نقدی بر "مقاله تطابق دین با عقل از منظر دیانت بهائی در پرتو نظام
دمکراتیک"نوشته دکتر آریا حق گو
نقدی بر مقاله آریا حقگو ( قسمت دوم )
خانم فریده دوستدار نیز مقاله زیر را در پاسخ اریا حقگو فرستاده اند:
سردبیر محترم سایت،
پس از خواندن مقاله فوق، به لحاظ تعارضات و تناقضات متعدد در محتوای آن، تصمیم
گرفتم آنها را با شما در میان گذارم تا یا خود به آنها پاسخ بفرمایید و یا زحمت
کشیده آنها را در اختیار جناب دکتر حقگو قرار داده و ایشان زحمت پاسخگویی و روشنگری
را بکشند:
1- سابقه علمی مولف
طبق روال مقالات علمی ،ابتدا خوبست سابقه کوتاهی از ایشان و پيشينه علمي و شغلي وی
بیان کنید.زیرا ایشان مقاله را با " نظامهای حقوقی مدرن دنیا " شروع کرده ، و سپس
وارد بحث تاریخ ادیان شده، پس از آن، در بررسی تطابق دین با علم، بدون تفکیک همه
علوم "طبیعی و تجربی"،"علوم اجتماعی" و " علوم الهی " را یک کاسه کرده، و ارزیابی و
شرط صحت همه علوم را تابع روش و ابزار یکسانی قرار داده است. در پایان مقداری از
تاریخ جنگهای هند و اروپا و اسلام گفته و سری به صحرای کربلا زده، و نهایتاً نتیجه
گرفته که " تعلیم تطابق دین با علم وعقل ، سازگار با فضای امروز جهان است و دیانت
بهائی تنها دیانتی است که مکانیسمی برای همسو کردن خواست عمومی بشری به دموکراسی
ارائه می نماید."
2- تطابق دین با کدام علم؟
آنچه که امروزه هر دانش آموز دبیرستانی آنرا تشخیص میدهد موارد زیر است:
عقل:عقل انسان بعنوان قوه تشخیص و تمایز خوب و بد، و اسباب شناخت بشر نسبت به
پیرامون وی و درک حقایق مادی و معنوی است.
علم:عبارت است از آگاهی نسبت به اشیاء و پدیده های پیرامون و رابطه بین آنها، که
حوزهای 1)تجربی و طبیعی،
ب)اجتماعی ، ج)عالم معنا و و ماورا الطبیعه تقسیم شده است.
حوزه علوم مادی وطبیعی با موازين علوم تجربي سازگار و آزمون پذیر است.
حوزه عالم معنا و ماورا الطبیعه که دین و حقایق آنرا در بر میگیرد با موازین علمی و
ابزار وقواعد مادی قابل سنجش و راستی آزمایی نیست.
حوزه علوم اجتماعی و رفتاری، با موازین عقلی قابل ارزیابی است ولی مطلق نیست و
امروزه اگر فرضیات و رهیافتهای اقتصادی،سیاسی،اخلاقی...در جامعه ای مقبولیت یابد و
نتیجه مثبت بدهد،آنها را بکار میگیرند،چه قابل اثبات علمی و عقلی باشد یا نباشد
.
بنظر میرسد تعریف " حقیقی " جناب حقگو با هیچیک از تقسیمات علمی 3 گانه جوامع بشری
انطباق نداشته باشد.
3-
ترک
تعصب و کنار گذاشتن غرایز و شهوات
:
علم و اخلاق و مواردی ازاین دست یکسری توصیه های اخلاقی که در همه مکاتب دینی و غیر
دینی از ابتدا و در هر جامعه وجود داشته و ربطی به حوزه علوم تجربی ندارد
.
4- خشونت در احکام؟ تناسب و بازدارندگی
در باب تناسب مجازات با جرم و نظام کیفری هر جامعه، در ایران و کشورهای دیگر مقالات
و کتب زیادی نوشته شده است. بسیاری از حقوقدانان بر اهمیت بازدارندگی مجازات در
پیشگیری از جرم اتفاق نظر دارند...
