×

هشدار

JUser: :_بارگذاری :نمی توان کاربر را با این شناسه بارگذاری کرد: 667

گفتگوی با خانواده‌ای کمالی، بهائیان ره‌یافته: پشت‌پرده تحری‌حقیقت در تشکیلات‌بهائیت!

یکشنبه, 17 آبان 1394 23:36 نوشته شده توسط  اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

 گفتگوی با خانواده‌ای کمالی، بهائیان ره‌یافته: پشت‌پرده تحری‌حقیقت در تشکیلات‌بهائیت!

تحری حقیقت همواره با ترک تعصب پیوند دارد و کسی که گرفتار طرفداری جاهلانه و سخت از عقیده ای یا شخصی باشد نمی‌تواند رأی مخالف را بپذیرد و ره به سوی حقیقت برد زیرا او را بت درونی گرفتار ساخته است! تحری حقیقت، تعبیری است که از قدیم میان اهل‌ معرفت متداول بوده و اخیرا فرقه بهائیت آن را بازگو می‌کنند.

بهائیت در ایران :  عباس پسر بزرگ بهاءالله که غالباً خود را عبدالبهاء می‌خواند در کتاب خطابات {جلد دوم ص144 (127بدیع)} گفته است: «اول تعلیم بهاءالله، تحری حقیقت است و باید انسان تحری حقیقت کند و از تقلید دست بکشد»؛ متاسفانه این سخن در آئین بهایی تنها صورت شعار به خود گرفته و در مقام عمل، کمتر خبری از آن می‌توان بدست آورد زیرا در درجه نخست، خود بها و سپس پسرش عبدالبهاء بدان عمل نکرده‌اند و بر سخن باطل تعصب ورزیده‌اند!

در این میان قسمتی از گفتگوی با دو تن از جداشدگان تشکیلات‌ بهائیت بنام آقای کمالی که خود ایشان هم سال‌ها بهائی و بهائی‌زاده بوده است تأمل‌برانگیز است:

خودتان را معرفی کنید و بفرمائید چند سالی است که به دین مبین اسلام مشرف شده‌اید؟
ج: بنده بهمن کمالی 8 سال است که مسلمان شده‌ام، بنده‌ هم فخری داوری هستم از منطقه کیاسر و همسر آقای کمالی هستم و خانواده‌ام همه بهائی بودند و الان 8 سال است که به دین اسلام روی آورده‌ایم.


آقای کمالی انگیزه شما از برگشت از دین بهائیت چه چیزی بوده و اینکه چه چیزی را در بهائیت پیدا نکردید و در اسلام به دنبال آن آمدید؟
ج: ابتدای انقلاب امام فرمودند که بهائیت دین نیست و یک حزب است و من پیگیری کردم و به خانم هم گفتم که بیا برویم مسلمان شویم و خانم از مبلغین بهائیان بود و راضی نمی‌شد که مسلمان شویم و من چند روحانی رو آوردم که ایشان را قانع کنند و قبول نکرد و تا اینکه بچه‌های ما 7 سال زودتر از ما مسلمان شدند و چون ناامیدشدم از آمدن خانم و با خود گفتم بالاخره روزی ایشان‌ هم به اسلام روی می‌آورند و من گفتم که دختر ما 7 سال از ما زودتر مسلمان شده‌ است بیا برویم و ما هم مسلمان شویم و گفت من از دین خودم جدا نمی‌شوم و بعد از 7 سال شکر خدا در خواب حضرت فاطمه زهرا(س) را دیده بودند و این خواب خانمم را از بهائیت به دین مبین اسلام بازگرداند. البته باید اشاره کنم که ما برای یافت حقیقت از راهنمایی دوستان و تحقیقاتی در این زمینه استفاده کردیم.

