحه 64 تاريخ خود و نيز در صفحه 59 مطالع الانوار
مينويسد: «خال (دائي) حضرت باب، ايشان را براي درس خواندن نزد شيخ عابد برد، هر
چند حضرت باب، به درس خواندن ميل نداشتند ولي براي اين که به ميل خال بزرگوار رفتار
کنند، به مکتب شيخ عابد تشريف بردند، شيخ عابد مرد پرهيزکار محترمي بود و از
شاگردان شيخ احمد احسايي و سيد کاظم رشتي به شمار ميرفت». [1] .
2 - احمد يزداني هم که مؤلف «نظر اجمالي در دريافت بهايي» که از طرفداران سرسخت
اين فرقه است، در صفحه 9 چاپ پلي کپي آن کتاب پس از مقدمهاي دربارهي تحصيلات سيد
عليمحمد مينويسد: «آقا سيد عليمحمد در شب محرم 1235 قمري مطابق با 20 اکتبر 1819
ميلادي در شيراز متولد و پس از مختصر تحصيل سواد فارسي و مقدمات در يکي از مکاتيب
شيراز، و اشتغال به تجارت در عنفوان شباب، در شب پنجم جماديالاولي سال 1260 هجري
مطابق با 23 مه 1844 ميلادي در شيراز براي جناب ملا حسين بشرويهاي اظهار امر و
بيان بعثت خود را فرموده». [2] .
و اما به کتاب گنجينه حدود و احکام نوشتهي اشراق خاوري که او نيز از نويسندگان
معروف آنها است اشاره می کنیم که در صفحه 308 (چاپ 384 صفحهاي) و کتاب حديقة
اليمانيه تأليف ميرزا نبيلزاده قزويني صفحه 202 و کتاب کشف الغطاء تأليف ابوالفضل
گلپايگاني در صفحات 56 و 82 و 83 و در کتاب ظهور الحق فاضل مازندراني صفحه 263 و...
نيز دربارهي درس خواندن سيد عليمحمد در کودکي در مکتب شيخ محمد عابد، مطالبي
نوشته شده است. جالب اين که خود ميرزا عليمحمد باب در صفحه 25 بيان عربي [3] در
سطر 13 به ياد دوران تحصيلش ميگويد: «يا محمد معلمي فلا تضربني قبل ان يقضي علي
خمسة سنة... و اذا اردت ضربا فلا تتجاوز عن الخمس و لا تضرب علي اللحم الا و ان تحل
بينهما سترا فان اديت تحرم عليک زوجک تسعة عشر يوما؛ اي محمد آموزگارم، مرا قبل از
آنکه پنج سال بر من (در مکتب تو) بگذرد نزن، و اگر خواستي بزني، از پنج (ضربه)
تجاوز نکن، و بر گوشت مزن مگر اين که بين گوشت و وسيلهي زدن، پارچهاي قرار دهي،
اگر چنين کردي نوزده روز همسر تو بر تو حرام است!!» نتيجه اين که: درس خواندن و
مکتب رفتن ميرزا عليمحمد باب مسلم است، بلکه از قراين و لابلاي مدارک ميتوان
استفاده کرد که سيد عليمحمد حدود يازده سال نزد شيخ محمد عابد، درس خوانده است،
زيرا او در ابتداي هفت سالگي به مکتب رفت و در پايان هفده سالگي ترک تحصيل نمود، و
به کسب و کار مشغول شد. [4] .
و نيز طبق مدارک و شواهد موجود چنان که خاطرنشان خواهد شد، ميرزا علي محمد پس از
سپري شدن اين دوران در درس سيد کاظم رشتي (شاگرد شيخ احمد احسايي) شرکت نموده است.
نبيل زرندي در تاريخ خود در صفحه 30 سطر 14 پس از مقدمهاي درباره تماسهاي ميرزا
عليمحمد باب با سيد کاظم رشتي از قول شيخ حسن زنوزي مينويسد: «پس از سه
روز، همان جوان (سيد عليمحمد) وارد محضر درس سيد کاظم شد و نزديک درب جلوس نمود،
با نهايت ادب و وقار درس سيد را گوش ميداد». [5] .
با توجه به مطالب بالا، اين ايراد متوجه پيروان جناب باب ميشود: که جزء معتقدات
همهي ارباب اديان مختلف است که علوم انبياء بايد لدني باشد نه اکتسابي، و در خود
کتب بهائيان نيز اين مطلب مذکور است، چنان که عباس افندي در جلد اول خطابات
عبدالبهاء صفحه 7 سطر 15 و در صفحه 202، به اين مطلب تصريح نموده است. و همچنين
«کمالالدين بختآور» يکي از مبلغين بهايي در اين باره در کتابي که به نام «بحث در
ماهيت دين و قانون» نوشته [6] در صفحه 54 سطر 7 و 17 پس از تأييد اين علم پيغمبر
بايد لدني باشد مينويسد: «از اين لحاظ ميتوان گفت: پيغمبران آسماني مربيان حقيقي
عالم بشريتاند. زيرا که اولا مربي کامل کسي است که قائم به ذات بوده و محتاج به
کسب کمالات از ديگري نباشد...» اگر ميرزا عليمحمد باب که ادعاهاي مختلف از جمله
ادعاي پيامبري کرده (چنانکه ذکر خواهيم کرد) پس چرا مدتها تحصيل کرده و درس خوانده
است، با اين که علوم پيامبران تحصيلي و اکتسابي نيست.
پی
نوشتها :
[1] مطالع الانوار (تلخيص تاريخ نبيل زرندي)، ترجمه و تلخيص عبدالحميد اشراق خاوري،
چاپ مؤسسه ملي مطبوعات امري، 129 بديع، ص 63 و 64.
[2] نظر اجمالي در ديانت بهايي، تأليف احمد يزداني که در سال 106 بديع، مطابق با
سال 1328 شمسي در تهران با تصويب لجنه ملي نشريات امري به طبع رسيده است (موجود در
کتابخانه آيتالله العظمي نجفي مرعشي در قم).
[3] موجود در کتابخانه آيتالله العظمي نجفي مرعشي در قم.
[4] در اين باره به صفحات 3 و 4 و 5 کتاب جمال ابهي، تأليف سيد عبدالکريم اردبيلي،
مراجعه شود.
[5] اين مطلب در مطالع الانوار «عربي» نبيل زرندي، صفحه 22، سطر 7 (مطبعة المستقبل
بمصر و الاسکندريه) نيز آمده است.
[6] طبع تهران در سنه 1332 شمسي.
منبع : پایگاه جامع فرق ، ادیان و مذاهب