قانون دیوان دادگستری بین المللی و دیوان کیفری بین المللی هم بر رعایت فرهنگهای
مختلف و مکاتب و رویه های حقوقي صحّه میگذارد.به زعم اقاي حقگو ،علی القاعده عقل
کلی الهی حقوقدانان ایران، قوانین حقوقی و کیفری جاری را قابل اجرا میداند که در
مجموع آنها را تایید و اجرا میکند. ولی شما بفرمایید اگر حکم سنگسار را برای زنای
محصنه (با شرایط و شهود آن) خشن یافتید و به 19 مثقال طلا راضی شدید (تازه به قول
عرفان ثابتی امر به معروف و نهی از منکر و فضولی هم که در آیین بهائی نداریم پس نوش
جان و برویم دنبال این فضیلت اخلاقی ارزان) در آنصورت نظرتان درباره " داغ زدن بر
پیشانی و رسوا ساختن" فردی که از سر فقر و ناچاری دزدی کرده چیست؟ و یا آتش زدن
فردی که خانه فرد دیگری را آتش زده، از نظر عقل کلی الهی شما چه معنایی دارد؟ آيا
تا بحال مقاله ای درباره خشن بودن و لزوم کنار گذاشتن این احکام منتشر نموده اید؟
يا اگر مثلا پیامبری ادعای ارتباط با وحی الهی داشت و اعلام کرد که "مس در معدن ظرف
70 سال تبدیل به طلا میشود" وسپس یافتیم که این حکم خلاف علم و عقل است آیا باید
علم را تعطیل کنیم يا اینگونه اظهارات را؟ حرفهای اخلاقی کلّی هم که همه جا
هست.مطالب ماوراالطبیعه هم که ترازوی علمی تجربی ندارد. پس کلاً این کتابها را
ببندیم؟
5- تخلفات رهبران دینی
مرقوم داشته اید کشیش ها در گوشه و کنار خطا میکنند و رسوایی ببار میاورند. ولي بیت
العدل و یا محافل ملّی مصون از خطايند.
عرض میکنم کشیش ها بخاطر داشتن لباس اونیفورم مشخص هستند، وگرنه بسیاری دیگر افراد
هم خطا میکنند. در سلسله مراتب بهائی هم تخلف و خطا اتفاق میافتد، ولی بخاطر پرده
پوشی و ناشناس بودن افراد مطلب خیلی باز و منتشر نمیشود همین چند سال پیش در نشریات
منتشر شد که فردی که 13 سال منشی محفل ملی ایتالیا بود، مقادیر زیادی سوء استفاده
مالی کرده و ضمن عدم پرداخت مالیات دولتی ، پولهای جامعه بهائی را به مصرف شخص
رسانده بود . داستان حیف و میل اموال معتنابهی که بنام شوقی ربانی بود و پس از فوت
ناگهانی او، برای آنکه به جامعه بهائی ایران بازگردد هم از خاطر بسیاری افراد نرفته
است.برای آنکه مالیات کمتری به دولت ایران پرداخت شود،اولاً برخلاف قوانین طرد بهائی
با خواهران و برادران و خانواده طرد شده شوقی تماس گرفته شد و با آنها مصالحه و زد
بند شد.ثانیاً پس از آنکه اموال و دارایی ها از طریق مطرودین،بنام اعضای محفل ملّی
و منسوبین آنها سند خورد،خود آن اعضای محترم محفل ملّی و بستگان نزدیک آنها،بخش
قابل توجهی از آن دارائیها را برای خود برداشتند و الباقی را بنام موسسات امری
انتقال دادند...3)بیت العدل جهانی هم گزارشی از عملکرد های مالی خود ارائه نمیکند
تا صحت وسقم آنها ارزیابی شود.درباره هزینه های ساخت وساز پروژه کرمل بحثهایی در
سایتها و گروههای بهائی مطرح، ولی بی جواب ماند
6- انتخابات محلی، ملّی و بین المللی بهائی
بر خلاف نظر جناب حقگو، یکی از پرمناقشه ترین مباحث جامعه بهائی در سالهای اخیر،
نحوه برگزاری انتخابات بهائی در سطوح داخلی و بیت العدل است.این نکته حتّی در
سخنرانی دکتر خان، در نیویورک،2011،هم مطرح شد که چطور ممکن است مردم بهائی به رای
بیت العدلي گردن نهند که هیچ شناختی از آنها ندارند؟ این موضوع انتقادات زیادی را
بهمراه داشته است. هیچ منطق علمی نمیتواند توجیه کند که بدون تبلیغات صحیح و
کاندیداتوری افراد ذیصلاح، افراد شایسته برای مدیریت جامعه انتخاب شوند.
