پاسخ
فقهاء در قرن 13و 14ه.ق. پیرامون عقاید شیخیه
بهائیت در ایران : پاسخ عده ای از فقهاء و مجتهدین در قرن 13و 14ه.ق. پیرامون برخی
از عقاید شیخیه به گزارش سید محمد مهدی قزوینی کیشوان
سید محمد مهدی قزوینی از جمله علمائیست که در ردیه نویسی بر فرق و ادیان ضاله بسیار
کوشا بوده وی در طول حیات علمی خود ردیه های بسیاری بر نحله های مختلف فکری نوشت که
از جمله می توان به ردیه های عمیق وی بر مسیحیت و وهابیت اشاره کرد.
از جمله ردیه های وی کتابهایی است که بر علیه مکتب شیخیه نوشته است. بنا بر تتبع
نگارنده ی این سطور وی دارای چهار اثر بر ضد شیخیه می باشد که نامهای آن چنین است.
-
هدی المنصفین الی الحق المبین
-
مخازی الشیعة و مفاخر الشیعة
-
ظهور الحقیقة علی الفرقة الشیخیة
-
بوار الغالین
بوار الغالین در رد شیخیه به زبان عربی به تالیف در آمده است این کتاب در سال 1331
به نگارش در آمده و در ربیع الاولی سال 1332 ه.ق. در مطبعة مصطفائی هندوستان به چاپ
سنگی در آمده است. آنچه در ذیل می آید طبق همین چاپ می باشد.
سید محمد مهدی قزوینی در انتهاء کتاب جواب برخی از بزرگترین علماء و فقهاء عصر خویش
را پیرامون برخی از عقاید شیخیه به صورت جزئی مطرح می کند:
جواب گروهی از بزرگان علمی و حاملان شریعت پیغمبر اکرم صلی الله علیه آله (میرزا
محمد حسن شیرازی، شیخ محمد حسین کاظمی، شیخ محمد حسین اردکانی، سید فاضل سید محمد
حسین شهرستانی) را در پاسخ سؤالاتی از هندوستان از مباحث این فرقه گمراه به شرح زیر
است.
سؤال: اعتقاد به اینکه امیر المؤمنین علیه السلام عالم بما کان و بما یکون است صحیح
می باشد یا باطل ؟
جواب: این اعتقاد باطل و فاسد است.
سؤال: اعتقاد به اینکه نور پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله است که زنده می کند می
میراند، به بندگان رزق می دهد و تدبیر امور جان میکند آیا صحیح است یا باطل؟
جواب: هر کس معتقد به این گفتار باشد از اسلام خارج است.
سؤال: اعتقاد به اینکه علی علیه السلام خالق جهان است و یا اعتقاد به اینکه وی
واسطه بین خالق و جهان است یا اعتقاد به اینکه عالَم از نور محمد صلی الله علیه و
آله خلق شده است آیا صحیح است یا باطل؟
جواب: تمامیِ مطالب مطرح شده باطل است و اعتقادات اسلام بر خلاف آن می باشد».[1]
مؤلّفِ بوار الغالین در ادامه جواب سؤالاتی را مطرح می کند که خودِ وی از فقهاء و
بزرگان عصر خویش کرده است وهمچنین می گوید که تمامی جوابها به دست خط علماء در نزد
وی موجود است. سید محمد مهدی قزوینی جواب هارا چنین نقل می کند:
« سؤال: کسی که اعتقاد دارد به این که اسمی برای خداوند متعال نیست بلکه قائل شدن
به این مطلب کفرو الحاد است و اسم خدا مختص نبی و رحمن مختص به علی علیه السلام است
و قادر، حیّ، علیم، سمیع، بصیر، محیی، ممیت، معطی و... معانی و حقایق آنها نبیِّ
مکرّم اسلام و خاندان پاکش است. سازنده ی حقایق مخلوقات بر فطرت توحید علی علیه
السلام است نه ذات باری تعالی و ذات باری تعالی بالاتر از آن است که از آن چیزی
صادر شود و اهل بیت علیهم السلام در هر زمانی اشیاء را به هر صورتی که می خواهند می
سازند آیا اعتقاد به تمامی و یا بعضی از اعتقادات مطرح شده موجب کفر و نجاست است یا
مطابق شریعت مقدسه می باشد؟
اولین کسی که به این سؤال پاسخ داده است ،شیخ محمد تقی شیرازی است. وی در جواب چنین
گفته است:« شکی نیست در اینکه اعتقادات مطرح شده از اعتقادات غالیانی است که می
دانی اختلافی در کفر ایشان نیست. تعالی الله عما یقول الظالمون علوّاً کبیر ًا.
شیخ علی خاقانی – خدا بر مسلمین منت گذارد و بر طول بقایش یبفزاید- چنین جواد داده
است:« اعتقاد به این امور یا بعضی از این امور کفریست بزرگ بلکه بالاتر از کفر یهود
و نصاری و مجوس. همچنین خدا و رسولش و ائمه ی اطهار علیهم السلام از این
اعتقادات بریء هستند.»
مرحوم شیخ عبد الله مازندرانی در جواب سؤال چنین گفته است:« بسم الله الرحمن الرحیم
ظواهر این کلمات کفر است و معتقد به ظاهر این کلمات کافر است اما اگر این کلمات را
تأویل ببرد آن بحث دیگری است و ما به ظواهر حکم می کنیم.»
شیخ الشریعة چنین جواب داده است:« آنچه که ما به خاطر داریم صدور این کلمات و شبیه
این کلمات از غالیانی است که اجماع بر کفر آنها میباشد و گمراهی آنها سبک تر از
آنستکه در ورقه آید و شریعت از آوردن به امثال این خرافات پاک و منزه است که نزدیک
است آسمان ها از این گفته ها شکاف بردارد و زمین شکافته شود و کوه ها دگرگون شوند.»
سید محمد باقر طباطبایی مد ظله العالی در جواب چنین نوشته است:« همانا خدا و رسولش
از مشرکین بریء هستند( توبه آیه 3) شکی نیست در اینکه ظاهر این گفته ها کفر و
گمراهی است. تأویل این اقوال نیز خروج از موازین بیان است( به مقدار چند کلمه از
نسخه ی چاپ سنگی ناخواناست).
شیخ محمد حسین مازندرانی مد ظله العالی در جواب چنین نگاشته است:« به خدا پناه می
برم از این خرافه ها و هذیان ها. اعتقاد به این مطالب موجب کفر و الحاد است.»[2]
[1] .
بوار الغالین: 201
[2] .
بوار الغالین: 201- 203