حكم «اليوم يوم فيه وُلِدَ من لم يلد و يولد» از جناب ميرزا حسينعلي نوري
کوتاه و خواندنی :
بهائیت در ایران : عبدالحسين آيتي مشهور به «آواره»( مبلغ سابق بهائي كه از اين فرقه تبري جست) در خاطرات خود، موارد جالبي از تناقضات و ادعاهاي شگفت سركردگان بهائي به ويژه ميرزا حسينعلي نوري را افشا كرده است . يكي از موارد قضيه زير است، آيتي مينويسد:
0000
«[در ميان الواح حسينعلي نوري] رسيدم به لوحي كه در جواب سوال حاجي ملاعلي اكبر شهميرزادي و آقا جمال بروجردي صادر شده بود كه هر دوي آنها از مبلغين درجه اول بودند...موضوع بحث چيز غريبي بوده ، گويا حاجي آخوند ميگفته غير از بهاء ديگر خدايي نيست و بالاخره هر چه در پس پرده غيب بود در جامه بهاءدرآمد و ديگر خبري نيست[ لذا] بايد به او نماز و نياز كرد و دست به دامنش دراز و توجه را از غيب برداشت اما آقا جمال ميگفته از خدايي بهاء اين است كه او مظهر خداست و بالاخره هداي غيب به جاي خود هست و اين ميرزا خدا، نماينده آن خداي غيب است. بعد از آنكه اين داوري را به مركز برده، از خود ميرزا خدا (بهاء) قضاوت ميطلبند، او ميبيند اگر قول حاج آخوند را تصديق كند هر چند موافق ميل است ، ولي ممكن است غوغايي بلند شود واگر قول آقاجمال را تصديق نمايد، ممكن است باز راهي به خداي غيب باز شود واز استفاه اين ميرزا خداي مشهور كاسته گردد، لهذا جواب را چنين داده كه « درياي عرفان درياي بيپاياني است كه هر كس به رشحي از آن بهره مند است. در اين صورت اگر مقصود از اين مناظره و مباحثه القاي خلاف و نفاق و اختلاف باشد، قول هر دو مردود است و اگر مقصود ، ترويج امر و القاي موافقت باشد، هر دو مطلوب.»
بعد از مطالعه اين لوح بر درجه خدعه و تقلب ميرزا خدا آگاهي يافتم. از طرفي هم بر بلادت گوسفنداني ( بهائياني)كه همين لوح را خوانده و ابدا بويي از مقصود نبردهاند آگاه گشتيم ... چون ميرزا خدا ديد كه خوب رويهاي را به كمك پسرش عباس افندي پيش گرفته، از يك طرف به اظهار اسلاميت و اداي نماز و روزه اسلامي و تمجيد از خلفا در نزد اهل سنت عجالتا مأمون است واز طرف ديگر ، نغمات انني انا الله در اتباع ايراني و چند نفر هندي به طوري مؤثر افتاده كه حتي در جنبه غيب و شهود آن، مباحث به ميان آمده، لهذا يك لوح بلند بالا به عربي عجيب براي عيد مولود خود نازل كرده، جهتشان فرستاد و ديگر كار تمام شد زيرا درآن لوح ميگويد:« اليوم يوم فيه وُلِدَ من لم يلد و يولد» خلاصه مضمون اينكه: امروز روزي است كه آن خدايي كه متولد نميشود و صاحب اولد نميگشت، متولد شد!... تصور ميكم اگر كسي ميپرسيد معني اين حرف چيست جواب ميدادند : ما نگفتيم خدايي كه متولد نشده بود، متولد شد بلكه گفتهايم كسي كه متولد نشده بود، متولد شد وهر كسي چنين است كه متولد ميشود در صورتي كه پيش از آن متولد نشده بوده زيرا اينگونه اشتباهات و مغالطههاي عجب از فنون دائمه ميرزا خدا و پسر واتباع كارگرش بوده وهست اما اين بسي واضح كه به اين كنايات، خدايي بهاء را خواستهاند فهمانند و لاغير.... اگر در سايه اين عنوانات، آزادي بشر و اشاعه علم را منظور ميداشتند باز چيزي بود ولي يقين دارم كه اگر بهائيت ترويج شود به كلي آزادي وعلم از بين بشر رخت برميبندد و جهل و قيودات و اوهام ، جاي آن را ميگيرد.»
منبع : آيتي، عبدالحسين ، كشف الحيل ص 154-156.