یکی از ویژگیهای مورد نظر نخبگان نظامهای حقوقی مدرن آنست که در کلیه انتخابات
صنفی، اجتماعی، و سیاسی، در سطوح محلی، ملّی، منطقه ای، و بین المللی،طی فرایند
هایی افراد ذیصلاح کاندیدا شده، و با معرفی خود، مردم با شخصیت، سوابق، توانائیها و
تحصیلات آنها آشنا و بهترین آنها را انتخاب کنند....
ولی در جوامع بهائی، برخلاف نظر نخبگان و نظامات حقوقی مدرن، چون کاندیداتوری و
معرفی و تبلیغ در انتخابات رعایت نمیشود لذا هیچگاه نمیتوان مطمئن بود. افراد با
آرای اندک وارد محافل و بیت العدل میشوند. همچنین با توجه به اینکه مجری انتخابات و
ناظرو انتخاب شونده ... همه یکی هستند و هیچگونه نظارت نهادهای مدنی و کشوری وجود
ندارد، و از طرفی اعضای جامعه بهائی مجاز به پرسشگری نیستند،عملاً آماری از میزان
مشارکت، آرای ماخوذه و سایر ترتیبات داده نمیشود. و عملاً مشاهده می کنیم اعضای
محافل و بیت العدل ثابت و مادام العمر هستندو گزینشی صورت نمیگرد.
7- بیت العدل مصون از خطا
بحث چگونگی مشروعیت وعصمت بیت العدل ، بدون حضور رکن رکین ولی امر الله در راس آن و
ریاست مادام العمر و غیر قابل عزل وی - که امروز وجود خارجی ندارد - را به وقت
دیگری موکول میکنم.خوشبختانه بیت العدل كنوني هم در طول 50 سال گذشته امور حقوقی و
مدنی... را به قوانین رایج در کشورهای متبوع احباء سپرده، و جز یکسری پیامهای
اخلاقی کلی و تشکیلاتی مربوط به نهادهای تابعه بهائی، اقدامی نداشته، تا صحت و سقم
و خطا پذیری و مصونیت از خطای تصمیماتش مورد ارزیابی ناقدان و نخبگان و نظامات
اجرایی و حقوقی مدرن قرار گیرد.البته قبل از سال 1980 پیامهایی درباره صلح اصغر
جهانی و قبل از سال 2000(تشکیل جامعه اروپا)وعده های تاریخ داری درباره وحدت از سوی
بیت العدل صادر شد، ولی با توجه به آنکه آن وعده ها هیچگاه تحقق نیافت، در حال حاضر
پیامهای بیت العدل اعظم حالت کلّی،اخلاقی، و بدون زمانبندی دارد.
بمنظور آشنایی بیشتر جناب حقگو و سایر خوانندگان سایت، ادرس مقاله ای را که خانم
مارگیت واربرگ ، پژوهشگر دانشگاهی و بیطرف، و آشنا به جامعه بین المللی بهائی در
خصوص فقدان آزادی فکر و اندیشه و اِعمال کنترل و سانسور در نشر آثار علمی و فرهنگی
در جوامع بهائی، و دیدگاه دگماتیک بیت العدل و اعضای آن درباره علم و دانش ، که
عملاً موجب کناره گیری و یا طرد نخبگان و فرهیختگان از جامعه بهائی شده، ذیلاً
میاوردم(مارگیت واربرگ، شهروندان جهان، صص 68تا73 انتشارات بریل،2006)