 خانم داوری لطفاً دلایل خودتان را برای روی آوردن به اسلام عزیز بفرمائید.
ج: بنده فردی بسیارمؤمن در جامعه بهائی بودم و در خانواده‌ای که بودم طوری ما را تربیت کردند و با ما کار کردند که توانستند ما را در بهائیت به بهترین مقام‌ها برسانند، از دید تشکیلات فرقه ما شدیم بهترین! همسرم از لحاظ جامعه بهائی کمی ضعیف‌تر بود و تمایل بیشتری به اسلام داشت و ما با ایشان ازدواج کردیم و دارای دو فرزند شدیم و در آن جامعه بهائی هم که بودم هیچ زمان بر ضد اسلام کاری را انجام نمی‌دادم که حتی یک مسلمان اگر من را دید به من اعتراض کند که چرا بی‌حجاب رفتی و چرا بد گفتی و با همه هم خوب بودم و همه هم من را دوست داشتند.
من شبی در خواب حضرت فاطمه(س) را دیدم که بچه من را که بیمار بود شفا داده، بعداز دیدن این خواب بچه‌هایم را صدا کردم و به آنها گفتم که زندگی و سرنوشت ما ممکن است تغییر کند و هر دو بچه من تعجب کردند که مادرمان چنین حرفی را زد! و از آنجا بود که متحول شدم و حقیقت واقعی را دریافتم.

آیا اصول تحری‌ حقیقت همان چیزی است که در تبلیغات بهائیت گفته می‌شود؟
خیر. تحری حقیقت یک شعاری بیش در این فرقه‌ ضاله نیست؛ سالها پیش دخترم پیش‌تر از من و پدرش مسلمان شد و از زمانی که دخترم مسلمان شد جامعه بهائی بر من فشارهایی آوردند که چرا بچه شما مسلمان شده؟ تشکیلات بهائیت به من گفت دیگر به او نگاه نکن و او را طرد کن و دیگر او را به خانواده راه ندهید؛ تشکیلات به من می‌گفت تو فرض کن که بچه‌ات مرده و طردش‌ کن و من گفتم که من یک مادر هستم نمی‌توانم دخترم را طرد کنم و از خانه بیرونش کنم. از اینجا دیگر من برنتابیدم و دیگر نمی‌توانستم قواعد دینی را قبول کنم که می‌گوید بچه‌ات را از خود طرد کن و گفتم تو چه طور جامعه‌ای داری و چه مذهبی داری؟ و در درون خودم می‌گفتم که من چگونه در این سال‌ها بهائی بودم؟! و من نتوانستم این را قبول کنم که فرزندم را طرد کنم و او را نبینم و گفتم که من خدا را می‌پرستم و خدا این بچه را به من داده‌ است و من هم آن را بزرگ کردم و وظیفه دارم به عنوان یک مادر سرپرستی این بچه را داشته‌باشم.

این گوشه‌ای از حرف‌هایی بود که این خانواده در مورد تحری حقیقت و احکام ساختگی دیگری که این فرقه‌ ضاله دارد برای ما توضیح دادند و در این فرقه تمامی احکام آن من‌جمله تحری‌ حقیقت دروغ‌هایی هستند که فقط برای سوء استفاده، و جذب افراد مختلف به این فرقه مجعول بکار برده می‌شود.

گرفته شده از فرقه نیوز

 

 

خواندن 1414 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

معرفی رهبران بهائیت

  • زرین تاج قزوینی

     

    زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).

     

    ادامه مطلب...
  • شوقي افندي

    شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.

    ادامه مطلب...
  • علی محمد باب

    علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.

    ادامه مطلب...
  • سید کاظم رشتی

    سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري  شيخيه را برعهده گرفت.

    ادامه مطلب...
  • عباس افندی (عبدالبهاء)

    عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.

    ادامه مطلب...

مبارزان با بهائیت

cache/resized/ccaca808332350bd352314a8e6bdb7dd.jpg
یکی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال
cache/resized/a2c88199bdee2998adc4f97d46fdb662.jpg
ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی